ماهان شبکه ایرانیان

چرا در عرصه آموزش‌ و پرورش شکست خورده‌ایم؟

تا زمانی که مسئولان دانشگاه فرهنگیان با جدیت جدایی دانشجویان از تحولات اجتماعی - سیاسی جامعه و شکل‌گیری نوعی آموزش گل‌خانه‌ای را پی‌گیری می‌کنند سخن گفتن از نخبه‌پروری صرفا یک بلوف مدیریتی تلقی می‌شود.

چرا در عرصه آموزش‌ و پرورش شکست خورده‌ایم؟

رجب‌علی برزویی، رئیس دانشگاه فرهنگیان در جشنواره تخصصی تدریس برتر خطاب به دانشجومعلمان گفته است؛ در کنار تدریس به دانش‌آموزان اخلاق را یاد دهید، وطن‌دوستی را بیاموزید. مردم در برخی از کشورهای اروپایی از پنجره خانه‌ پرچم‌شان را می‌آویزند. برزویی همچنین در فراز دیگری از سخنرانی‌اش با بیان اهمیت نخبگی از ورود نخبگان به آموزش و پرورش سخن گفته و آینده ایشان را روشن می‌بیند. در این مجال اما می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا دانشگاه فرهنگیان در دستیابی به این اهداف ناکام مانده است؟

*آموزش نیازمند خلق موقعیت یادگیری و فهم متقابل معلمان و دانش‌آموزان از یکدیگر در این مسیر است. این‌چنین است که دو طرف در تجربه یادگیری مشارکت ورزیده و در یک رابطه برابر و افقی از یکدیگر می‌آموزند و سطح خود را ارتقاء می‌بخشند. شوربختانه به نظر می‌رسد در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور یادگیری هم‌چنان در معنای برقراری یک رابطه یک‌طرفه، عمودی و توام با اعمال اقتدار از سوی معلم تصور می‌شود.

* اخلاق بیش از آموزش به برقراری روابط آزادانه و مسئولانه در عرصه جامعه نیازمند است. اگر دین به جای حمایت از اخلاق با سیاست در آمیخته و سودای توجیه بندگی و فرمان‌بری شهروندان را داشته باشد، اگر آموزه‌های ایدئولوژیک در قامت شبه علم عرصه را بر علم تنگ نمایند، اگر مسئولان نتوانند نماد راست‌گویی و درست‌کاری باشند، و اگر با سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی مواجه شده باشیم دیگر چگونه می‌توانیم به‌راحتی آموزش اخلاق توصیه نماییم؟

* ایران در دوران مدرن تجربه نظام‌های سیاسی مصادره‌گر را داشته است، به این معنا که به رغم برخورداری ایرانیان از مولفه‌های ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت امکان تلفیق آزادانه آن‌ها از سوی شهروندان کمتر فراهم شده است. واقعیت این‌است که در عصر پهلوی‌ها با مصادره اسلامیت به نفع ایرانیت و مدرنیت، و در دوره جمهوری اسلامی با مصادره ایرانیت و مدرنیت به نفع اسلامیت مواجه بوده‌ایم. روشن است که بخش مهمی از افول میهن‌دوستی و حتی اسلام‌خواهی در میان ایرانیان ناشی از این اجبارها می‌باشد.

*دانشگاه فرهنگیان بر خلاف شعار جذب نخبگان در عمل مرکزی برای تربیت گل‌خانه‌ای معلمان می‌باشد. سهم زیاد مصاحبه عقیدتی- سیاسی در پذیرش دانشجویان، سخت‌گیری فوق‌العاده در انتخاب مدرسان، بی‌مهری نسبت به دانشجو معلمان پرسش‌گر و دغدغه‌مند، و تلاش برای کانالیزه کردن اذهان دانشجویان به سمت و سوی آموزه‌های ایدئولوژیک از نمونه‌های نفی آشکار نخبگی در این دانشگاه محسوب می‌شود.

*نکته پایانی: تا زمانی که اولویت نظام آموزشی نه تربیت شهروندانی خودآیین، متعهد و قانون‌گرا بلکه پرورش نسلی وفادار به نظام سیاسی در سایه پمپاژ ارزش‌های ایدئولوژیک باشد انتظار تربیت دانش‌آموزانی که دغدغه اخلاق، علم‌آموزی و میهن‌دوستی را داشته باشند به غایت بیهوده است. هم‌چنین تا زمانی که مسئولان دانشگاه فرهنگیان با جدیت جدایی دانشجویان از تحولات اجتماعی - سیاسی جامعه و شکل‌گیری نوعی آموزش گل‌خانه‌ای را پی‌گیری می‌کنند سخن گفتن از نخبه‌پروری صرفا یک بلوف مدیریتی تلقی می‌شود.

منبع: کانال نویسنده

بیشتر بخوانید:

10 تفاوت میان ایران و کره جنوبی در مسیر توسعه یافتگی!
چرا سیستم حکمرانی کارآمد نیست؟
 کنکور بلای جان دانش آموزان؛ نسل تک ساحتی
چرا ایرانیان تاریخ خود را نمی‌خوانند؟ 
چرا اشعار فردوسی، سعدی و حافظ هم‌چنان تازگی دارند؟
چرا لیاقت آقا سعید را نداشتیم؟!

216216

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان