پسر 15 سالهای که یک نوجوان دیگر را در پارک با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، در بازسازی صحنه قتل گریه را سر داد و فریاد زد: کاش چاقو همراهم نبود.
به گزارش خراسان، در دقایق اولیه بامداد روز گذشته «پویا»، پسر 15 ساله، با یکی از دوستانش وارد پارک بزرگ کوهسنگی مشهد شد و در حالی که کارد بزرگی را به همراه داشت، چشم به این سو و آن سو دوخت.
در همین هنگام نوجوان حدود 16 سالهای به آنها نزدیک شد که در یک چشم بر هم زدن ناگهان تیغه کارد در تاریکی شب درخشید و بر گردن بنیامین (نوجوان دهه هشتادی دیگر) فرود آمد. طولی نکشید که با فرار پویا (ضارب) از محل حادثه، صدای آژیر خودروهای امدادی به گوش رسید و پیکر نیمهجان نوجوان 16 ساله به بیمارستان ولایت انتقال یافت، اما حدود 2 ساعت تلاش کادر درمانی برای نجات این نوجوان از مرگ به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت کاردی جان داد که تا عمق 10-12 سانتیمتری انتهای گردن فرو رفته بود.
عقربههای ساعت 1:45 بامداد رسیده بود که صدای زنگ گوشی تلفن قاضی ویژه قتل عمد خواب را از چشمان وی ربود. با توجه به اهمیت موضوع، قاضی صادق صفری بیدرنگ عازم مرکز درمانی شد و دقایقی بعد دامنه تحقیقات جنایی به پارک کوهسنگی کشید.
بررسی های موشکافانه قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بیانگر آن بود که بنیامین (مقتول) در آخرین لحظات زندگی نام پویا را بر زبان جاری کرده و او را ضارب خود نامیده است. همین سرنخ کافی بود تا قاضی صفری دستور ویژهای برای شناسایی و دستگیری پویا را صادر کند. این در حالی بود که اهالی اطراف پارک کوهسنگی نیز از وقوع نزاعهای شبانه در این مکان ابراز نارضایتی میکردند.
در همین حال، تحقیقات کارآگاهان به سرپرستی سروان منفرد (افسر جنایی آگاهی) ادامه داشت و خیلی زود به نتیجه رسید و پویا با همکاری خانوادهاش تسلیم قانون شد.
هنوز سپیده صبح از پیله تاریک شب بیرون نیامده بود که نوجوان 15ساله مقابل قاضی ویژه قتل عمد نشست و در تشریح این جنایت هیجانی گفت: من به همراه یکی از دوستانم در پارک بودیم که یک نوجوان دیگر طرف ما آمد. احساس کردم آن نوجوان حال طبیعی مناسبی ندارد و میخواهد به من زور بگوید و شاید هم مرا خفت کند. به همین خاطر اول او را هل دادم، ولی بعد کاردی را که با خود داشتم بیرون کشیدم و با آن ضربهای به زیر گردنش زدم. وقتی او را خونآلود دیدم، از شدت ترس از آنجا گریختم.
حساسیت ماجرای قتل این نوجوان دهه هشتادی موجب شد مقام قضایی بررسیهای تخصصی را با انتقال متهم به صحنه جنایت ادامه دهد. حالا دیگر اهالی شهر در هوای آفتابی صبح امور روزمره خود را آغاز کرده بودند که پویا کارد چوبی مخصوص بازسازی صحنه قتل را به دست گرفت و در انتهای خیابان رودکی 34 چگونگی آدمکشی برای «هیچ» را تشریح کرد، اما چشمهای او اشکبار شد و در میان هایهای گریه ابراز ندامت کرد و فریاد میزد: کاش چاقو به همراه نداشتم!
در همین حال قاضی باتجربه ویژه قتل عمد نیز با بیان اینکه از ابتدای امسال چندین قتل توسط نوجوانان دهه هشتادی آن هم به خاطر داشتن چاقو رخ داده است، به مسئولان و مدیران مدارس و همچنین دستاندرکاران امور فرهنگی جامعه توصیه کرد: موضوع چاقوکشیهای هیجانی را در مدارس به نوجوانان هشدار دهند.
قاضی صفری تاکید کرد که اگر این نوجوان چاقو به همراه نداشت و به پشتوانه آن وارد درگیری هیجانی نمیشد، یقینا چنین فاجعهای رخ نمیداد.
این مقام باتجربه قضایی تصریح کرد: باید عواقب حمل چاقو در مدارس و مراکز فرهنگی مورد توجه خاص قرار گیرد چراکه سهل انگاری در آموزش و توصیههای جدی به دانشآموزان عواقب جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت که نمونههای وحشتناک آن در پروندههای جنایی خودنمایی میکند.