امام رضا(ع) در دوران ولایتعهدی خود در خراسان از موقعیت و جایگاه ویژهای برخوردار بودند؛ به دلیل اینکه ایشان جانشین خلیفۀ وقت شناخته میشدند. از سوی دیگر با توجه به ارادتی که مردم به خاندان پیامبر(ص) داشتند، به ایشان احترام ویژهای میگذاشتند.
بنابر روایتی از ابنشهرآشوب، نویسندۀ مشهور شیعه در قرن ششم به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی، روزی امام بهصورت ناشناس و همچون مردم عادی وارد حمام نیشابور شدند، بهطوری که هیچیک از حاضران در حمام متوجه حضور ایشان نشد. ابن شهر آشوب مینویسد:
«عَلِیبْنِمُوسَیالرِّضَا(ع) دَخَلَ الْحَمَّامَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ النَّاسِ: دَلِّکنِی یا رَجُلُ! فَجَعَلَ یدَلِّکهُ فَعَرَفُوهُ؛ فَجَعَلَ الرَّجُلُ یسْتَعْذِرُ مِنْهُ وَهُوَ یطَیبُ قَلْبَهُ وَیدَلِّکهُ؛ روزی حضرت رضا(ع) وارد حمام شدند. یکی از کسانی که در حمام بود [و ایشان را نمیشناخت] از آن حضرت درخواست کرد تا دلاکی نماید و پشت او را کیسه بکشد. حضرت هم درخواست او را پذیرفتند و مشغول کار شدند. تا اینکه برخی از مردم تازهوارد امام را شناختند و به آن مرد گفتند: میدانی چه کسی تو را دلاکی میکند؟! مرد گفت: نه! آنها گفتند: ایشان علیبنموسیالرضا(ع) است. در این هنگام مرد شروع به عذرخواهی کرد، با این حال امام به او آرامش میدادند و همچنان به دلّاکی او مشغول بودند.»[1]
این تنها اشارهای مختصر به سیرۀ ائمه: در آسانگیری و خدمت به خلق در روابط اجتماعی است. باوجود این چشمههای هدایت و رحمت، چه عذری در برابر این دین میتوانیم بیاوریم؟ آری! ائمۀ طاهرین: در نهایت مهرورزی و محبّت نسبت به مؤمنان برخورد میکردند و با تمام وجود برای راحتی و آسایش مردم تلاش مینمودند و از جان عزیز خود گذشتند و خود را فدای دینی کردند که بر مبنای مهرورزی و محبّت نسبت به انسانها شکل گرفته است.
-----------------------------------------------------------------------
[1]. مناقب آل أبی طالب: 4 / 362؛ بحارالانوار: 49 / 99، باب7، ح16.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد حسین انصاریان