«ابومهدی ایستاده اینجا تا به من تیر نخوره» این جمله حاج قاسم در پاسخ تذکرهای محافظش، اصغر پاشاپور، است که از او میخواست بنشیند تا مورد هدف تکتیرانداز دشمن قرار نگیرد.
به گزارش فارس، اصغرپاشاپور از اولین افرادی بود که همراه حاج قاسم به سوریه رفت تا از حرم اهل بیت علیهم السلام دفاع کند. او مستشار نظامی مدافعان حرم و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که 8 سال با تروریستهای داعش و احرار الشام مبارزه میکرد و به رزمندگان سوری آموزش میداد.
نگرانی و دلشوره اصغر بابت امنیت حاج قاسم را به وضوح میتوان دید تا جایی که حاج قاسم برای اینکه او را قانع کند تا دست از سرش بردارد و بگذارد به جایی که میگفت ناامن است و خمپاره میزنند برود، با خنده به او میگوید: «بچه! من چهل ساله تو جنگم، چی داری میگی؟»
وقتی اصغر بیخیال نمیشود و همچنان با نگرانی بیتابی میکند تا حاج قاسم را از خطر دور کند، حاج قاسم خطاب به او میگوید: «بابا! آقای اصغر! زشته! تو یا منو نباید بیاری اینجا یا میخوای منو بترسونی از دوتا گلوله؟ خجالت بکش ببینم! کُشتی ما رو ...»
در فیلمی که اطراف آمرلی عراق گرفته شده، اصغر پاشاپور مؤدبانه به سردار سلیمانی میگوید: «حاجآقا ببخشید، تکتیرانداز زد به این میله خورد. یه ذره برین پایین.»
حاج قاسم با آرامش و حتی با صدایی بیخیالانه میپرسد: «کی میزنه؟».
اما اصغر با بیتابی میخواهد بگوید «الان تک تیرانداز شما رو میزنه»، اما حاج قاسم نمیگذارد جملهاش تمام شود. این محافظ دوباره ادامه میدهد: «من دیدم که زد. اونجا بالا وای نسید حاج آقا، ببخشیدها.»
سپس به ابومهدی نیز تذکر میدهد که بنشیند.
حاج قاسم در ادامه بدون اینکه ذرهای نگرانی در صدایش حس شود، به شوخی میگوید: «ابومهدی ایستاده اینجا به من تیر نخوره.»
همرزمان شهید پاشاپور میگوید که او بعد از شهادت حاج قاسم در 13 دیماه سال 1398، بسیار بیتاب و بیقرار بود. او سرانجام دقیقاً یک ماه بعد از حاج قاسم یعنی 13 بهمنماه 1398 در حلب سوریه به شهادت رسید، پیکرش توسط تکفیریها ربوده و سرش از بدنش جدا شد. پیکرش شب اول ماه رجب مصادف با 5 اسفندماه به کشور برگشت.