نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که دین برای زن یک حساب خاصی قائل است. مرحوم ابن بابویه قمی رضوان الله تعالی علیه در کتاب قیم خود، من لایحضره الفقیه، بابی در ابواب نماز دارد به عنوان «ادب المراة فی الصلاة » که آداب نماز زن چگونه است: چگونه بایستد، به رکوع برود، تشهد انجام دهد، برخیزد که با عفاف او سازگارتر باشد. در پایان باب روایتی از امام ششم صلوات الله علیه نقل می کند که، زن اگر خواست تسبیح بگوید با انگشتهای خود تسبیح بگوید:
«فانهن مسؤولات » (1)
شاید چنین دستوری درباره مرد نباشد که با انگشت تسبیح بگوید، ولی در این روایت می فرماید زن با انگشت خود تسبیح بگوید. البته بهترین تسبیح وشمارش تسبیح چه برای زن وچه برای مرد همان تربت حسینی صلوات الله وسلامه علیه است، وچنین هم نیست که اگر مردی با سرانگشتش تسبیح بگوید مقبول نباشد ولی دستوری به آن وارد نشده است اما درباره زن، گذشته از این که تسبیح گفتن وشمارش تسبیح با تربت حسینی صلوات الله وسلامه علیه فضیلت فراوانی دارد، دستور آمده است که اینها با سرانگشتانشان تسبیح بگویند زیرا این سرانگشتان در قیامت مسؤول واقع خواهند شد، این یک عنایتی از سوی خدا نسبت به زن است که با انگشت خود عدد تسبیح را بشمارد تا انگشت او نیز عبادت کند، چون خداوند بدن را باهمه خصوصیات در قیامت محشور می کند:
بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (2)
آری، قادریم بر این که منظم کنیم انگشتانش را.
نه تنها دست ونه تنها انگشتان بلکه تمام خطوط سرانگشتان را نیز در قیامت بر می گرداند، تا شهادت بدهند. این یک عنایتی است که دین به زن دارد تا متوجه باشد که با این انگشتان تسبیح گفته است، آنگاه دیگری با این دست معصیت نمی کند. درست است که اگر با تسبیح ذکر نمود ثواب می برد، اما همه سرانگشتان در آنجا نقشی ندارند، لیکن وقتی که خود سرانگشت عامل شمارش تسبیح بود خود این انگشت وسرانگشت است که عبادت می کند. واگر چنانچه این موضوع به عنوان نمونه وتمثیل باشد نه به عنوان تخصیص وتعیین برای این که تعلیل عمومیت دارد می توان ادعا نمود که ذات اقدس اله بر اساس این روایت اصرار بر این دارد که زن با تمام اعضای بدنش بنده حق باشد وبه همین دلیل او را6 سال قبل از مرد مورد عنایت خود قرار داده است. شما بارگاهی را تصور کنید که بدون اذن ورود، نمی توان وارد شد، اگر در آن بارگاه رفیع، کسی زن را شش سال زودتر از مرد راه بدهد معلوم می شود که این زن پیش از مرد مورد عنایت صاحب بارگاه قرار گرفته است.
اگر ما از این شواهد، عظمت زن وبرتری زن را نسبت به مرد احساس واستنباط نکنیم لااقل معلوم می شود دین یک عنایت خاصی نسبت به زن دارد منتها زن باید موقعیت خود را درک بکند که دین صریحا به مرد می گوید تو برو وشش سال بازی کن، ولی زن را به حضور می پذیرد مثل این که در یک مجمع علمی به بچه ها می گویند شما بروید بازی کنید اینجا جای شما نیست اما بزرگترها را راه می دهند این نه برای آن است که زن ناقص است بلکه برای آن است که زن ریحانه است واین گل فقط باید به دست باغبان باشد وباغبان این گل، فقط قران وعترت وذات اقدس اله است.
باغبان هر انسانی خداست که می فرماید:
و الله انبتکم من الارض نباتا (3)
وخداست که شما را مانند گیاهی از زمین رویانید.
وآن باغبان بهتر می داند کدام گل را بهتر از دیگری وزودتر از دیگری باید حفظ کند، کدام نهال را باید بیشتر پذیرایی کند. اصل کلی را قرآن بیان می کند که در جهان امکان باغبان خداست، واین نهالها مرد وزن را خدا آفریده واو می داند که بعضی از نهالها را باید زودتر زیر پوشش ونظر قرار داد تا مبادا خدای ناکرده آلوده شود وپژمرده گردد. زودتر باید او را زیر پوشش دین آورد واین نشانه عظمت اوست، وقتی زن عظمت خود را می یابد که بداند خدا او را شش سال زودتر از مرد می پذیرد، وبرای او حساب دیگری باز می کند.
پی نوشت ها:
1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 374، روایت 1089
2. قیامت، 4
3. نوح، 17