نویسنده: حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی ( ره )

مترجم: محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی



 

اهمیت آیه «بسم الله»

اضافه کلمه ی «اسم» به سوی کلمه ی«الله» اضافه معنوی است و کلمه ی «الله» هم در معنای خود به کار رفته است نه این که منظور از آن خود لفظ «الله» باشد.
بنابراین، باید گفت که کلمه «اسم» در معنای عمومی و جامع خود که می تواند به تمام اسما و نام های الهی مشتمل باشد، به کار رفته است. بنابراین، با گفتن کلمه ی «بسم الله» مفهوم کلی اسم خدا منظور می شود و به مصداق اشاره می گردد، چون اسم اعظم پروردگار بزرگ ترین مصداق نام های پروردگار است. پس با مفهوم کلی اسم پروردگار بهتر و بیش تر تطبیق می کند و با گفتن کلمه ی اسم از تمام اسما و نام های دیگر پروردگار پیش تر و بیش تر به ذهن گوینده و شنونده سبقت و مبادرت می کند.
با این توضیح معنای آن روایت، روشن می گردد که می گوید: «بسم الله به اسم اعظم پروردگار نزدیک تر است تا سیاهی چشم به سفیده ی آن.»(1)
چون قرب و نزدیکی مفهوم «بسم الله» به اسم اعظم که مصداق حقیقی آن است، قرب ذاتی و کامل است چه آن که در این جا مصداق با مفهوم در خارج متحد و یکی هستند ولی قرب سیاهی چشم نسبت به سفیده آن، قرب مکانی و اتحادشان وضعی است یعنی این دو در وضع و مکان به هم نزدیکند نه ذاتاً و حقیقتاً، طبیعی است که قرب ذاتی قوی تر از قرب مکانی است.

احادیث جزء قرآن بودن بسمله

بیهقی از ام سلمه نقل می کند که: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بسم الله را در نماز خواند و آن را یک آیه ی مستقل حساب نمود. حاکم این روایت را در مستدرک نقل کرده و می گوید که این روایت طبق شرایط مسلم و بخاری صحیح است.(2)
بیهقی از عبدالخیر نیز نقل کرده است که علی(علیه السّلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) «سبع مثانی» را پرسید؛ وی پاسخ داد که «سبع مثانی» همان سوره ی «حمد» است. گفتند: یا رسول الله! سوره حمد شش آیه است نه هفت آیه. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «بسم الله» هم یکی از آیات آن است. این روایت را بیهقی از ابوهریره هم آورده است.
باز بیهقی از ابوهریره نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: سوره حمد، هفت آیه است و یکی از آیات آن، همان آیه ی «بسم الله» است.
بیهقی از ابن عباس هم نقل می کند که وی گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه سوره حمد را با بسم الله شروع می نمود.
این روایت را ترمذی نیز در صحیح خود آورده است.(3)
بیهقی از ابن عمر نیز نقل می کند که وی نماز را با «تکبیر»، سپس با «بسم الله» شروع می نمود، تا پایان سوره حمد را می خواند. بعد از سوره حمد «بسم الله» می گفت و این عمل را چنین توجیه و مدلل می کرد که اگر خواندن «بسم الله» لازم نبود، در قرآن نوشته نمی شد.
این ها چند نمونه از روایت های این فصل است و غیر از آن ها روایات دیگری نیز در این مورد وجود دارد که برای اطلاع بیش تر، به سنن بیهقی مراجعه فرمایید.(4) و در کنز العمال آمده است که ثعلبی نقل می کند: علی(علیه السّلام) هر سوره ای را که در نماز تلاوت می نمود، با «بسم الله» شروع می کرد و می گفت: هر کس این آیه را نخواند، از سوره کاسته است و باز می فرمود: آیه ی «بسم الله» مکمل«سبع مثانی» است، یعنی با آیه ی «بسم الله» آیات هفتگانه ی سوره حمد کامل و «سبع مثانی نامیده می شود.(5)

معاویه «بسم الله» را در نماز فراموش کرد

بیهقی از انس بن مالک نقل می کند که: معاویه در مدینه نماز خواند و در سوره ی حمد«بسم الله» را تلاوت نمود ولی برای سوره های دیگر- که بعد از سوره ی حمد در نماز خوانده می شود- «بسم الله» را قرائت نکرد، سپس سوره که تمام گردید، تکبیر نگفته به سجده رفت و بدین گونه نماز را به پایان رسانید، از نماز که فراغ گردید، افرادی از مهاجرین که در آن جا حضور داشتند و ناظر جریان بودند، از هر سو بر سر وی داد زدند که این ای معاویه! آیا از نماز سرقت کردی و یا فراموش؟! در اثر همین اعتراض مسلمانان بود که معاویه در نماز بعدی در اول هر سوره «بسم الله» می خواند و در موقع سجده رفتن نیز تکبیر می گفت.(6) این روایت را بیهقی به طریق دیگر هم نقل می کند ولی در آن نقل، می گوید معاویه نه برای سوره حمد« بسم الله» خواند و نه برای سوره ی دیگر و باز اضافه می کند که علاوه بر مهاجرین، انصار هم که در آن جا بودند، بر وی اعتراض کردند. این روایت را حاکم هم نقل نموده و می گوید که این روایت طبق شرایط مسلم و بخاری از احادیث صحیح است.

