ماهان شبکه ایرانیان

انسان خلیفه خداوند است و در گنجینه‌های ملک و ملکوت نفوذ دارد

حضرت امام خمینی در سن ۲۷ سالگی دعای سحر را شرح داده است و از محتوای کتاب و عبارات آن بخوبی می‌توان دریافت که ایشان در سنین جوانی یک عارف سالک و در عین حال یک ادیب اهل قلم بوده است.

انسان خلیفه خداوند است و در گنجینه‌های ملک و ملکوت نفوذ دارد

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در کتاب «مسند الإمام الرضا (ع)»، به نقل از سید بن طاووس با راویان مختلف از علی بن یقطین نقل کرده است که او در نامه‌ای از حضرت امام رضا علیه السلام خواست که عبارات دعای سحر را تصحیح فرماید. امام پذیرفت و به او نوشت که این دعای امام محمد باقر علیه السلام است که در سحرهای ماه رمضان می‌خوانده است. بعد امام رضا (ع) از پدر بزرگوارش نقل کرده است که فرمود که امام باقر فرموده در خواندن این دعا کوشش و دقت کنید و دوست داشته که بگوید اسم اعظم الهی در این دعا است؛ پس در خواندن آن با دقت بکوشید. در مفاتیح‌الجنان نیز همین موضوع از طریق حضرت امام رضا نقل شده است که فرموده‌اند حضرت امام باقر علیه السلام آن را در سحرهای ماه رمضان می‌خوانده‌اند.

بنابر روایت مهر، حضرت امام خمینی در سن 27 سالگی این دعای پر مضمون را شرح داده است و از محتوای کتاب و عبارات آن بخوبی می‌توان دریافت که ایشان در سنین جوانی یک عارف سالک و در عین حال یک ادیب اهل قلم بوده است. در ادامه قسمت نخست شرح دعای سحر حضرت امام خمینی به نقل از ترجمه فارسی این کتاب تقدیم نگاه مخاطبان می‌شود:

دعاهایی که از خزائن وحی و شریعت و حاملان علم و حکمت به ما رسیده از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداوند بر بندگان و از جمله رحمت واسعه او بر شهرها و دیارها است؛ زیرا این دعاها پیوند معنوی میان خالق و مخلوق، رشته میان عاشق و معشوق، وسیله ورود به دژ محکم خداوند، و عامل تمسک به عروة‌الوثقی و حبل‌المتین‌اند. اما روشن است که رسیدن به این غرض نهایی و مقصد والا جز به قدر توان آدمی در توجه به معنای ادعیه و قدرت او در فهم اسرار و حقیقت آن‌ها ممکن نیست.

در این میان، من دعای مشهور مباهله را که از ائمه اطهار، علیهم السلام، به منظور توسل به حضرت نورالانوار در سحرگاهان به ما رسیده از دعاهایی یافتم که قدرش بسی جلیل و منزلتش بسی رفیع است، زیرا مشتمل بر صفات حسنای الهی و امثال علیای ربوبی است و اسم اعظم و تجلی اتمّ اقدم پروردگار در آن آمده است؛ لذا خواستم آن را از بعض جهات، با توانی اندک و دانشی ناچیز، به مقدار استعداد خویش شرح دهم؛ اما حرباء (آفتاب‌پرست) را به توصیف خورشید و خفاش را به نگریستن به نور آنچه کار؟ با این حال، به قول آن شاعر استناد کرده و به راستی می‌گویم:

جائت سلیمان یوم العید قبرة أتت بفخذ جراد کان فی فیها

ترنمت بفصیح القول و اعتذرت ان الهدایا علی مقدار مهدی‌ها

روز عید، مرغی کوچک نزد سلیمان آمد در حالی که ران ملخی در دهانش بود. پس عذر خواست و با بیانی گویا گفت: ارزش هدیه مناسب حال و به قدر توان آورنده آن است. اینک، سخن خویش را با طلب توفیق از پروردگار مهربان و استمداد از ارواح مطهر و انفاس پاکیزه انبیای عظام و اولیای کرام، علیهم السلام، آغاز می‌کنم.

