مهم ترین ویژگی حکومت پهلوی در بعد خارجی وابستگی آن به بیگانگان بود.رژیم شاه عمیقا در جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و...به امریکا و سایر کشورهای اردوگاه غرب پیوند خورده بود.این پیوند یک رابطه سالم دو جانبه نبود، بلکه وابستگی فراگیر و فزاینده به بیگانگان بود که پیوسته از سوی مخالفان مورد انتقاد قرار می گرفت.
مبارزه با نفوذ بیگانه در ایران به پایان سده نوزدهم و رویارویی عالمان مذهبی با امتیاز رویتر باز می گردد.این بد بینی و خالفت سابقه دار با نفوذ خارجی در ایران، پس از کودتای 28 مرداد 1332 و جای گزینی امریکا به جای انگلیس ادامه یافت و در انقلاب 1357 به اوج خود رسید.
پس از جنگ دوم جهانی و هم زمان با تشدید جنگ سرد بین شرق و غرب، امریکا در راستای حفظ منافع خود، نخست به کمک های سیاسی روی آورد و سپس در کنار یاری سیاسی، کمک های اقتصادی و نظامی اش را به سمت رژیم شاه سرازیر ساخت.
بدین ترتیب، بر اساس پیمان نظامی دو جانبه سال 1947 م.یک ماموریت نظامی امریکایی، با عنوان رشد کارآیی ارتش ایران شکل گرفت که تا پایان سلطنت محمد رضا شاه ادامه یافت.امریکا، که در کودتای 28 مرداد مداخله داشت پس از آن تا سال 1967 م.حدود یک میلیارد دلار به رژیم شاه کمک اقتصادی کرد تا به گفته آن ها ضعف اقتصادی سبب نفوذ کمونیسم و شوروی ها در ایران نشود. امریکا هم چنین در راستای سیاست سد بندی در اطراف اتحاد شوروی، ایران را وارد پیمان بغداد کرد.این پیمان بعدها، با وقوع کودتا در عراق و خروج این کشور به «پیمان مرکزی یا سنتو» شهرت یافت.
علاوه بر این، منابع موجود به امضای یک قرار داد سری نظامی میان امریکا و ایران درسال 1959 م.اشاره دارند که بر اساس آن، امریکا در صورت وقوع تجاوز به ایران، به یاری ایران می شتافت. (1)
هر چند تلاش های امریکاییان کمک به ایران نامیده می شد، ولی در عمل ایران را به امریکا وابسته ساخت و همراهی و خود باختگی شاه و دولت مردان ایرانی نیز این روند را تشدید کرد.
امریکا از این وابستگی در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و استراتژیک بهره می برد.بر اساس دکترین نیکسون، ایران به ژاندارم امریکا در منطقه تبدیل شد.هدف این دکترین بهره گیری از قدرت های منطقه ای برای حمایت از منافع بین المللی امریکا و سایر کشورهای غربی در مقابل شوروی ها بود. (2)
در نتیجه، نیکسون با فروش هر نوع تسلیحات مرسوم به ایران موافقت کرد و در اواسط دهه 1350 ه.ش، ایران به بزرگ ترین خریدار تسلیحات امریکایی تبدیل شد.از سال 1950 تا زمان سقوط شاه، ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و خدمات نظامی ایران از امریکا حدود 20 میلیارد دلار رسید.
از سوی دیگر، امریکا 40%سهام کنسرسیوم نفتی را به دست آورد و به سرمایه گذاری های گسترده در ایران پرداخت.
البته روابط اقتصادی ایران و امریکا در ماهیت امپریالیستی بود، برای مثال ایران در برابر هر دلاری که از تجارت با امریکا به دست می آورد، دو دلار برای کالاهای امریکایی می پرداخت.علاوه بر این ها، امریکا و دیگر کشورهای غربی، دست شاه را در سرکوبی مخالفان باز گذارده، در این زمینه نیز رژیم را یاری می دادند.
تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران، ورود هزاران متخصص نظامی امریکایی و سلطه آن ها بر ارتش، مداخله شاه در عمان - ظفار - ، ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران به مراکش، اردن و زئیر، درگیری نظامی ایران در سومالی، عملیات نظامی ایران علیه ناراضیان بلوچ در پاکستان و ارسال جت های فانتوم از سوی ایران برای حفظ رئیس جمهور وان تیو (
Thieu) در ویتنام جنوبی بخشی از برنامه هایی بود که به دستور آمریکا و در راستای منافع بین المللی این کشور تحقق یافت و ایرانیان را بیش از پیش، به وابستگی شاه به امریکا معتقد ساخت.
از سوی دیگر روابط شاه و اسرائیل یکی از علل مخالفت عمومی با رژیم شاه بود.رژیم شاه، بر خلاف نظر مردم ایران و افکار عمومی مسلمانان، جهان روابطی گسترده با اسرائیل داشت.
شاه 65%نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می کرد.کالاهای اسرائیلی به سوی ایران سرازیر بود، ساواک و موساد همکاری گسترده ای داشتند و آژانس یهود که فعالیت عمده اش مهاجرت دادن یهودیان به فلسطین اشغالی است، در تهران دفتر نمایندگی باز کرده بود.
افزون بر این، چنان مشهور است که در جنگ 1967 م.هواپیماهای امریکایی در ایران فرود می آمدند و پس از تغییر رنگ و آرم به اسرائیل می رفتند.
شاه، به رغم مخالفت های داخلی و جهانی، با رژیم نژاد پرست - آپارتاید - آفریقای جنوبی نیز روابط حسنه داشت و 95%نفت مورد نیاز این رژیم را تامین می کرد. (3)
در چنین موقعیتی، متهورانه ترین حملات علیه امریکا و اسرائیل از سوی امام خمینی تحقق می یافت.ایشان، در سخنرانی ها و اعلامیه های پیش از انقلاب، پیوسته رژیم شاه را به دلیل وابستگی به امریکا و رابطه با اسرائیل مورد نکوهش قرار می داد. (4)
پی نوشت ها:
1. مدنی، پیشین، ص 176.
2. این دکترین پس از شکست امریکا در جنگ ویتنام اتخاذ شد.افکار عمومی امریکا به دلیل شکست در ویتنام و خسارات مالی و جانی فراوان امریکایی ها در آن، دیگر به سادگی اجازه مداخله مستقیم نظامی را نمی داد.بنابر این، دولت مردان امریکایی تصمیم گرفتند با بهره گیری از امکانات و نیروهای منطقه ای به حفظ منافع ادعایی خود در نقاط مختلف بپردازند.
3. گ.ل.بوندارفسکی، تاریخ توسعه طلبی امریکا در ایران، ص 112.
4. برای مثال ر.ک: فلسطین و صهیونیزم، (کلام امام)، دفتر نوزدهم، صص 63- 41 و روحانی، پیشین، ج 1، صص 413، 457، 692، 716، 726.