احادیث تلاوت «بسم الله» در نماز

بنا به مضمون روایات فراوان، رسول خدا«بسم الله» را همیشه با سوره های قرآن تلاوت می کرده که یکی از آن روایات را قبلاً در متن کتاب در بحث جزئیت آن در قرآن آوردیم. اینک در این جا نیز به روایت های دیگری در این مورد توجه فرمایید:
قتاده از انس نقل می کند که: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سوره ی حمد را با «مد» و کشش می خواند، سپس آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» را شروع می کرد، «بسم الله» را با مد می خواند، «رحمن» را با مد و «رحیم» را نیز با مد تلفظ می نمود.(7)
شریک از انس نقل می کند که او می گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که «بسم الله» را بلند می خواند. حاکم این روایت را نقل می کند و می گوید: راویان این حدیث کاملاً مورد اطمینان و اعتبارند.
عسقلانی می گوید: من در پشت سر معمّر بن سلیمان، زیاد نماز صبح و مغرب خواندم و در همه ی آن ها شنیدم که «بسم الله» را، هم قبل از سوره ی حمد و هم بعد از آن با صدای بلند تلاوت می نمود و می گفت: من همیشه در نمازهایم به پدرم اقتدا می نمودم و پدرم نیز می گفت که من همیشه در نماز انس حضور می یافتم و او هم اظهار می داشت که من همیشه در نماز پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شرکت می جستم و همه ی آنان در نمازشان «بسم الله» را در سر هر سوره که در نماز تلاوت می شد، بلند می خواندند.
حاکم می گوید: روایان این حدیث تماماً مورد اعتبار و موثقند.(8)
ابونعامه از انس نقل می کند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر و عمر هیچ یک از آنان «بسم الله» را بلند نمی خواندند.(9)

مؤلف:

از همه این روایات چنین برمی آید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در نمازهای خود«بسم الله» را تلاوت می کرده است. بنابراین، روایت انس- که می گوید: پیامبر«بسم الله» را با سوره های قرآن نمی خواند و عده ای نیز آن را دستاویز قرار داده اند که «بسم الله» جزو قرآن نیست- باید معنی دیگری داشته باشد و شاید منظور از عدم تلاوت « بسم الله» در این روایت، تلاوت جهری بوده باشد، یعنی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) «بسم الله» را به طور بلند تلاوت نمی کرده است.
و شاهد این معنی همان روایت اخیر است که آن نیز از خود انس می باشد و در آن روایت، انس می گوید که رسول خدا«بسم الله» را با صدای بلند نمی خواند.
گواه دیگر این که انس در روایت مورد بحث نیز صریحاً نمی گوید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) «بسم الله» را در نماز نمی خواند بلکه می گوید: من از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیدم که «بسم الله» را با صدای بلند بخوانند و در روایت دیگر می گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای ما نماز خواند و ما قرائت «بسم الله» را از وی نشنیدیم.(10)
با در نظر گرفتن این معنی برای روایت انس، دیگر تعارضی در میان این روایت ها با روایت انس باقی نمی ماند.
یک روایت دیگر هم در صحیح مسلم بدین مضمون آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و همچنین ابوبکر و عمر هیچ کدام «بسم الله» را در نماز نمی خواندند، نه در اول سوره ی حمد و نه در آخر آن(11) ولی در سند این روایت «ولید بن مسلم قرشی» وجود دارد و مورد اعتبار بودن وی خالی از تردید نیست بلکه چنان که در تهذیب التهذیب می خوانیم: عده ای از علما صریحاً گفته اند که «ولید بن مسلم» زیاد مرتکب خطا و اشتباه می گردد و یا تدلیس در نقل روایت می کرد.
سومین روایتی که با روایات مذکور به ظاهر مخالفت دارد، روایت قتاده است. او از انس نقل می کند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر، عمر و عثمان قرائت نماز را با «الحمدالله رب العالمین» شروع می کردند.(12)
ولی این روایت هم شاید معنای دیگری داشته باشد که با روایات مذکور مطابقت کند، می توان گفت که منظور از «الحمدالله رب العالمین» در این روایت، خود آن آیه نیست بلکه منظور از آن، سوره ی حمد است زیرا گاهی سوره ی حمد و یا «فاتحةالکتاب» را با همان نام می نامند.
بنابراین، معنای روایت چنین خواهد بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، عمر، ابوبکر و عثمان نماز را با سوره ی «فاتحه الکتاب» شروع می کردند نه این که معنای روایت این باشد که آنان سوره ی فاتحه را با جمله ی «الحمدالله» آغاز می نمودند و در آغاز آن سوره«بسم الله» را نمی خواندند. نه تنها این روایت بلکه بعضی از روایات دیگر نیز با همین بیان آمده و شافعی هم همه آن ها را به معانی ای که ما گفتیم، حمل نموده است.
با این حساب و با این تحقیق و بررسی، معلوم می شود که در میان روایات مربوطه کوچک ترین تعارض و اختلافی وجود ندارد و روایاتی که دلالت دارند بر این که: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هر سوره ای که در نماز می خواند، «بسم الله» را نیز در آغاز آن تلاوت می نمود، کاملاً درست و بلامعارض است.

پی نوشت ها :

1-وسائل الشیعه، 60/6.
2-مستدرک، 232/1.
3- 44/2.
4- سنن بیهقی، 47/2-43.
5- کنزالعمال، 375/2 و 190.
6-سنن بیهقی، 49/2.
7- سنن بیهقی، 46/2، مستدرک حاکم، 233/1.
8-مستدرک، 234/1-233.
9- سنن بیهقی، 542/2.
10- سنن نسائی، 144/1.
11- صحیح مسلم، 12/2.
12- صحیح ترمذی، 45/2؛ سنن ابی داوود، 125/1؛ سنن نسائی، 143/1.

منبع مقاله :
خوئی، حضرت آیت الله حاج سیدابوالقاسم خوئی(ره)(1385)، البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد صادق نجمی- هاشم هاشم زاده هریسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم