بسیاری از ما شنیدهایم که سالهای دبیرستان، بهترین روزهای زندگیمان بودهاند. اما به گفتهی مقالهای جدید از پروفسور دیوید بلنچفلاور و همکارانش از دانشگاه دارتموث، وضعیت دیگر اینطور نیست و منحنی U شکل شادی که سابقاً انکارناپذیر بود، اکنون به مسیری صاف، سخت و دشوار برای رسیدن به خوشبختی تبدیل شده است.
به گزارش زومیت، بلنچفلاور در مقالهای که ماه گذشته منتشر شد، نوشته است: «حداقل 600 مقالهی علمی وجود دارد که نشان میدهد منحنی شادی در سنین مختلف، منحنی و به شکل U است و برعکس، نارضایتی از زندگی در سنین مختلف با شکل برآمدگی کوهانی نشان داده میشود. در دادههای مختلف و شاخصهای متعدد، دورهی میانسالی به طور مداوم با کمترین میزان شادی تکرار شده است.»
بلنچفلاور میافزاید: «اما دیگر اینطور نیست. اکنون جوانان (به طور میانگین) کمترین میزان شادی را دارند. نارضایتی با افزایش سن کاهش مییابد و شادی با افزایش سن بیشتر میشود؛ به نظر میرسد که این تغییر از حدود سال 2017 آغاز شده باشد. افراد در دوران اوج زندگی خود، شادتر از اوایل دوران جوانی هستند.»
اغراق نیست که منحنی U شکل شادی را جهانشمول بدانیم. این منحنی تقریباً در تمامی جوامع انسانی که مورد آزمایش قرار گرفتهاند، از کشورهای پیشرفته و ثروتمند تا کشورهای در حال توسعه، در جوامع انگلیسیزبان و غیرانگلیسیزبان، در مکانهایی با امید به زندگی بالا و پایین، سطح بالا و یا پایین دموکراسی، صرفنظر از درآمد متوسط، تولید ناخالص داخلی یا شاخص جینی، مشاهده شده است.
در سال 2020، بلنچفلاور در یکی از مقالههایش دربارهی پدیدهی جهان شمولی منحنی U شکل شادی، نوشت: «من شواهدی از نقطهی کمترین شادی در 145 کشور یافتهام که شامل 109 کشور درحال توسعه و 36 کشور توسعهیافته بود.» او ادامه داد: «این شواهد را در اروپا، آسیا، آمریکای شمالی و جنوبی، استرالیا و آفریقا یافتهام. من منحنی U شکل شادی را برای هر یک از 35 کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در دست دارم و آن را برای 138 کشور از 193 کشور عضو سازمان ملل متحد نیز بررسی کردهام.»
امروزه منحنی U شکل شادی شبیه به خطی صاف است
الگوی منحنی U شکل شادی به قدری بنیادین است که برای مشاهده و بررسی، لازم نیست که به جوامع انسانی محدودسازی شود؛ این روند حتی در جمعیتهای پستاندارانی مانند میمونهای انساننما نیز مشاهده شده است. به نظر میرسد که این منحنی، بخشی گریزناپذیر از هستی انسان و همنوعان او محسوب میشود: زیستشناسی ما بدین صورت مقدر شده که در اوایل جوانی و در دوران پیری، شاد باشیم و میانسالی را به ناراضیترین حالت ممکن بگذرایم.
اما اکنون وضعیت تغییر کرده است. به دلیل کاهش بیسابقهی بهزیستی و رفاه جوانان، امروزه منحنی U شکل شادی بیشتر شبیه به خطی صاف شده است، بدین معنی که رضایت از زندگی در پایان دوران زندگی به بالاترین سطح خود و در ابتدای دوران بزرگسالی، به پایینترین سطح خود رسیده است.
اوایل سال جاری، بلنچفلاور در سخنرانی در مورد یافتههای مقالهاش، بیان کرد: «این یافتهها ما را شگفتزده کرد. بهطور ناگهانی کاهش پر سرعتی در رفاه جوانان مشاهده شد، به ویژه برای زنان جوان، اما این روندها برای مردان جوان نیز تقریباً مشابه زنان بود.» او افزود: «تغییراتی در دادهها وجود داشت که پیش از این هرگز مشاهده نکرده بودیم.»
بلنچفلاور توضیح میدهد که امروزه، حدود یک نفر از هر نه زن جوان در آمریکا هر روز از زندگی خود را به عنوان روزی با «وضعیت سلامت روحی و روانی وخیم» گزارش میکند. برای مردان جوان، این رقم حدود یک نفر از هر 14 نفر، کمتر از زنان، اما همچنان نگرانکننده است. تیم محققان به شواهدی دست یافتهاند که از افزایش چشمگیر مراجعهی جوانان به مراکز خدمات بهداشت روانی، بستری شدن در بیمارستانها به دلیل خودآزاری و حتی تلاش برای خودکشی، خبر میدهند.
پدیدهی افزایش وخامت در وضعیت سلامت روان، برای نخستین بار در دادههای ایالات متحده مشاهده شد. اما مطالعات بعدی توسط بلنچفلاور و همکارانش، نشان داد که این مشکل بسیار گستردهتر است و به یک کشور محدود نمیشود. در واقع، تاکنون این رابطهی منفی تازه در بیش از 80 کشور در سراسر جهان، از استرالیا تا زیمبابوه، مشاهده شده است.
بلنچفلاور گفت: «من دقیقاً در 43 کشوری که تاکنون بررسی کردهام، به همان الگوی مشابه رسیدهام. این موضوع ترسناک است. ما باید سالها پیش در این باره چارهای میاندیشیدیم.»
اما علت کاهش جهانی شادی در جوانان چیست؟ نکتهی اصلی، این است که کسی علت دقیق این امر را نمیداند.
هیچکدام از پاسخهای ساده، چنین پدیدهای را توجیه نمیکنند. بلنچفلاور تأکید میکند که این تغییر «توسط کووید ایجاد نشده است؛ کووید فقط روندهایی را که از سال 2011 شروع شده بود، ادامه داده است.» به احتمال زیاد، دلیل آن رکود بازار کار جوانان هم نیست، زیرا کاهش رفاه جوانان تقریباً همزمان با بهبود جهانی بازار کار شروع شد.
بلنچفلاور به ساینتیفیک امریکن گفت: «برای توضیح این پدیده، باید دلیلی را بیابیم که از حدود سال 2014 آغاز شده باشد، جهانی باشد و تأثیر نامتناسبی بر جوانان (به ویژه زنان جوان) به جای گذاشته باشد. هر کسی که بخواهد توضیحی ارائه دهد، باید دلیل مناسبی بیاورد که با این شرایط همخوانی داشته باشد.» بلنچفلاور افزود: «من به جز گوشیهای همراه، چیز دیگری به ذهنم نمیرسد.»
یافتههای مقاله که هنوز تحت داوری همتا قرار نگرفته، در سرور SSRN در دسترس است.