شناسه : ۲۹۱۰۵۸۲ - دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۴
با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سیوسوم : ﺑﺎ ﺑﺪاﻧﺪﻳﺶ هم ﻧﻜﻮﻳﻰ کن/ دهنِ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪْ دوﺧﺘﻪ ﺑه (+صدا)
یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاحِ ایشان را به خیر توسّط نمودی. اتفاقاً به خطابِ ملِک گرفتار آمد. همگان در مَواجِبِ استخلاصِ او سعی کردند و مُوَکَّلان در مُعافیتش ملاطفت نمودند
عصر ایران ــ یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاحِ ایشان را به خیر توسّط نمودی. اتفاقاً به خطابِ ملِک گرفتار آمد. همگان در مَواجِبِ استخلاصِ او سعی کردند و مُوَکَّلان در مُعافیتش ملاطفت نمودند و بزرگانْ شکرِ سیرتِ خویش* به اَفواه بگفتند تا ملک از سرِ عتابِ او درگذشت.
این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید
صاحبدلی بر این اطّلاع یافت و گفت:
هر چه رختِ سراست سوخته به
دهنِ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪْ دوﺧﺘﻪ ﺑﻪ
---------------------------------
- در برخی نُسَخ "سیرت خوبَش" آمده. خوانش بر اساس نسخه فروغی است که "خویش" آورده نه "خوبَش"."همگان" را هم بعضی به صورت "همگنان" آوردهاند.
- "به" در پایان سه بیت با تلفظ beh. یعنی بهتر و نیکوتر