ماهان شبکه ایرانیان

الگوهای انسان در قرآن

خداوند متعال در قرآن‌کریم، الگوهایی را برای انسان‌ها معرفی و با عناوین متفاوتی مانند مؤمنین، متقین، صالحین، محسنین (نیکان)، صابرین، موقنین و... از آن‌ها یاد کرده‌است. همچنین خداوند متعال، قرآن را مایۀ هدایت سه‌گروه یعنی محسنین (نیکان)، متقین و مؤمنین می‌داند و هدایت‌گری قرآن برای گروه‌های مذکور است:

الگوهای انسان در قرآن

خداوند متعال در قرآن‌کریم، الگوهایی را برای انسان‌ها معرفی و با عناوین متفاوتی مانند مؤمنین، متقین، صالحین، محسنین (نیکان)، صابرین، موقنین و... از آن‌ها یاد کرده‌است. همچنین خداوند متعال، قرآن را مایۀ هدایت سه‌گروه یعنی محسنین (نیکان)، متقین و مؤمنین می‌داند و هدایت‌گری قرآن برای گروه‌های مذکور است:

ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ؛ «در [وحی بودن و حقّانیّت ] این کتابِ [با عظمت ] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکارانْ هدایت است»؛([1])

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَة مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَة لِلْمُؤْمِنِینَ ؛ «ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده، و شفاست برای آن‌چه [ازبیماری های اعتقادی و اخلاقی ] در سینه هاست، و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان»؛([2])

تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ * هُدًى وَرَحْمَة لِلْمُحْسِنِینَ؛ «این آیات [با عظمتِ ] کتاب استوار است، که سراسر هدایت و رحمت برای نیکوکاران است.»([3])

بنابراین هرکس بخواهد در مسیر هدایت الهی توسط قرآن قرارگیرد باید در زمرۀ یکی از این گروه‌ها وارد شود و این مهم حاصل نمی‌شود مگر با شناخت عناوین و گروه‌های یادشده که در این مجال به تبیین معنا و مفهوم آنها می‌پردازیم:

 

الف) نیکان (محسنین)

واژۀ محسن از ریشۀ «حُسن» که به معنای نیکی و زیبایی است([4])، با مشتقات خود مانند: محسنین، محسنون و محسنات، 39 بار در قرآن مجید به‌کار رفته‌است. لغت‌نویسان در معنای حُسن می‌نویسند:

«الحُسن ضِدُّ القُبح([5])؛ حسن مخالف و ضد قبح است.»

 

یکی از روش‌های تبیین مفهوم واژه‌ها و لغات، استفاده از مفهوم ضدّ و مخالف آن است، لذا همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید، قبح و قبیح در دو مفهوم به‌کار گرفته می‌شود؛ یکی مفهوم زشتی ظاهری در مقابل زیبابی ظاهری و دیگری مفهوم زشتی و قبح رفتاری در مقابل زیبایی رفتاری.

بنابراین واژۀ حسن که ضد قبح است نیز دارای دو مفهوم است؛ یکی زیبایی ظاهری و دیگری زیبایی رفتاری، و به تعبیر کلّی‌تر زیبایی و نیکویی.

کما اینکه کتاب قاموس قرآن می نویسد:

 

حُسْن بر وزن قُفْل، به معنای زیبایی و نیکویی است، و در آیات قرآن نیز واژۀ حُسْن در هر دو مفهوم به کار گرفته شده است:

1ـ حُسْن به معنای زیبایی

وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ ([6])؛ «و نه تو را است که آن‌ها را به همسران دیگر عوض کنی گر چه زیبائی ایشان تو را به‌شگفت آورد.»

2ـ حُسْن به معنای نیکویی

وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا([7])؛ «انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی سفارش کرده ایم.»([8])

راغب اصفهانی نیز حسن را عبارت از هر چیز شادی بخش و بهجت آفرین که مورد آرزو و رغبت است، می‌داند؛([9]) این تعریف نیز شامل نیکی و زیبایی، هر دو می‌شود.

 

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان گفت این واژه با توجه به مفهوم دوم در قرآن کریم داری دو معنای خاص و عام است؛ نخست معنای خاص آن که تحقق مفهوم مذکور در ارتباط با دیگران امکان‌پذیر است و به شخص که به دیگران نیکی می‌کند محسن و احسان‌کننده گفته می‌شود. مانند آیۀ شریفۀ:

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ([10])؛ «آنان که در گشایش و تنگ‌دستی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از [خطاهایِ ] مردم در می گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»

 

در این آیه انفاق، فروبردن خشم و گذشت از خطا، در ارتباط با غیر و دیگران تحقق می‌یابد؛ و نیز آیۀ شریفۀ:

فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ([11])؛ «از آنان درگذر و [از مجازاتشان ] روی گردان؛ زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد.»

معنای دوم و مفهوم عام و مطلق محسن، در ارتباط فرد با خداوند متعال محقق می‌شود؛ طبق این معنا، حُسْن مفهوم گسترده‌تری دارد و به کسی که به دیگران احسان کند و همچنین دارای اعمال نیک و زیبایی رفتاری باشد محسن گفته می‌شود و در آیات الهی به‌گونه‌ای ذکر شده است که بر مفهوم عام قابل تطبیق است. آیات ناظر به این معنا فراوان است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

 

لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ([12])؛ «بر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، نسبت به آن‌چه [پیش از حکم تحریم، از مسکرات و منافع قمار و سایر مُحرّمات ] خورده اند گناهی نیست، در صورتی که بپرهیزند و ایمان [واقعی ] آورند و [خالصانه ] کارهای شایسته انجام دهند؛ سپس پرهیزکاری را تداوم بخشند و ایمان خود را ادامه دهند، و بر پرهیزکاری پافشاری ورزند و کار نیک بجا آورند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»

 

وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ([13])؛ «کسانی که برای [به دست آوردن خشنودی ] ما [با جان و مال ] کوشیدند، بی تردید آنان را به راه های خود [راه رشدو سعادت و بهشت و مقام قرب ] راهنمایی می کنیم؛ یقیناً خدا با نیکوکاران است.»

تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ * هُدًى وَرَحْمَة لِلْمُحْسِنِینَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاة وَیُؤْتُونَ الزَّکَاة وَهُمْ بِالْآخِرَة هُمْ یُوقِنُونَ * أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ([14])؛ «این آیات [با عظمتِ ] کتاب استوار است، که سراسر هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. آنان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند. اینان از سوی پروردگارشان بر بلندای هدایت هستند و اینانند [بر موانع راه سعادت ] که پیروزند.»

بنابراین دانستیم که واژۀ محسنین به معنای نیکان است و به شخص نیکوکار، محسن گفته می‌شود. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا این واژگان به یک معنا هستند یا این که بین آن‌ها مراتبی وجود دارد؟

 

ب) مؤمنین

مؤمن از ریشۀ «أمن» به معنای آرامش خاطر و نفس و از بین رفتن بیم و هراس است([15]) و هم‌چنین به کسی که تسلیم حق‌شود و قلب او در این تسلیم مطمئن و آرام باشد، مؤمن گفته می‌شود.([16]) در قرآن گاهی مؤمن به همین معنا در مورد سایر ادیان و مذاهب نیز آمده‌است:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ([17])؛ «مسلماً کسانی که [به ظاهر] ایمان آوردند، و یهودی ها و نصرانی ها و صابئی ها هر کدامشان [از روی حقیقت ] به خدا و روز قیامت ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته است، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین شوند.»

همچنین در آیه 17 سورۀ مبارکۀ حج، واژۀ مؤمنین به همین معنا در مورد پیروان ادیان دیگر آمده است.([18])

راغب اصفهانی معتقد است که آیۀ 62 سورۀ بقره شامل امّت پیامبر9 و مسلمانان نیز می‌شود؛([19]) امّا در نگاه روایات و آموزه‌های روائی، مؤمن کسی است که زندگی، عقاید، اعمال و اخلاق او براساس قرآن و فرهنگ و دستورات و آموزه‌های معصومین و اهل بیت: باشد، بنابراین مؤمن بر شیعۀ واقعی اطلاق می‌شود.([20])

 

ج) متقین

تقوا نیز از «وقایه» به‌معنای نگهداری و حفظ در مقابل چیز مضرّ است.([21])

فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ([22])؛ «پس گناهانمان را بیامرز وما را از عذاب آتش نگاه دار.»

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ([23])؛ «ولی خدا بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب مرگ‌بار حفظ کرد.»

متّقین در عُرف به کسانی گفته می‌شود که نفس خود را از مخالفت اوامر و نواهی حق نگه‌داری کنند.([24]) تقوا و ایمان هر دو دارای مراتبی است و خداوند بهترین زاد و توشه را تقوا معرفی کرده‌است و می‌فرماید:

وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ([25])؛ «به نفع خود توشه برگیرید که بهترین توشه، پرهیزکاری است و ای صاحبانِ خرد! از من پروا کنید.»

 

د) ‌صالحین

اکنون با توجه به توضیحات ارائه شده و تبیین مفاهیم واژه‌های ذکر شده، این سؤال اساسی پیش می‌آید که آیا این واژگان به یک معنا هستند و آیا بین آنها مراتبی وجود دارد؟

صالح نیز از ریشۀ «صُلح» به معنای مسالمت، شایسته و از بین رفتن نفرت بین افراد است([26]) و در قرآن کریم گاهی مقابل فساد و گاهی مقابل سیّئة و زشتی به‌کار رفته است.

وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَة اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ([27])؛ «و در زمین پس از اصلاح آن [به وسیله رسالت پیامبران ] فساد مکنید و خدا را از روی بیم و امید بخوانید، که یقیناً رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است .»

 

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ([28])؛ «و دیگرانی هستند که به گناهانشان اعتراف کردند [و] اعمال شایسته را با اعمال بد درآمیختند، امید است خدا توبه آنان را بپذیرد، زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»

در اصطلاح به کسی یا چیزی که شایسته، خوب و به‌دور از فساد باشد، صالح می‌گویند.([29])

انجام دادن عمل صالح (نیک) از مشخصات نیکان (محسنین) محسوب می‌شود، لذا این سؤال مطرح می‌شود که آیا این دو واژه به یک معنا بوده و رساننده یک مفهومند؟ از این رو بایسته است معنای صالحین نیز تبیین شود.

 

در پاسخ سؤال باید گفت: به نظر می‌رسد که بین عناوین فوق، یک ترتیب منطقی وجود داشته باشد؛ چرا که تقوا در سورۀ مبارکۀ بقره، دارای مراتب متعددی است که پایین‌ترین مرتبۀ آن، آمادگی نفس برای پذیرش حق است.([30]) بنابراین کسی که در این مرتبۀ از تقوا قرار دارد اگرچه هنوز ایمان نیاورده و عمل صالحی هم انجام نداده‌است، اما هدایت قرآنی شامل حال او می‌شود. زمانی هم که شخص به مرتبۀ ایمان برسد، قرآن او را به سوی انجام فرامین الهی سوق می‌دهد و دعوت می‌کند و عنوان مؤمن بر او اطلاق می‌شود و اگر شخص با ایمان، پایبند فرامین الهی و دستورات قرآنی باشد و اعمال صالح انجام دهد، عنوان محسن بر او صادق خواهد بود.

بنابراین مقام محسنین و نیکان، از برخی از مقام‌های متقین و از مقام مؤمنین و صالحین برتر و بالاتر است.

 

------------------------------------------------------------------------ 

[1]. بقره(2): 2.

[2]. یونس(10): 57.

[3]. لقمان(31): 2ـ3.

[4]. قاموس قرآن: 2 / 134.

[5]. لسان العرب:13 / 114؛ لسان اللسان:1 / 258؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم:2 / 259؛ معجم مقابیس اللغة:2 / 57.

[6]. احزاب(33):52.

[7]. عنکبوت(29):8.

[8]. قاموس قرآن: 2 / 134.

[9]. مفردات ألفاظ القرآن:1 / 235.

[10]. آل عمران(3):134.

[11]. مائده(5):13.

[12]. مائده(5):93.

[13]. عنکبوت(29):69.

[14]. لقمان(31):2ـ5.

[15]. کتاب العین:8 / 388؛ مفردات ألفاظ القرآن:1 / 205؛ قاموس قرآن:1 / 123.

[16]. قاموس قرآن:1 / 126.

[17]. بقره(2):62؛ (در آیۀ 17 سورۀ مبارکۀ حج نیز مؤمنین در برابر سایر ادیان آمده‌است).

[18]. إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛ حج (22): 17؛ «همانا مؤمنان و یهودیان و صابئی‌ها و نصاری و مجوسیان و مشرکان [که در مذاهب خود با یکدیگر اختلاف دارند، و هر گروهی خود را حق می‌داند،] مسلّماً روز قیامت خداوند بینشان داوری می‌کند [تا حق‌پیشگان به بهشت، و باطل‌گرایان به دوزخ درآیند،] بی‌تردید خداوند بر همه‌چیز گواه است.»

[19]. مفردات ألفاظ القرآن:1 / 91.

[20]. تفسیر الامام العسکری7: 449، ح 297؛ بحار الأنوار: 89 / 31؛ باب 1، ح 34.

[21]. مفردات ألفاظ القرآن:1 / 881؛ قاموس قرآن:7 / 237.

[22]. آل عمران(3):16.

[23]. طور(52):27.

[24]. چهل حدیث امام خمینی1:206.

[25]. بقره(2):197.

[26]. مفردات ألفاظ القرآن: 1 / 489؛ قاموس قرآن: 4 / 144.

[27]. أعراف(7):56.

[28]. توبه(9):102.

[29]. قاموس قرآن: 4 / 144.

[30]. هُدًى لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاة وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ * وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَة هُمْ یُوقِنُونَ؛ بقره(2): 2 ـ 4؛ «برای پرهیزکارانْ هدایت است. آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آن‌چه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند و آنان که به آن‌چه به سوی تو و به آن‌چه پیش از تو نازل شده‌است، مؤمن هستند و به آخرت یقین دارند.»

 

برگرفته ازکتاب سیمای نیکان نوشته استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان