بیمار بزرگ فیلمی عاشقانه، اندوهناک و در عین حال خندهدار است. این فیلم نه تنها لیاقت عناوینی چون بامزه و هوشمندانه را دارد بلکه میتوان آن را نسبت به فیلمهای هم قد و قواره خود، پیچیدهتر دانست. کمیل نانجیانی که در زمینهی استندآپ کمدی ید طولایی دارد و هنگام حضور در قاب سینما یا تلویزیون فوقالعاده ظاهر میشود و نگاه بیننده را به خود خیره میسازد، در این فیلم نقش اصلی را بازی میکند.
هر سال فیلمسازان در جشنوارهی ساندنس گرد هم میآیند تا فیلمهایی که بر اساس تجربیات و احساسات شخصی خود ساختهاند را به نمایش بگذارند. البته اغلب این فیلمها کاملا سرگرمکننده نیستند و نمیتوانند با هر قشر از مخاطبان ارتباط برقرار کنند. بازیگر و کمدین «کمیل نانجیانی» و نویسنده دیگر «امیلی وی. گوردون» تمام تجربیات شخصی چندین ساله اعم از خندهها و غصههای پشت سر گذاشتهی خود را در فیلم بیمار بزرگ گنجاندهاند؛ فیلمی که عاشقانه، اندوهناک و در عین حال خندهدار است. این فیلم نه تنها لیاقت عناوینی چون بامزه و هوشمندانه را دارد بلکه میتوان آن را نسبت به فیلمهای هم قد و قواره خود، پیچیدهتر دانست.
نانجیانی که در زمینهی استندآپ کمدی ید طولایی دارد و هنگام حضور در قاب سینما یا تلویزیون فوقالعاده ظاهر میشود و نگاه بیننده را به خود خیره میسازد (بهترین نقشآفرینی او را میتوان بازی در سریال درّه سیلیکن، سریال ارزشمند شبکه HBO عنوان کرد)، در این فیلم نقش اصلی را بازی میکند؛ شاید دیرتر از انتظار به حقش رسید. و اگر قرار باشد در یک فیلم که فیلمنامهی آن را مشترکا با همسرش نوشته نقشی بر اساس شخصیت خودش بازی کند، مسلما باید آن فیلم را دید. نانجیانی و گوردون به حدی استادانه شخصیتهای فیلم را پرورش دادهاند که در عین باورپذیربودن، کاملا مضحک و عجیب به نظر میرسند. بیمار بزرگ در ردهی بهترین آثار «جاد آپتو» که جزو تهیهکنندگان این فیلم است، قرار میگیرد و برای «مایکل شوالتر» کارگردان نیز، قدم رو به جلو و پیشرفت قابل ملاحظهای به شمار میرود (دوست و همکار قدیمی نانجیانی که در فیلم سلام، اسم من دوریس است نیز با او سابقه همکاری داشته).
فیلم با نشان دادن نانجیانی در کشمکش با شیکاگوی امروزه آغاز میشود (یک راننده ماهر، فیلم از گذشتهی نانجیانی الهام شده) و شوخیهای پشت پرده و قصهگویی شوخ و شنگ فیلم، در ابتدا مشابه سریال جذاب لویی اثر «لوییس سی. کی.» جلوه میکند. بیمار بزرگ بیشتر از این که بخواهد شبیه یک سریال باشد، فیلمی قابل توجه است. کمیل با «امیلی (زویی کازان)» بر سر یکی از اجراهایش آشنا میشود. امیلی، کمیل را به باد طعنه میگیرد و در نهایت میپذیرد که با او به خانه برود.
فیلمهای زیادی در مورد مسئلهی اختلاف فرهنگی با فراز و نشیبهای داستانی معمول با زبانی طنز ساخته شده، ولی بیمار بزرگ ثابت میکند که متفاوت است. گوردون و نانجیانی، نویسندگان اثر، از افزودن کمدی سیاه به فیلمشان ابایی نداشتهاند. کمتر نویسندهای را میتوان یافت که توانایی نوشتن جوک و شوخی درباره داعش، فارست گامپ و پروندههای ایکس را داشته باشد و در عین حال آن را با فرهنگ عامه و سیاستهای هوشمندانه استندآپهای نانجیانی تلفیق کند.
مکالمات این دو عمدتا به علاقه کمیل به آثار کلاسیک ترسناک (شب مردگان زنده، دکتر فایبز کریه) و ذات قابل فهم امیلی خلاصه میشود (امیلی در دبیرستان به "بیتل جوس" معروف بوده و یک نامزد سابق دارد). اما مشکل اصلی زمانی پیش میآید که خانواده سختگیر و مسلمان کمیل خصوصا مادر باابهت او (زنوبیا شراف) با ازدواج او مخالفت میکنند؛ و مادر کمیل خیلی اتفاقی هر بار یک زن پاکستانی را برای شام دعوت میکند تا شاید نظر پسرش را جلب کند! با صمیمیترشدن رابطه کمیل و امیلی، کمیل احساس میکند که با مطرح کردن این موضوع در خانواده، دیگر جایگاه سابق را نخواهد داشت و به همین دلیل این ریسک را نمیپذیرد.
فیلمهای زیادی در مورد مسئلهی اختلاف فرهنگی با فراز و نشیبهای داستانی معمول با زبانی طنز ساخته شده، ولی بیمار بزرگ ثابت میکند که متفاوت است. امیلی، همچون بازتابی از یک زندگی واقعی، به بیماری عفونی مرموزی مبتلا شده و به کما میرود. این پیچش داستانی، که حدود دقیقهی 40 رخ میدهد، مقدمهی ورود والدین امیلی به داستان را فراهم میسازد؛ «بث (هالی هانتر)» و «تری (ری رومانو)» از کارولینای شمالی آمدهاند. آنها در ابتدای ملاقات با کمیل، ساز مخالف با او میزنند و ادعا میکنند که از رابطه او با دخترشان اطلاعی ندارند.
این فیلم مثالی در سینماست برای فیلمهایی که در عین جذاب بودن، متقاعد کننده هم هستند. رابطهی کمیل و امیلی، تنش هوشمندانهای به درام فیلم افزوده است. حضور ناگهانی بث و تری (که باید از بازی هنرمندانه هانتر و رومانو در نقشهایی کمدی تقدیر کرد) فیلم را به مسیر جذابی هدایت میکند. با وجود این که بیمار بزرگ یک فیلم گرم و صمیمی است، ولی گوردون و نانجیانی، نویسندگان اثر، از افزودن کمدی سیاه به فیلمشان ابایی نداشتهاند. کمتر نویسندهای را میتوان یافت که توانایی نوشتن جوک و شوخی درباره داعش، فارست گامپ و پروندههای ایکس را داشته باشد و در عین حال آن را با فرهنگ عامه و سیاستهای هوشمندانه استندآپهای نانجیانی تلفیق کند.
در ستاره بودن نانجیانی در این فیلم شکی نیست، ولی نمیتوان از قدرت تک تک اعضای گروه چهارنفره بازیگری فیلم چشمپوشی کرد. شوالتر به عنوان کارگردان فیلم، عملکرد خیلی خوبی داشته، او نه تنها بهترین فیلم خود را ساخته بلکه نشان داده که از این پس باید به آثار او توجه بیشتری داشت.
در ستاره بودن نانجیانی در این فیلم شکی نیست، ولی نمیتوان از قدرت تک تک اعضای گروه چهارنفره بازیگری فیلم چشمپوشی کرد. از دیگر نقشهای کوتاه و جذاب فیلم میتوان به حضور «بو بورنهام»، «ایدی برایانت» و «کرت براونلر» اشاره کرد که در زمینه استندآپ کمدی همکار نانجیانی هستند. شراف، آنوپم و عادل اختر در نقش اعضای خانواده کمیل بازی میکنند و «ولا لاول» هم در نقش یکی از زنانی است که مادر کمیل برای او انتخاب کرده است.
شوالتر به عنوان کارگردان فیلم، عملکرد خیلی خوبی داشته، اما بازیگردانی او در این فیلم قویتر از همیشه است. با فضا دادن به بازیگران و محوریت قرار دادن کمدی به عنوان نقطه اتکای فیلمش، او نه تنها بهترین فیلم خود را ساخته بلکه نشان داده که از این پس باید به آثار او توجه بیشتری داشت.
مترجم: بابک مؤیدزاده