آیا میدانستید افرادی که میل شدیدی به خوردن شیرینیجات دارند، در خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی، دیابت و سکته مغزی هستند؟ این موضوع را محققان یک دانشگاه در بریتانیا هم تایید کردهاند. شاید بگویید ارتباطِ خوردنِ زیاد شیرینیجات با دیابت و سکته مغزی قابل درک است اما افسردگی چه ربطی به خوردن شیرینی دارد؟
به گزارش همشهری آنلاین، اتفاقا ارتباط میان ولع به شیرینی و ابتلا به افسردگی قابل درکتر است و پیش پا افتادهترین و سادهترین دلیلش هم این است که مصرف زیاد قند به افزایش ناگهانی قند خون منجر میشود و بعد از آن با کاهش سریع قند، احساس خستگی و کاهش انرژی در ما ایجاد میشود. این نوسانات میتواند احوال روحی ما را تحت تأثیر قرار دهد.
کارشناسان تاکید دارند که تغذیه میتواند یکی از عوامل مؤثر در ایجاد زمینه افسردگی باشد. هرچند به تنهایی موثر نیست و عامل اصلی هم نیست. عواملی مثل ژنتیک، محیط، تجربیات زندگی و استرس هم در بروز افسردگی نقش دارند. اما موضوع این است که تغذیه نامناسب میتواند به مشکلات شیمیایی مغز و اختلال در خلق و خو منجر شود.
خوردن شیرینی و ابتلا به افسردگی!
خیلیها میپرسند مصرف زیاد انواع شیرینی چطور میتواند با بروز یا تشدید افسردگی مرتبط باشد؟ برای این افراد باور این موضوع ساده، سخت است که تغذیه سالم، اساس سلامت روح و روان هم است.
نازی چگینی، کارشناس تغذیه و متخصص داروهای گیاهی، به مهمترین موارد ارتباط میان ولع به شیرینی و احتمال بروز و تشدید افسردگی اشاره کرده است.
افزایش قند خون: مصرف زیاد قند میتواند به افزایش ناگهانی قند خون منجر شود که پس از آن با کاهش سریع قند، احساس خستگی و افول انرژی ایجاد میشود. این نوسانات ممکن است حال روحی را تحت تأثیر قرار دهد.
وابستگی به شیرینی و احساس گناه: برخی افراد به مصرف شیرینی به عنوان یک منبع راحتی یا تسکین استرس رو میآورند. این وابستگی ممکن است منجر به عذاب وجدان یا احساس گناهِ پس از مصرف زیاد شیرینی شود که یکی از علائم و نشانگان افسردگی است.
تغییرات شیمیایی مغز: مصرف زیاد قند میتواند بر روی تولید مواد شیمیایی مغز مثل دوپامین و سروتونین تأثیر بگذارد. این تغییرات در بلندمدت میتواند باعث بروز علائم افسردگی شود. چون مغز ما برای عملکرد درست به مقدار مشخصی از سروتونین نیاز دارد و کمبود آن خود را با علائم افسردگی نشان میدهد.
تغذیه نامناسب: مصرف بیش از حد شیرینی و قند میتواند منجر به کمبود مواد مغذی لازم برای سلامتی روان مانند ویتامینها و مواد معدنی شود و کمبود مواد معدنی نیز با ابتلا به افسردگی ارتباط مستقیم دارد. کمبود ویتامینها و مواد معدنی میتواند بر عملکرد مغز و خلق و خو تأثیر بگذارد.
مثلا ویتامینهای گروه B، ویتامین D، آهن و اسیدهای چرب امگا-3 نقش مهمی در تولید انتقالدهندههای عصبی مثل سروتونین و دوپامین دارند که مسئول ایجاد احساس خوب در ما هستند. کمبود این مواد میتواند منجر به اختلال در این فرآیندها و در نتیجه، بروز علائم افسردگی شود. همچنین برخی مواد مغذی به تنظیم استرس کمک میکنند و کمبود آنها ممکن است استرس، احساس خستگی، اضطراب و افسردگی را افزایش دهد.
چه تغذیهای مناسب است؟
تغذیه مناسب به تغذیهای گفته میشود که شامل مجموعهای از مواد غذایی باشد تا به سلامت جسم و روح کمک کند. وگرنه عملکرد سیستم بدن تغییر میکند و این تغییرات را با علائمی مثل خستگی، بیحوصلگی، بدخلقی، استرس، اضطراب و بیماری های جدی جسمی بروز میدهد.
اما تغذیه باید شامل چه مواردی باشد تا سلامت روان و جسم ما تامین شود؟ چگینی، کارشناس تغذیه در این رابطه میگوید: «خیلی ساده است. تغذیه سالم و مناسب باید شامل میوهها و سبزیجات باشد که حاوی ویتامینها، مواد معدنی و آنتیاکسیدانها هستند. شامل پروتئین باشد؛ گوشت، ماهی، تخممرغ، لبنیات، حبوبات و مغزها حاوی پروتئین هستند.
غلات کامل مثل برنج، جو دوسر و نان سبوسدار که فیبر بالایی دارند هم بخشی از تغذیه مناسب محسوب میشوند. چربیهای سالم هم یکی دیگر از موارد پکیج تغذیه سالم هستند. نوشیدن آب به میزان کافی هم که خیلیها آن را بیاهمیت میشمارند به عملکرد صحیح بدن کمک میکند. این مجموعه یا پکیج را اگر رعایت میکنید، یعنی شما به سلامت خود اهمیت میدهید و از یک الگوی سالم تغذیه پیروی میکنید.»
این کارشناس تغذیه میگوید: «کسی که به تغذیه سالم اهمیت میدهد، هرگز مصرف شیرینی را به یکی از بخشهای این پکیج که توضیح داده شد، ترجیح نمیدهد. مثلا پروتئین روزانه خود را حذف نمیکند تا بتواند مثلا چند دونات یا شکلات بخورد. در الگوی تغذیهایِ افراد مراقب سلامت، شیرینیها و فستفودها هرگز جایگزین غلات کامل، پروتئینها و چربیهای سالم نمیشوند.»