اللهم إنی أسئلک من بهائک بابهاه وکلّ بهائک بهی.

اللهم إنی أسئلک ببهائک کلّه…

خداوندا، از تو درخواست می‌کنم به زیباترین زیبائیت و همه زیبایی‌های تو زیباست. خداوندا از تو درخواست می‌کنم به همه زیبایی‌ات.

ای عزیز، لازم است بدانی که انسان تنها موجودی است که دارای همه مراتب عقلی و مثالی و حسی است و عوالم غیب و شهادت در او نهفته است. خداوند متعال می‌فرماید:

«وعلّم آدم الأسماء کلّها؛ بقره / 31. و خداوند همه نام‌ها را به آدم آموخت».

و سرور ما و سرور یگانه‌پرستان، صلوات الله علیه، می‌گوید:

أتزعم أنّک جرم صغیر وفیک انطوی العالم الأکبر (شرح دیوان منسوب به امیرالمومنین، قاضی میر حسین میبدی، ص 269)

آیا می‌پنداری همین جرم کوچکی، در حالی که جهانی بزرگ در تو نفهته است؟

آری، انسان با مُلک مُلک است و با ملکوت ملکوت و با جبروت جبروت. از امام علی و امام صادق، علیهماالسلام، نیز روایت شده است که:

إعلم أنّ الصورة الإنسانیة هی أکبر حجج الله علی خلقه وهی الکتاب الذی کتبه بیده وهی الهیکل الذی بناه بحکمته وهی مجموع صورة العالمین وهی المختصر من اللوح المحفوظ وهی الشاهد علی کل غالب وهی الطریق المستقیم الی کل خیر والصراط المدود بین الجنة والنار

صورت انسان بزرگ‌ترین حجت‌های الهی بر آفریدگان است و آن کتابی است که خداوند با دست خود آن را نوشته و هیکلی است که با حکمت خویش آن را بنا نهاده است. انسان مجموعه صورت جهانیان و مختصری از لوح محفوظ و شاهد هر غالبی (غایبی) است. او راهی راست به سوی همه خوبی‌ها و صراطی است که میان بهشت و جهنم کشیده شده است».

انسان خلیفه خداوند بر خلق اوست که بر صورتی الهی آفریده شده و در سرزمین‌های او تصرف می‌کند. او به خلعت اسماً و صفات حق مشرف گشته، در گنجینه‌های ملک و ملکوت نفوذ دارد و در او روحی از حضرت الهی دمیده شده است. ظاهر او نسخه ملک و ملکوت و باطن او گنجینه حیّ لایموت است. از آنجا که انسان دربردارنده همه صورت‌های کونیه و الهیه است، تربیت یافته اسم اعظم که بر همه اسماً و صفات احاطه و بر همه رسم‌ها و تعیّن‌ها حاکمیت دارد است.

از سویی، چون حضرت الهی پرورنده انسان جامع کامل است، سزاوار است انسان پروردگارش را به نامی بخواند که مناسب مقام پروردگار باشد و در عین حال، انسان را از آنچه با او سازگار نیست حفظ کند. برای همین است که از شیطان رجیم به [نام مبارک] «الله» پناه برده می‌شود نه به دیگر نام‌های الهی، و طبق فرموده پروردگار در «‌قل أعوذ بربّ الناس» از شر و بدی وسوسه‌ای که در سینه انسان است و از وسوسه‌کننده راهزن راه معرفت سرچشمه می‌گیرد و با کمال و مرتبه انسانی سازگار نیست به «ربّ الناس» پناه برده می‌شود.

انسان وجود جامعی است که همه مراتب وجود در انحصار اوست

عارف کامل، جناب کمال الدین عبدالرزاق کاشانی در تأویلات می‌گوید:

الإنسان هو الکون الجامع الحاصر لجمیع مراتب الوجود. فربّه الذی أوجده فأفاض علیه کماله هو الذات باعتبار جمیع الأسماء بحسب البدایة المعبّر عنه ب «الله»، ولهذا قال تعالی: ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدیّ‌، بالمتقابلین کاللطف والقهر والجلال والجمال الشاملین لجمیعها

انسان وجود جامعی است که همه مراتب وجود در انحصار اوست. و کسی که او را خلق کرده و کمال انسانی را به او ارزانی داشته ذاتی است که به اعتبار این‌که جامع همه اسماً و مبدأ وجود است «الله» نامیده می‌شود. از این رو، خدای تعالی [به ابلیس] فرمود: چه چیز تو را بازداشت از این‌که بر آنچه به دو دست خویش آفریدم سجده کنی؟ که منظور از دو دست، صفات متقابل مانند لطف و قهر و جمال و جلال الهی است که شامل همه اسماً است».‌

پس، آن‌که متکفل است انسان را از اسفل‌السافلین و دوزخ تاریک به جایگاه کرامت و امن الهی باز گرداند و از تاریکی‌ها به نور برساند و از راهزنان راه سلوک حفظ کند خداوند است، هم‌چنان‌که خود می‌فرماید:

الله ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور

خداوند سرپرست کسانی است که ایمان می‌آورند و اوست که آنان را از تاریکی‌ها خارج کرده به نور می‌رساند.

پس، سالکی که با پای معرفت به سوی حق حرکت می‌کند همانند مسافری است که راهی وحشتناک و تاریک را به سوی محبوب خویش می‌پیماید. راهزن این راه شیطان است و خداوند تعالی به سبب اسم جامعش که بر همه چیز احاطه دارد حافظ آدمی است. از این رو، دعاکننده و سالک چاره‌ای ندارد مگر این‌که با لفظ «اللهم» یا «یا الله» به حافظ و پرورش دهنده خود توسل کند و به پیشگاه او تضرع نماید و این است سرّ شروع بیشتر دعاها با این عبارات. البته، از منظری دیگر، تمسک به اسماً دیگر الهی نیز نیکوست، زیرا همه تعینات اسمائی و صفاتی در احدیت جمع مستهلک‌اند. (در ادامه، درباره سرّ التفات دعاکننده از اسماً و صفات برتر پروردگار به اسماً و صفاتی که درجه پایین‌تری دارند، مانند این فقره از دعا: «وکل بهائک بهی» و فقرات مشابه دیگر، مطالبی خواهیم آورد).

واضح است که این سخن دعاکننده برای اثبات منیّت نیست، زیرا منیّت با درخواست نمی‌سازد، بلکه این عبارت (انّی أسئلک) مانند کلام خداوند بلندمرتبه است که می‌فرماید: «‌أنتم الفقراء الی الله؛ شما نیازمند به خدا هستید». چرا که جدایی آدمیان (به فرض استقلال انتم) از ذات حق نشانه بی‌نیازی آن‌ها از خداست نه نیاز و احتیاجشان به او. نتیجه آن‌که آنچه با سلوک در راه حق ناسازگار است، اثبات استقلال و بی‌نیازی است، مانند لفظ انتم در این آیه: «‌إن هی الّا أسماء سمّیتموها أنتم؛ این نیست جز نام‌هایی که شما آن‌ها را برگزیده‌اید».

اما اثبات منیّت در مقام خواری و اظهار ناداری نه تنها نکوهیده نیست (چون از باب اثبات منیّت نیست و از باب انتم در آیه مبارکه انتم الفقراء الی الله است)، بلکه اگر موجب حفظ مقام بندگی و توجه به فقر و نیاز در بیداری دوم (صحو ثانی) باشد، از بالاترین مراتب انسانیت است. در سخنی که از پیامبر، صلی الله علیه وآله، روایت شده به همین مساله اشاره شده است: «‌کان أخی موسی، علیه السلام، عینه الیمنی عمیاء، وأخی عیسی، عینه الیسری عمیاء. وأنا ذوالعینین؛ برادرم موسی چشم راستش و برادرم عیسی چشم چپش نابینا بود، ولی من دارای دو چشم [بینا] هستم». پس، حفظ مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت برای هیچیک از پیغمبران و رسولان الهی میسر نشده مگر برای خاتم پیغمبران (به اصالت) و برای جانشینان آن حضرت (به تبعیت)؛ درود خدا بر او و بر جانشینانش باد.

اسئلک (از تو درخواست می‌کنم)

درخواست اگر با زبان استعداد باشد رد نمی‌شود و چنین دعایی مقبول و مستجاب خواهد شد، زیرا اجابت‌کننده درخواست وجودی تامّ و فوق‌تمام است و فیض او کامل و فوق‌کمال است. عدم ظهور فیض و افاضه او به علت کمی استعداد در دعاکننده است و اگر شخص واقعًا مستعد پذیرش فیض باشد، پروردگار او را از خزائنی که بی‌پایان و فناناپذیر است و معادنی که تمام‌نشدنی و نقصان‌ناپذیر است بهره‌مند می‌سازد.

بنابراین، سزاوار است دعاکننده در پاکیزگی باطن و پالایش قلب خود از پلیدی‌ها و صفات رذیله بکوشد تا دعایش از زبان گفتار به زبان حال، و از زبان حال به زبان استعداد، و از ظاهر به باطن سرایت کند و خواسته‌اش برآورده شود و به مقصود برسد.

تو هم بکوش درونت دعاکننده و باطنت طالب باشد تا درهای ملکوت بر قلبت گشوده شود و اسرار جبروت بر درونت فاش شود و کشتی عقلت در دریاهای خیر و برکت به راه افتد و به ساحل نجات رسد و تو را از گرداب هلاکت نجات دهد و با دو بال از این سرای ظلمانی و دیار بدبختی به عالم انوار پرواز کنی. لذا، از این‌که هدفت از [توسل به] این صفات حسنی و امثال علیا که آسمان‌ها و زمین به آن‌ها استوارند و همه عوالم به نور آن‌ها روشن‌اند رسیدن به شهوات پست و لذت‌های فانی و پوسیده و مقاصد حیوانی و کمالات چهارپایان و درندگان باشد پرهیز کن. به عکس، در طلب کرامات الهی و انوار عقلی و کمالاتی که لایق [مقام] انسان، بما هو انسان، است و بهشت‌هایی که عرض آن به اندازه عرض آسمان‌ها و زمین است بکوش. البته، [آنچه گفتیم] از ابتدای سیر و سلوک صادق است، زیرا «‌حسنات الأبرار سیّئات المقرّبین».

بنابراین، عارف کامل کسی است که قلب خود را هیولا برای صورت‌هایی قرار دهد که محبوب آن‌ها را بر قلب او وارد می‌کند و نباید هیچ صورت و فعلیتی [از جانب خود] مطالبه کند و از هر دو هستی بگذرد و از هر دو نشئه فراتر رود؛ چنان‌که عارف شیرازی می‌گوید:

در ضمیر ما نمی‌گنجد به غیر از دوست کس

هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس‌

و در جای دیگر می‌گوید:

نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

این است حقیقت اخلاصی که در روایات به آن اشاره شده است:

«من أخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ هر کس خود را چهل روز برای خدا خالص گرداند، چشمه‌های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می‌شود».

و در کافی از امام رضا، علیه السلام، نقل شده است که فرمود:

أنّ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کان یقول: طوبی لمن أخلص لله العبادة والدعاء ولم یشغل قلبه بما تری عیناه ولم ینس ذکر الله بما تسمع اُذناه ولم یحزن صدره بما اُعطی غیره

امیرالمومنین (ع) می‌فرمود: خوشا به حال کسی که عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند و قلبش را به آنچه چشمش می‌بیند مشغول نسازد و یاد خداوند را به سبب چیزهایی که گوشش می‌شنود فراموش نکند و سینه‌اش به خاطر چیزی که به دیگری داده شده اندوهناک نگردد.

پس، مرگ بر بنده‌ای که ادعای بندگی کند و آقا و مولای خود را با اسماً و صفاتی که آسمان‌های ارواح و زمین‌های اشباح به آن‌ها استوار گشته بخواند و در عین حال، نیازهایش شهوات نفسانی و رذائل حیوانی و تاریکی‌هایی که یکی فوق دیگری است باشد و نیز ریاست‌های بیهوده و باطل و گشادگی دست در حکمرانی بر بلاد و تسلط یافتن بر بندگان را از خدا بخواهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان