ماهان شبکه ایرانیان

باب دوم حکایت چهارم

با سعدی در گلستان : هر که عیبِ دگران پیشِ تو آورد و شمرد / بی‌گمان، عیبِ تو پیشِ دگران خواهد برد (+صدا)

دزدی به خانهٔ پارسایی در آمد؛ چندان که جست چیزی نیافت. دلتنگ شد. پارسا خبر شد. گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید

عصر ایران ــ دزدی به خانهٔ پارسایی در آمد؛ چندان که جست چیزی نیافت. دلتنگ شد. پارسا خبر شد. گلیمی که بر آن خفته بود در راه دزد انداخت تا محروم نشود.

 

شنیدم که مردانِ راهِ خدای

دلِ دشمنان را نکردند تنگ

تو را کی میسّر شود این مَقام

که با دوستانت خلاف است و جنگ؟

 

مودّتِ اهلِ صفا، چه در روی و چه در قفا، نه چنان کز پَسَت عیب گیرند و پیشت بیش میرند.

 

در برابر، چو گوسپندِ سلیم

در قفا، همچو گرگِ مردم‌خوار

هر که عیبِ دگران پیشِ تو آورد و شمرد

بی‌گمان، عیبِ تو پیشِ دگران خواهد برد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان