ماهان شبکه ایرانیان

علت خلقت ملائک؟!

همه مخلوقات و موجودات در دو بخش قابل بررسی است. یکی موجودات مادی که همین عالم ماده و طبیعت است ، یکی هم عالم مجردات که علاوه بر موجودات مادی که محسوس و قابل درک حسی هستند این موجودات محدودیت های ماده را ندارند

علت خلقت ملائک؟!

همه مخلوقات و موجودات در دو بخش قابل بررسی است. یکی موجودات مادی که همین عالم ماده و طبیعت است ، یکی هم عالم مجردات که علاوه بر موجودات مادی که محسوس و قابل درک حسی هستند این موجودات محدودیت های ماده را ندارند. محدودیت های زمانی، مکانی، تغییر و تحول و اینکه در حال به فعلیت رسیدن استعدادهایشان باشد نیستند. آنها از اول آفرینششان کامل و بالفعل کامل خلق شدند مثل فرشتگان ،البته این موجودات هم مراتبی برای خود دارند.

فرشتگان مراتب بسیار متعددی دارند که در بعضی از فرمایشات امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه که اقسام فرشتگان را بیان می کنند اشاره هایی به این مسئله شده.
قرآن هم از قول فرشته ها می فرماید: " و ما منّا إلا له مقام معلوم ، هر یک از ما جایگاه خاصی داریم ". اینها مجاری فیض الهی و مجاری رحمت بیکران الهی به مخلوقات بعد از خود هستند یعنی به وساطت فرشتگان عالم هستی اداره و خلق می شوند و روزی داده می شوند که اینها مدبرات امرند و خداوند متعال به وسیله مدبرات امر عالم هستی را اداره می کند.


در عالم طبیعت که موضوع بحث ما است مخلوقات و موجودات فراوانی هستند که یکی از آن ها که بر حسب نظر قرآن و بر حسب روایات اشرف همه و افضل همه واکمل همه هست انسان است که شاید هدف بقیه مخلوقات و بقیه موجودات در راستای هدف انسان معنا پیدا بکند.
بر حسب نظر قرآن و بر حسب روایات اشرف همه و افضل همه واکمل همه هست انسان است که شاید هدف بقیه مخلوقات و بقیه موجودات در راستای هدف انسان معنا پیدا بکند


به عبارت دیگر اگر از ما بپرسند که آیا آنها هم از آفرینششان هدفی تعقیب می شده؟ پاسخ مثبت است. اما اگر بپرسند که هدف آفرینش چه بوده؟ می گوییم خدمت به انسان برای انسان " لکم " یا "سخرنالکم "، " خلقنالکم "، " جعلنالکم " در قرآن آیاتی به این شکل داریم.
موجودات دیگر در واقع طفیل انسان بودند برای اینکه انسان به دنیا بیاید. اگر هم انسان به دنیا نمی آمد هدف نهایی آفرینش تحقق پیدا نمی کرد. این مدرسه ای است که باید انسان این مدرسه را بگذراند.


موجود مختار حتماً باید به صحنه های اختیار وارد شود و آزاد هم باشد که در جهت منفی یا مثبت هر جور خودش می خواهد حرکت کند. هم یک سیر صعودی بی نهایتی در جلوی انسان هست هم یک سیر نزولی بینهایت.
انسان از دو طرف به جایی می تواند برسد که بقیه موجودات نمی توانند برسند. در جهت مثبت می تواند از فرشتگان بالاتر برود که فرشتگان بزرگی مثل جبرئیل اظهار عجز می کنند و می گویند ما دیگر توان بالاتر آمدن را نداریم. توان نزدیک شدن به مبدأ هستی را بیشتر از این نداریم. مقام قرب ما همینجا بود و این به اصطلاح خط ماکزیمم مقام قرب ماست.


در روایات از قول جبرئیل (علیه السلام) داریم که در شب معراج به پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) عرض کرد: اگر من یک بند انگشت نزدیکتر بشوم و بخواهم پا را فراتر بگذارم وجودم می سوزد چون هستی من ظرفیتش تا همینجا بیشتر نیست و ظرفیت من در اینجا تمام می شود . ولی پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به راهش ادامه داد " دنی فتدلّی " .
قرآن می فرماید پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نزدیک رفت " دنی فتدلّی فکان قاب قوسین أو أدنی " این جهت مثبت انسان است که به جایی می تواند برسد که مسجود فرشتگان می شود یعنی همه فرشته ها به احترامش به خاک می افتند و سجده و تواضع می کنند.


موجودات دیگر در واقع طفیل انسان بودند برای اینکه انسان به دنیا بیاید. اگر هم انسان به دنیا نمی آمد هدف نهایی آفرینش تحقق پیدا نمی کرد. این مدرسه ای است که باید انسان این مدرسه را بگذراند.
در سیر نزولی هم انسان می تواند آنقدر نزول کند که حیوان شده بلکه از حیوان هم پایینتر برود یعنی به جایی برسد که حیوانی هم به او نمی رسد.


در سوره اعراف آیه 179 می فرماید: " اولئک کالانعام بل هم أضل اولئک هم الغافلون " اینها که " لهم قلوب لا یفقهون بها لهم أعین لا یبصرون بها لهم ء اذان لا یسمعون بها " اینها که از قوایی که خدا به آنها داده استفاده نمی کنند تعقل و تفکر نمی کنند ، بینش ندارند با حیوانات فرقی ندارند.
کالأنعام باید استدراک بکند. بل هم أضل بلکه از حیوانات هم گمراهتر و پایین ترند و علتش هم این است که از استعدادهایی که دارند و از سیری که می توانستند داشته باشند غافل هستند.
اما انسان در سیر مثبت می تواند به جایی برسد که: " و إذ قلنا للملئکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس ، همه سجده کردند غیر از ابلیس " . انسان به مقامی می رسد که خلیفه خدا بر روی زمین می شود.


خلاصه 
در بین مخلوقات چه مخلوقات مادی چه مخلوقات مجرد یک مخلوق داریم که همه مراتب هستی دراو جمع شده. دستکم سه مرتبه هستی در انسان هست. انسان هم مرتبه ناسوتی را اشغال کرده هم مرتبه ملکوتی را. جسم انسان عالم ناسوت و ذهن انسان عالم ملکوت است. روح انسان نیز عالم جبروت است. این مراتب هستی را انسان اشغال کرده. اگر بعد مجرد و بعد ملکوتی و معنویش رشد کند از ملک پران شود. اگر به بعد حیوانی و حسی و ناسوتیش توجه شود حیوان، بلکه از حیوان هم پایین تر خواهد شود.


منبع : رادیو معارف
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان