(متولد 1214-متوفی 1281 ه.ق)
گفتار استاد:
«نسبش به جابر بن عبد الله انصاری،از صحابه بزرگوار رسول خدا(ص)می رسد.
در دزفول متولد شده و تا 20 سالگی نزد پدر خود تحصیل کرده،و آنگاه همراه پدر به عتبات رفته است و علمای وقت که نبوغ خارق العاده او را مشاهده کردند،از پدر خواستند که او را نبرد.او در عراق چهار سال توقف کرد و از محضراساتید بزرگ استفاده کرد.آنگاه در اثر یک سلسله حوادث ناگوار،به وطن خویش بازگشت.بعد از دو سال،بار دیگر به عراق رفت و دو سال تحصیل کرد وبه ایران مراجعت نمود.تصمیم گرفت از محضر علمای بلاد ایران استفاده کند.
عازم زیارت مشهد شد و در کاشان با حاج ملا احمد نراقی صاحب کتاب «مستندالشیعة »،و صاحب کتاب معروف «معراج السعادة »فرزند ملا مهدی نراقی سابق الذکر ملاقات کرد و آنگاه به مشهد رفت و پنج ماه توقف نمود.شیخ انصاری سفری به اصفهان و سفری به بروجرد رفته و در همه سفرها،هدفش ملاقات اساتید و استفاده از محضر آنان بوده است.در حدود سالهای 1352 و1353 برای آخرین بار به عتبات رفت و به کار تدریس پرداخت.بعد از صاحب جواهرمرجعیت عامه یافت. شیخ انصاری را«خاتم الفقهاء و المجتهدین »لقب داده اند.او از کسانی است که در دقت و عمق نظر،بسیار کم نظیر است.علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جدیدی کرد.او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بی سابقه است.دو کتاب معروف او، «رسائل »و«مکاسب »کتاب درسی طلاب شده است.علماء بعد از او شاگرد اویند.حواشی متعددی از طرف علمای بعد ازاو به کتابهای او زده شده.بعد از محقق و علامه حلی و شهید اول،شیخ انصاری تنها کسی است که کتابهایش از طرف علمای بعد از خودش مرتب حاشیه خورده و شرح شده است.» (1)
نام او شیخ مرتضی فرزند محمد امین بن شمس الدین بن احمد بن نور الدین بن محمد صادق شوشتری دزفولی،یکی از نامورترین و پرآوازه ترین فقهاء و مراجع عالیقدر تقلید در عصرهای اخیر،و یکی از محقق ترین چهره های علمی و فقهی قرون متاخر به شمار می آید.
نام پرشکوه شیخ مرتضی انصاری،توام با نبوغ و ابتکار و تحول و دقت می باشد.
او آغازگر و پایه گذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است که در قرنهای اخیر به حق او را شایسته دریافت لقب «خاتم الفقهاء و المجتهدین »نموده است.هر چند او درزندگی و حیات مادی و معنوی خویش پیراسته و منزه از هر نوع تظاهر و تفاخر بوده است و در تلاشهای علمی خود جز خدا و رضایت او و جز پیشبرد احکام الهی،فکر واندیشه دیگری نداشته است و به تعبیر شاگرد نامدارش،مرحوم آیة الله حاج میرزاحبیب الله رشتی،«او تالی تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود.» (2)
نام مرحوم شیخ مرتضی با دو کتاب بسیار ارزنده «فرائد الاصول »و«المکاسب »در اصول و فقه همراه است و با این دو اثر جاویدان،نام خود را در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه کرده است،کتابهایی که هم اکنون در دنیای دانش و معارف اسلامی اعتبارجهانی دارد و حوزه های علمیه چندین سال با درس و بحث و تحقیق روی آن دو کتاب سرمایه گذاری نموده و وقت صرف می کنند.
ولادت او:
او در هیجدهمین روز ماه ذیحجه به سال 1214،روز غدیر،روز«اکمال دین واتمام نعمت »در شهر قهرمان پرور دزفول از سلاله پاک یکی از اخلاف جابر بن عبد الله انصاری صحابی نامدار پیامبر عالیقدر اسلام(ص)پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت تولد در روز ولادت علی(ع)،نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گردید.پدرش «شیخ محمد امین »از مبلغین و مروجین شریعت مقدسه اسلام و مادرش دختر یکی از علمای محل و بانویی پرهیزکار و با تقوی در عصر خود،هر دو از اخیار و نیکان و صالحان عصر بوده اند.
او در چنین خانواده ای چشم به جهان گشود و رشد و بالندگی آغاز نمود و ازهمان دوران کودکی به فرا گرفتن قرآن و معارف اسلامی پرداخت و به زودی آثار نبوغ وذکاوت در او مشاهده گردید.پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه واصول پرداخت و در این دو رشته،آن چنان استعداد و شایستگی نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عنفوان جوانی به درجه عالیه اجتهاد نائل آمد.
مسافرت به کربلا:
او در سال 1232 ه.ق در سن هیجده سالگی همراه پدرش به قصد زیارت عتبات عالیات به عراق مسافرت کرد و در کربلا به توصیه عموی مکرمش شیخ حسن انصاری به خدمت سید مجاهد که از علمای نامدار کربلا بود رسید و بر او مهمان شد.
تصادفا در همان ملاقات نخست،مباحثه ای بین او و علامه سید مجاهد پیرامون وجوب یا حرمت نماز جمعه در دوران غیبت درگرفت که طی آن سید مجاهد با توجه به طرز بیان و شیوه استدلال شیخ،به استعداد و نبوغ او پی برد و آینده ای بسیاردرخشانی برای او پیش بینی کرد،و بر اساس پیشنهاد او،در کربلا اقامت گزید و این اقامت چهار سال به طول انجامید.او از محضر اساتید بزرگ آن عصر،همچون خودایشان و شریف العلماء مازندرانی کسب فیض نمود و بعد به موطن اصلی خودبازگشت.پس از اقامت کوتاه در موطن،مجددا رهسپار نجف اشرف گردید و با حضوردر درس فقیه متبحر زمان، مرحوم «شیخ موسی کاشف الغطاء»به تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از مدتی توقف در نجف باز به دزفول مراجعت نمود و آن هنگامی بود که شیخ مرتضی به مرتبه ای از علم و تبحر رسیده بود که در برخی از معارف اسلامی از اساتید خود نیز پیشی داشت.
مسافرت به مشهد:
در سال 1240 ه.ق،شیخ تصمیم گرفت که به زیارت هشتمین اختر فروزان ولایت،حضرت امام رضا(ع)به مشهد برود،و در ضمن از حوزه علمیه آن شهر نیزبازدید به عمل آورد.مادر شیخ که دیگر فراق فرزند برایش میسر نبود،به این مسافرت رضایت نمی داد.اصرار مادر به جایی رسید که سرانجام شیخ به قرآن متوسل شده ومساله را به استخاره واگذاشت، و هنگامی که قرآن را باز نمود،این آیه شریفه در برابردیدگانش پدیدار شد:
لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین (3)
این آیه شریفه مربوط به داستان حضرت موسی(ع)و نوید پیامبری و رسالت او بود.مفهوم این آیه باعث تسکین دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضایت داد.
او در این مسافرت زیارتی و علمی،از حوزه های علمی بروجرد،اصفهان وکاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزه ها مدتی اقامت گزید و در کاشان مدتی درمحضر درس علامه مرحوم ملا احمد نراقی صاحب مستند الشیعه شرکت جست. درعین حال به تالیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامی که شیخ از کاشان عزیمت نمود.علامه ملا احمد نراقی فرمود:
«استفاده ای که من از این جوان نمودم،بیش از استفاده ای بود که او از من برد،و هم اوگفت من در مسافرتهای مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک ازایشان مانند شیخ مرتضی نبود.»
شیخ مرتضی پس از چهار سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش شیخ منصور به مشهد رسید.پس از زیارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علماء و رجال فقه و فقاهت آن دیار،به تهران رسید و مدتی نیز در تهران اقامت ورزید.پس از شش سال مسافرت علمی و پربار،به اتفاق برادر به دزفول بازگشت و مورد استقبال اهالی قرارگرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزید.اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و کنجکاواو را قانع نمی ساخت.لذا تصمیم گرفت دوباره به نجف بازگردد.زیرا در آن مرکزعلمی،افراد فراوانی را می توانست از علم سرشار خود بهره مند سازد،از این رو در سال 1249 ه.ق عازم نجف گردید و به کرسی تدریس آن حوزه علمی نشست تا مرجعیت شیعه به او منتهی گردید.
مبتکر علم اصول جدید:
او نه تنها در زمینه مسائل علمی و فقهی یگانه دوران بود،بلکه در اخلاق و زهدنیز در میان اقران و امثال کم نظیر بود.او در زهد و وارستگی معنوی و اخلاقی به مقام والایی از عروج و ارتقاء رسیده بود که مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی، یکی ازاصحاب و معاصران او،آن را یکی از امتیازات فوق العاده اش به شمار آورده و می گوید:
«شیخ در سه چیز امتیاز داشت:علم،ریاست،تقوی و زهد.»او در زهد نمونه و الگوبود.
یکی از بهترین موارد بروز و ظهور و تجلی تقوی،در مسائل مالی و اقتصادی است.در تقوی و صیانت نفس او،در این باره کافی است که گفته شود با آن که وجوه شرعی فراوانی از چهل میلیون شیعه روی زمین آن روزگار در نجف به محضرش آورده می شد،در عین حال او همانند یک فرد فقیر گذران می کرد و حتی اموالی را که به عنوان تحفه و هدیه به محضرش آورده می شد،بین فقراء و مستمندان یا طلاب ومصالح عمومی مسلمین صرف می کرد.از آن نظر که این تحفه ها به عنوان مرجعیت است،نه به عنوان شخص مرجع.عنوان رئیس شریعت است،نه شخص رئیس.مقام علمی او:
مقام علمی او در حدی است که به حق و شایستگی تمام،او را«خاتم الفقهاء»وپایان دهنده و تکمیل کننده فقاهت لقب داده اند و او یکصد و پنجاه سال تمام است که برجهان فقه و اصول و حوزه های علمی شیعه حکومت و زعامت روحی و فکری دارد واندیشه ها و ابتکارات او سرفصل تاریخی در فقه به شمار آمده و مستند فقهاء است.
او نظریات ابتکاری و ابداعی بی شماری در فقه و اصول به وجود آورد که می توان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث تعادل و ترجیح را ازنظریات مهم او به شمار آورد،و همچنین بهاء دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام،و دیگر مبارزه با اخباری گری رایج آن روز بود،که شیخ بزرگوار ماتوانست با یک رشته از بیانات دقیق علمی در برابر آنها بایستد و آنان را متقاعد سازد،این امر از امتیازات بارز او به شمار می آید.او کوشید که به منکرین اعتبار عقل درشناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمه ای میان عقل و شرع وجود دارد وآنچه را که عقل حکم می کند،شرع نیز حکم می کند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوی و نظریات مرحوم شیخ،جلوه خاصی داد،منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او با این روش متین و مستحکم،اصول اخباری گری رایج آن روز را درهم کوبید وپایه ها و اصول مستحکمی برای فقه و اصول نوین بنیاد نهاد و مسیر اجتهاد را روشن ومبرهن نمود.او با این وسعت مشرب،باب اجتهاد و افتاء و استخراج و استنباط احکام شرعیه فرعیه را از منابع و مصادر اولیه بازگشود و رمز پیشرفت و ترقی مسلمانان را درمسیر اجتهاد و اعتقاد بر خویش در راه عمل به احکام الهی قرار داد که خود بحث شیرین و مفصلی دارد.
اخلاق و رفتار شیخ:
شیخ انصاری(ره)نه تنها در فقاهت گوی سبقت را از دیگران ربوده بود،بلکه در عمل نیز نظیر و همتا نداشت.او به مشکلات و امور مردم شخصا رسیدگی می کرد و ازاحوال طلاب و محصلین همواره جویا می شد و برای ترویج بیشتر از علوم دین،بابودن علماء و طلاب در یکی از شهرستانها،اجازه نمی داد سهم امام را از آنجا به جای دیگری ببرند و سفارش می نمود که در همان شهر به مصرف محصلین و طلاب برسانند.
نقل شده است که:«شخصی خدمت شیخ رسید و به او گفت:«فلان طلبه چای می خورد!»(گویا در آن زمان چای به این صورت کنونی مرسوم نبوده و جزء تشریفات به حساب می آمده است.)و با این سخن می خواست سعایتی کرده باشد که شیخ حقوق آن طلبه را کم کند،ولی شیخ رو به او کرده و گفت:«خدا رحمتت کند که این مطلب را به من گفتی،»و دستور داد تا اضافه بر ماهیانه آن طلبه،مخارج چای را نیز از بیت المال به وی بپردازند تا اینکه با راحتی و آسایش بیشتر به تحصیل خود ادامه دهد.»
شیخ نه تنها به طلاب حوزه رسیدگی می کرد،بلکه همواره به فکر فقرا ومستمندان نیز بوده است،و شبها همانند رهبر و مولایش امیر المؤمنین(ع)به خانه های مسکونی فقراء سر می زد و مواد غذایی بر دوش گرفته،در بین خانواده های مستمند وبیچاره تقسیم و توزیع می نمود.
در کتاب «لؤلؤ الصدف »چنین آمده است:...و اغلب عطایای آن مرحوم در سربوده،کثیری از فقرا معاش(حقوق)معین داشتند که همیشه سالانه و ماهانه به آنان می رسید و هیچ نمی دانستند از کجاست.در وقت سحر بر در خانه فقرا می رفت با لباس مبدل،و صورت را ستر می کرد و به مقدار حاجت آنها مرحمت می فرمود و چون شیخ از دنیا رفت،معلوم شد آن مردی که بر درب منازل این مردم در اوقات غیر متعارفه می آمده،آن مرحوم بوده است.او انصافا روی اسلام را سفید کرد... »
نوشته اند که یکی از یاران شیخ،نسبت به این کار انسانی وی(کمک به فقرا ومستمندان)از او ستایش و تمجید کرد.شیخ در پاسخ گفت:«این وسیله فخر و کرامتی نیست،زیرا وظیفه هر فرد معمولی است که امانت را به صاحبش برساند و این وجوه هم حقوق فقر است که به عنوان امانت نزد من می باشد و من به صاحبانش می رسانم.»
نماز استیجاری:
ملکات فاضله و اخلاق پسندیده شیخ قابل توصیف نیست.در همان هنگام که زعامت و رهبری امت را بر عهده گرفته بود و مجلس درس داشت و نماز جماعت برپامی نمود و کارهای مردم را بررسی می کرد و به عیادت بیماران و تشییع جنازه ها می رفت و گره از مشکلات مردم می گشود،در آن زمان یکی از علماء نقل می کند که:«خدمت شیخ رسیدم و به او گفتم: «فلان سید طلبه بدهکار و بیمار است،مرحمتی درباره اوبفرمائید.»شیخ فرمود:«اکنون پولی ندارم،مگر هشت تومان که مربوط به دو سال نمازو روزه است،این را به او بدهید و از وی بخواهید که دو سال نماز و روزه را به جای آورد.»آن عالم می گوید:پاسخ دادم:«ولی او مرد محترمی است و از خانواده های با شخصیت است و تا کنون چنین کارهایی را نکرده است. »شیخ،مقداری تامل نمود وچنین فرمود:«دو سال عبادت(نماز و روزه)را خودم به جا می آورم و شما هشت تومان اجرتش را به آن سید بدهید.»
شیخ انصاری به قدری متقی و پرهیزکار بود که حتی هدایایی را که برای ایشان می آوردند بین طلاب تقسیم می نمود و خود به اندازه حقوق یک طلبه معمولی برمی داشت.با آنکه در هر سال زیاده از صد هزار تومان(در آن زمان مبلغ کلانی بوده)
از وجوه شرعی به سوی او متوجه می گردید،ولی وقتی وفات نمود،درهم و دیناری باقی نگذاشت و در زندگی به اقل ما یقنع به،اکتفا می نمود.
نزدیکان شیخ همواره به شیخ اعتراض می نمودند که چرا شیخ این همه درمعیشت بر خود و خانواده سخت می گیرد؟ روزی مادر شیخ به وی گلایه نمود که چرا بااین همه وجوهی که به دستت می رسد،مقدار ناچیزی ماهیانه به برادرت منصورمی دهی؟شیخ(ره)فرمود تا کلید اتاقی را که در آن بیت المال نگهداری می شد،آوردندو به مادرش داد و فرمود:«این کلید اتاق،خودت بفرما و هر چه می خواهی بردار و به برادرم منصور بده،اما روز قیامت هم خودت باید جوابگو باشی. »مادر محترمش با این سخن شیخ متنبه شد و کلید را به شیخ برگرداند و فرمود:«من هرگز چنین مسئولیتی رابر عهده نمی گیرم.»
روزی شخصی خدمت شیخ رسید و گفت:«ای شیخ!شب گذشته در خواب دیدم که شیطان به سرای شما آمد و طناب بر گردن شما انداخت و کشان کشان شما را تاسر کوچه برد و شما در تمام مدت تلاش می کردید که هر جور شده خود را از بند وی برهانید،و بالاخره سر کوچه طناب را از گردن خود به دور افکنده و به خانه برگشتید.
محبت بفرمائید و مرا راهنمایی کنید که تعبیر آن خواب آشفته چه بوده؟»شیخ(رحمة الله علیه)با تبسمی آهسته فرمود: «خدا لعنت کند شیطان را،خواب شما راست بوده است.دیروز ما در خانه خرجی نداشتیم و وجوهات فراوانی نیز رسیده بود،با خودگفتم من یک دینار برمی دارم و ما یحتاج زندگی را تهیه می کنم و بعدا آن را به جای خودبرمی گردانم.با این خیال دیناری برداشته و به قصد خرید از خانه خارج شدم،ولی دربین راه با خود فکر می کردم که آیا این کار درست است که من کردم؟تا بالاخره سرکوچه که رسیدم سخت متنبه شدم و با خود گفتم:شیخ این چه کاری است که می کنی، وپشیمان شدم و برگشتم و دینار را در سر جای خود قرار دادم!»از این نوع نکته های عبرت انگیز در زندگی شیخ فراوان وجود دارد.جا دادجهت بیداری غفلت زدگان،گردآوری و ارائه شود.
حاشیه نویسان محقق:
در عظمت علمی و نبوغ فکری شیخ مرتضی انصاری(ره)همین قدر کافی است که اطلاع پیدا نمائیم تاکنون بیش از 200 نفر از علماء و فضلاء و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتب و نوشته های او حاشیه و تعلیقه نگاشته اند و کتابهای تالیفی او به کرات در ایران،عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید طبع قرار گرفته است،به حدی که هم اکنون مواد غذای فکری طلاب و فضلای حوزه های علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را آثار او تشکیل می دهد و شخصیتهای بزرگی مانند:
آخوند ملا محمد کاظم خراسانی(صاحب کفایة الاصول)،سید محمد کاظم یزدی(صاحب عروه)،حاج میرزا حبیب الله رشتی،میرزا حسن آشتیانی،شیخ محمد حسین کاشف الغطاء،سید عبد الحسین شرف الدین،شیخ محمد جواد بلاغی، شیخ محمدحسن مامقانی و تعداد کثیری از علماء و مجتهدین مبرز و نامدار که نام بردن آنها به درازا می کشد،بر آن حاشیه و تعلیقه دارند.آنان نوشته ها و تالیفات شیخ را اصل قرارداده و بر آن تعلیقه و تحشیه افزودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمق نگری و ژرف انگاری قرار داده اند.
سبک نگارش او:
از ویژگیها و خصوصیاتی که در نوشته های شیخ بزرگوار ما جلب توجه می کند،سبک نگارش و روش ساده نگاری او است که هر مطلب علمی را با سادگی و سلاست عبارت برگزار می نماید و سعی می کند هر چه بیشتر مطلب را به ذهن خواننده نزدیک ترسازد،به حدی که در خور فهم او تنزیل دهد.در تالیفات او الفاظ مشکل و غیرمستعمل کمتر دیده می شود.او با قلم شیوا و خالی از ابهام مطالب را به رشته تحریردر آورده است و این یکی در میان اقران و امثال او همانند صاحب جواهر و صاحب ریاض از اختصاصات وی به شمار می آید.
اساتید شیخ:
شیخ بزرگوار ما از محضر اساتید متعددی بهره جسته است که هر کدام نقش ویژه ای در اثر گذاری در روحیه او داشته اند که به بازگویی نام چند تن از آنان می پردازیم:
1-عموی بزرگوارش،آیة الله شیخ حسین انصاری(شاگرد صاحب ریاض،تاسن 17 سالگی)
2-آیة الله سید محمد مجاهد(از شاگردان آیة الله وحید بهبهانی)او در سنین 18سالگی،دو سال تمام از محضر او بهره جسته است.
3-آیة الله شریف العلماء مازندرانی کسب فیض از محضر او استدامه داشته است.
4-آیة الله ملا احمد نراقی(صاحب مستند الشیعه)،به مدت چهار سال تمام درکاشان
5-آیة الله شیخ موسی کاشف الغطاء فقیه عصر و نابغه دهر،به مدت یک سال تمام
6-آیة الله شیخ علی کاشف الغطاء،زعیم دینی و مرجع عالیقدر شیعه،به مدت 5سال
7-آیة الله شیخ محمد حسن صاحب جواهر(مدت بسیار اندک محض تیمن وتبرک)
مجیزین شیخ:
تعدادی از اساتید عالیقدر این مجتهد مبتکر و توانمند در بالا ذکر شدند،تعدادی نیز اجازه روایتی یا اجتهادی به شیخ واگذار نموده اند که اسامی چند نفر ازاجازه دهندگان به وی در اینجا ذکر می شود:
1-آیة الله سید صدر الدین موسوی عاملی،اجازه روایتی داده اند که در آن کلمه «افضل و اکمل »قید شده بود.
2-آیة الله عارف سترگ،ملا احمد نراقی،اجازه روایتی مبسوطی عنایت کرده اند.
3-آیة الله شیخ محمد سعید قرجه داغی،اجازه نامه روائی جامع و مبسوطی درحق او صادر نموده اند.
شاگردان او:
در مکتب پربار و حوزه پربرکت تدریسی شیخ بزرگوار،شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام از استوانه های فقهی،و مجتهدین مسلم،کاوشگر دقیق ومحقق ارزشمندی بوده اند،چون محضر مبارک علمی او،مجتهد پرور محقق ساز واندیشمند نواز بود.
شاگرد مستقیم شیخ بزرگوار در زمان حیات خویش بیش از هزار تن بوده است که از میان آنان شخصیتهای نامی برجسته ای برخاسته اند که هر کدام در یک صقع ازاصقاع جهان اسلامی مشعل دار فقه و فقاهت و زعامت روحی و حامل میراث انبیاء ورسولان بوده اند.
ما از تعداد کثیر این جمع،به ذکر اسامی چند تن از آنان بسنده می نمائیم:
1-آیة الله میرزا محمد حسن شیرازی،صاحب فتوای بلند آوازه تحریم تنباکو
2-آیة الله شیخ جعفر شوشتری،خطیب توانا و کاتبی پرکار و واعظ پر صلابت
3-آیة الله حاج میرزا حبیب الله رشتی،صاحب «بدائع الافکار»،و«رساله اجاره و غصب »
4-آیة الله سید حسین کوه کمری تبریزی،صاحب آثار و مآثر فراوان و استادبزرگ حوزه نجف
5-آیة الله شیخ محمد حسن مامقانی،صاحب کتاب «ذرایع الاحکام فی شرح شرائع الاسلام »و کتب دیگر
6-آیة الله شیخ محمد کاظم خراسانی،صاحب «کفایة الاصول »که در تحقیق وتدقیق کم نظیر است.
7-آیة الله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی،نماینده تام الاختیار مراجع نجف درتحریم تنباکو در تهران
8-آیة الله میرزا ابو القاسم کلانتر،صاحب تقریرات استاد خود،شیخ انصاری
9-آیة الله حاج شیخ هادی تهرانی،مجتهد و دارای تالیفات متعدد فقهی و تفسیری.
10-آیة الله ملا حسین قلی همدانی،شاگرد شیخ و صاحب منظومه حاج ملاهادی سبزواری،عارف نامی
11-آیة الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی،مجتهد نامور و صاحب فتوای مشروطیت
12-آیة الله عابد و زاهد و فاضل بزرگوار،شربیانی،مجتهد معروف آذربایجانی
13-نابغه نامی،سید جمال الدین اسد آبادی،بنیان گذار وحدت مسلمین و مبارزنستوه بر علیه استعمار خارجی.
آثار و تالیفات ارزنده شیخ انصاری(ره):
آثار ارزنده و تالیفات گران سنگ و ارزشمندی از مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ مرتضی انصاری(ره)به یادگار مانده است که هر کدام نشانی از نبوغ،اجتهاد،دانش وسیع و تحقیق دقیق آن عالم ربانی می باشد.ما در این بخش به صورت اجمال به بازگویی برخی از آنها می پردازیم.جا دارد نویسندگان و محققین حوزه علمیه وبنیان گذاران کنگره شیخ اعظم انصاری(ره)به تبیین و تحلیل آثار قلمی او نیز بنشینند وافکار نو و طرحهای ابتکاری شیخ را از لابلای این کتابها و رساله ها بیرون کشند و دراختیار حوزویان و دانشگاهیان کشور قرار دهند.اینک لیست تالیفات آن بزرگوار:
1-المکاسب(فقه)شامل مکاسب محرمه،خیارات،و احکام عمومی معاملات
2-فرائد الاصول(اصول)شامل مباحث الفاظ،امارات و اصول علمی.این دوکتاب عالی ترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرارمی دهد.
3-رساله ای در تقیه
4-رساله ای در رضاع و نشر حرمت آن
5-رساله ای در قضاء میت
6-رساله ای در مواسعه و مضایقه
7-رساله ای در عدالت
8-رساله ای در مصاهره
9-رساله ای در ملک اقرار
10-رساله ای در تبیین قاعده «لا ضرر و لا ضرار»
11-رساله ای در خمس
12-رساله ای در زکات
13-رساله ای در خلل صلوة
14-رساله ای در ارث
15-رساله ای در تیمم
16-رساله ای در قاعده تسامح
17-رساله ای در باب حجیت اخبار
18-رساله ای در قرعه
19-رساله ای در متعه
20-رساله ای در تقلید
21-رساله ای در قطع و جزم
22-رساله ای در ظن
23-رساله ای در اصالة البرائه
24-رساله ای در مناسک حج
25-حاشیه ای بر مبحث استصحاب
26-حاشیه ای بر نجاة العباد(رساله عملیه)
27-کتابی در علم رجال(از وجیزه مجلسی بزرگتر است.)
28-تالیفی در اصول الفقه
29-حواشی بر عوائد نراقی
30-حاشیه ای بر بغیة الطالب
31-اثبات التسامح فی ادلة السنن
32-التعادل و الترجیح
33-رساله ای در تقیه
34-رساله ای در التیمم الاستدلالی
35-رساله ای در خمس
وفات او:
سرانجام این رجل علم و فضیلت و شخصیت عالیقدر،در سن 67 سالگی به سال 1281(مضمون آیه شریفه «ظهر الفساد» 1281)در 18 جمادی الثانی،با انبوهی از مفاخر و نوشته ها و ذخائر فکری و معنوی که عموما در خدمت به اسلام بود،به دارباقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عزادار ساخت.هنگام مرگ دارائی این زعیم عالیقدر اسلامی،معادل هفده تومان رایج آن روز بود که همان مقدار هم مقروض بوده است.
جسم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولی الموحدین امیر المؤمنین علی(ع)دفن شد و وصی گرامی او،حاج سید علی شوشتری بنا به وصیت شیخ برجنازه او نماز گزارد.
شیخ منصور انصاری برادر ارجمندش،در تاریخ ولادت و وفات او گوید:
ز غیب آمده تاریخ حیات و ممات «غدیر»عام تولد،«فراغ »عام وفات
(لفظ «غدیر» 1214 برابر با تاریخ تولد،و لفظ «فراغ » 1281 سال وفات اوست.)و سن شریفش 67 سال بود.
صاحب ریحانة الادب می نویسد:«بسیار عجیب است که شماره لفظ «شصت وهفت »هم مطابق رقم 1281 می باشد که سال وفات اوست.» (4)
پی نوشتها:
1- آشنایی با علوم اسلامی،ص 309.
2- شخصیت شیخ انصاری،به قلم نواده اش.
3- سوره قصص،آیه 28.
4- ریحانة الادب،ج 1،ص 189 تا193- شرح حال تفصیلی او را می توان در:«شخصیت شیخ مرتضی انصاری »،تالیف نوه اش مرتضی الانصاری- هدیة الاحباب،ص 186- نامه دانشوران،ج 1،ص 147- مستدرک الوسائل،ص 382- روضات الجنات،ص 655 مطالعه نمود.