ماهان شبکه ایرانیان

دکتر مکی قاسم بغدادی از سوریه

در خانواده ای مذهبی و اهل علم و فضیلت تولد یافت و از همان کودکی با افکار اسلامی آشنا شد. پدر بزرگ وی (شیخ عبدالحسین بغدادی) از مجتهدینی است که با مرحوم علامه اصفهانی بزرگ، همنشین و همدرس بوده اند.

در خانواده ای مذهبی و اهل علم و فضیلت تولد یافت و از همان کودکی با افکار اسلامی آشنا شد. پدر بزرگ وی (شیخ عبدالحسین بغدادی) از مجتهدینی است که با مرحوم علامه اصفهانی بزرگ، همنشین و همدرس بوده اند.

در زمان تجاوز انگلستان به عراق «شیخ عبدالحسین بغدادی » نماینده میرزای اصفهانی در سامرا و کلیددار حرم امامین عسکریین بوده است.

مکی قاسم بغدادی می گوید: من با شهید سید محمد باقر صدر و داماد ایشان آشنا بودم و در قیام حضرت امام خمینی (س) هواداری فعال بودم و متاسفانه با شخص ایشان از نزدیک آشنایی نداشتم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از شهید آیت الله صدر راجع به قیام امام و انقلاب اسلامی ایران کسب تکلیف کردم. ایشان پشتیبان تام حرکت امام بودند و من به تبلیغ در مورد انقلاب اسلامی پرداختم. مردم عراق طرفدار صدیق انقلاب اسلامی بودند. ما به مردم می گفتیم که امام خمینی یک مرد سیاسی نیست. چون در میان مردم عراق شایع بود که هر روحانی که درباره سیاست صحبت کند از عوامل دولت عراق یا استعمار است. به همین دلیل خیلیها نتوانستند باور کنند که حرکت امام مبتنی بر تکلیف شرعی بوده است ولی شهید صدر با بیان خود توانستند مردم را به سوی همصدا شدن با انقلاب اسلامی راهنمایی کنند و با خون خود نیز این راه را ادامه دادند.

ایشان در یکی از سخنان مهم خود می فرمایند (در شخصیت امام خمینی ذوب شوید همانطور که ایشان در اسلام ذوب شده اند) این گفتار امروز در رگهای ما جاری است.

در زمان حمله رژیم عراق به بیت شهید صدر و شهادت ایشان من سرباز بودم و برادرم که از یاران نزدیک ایشان بود دستگیر و اعدام شد. آن موقع ما از عراق فرار کردیم.

مدتی در سوریه بودم و سپس در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1361 به ایران سفر کردم و داوطلبانه در جنگ علیه قوای بعثی شرکت و دوره آموزشهای نظامی هم دیدم. در مشاهداتم از جبهه های ایران آنچه مرا مجذوب خود ساخت، استقبال جوانان عزیز ایرانی از شهادت بود. بر اثر این تاثیر عمیق، در مراجعت به سوریه کتاب «شهادت » را نوشتم.

مکی قاسم بغدادی در حال حاضر با مجله «فرهنگ اسلامی » و روزنامه «ندای رافدین » و روزنامه «الموقف » و مجله «نور اسلام » همکاری دارد و مجالس سخنرانی به نام «نگاهی به قرآن » را در حرم حضرت زینب (س) برگزار می کند.

وی از میهمانان هفتمین کنفرانس وحدت اسلامی بود که در شهریور ماه سال 73 در تهران برگزار شد.

قاسم مکی بغدادی: بسم الله الرحمن الرحیم، اجازه بفرمایید در این باره مطلبی به ذهنم رسید که آن را بیان می کنم. خداوند در قرآن می فرماید: «سزاوار است که از حق پیروی شود» و امام صادق (ع) فرمودند: «اگر مردم به حقیقت سخنان و پندهای ما واقف می شدند از ما پیروی می کردند» در ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام فطرت بشر به سوی خیر متمایل و از شر گریزان است. نفس انسانی بر حسب طبیعت ذاتی خود خیر و لاجرم حق را دوست دارد و می خواهد از آن پیروی کند، لیکن آنچه که باعث انحراف فطرت بشری می شود، تبلیغات منحرف طواغیت زمان است. این تبلیغات منحرف گاه مردم را چنان در چنبره خود اسیر می کنند که دیگر میلی به سوی حق ندارند. به این جمله حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) دقت کنید که می فرمایند «تبعیت من از حق دوستانی برایم باقی نگذاشته است » چون حق سنگین است و هر کسی نمی تواند آن را تحمل کند مگر کسانی که در صراط مستقیم و اهل حق و حقیقت باشند. اما باطل سهل و آسان است و تبلیغات منحرف کننده از همین نقطه ضعف است که استفاده می کنند.

