ماهان شبکه ایرانیان

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی و هفتم : اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست / که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست (+صدا)

کسی مژده پیش انوشیروانِ عادل آورد. گفت: شنیدم که فلان دشمنِ تو را خدای ،عَزَّ وَ جَلَّ، برداشت.

عصر ایران ــ کسی مژده پیش انوشیروانِ عادل آورد. گفت: شنیدم که فلان دشمنِ تو را خدای ،عَزَّ وَ جَلَّ، برداشت.

گفت: هیچ شنیدی که مرا بگذاشت؟

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید

اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست

که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان