هر مکتبی اگر چاشنیی از عاطفه نداشته باشد و صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد،آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد،ولی اگر یک مکتب چاشنیی از عاطفه داشته باشد،این عاطفه به آن حرارت می دهد.معنا و فلسفه یک مکتب،آن مکتب را روشن می کند،به آن مکتب منطلق می دهد،آن مکتب را منطقی می کند.بدون شک مکتب امام حسین منطق و فلسفه دارد،درس است و باید آموخت اما اگر ما دائما این مکتب را صرفا به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم حرارت و جوشش گرفته می شود و اساسا کهنه می گردد.این،بسیار نظر بزرگ و عمیقانه ای بوده است،یک دوراندیشی فوق العاده عجیب و معصومانه ای بوده است که گفته اند برای همیشه این چاشنی را از دست ندهید،چاشنی عاطفه،ذکر صیبت حسین بن علی علیه السلام یا امیر المؤمنین یا امام حسن یا ائمه دیگر و یا حضرت زهرا(سلام الله علیها).این چاشنی عاطفه را ما حفظ و نگهداری کنیم.