به نظر اینجانب حق با معجزه پیروز نمی شود، بلکه با روشهای طبیعی و قابل دسترس می تواند بر اریکه پیروزی بنشیند و مردم را هدایت کند. ما باید عوامل و زمینه های پیروزی حق را آماده کنیم تا قرین موفقیت شویم، چون معجزه یک حالت استثنایی برای پیامبران بر حق بوده که اثرش را هم در زندگی بشر گذاشته است.

ولی امروزه نباید در انتظار معجزه باشیم. بلکه باید زمینه مساعد برای رشد و پیروزی حق را فراهم آوریم. عرضه اسلام به مردم، باید با شیوه ای پسندیده و توام با جذابیتی که ذاتی این دین الهی است انجام پذیرد. حق همان اسلام است، همان کلام خداوند است، همان است که حضرت رسول (ص) و ائمه معصومین بیان کرده اند. اما برخی چهره اسلام را مخدوش می کنند، خیلی صریح بگویم اسلام را خیلی بد و با بیانی نارسا و دور از جذابیت ارائه می دهند، این کار پسندیده نیست، ما باید چهره اسلام را همانطور که هست منور و نورانی عرضه کنیم تا مردم گرایش هر چه بیشتری به آن نشان دهند، چنانچه حضرت امام خمینی چنین کردند. از سوی دیگر دشمنان حق و اسلام تمام کوششان مصروف دگر گونه جلوه دادن چهره حقیقی اسلام است. اصولا کار منفی و نابود کننده خیلی آسانتر از کار مثبت و سازنده است.

ما به فرموده پیامبر عظیم الشان اسلام باید از اخلاق الهی پیروی کنیم تا مثبت و سازنده باشیم و بتوانیم در مقابل دشمنان اسلام استوار بایستیم.

حضرت رسول (ص) فرموده است: خداوند سربازانش را بین مردم پخش کرده و آنها را مشخص نکرده است ما هم باید بکوشیم که جزو این سربازان گمنام باشیم که در هر عصر و زمانی حضور دارند. یا باید این سربازان را از پستهای مهم دور کنیم و یا مطمئن باشیم که یکی از آنان را در راس کار قرار داده ایم.

در واقع بهتر است افراد مناسب را در پستهای مناسب بگذاریم. باید از این امت مردان شایسته انتخاب شوند تا قادر باشند این مکتب عظیم را روی شانه های خود حمل کنند. من خیلی از فرزندان این امت بزرگ را دیدم که شهادت برایشان شیرین تر از عسل بود و مکتب با خون آنها رشد کرد، پیدا کردن این فرزندان از طریق همین بحثها میسر است، اینها همان سربازان گمنام الهی اند.

جناب آقای بغدادی خواهشمند است در همین مورد نظر خود را بیان فرمائید.

پاسخ به این سئوال احتیاج به چند جلسه دارد ولی من بطور مجمل به چند نکته اشاره می کنم.

به نظر من وحدت اسلامی دو وجه دارد، یکی در شکل و اساس و یکی فقط در شکل ظاهری. امید ما این است که از شکل ظاهری وحدت اساسی تحقق یابد. زیرا به تعبیر قرآن کریم: «مؤمنان برادرند» به نظر من باید دلها به هم نزدیک شوند. فقط وحدت زبانها و قلمها کافی نیست. همه ما طالب وحدت هستیم. اما مشکل اصلی وجود تفرقه بین مسلمانان است. این اشاره ای بود اما برای به نتیجه رسیدن، طرح سه عامل را باید در نظر داشت:

1- نوشتن طرح 2- روش حرکت طرح و نقشه و مسیر آن 3- نقشه اجرای عملی آنها.

این سه عامل باید با هم تحقق یابد که این نظر در هفتمین کنفرانس وحدت اسلامی نیز طرح شد.

مسئله اساسی و مشکل اصلی اینجاست. به نظر من باید مکانیزمهای اجرا نیز فراهم شود، در کنفرانس همه به تفاهم اتکا و اکتفا کردیم، همه نظریه داشتیم و مکانیزمهای اجرایی فراهم نبود. چرا مفهوم وحدت را نباید اجرا کنیم، اگر موانعی وجود دارد باید آنها را شناخت و از راه ایجاد وحدت برطرف کرد، به نظر من فرق است بین مطرح کردن مفهوم و نیت داشتن برای اجرای آن.

من با چند تن از شخصیتهای شرکت کننده در کنفرانس صحبت کردم حتی آنهایی که در کنفرانس سخنرانی داغ داشتند و به آنها گفتم آیا راه حل برای اجرای این نظریه های شما وجود دارد؟ همه طالب وحدت هستیم، ولی در اجرا و انجام آن جدی نیستیم، آنطور که باید. خیلی از افکار و طرحهای مهم به علت خوب مطرح نشدن و یا بد عرضه کردن، منتفی می شوند، من به فنی بودن طرح نظر دارم و اینکه مسئله وحدت مسلمین در جهان به صورت فنی، هنری و فرهنگی مطرح شود، چون اگر شیعی بگوید مذهب من حق است و سنی هم همینطور، به نتیجه واحدی نخواهیم رسید، پس باید دو مذهب را یکی بدانیم و مسائل خلاف قرآن را بزداییم و این پس از کنفرانس، کار تحقیقی، عملی و فنی و فرهنگی لازم دارد.

آقای مکی قاسم شما درباره ایجاد وحدت در شکل عملی آن و برخورداری از ابزار و اهرمهای لازم برای متحد ساختن مسلمین چه شیوه هایی را در مد نظر دارید.

در باره این مسئله سخن بسیار می توان گفت، ولی من به طرح چند نکته اساسی اکتفا می کنم.

1- حفاظت از نظام جمهوری اسلامی که مهمتر از هر چیزی برای اثبات حقانیت افکار امام است. چون نقطه شروع برای احیای اسلام در دنیای امروز است و باید آن را بسیار تقویت کرد تا طرح و اندیشه های امام خمینی به دنیا منتقل شود.

2- وحدت اسلامی باید در شکل ظاهری و نیز اصل باطنی استوار باشد.

چون فکر امام یک عمل تطبیقی است، کسانی که فقط به اسلام نظری توجه دارند با اندیشه های عملی امام جمع نمی شوند.

3- فکر وحدت اسلامی از ذات مسلمین جهان می جوشد. باید زمینه عملی این تفکر، یعنی افکار امام خمینی بخوبی شناسانده شود تا آدمهای با اخلاصی پیدا شوند. به یاد دارم که هنگام عزل بنی صدر، امام روی صفحه تلویزیون ظاهر شدند و دست روی زانو کوبیدند و گفتند اخلاص از هر چیزی مهمتر است. این سنت امام باید همیشه مراعات شود. زیرا وحدت در نظر امام در فکر و عمل یکی بوده است.

اسلام هم می گوید نیت از منفعت مقدمتر است و نیت آدم از کارش بهتر است، پس همه این اسباب باید جمع شود تا بتوانیم فکر امام را گسترش دهیم و به هدف برسیم.

4- فکر امام یک فکر فطری است. یک فکر انسانی ملهم از دین است. او با فطرت آدمیان صحبت می کند و انسان به سوی فطرت خود کشش دارد.

5- بیرون راندن ترس از دل مخالفین یک مسئله خیلی مهم است. در حرکت پیامبر (ص) اسلام، قریش از پیامبر ترس داشتند که اموال آنان را مصادره کند، شغلها و پستها و مقامات را از آن بگیرد، اما حضرت قول دادند که قصدشان فقط کمک به مردم است و هدف انسانی است. با این روش ترس را از دل آنها بیرون راندند.

6- پس بعد از تلاش استکبار جهانی برای منع گسترش افکار امام، عامل بعدی، همان دوری از فطرت است که مسلمانان را از فکر فطری امام دور می کند.

به نظر من وحدت مسلمانان و بلکه وحدت اتباع انسانیت راه حل اصلی است، وحدت در روش و مسائل و هدف و حرکت. این قاعده شامل مسلمانان فقط نیست، شامل شیعه و سنی فقط نیست، بلکه شامل همه انسانها است.

استکبار از فکر امام ترس دارد، این امر مهم در راه اسلامی ما باید مراعات شود. همانطوری که می دانید در حرکت پیامبر اسلام (ص) با قریش، راه حل این مسئله را طرح کردم.

7- فکر امام محدود به یک مذهب خاص و یا منطقه خاصی نیست.

8- سیره شخصی امام (س) را برای مردم تشریح کنیم و زندگی او، زهد او، قناعت او و دوری از تجمل و پرهیز از زندگی مرفه او را.

9- باید کارهای علمی و سیاسی امام به مردم جهان معرفی شود، از طریق کتب، درسها و سخنرانیها.

10- جهان را آگاه کنیم که در افکار امام، مستضعفین تحت حمایت و پوشش قرار می گیرند، از طریق مثلا کمیته امام و امثال آن. و اینکه امام همیشه به مسئولین اداری و نظامی و وزرا توصیه می کردند که از مسئولیت و پست خود سوء استفاده نکنند و از مرفه بودن جدا شوند و همیشه با فقرا و عامه مردم باشند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان