اقسام سه گانه وحی

وحی و سخن گفتن خداوند متعال با بندگانش از سه طریق صورت می گیرد که در قرآن مجید به این راه ها اشاره شده است، مقاله حاضر به بیان این سه قسم وحی اختصاص دارد.

مقدمه:

وحی و سخن گفتن خداوند متعال با بندگانش از سه طریق صورت می گیرد که در قرآن مجید به این راه ها اشاره شده است، مقاله حاضر به بیان این سه قسم وحی اختصاص دارد.

"و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او..."

این آیات آخرین فصلی است که خدای سبحان در این سوره در باره وحی و تعریف آن بیان نموده، و در این فصل وحی و سخن گفتن خدا با بندگانش را به سه قسمت تقسیم می کند: یا به وسیله وحی، یا از پس پرده و حجاب، و یا به وسیله ارسال رسول که به اذن خود هر چه بخواهد به آن رسول وحی می کند. آنگاه می فرماید: پیامهای خود را به این طریق بر رسول خدا (ص) وحی می کند، و آنچه از ناحیه خدای تعالی به آن جناب وحی شده قبل از وحی در نفس آن جناب سابقه نداشته، یعنی آن جناب به هیچ یک از معارفی که به وی وحی شده قبلا آگاهی نداشت و این وحی است که نوری است الهی، و خدای تعالی هر یک از بندگان خود را بخواهد به این هدایت اختصاص می دهد، و او را مورد وحی خود قرار می دهد، و به دنبالش هر یک از بندگان را بخواهد به وسیله پیامبرش و به اذن خود هدایت می فرماید.

"و ما کان لبشر أن یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء..."

در سابق در جلد دوم این کتاب پیرامون معنای سخن گفتن خدا بحث کردیم، و در آنجا گفتیم که اطلاق لفظ کلام خدا بر قرآن کریم که فعل خاصی از خدا است، اطلاق حقیقی یا مجازی است، و این اطلاق به هر جور که باشد در قرآن کریم آمده، از آن جمله فرموده: "یا موسی انی اصطفیتک علی الناس برسالاتی و بکلامی" (1) و نیز فرموده: "و کلم الله موسی تکلیما" (2) و وحیی هم که انبیاء (ع) از خدای تعالی می گیرند، از مصادیق کلام است.

و بنابر این، دیگر جهت ندارد که استثناء"الا وحیا"را استثنایی منقطع بگیریم، چون وحی و دو قسم بعد از آن یعنی تکلم از وراء حجاب و ارسال رسول، هر سه از مصادیق تکلم خداست البته مصداق اعم از حقیقی و مجازی پس هر سه نوع تکلمی که در این آیه ذکر شده، یعنی وحی و تکلم از وراء حجاب و ارسال رسول، نوعی از تکلم با بشر است.

و بنابر این کلمه"وحیا"با در نظر داشتن اینکه به گفته راغب به معنای اشاره سریع است، مفعول مطلق نوعی است.و همچنین آن دو قسم دیگر در معنای مصدر نوعی است و معنای آیه این است که: هیچ بشری در این مقام قرار نمی گیرد که خدا با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم مگر به یکی از این سه نوع، اول اینکه به نوعی به او وحی کند، دوم اینکه از وراء حجاب با او سخن گوید، و سوم اینکه رسولی بفرستد، و به اذن خود هر چه می خواهد وحی کند .

نکته دیگری که در این آیه هست این است که این سه قسم را با کلمه"أو"عطف به یکدیگر کرده، و ظاهر این کلمه آن است که سه قسم مذکور با هم فرق دارند، و باید هم همین طور باشد، چون می بینیم دو قسم اخیر را مقید به قیدی کرده.یکی را مقید به حجاب و دیگری را به رسول .ولی اولی را به هیچ قیدی مقید ننموده.و ظاهر این مقابله آن است که مراد از قسم اول سخن گفتن خفی باشد، سخن گفتنی که هیچ واسطه ای بین خدا و طرف مقابلش نباشد.

و اما دو قسم دیگر به خاطر این که قیدی زائد در آن آمده که یا حجاب است و یا رسولی که به وی وحی می شود، سخن گفتنی است که با واسطه انجام می شود.چیزی که هست در یکی واسطه رسول است که وحی را از مبدأ وحی گرفته به پیامبر می رساند، و در دیگری آن واسطه حجاب است، که خودش رساننده وحی نیست، ولی وحی از ماورای آن صورت می گیرد.

پس تا اینجا خلاصه گفتار این شد که قسم سوم، یعنی"أو یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء "عبارت است از وحی به توسط رسول که همان فرشته وحی است پیام خدا نخست به او داده می شود و او هر چه را خدای سبحان اذن داده باشد به پیامبر وحی می کند، همچنان که قرآن کریم در این باره فرموده: "نزل به الروح الامین علی قلبک" (3) و نیز فرموده: "قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله" (4) و در عین حال وحی کننده خدای سبحان است، همچنان که فرموده: "بما اوحینا الیک هذا القرآن " (5).

و اما اینکه بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از رسول در جمله"أو یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء"رسول خدا (ص) است که وحی را به مردم می رساند، درست نیست، زیرا با جمله"یوحی "نمی سازد، چون رسول خدا (ص) پیام خدا را به مردم ابلاغ می کند نه وحی را، و معقول نیست که تبلیغ را وحی بخوانند.

و نیز خلاصه گفتار این شد که قسم دوم از وحی، یعنی"أو من وراء حجاب"، وحی با واسطه است، و واسطه اش همان حجاب است.چیزی که هست این واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحی نمی کند، بلکه تنها وحی از ماورای آن آغاز می شود، و آغاز شدنش را از کلمه"من"که برای ابتداء است استفاده می کنیم.و کلمه"وراء"در اینجا به معنای پشت نیست، بلکه به معنای بیرون هر چیزی است که محیط به آن چیز است، به شهادت کلام خدای تعالی که می فرماید: "و الله من ورائهم محیط" (6) و این قسم تکلم (تکلم از ماورای حجاب) مانند تکلم خدای تعالی با موسی در کوه طور است که در باره اش فرموده: "فلما أتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة من الشجرة" (7) و نیز از همین قسم است وحی هایی که در عالم رؤیا به انبیاء (ع) می شده.

و قسم اول از تکلم تکلمی است که خدای تعالی با پیامبر اسلام (ص) و بدون واسطه جبرئیل می کرد که در آن نه رسول ملکی، یعنی جبرئیل، واسطه بود، و نه هیچ گونه حجابی که فرض شود.

و چون وحی در تمامی این اقسام مختلف منتسب به خدای تعالی است، لذا می توان وحی را بطور مطلق به خدای تعالی نسبت داد و مستند به او کرد.ساده تر بگویم: می توان در هر سه قسم از وحی گفت خدا چنین وحی کرده، بدون قیدی که معین کند منظور کدام یک از اقسام وحی است .و به همین عنایت است که تمامی اقسام وحی در کلام خدای تعالی به خدا مستند شده، و فرموده : "انا أوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده" (8) و نیز فرموده:

"و ما أرسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم" (9).

این مطالب که در تفسیر آیه مورد بحث آوردیم، مطالبی بود که با کمک سیاق از آیه استفاده نمودیم، ولی مفسرین در تفسیر آن بحث هایی دامنه دار و مشاجره های طولانی کرده اند که ما از اشتغال به گفتگوی در باره آن صرفنظر کردیم، و خواننده خود می تواند به تفاسیر مفصل مراجعه نماید.

"انه علی حکیم" این جمله تعلیلی است برای مضمون آیه شریفه، می فرماید خدای تعالی به خاطر علو مقامی که از خلق و نظام حاکم در آن دارد، بزرگتر از آن است که مانند خلق که با هم گفتگو می کنند با خلق خود گفتگو کند، و به خاطر علو مقامش و حکمتش راه وحی را برای سخن گفتن با خلق اختیار کرده و این بدان جهت است که هدایت هر نوعی از مخلوقات به سوی سعادت خاص خودش کار خدا است، همانطور که خودش فرموده: "الذی أعطی کل شی ء خلقه ثم هدی" (10) و نیز فرموده: "و علی الله قصد السبیل" (11) و سعادت انسان که راه سعادت خود را به وسیله علم و شعور طی می کند این است که سعادت او را به او اعلام بدارد و او را به سنتی که خود در زندگی انسانها جاری می کند راهنمایی فرماید، تا انسانها به آن برسند، و در این راهنمایی تنها دلالت عقل کافی نیست، چون عقل همان طور که گاهی راه را نشان می دهد، گاهی هم به خطا می رود، و به همین جهت خدای سبحان طریق وحی را برگزید که از هر خطایی مصون است.و ما در بیان این حجت در چند جا از این کتاب بحث مفصل کرده ایم.

پی نوشت ها:

1) ای موسی من تو را به رسالات خود و به کلام خود برگزیدم.سوره اعراف، آیه .144

2) و خدا با موسی تکلمی مخصوص کرد.سوره نساء، آیه .164

3) روح الامین آن را بر قلب تو نازل کرد.سوره شعراء، آیه .194

4) بگو هر کس که دشمن جبریل است باید بداند که همو قرآن را به اذن خدا بر قلب تو نازل می کند.سوره بقره، آیه .97

5) سوره یوسف، آیه .3

6) و خدا از ماورای آنان محیط به ایشان است.سوره بروج، آیه .20

7) همین که نزدیک آن درخت آمد، از کرانه وادی ایمن که در بقعه مبارکه واقع است از درخت ندا شد.سوره قصص، آیه .30

8) ما به سوی تو وحی کردیم، همچنان که به نوح و انبیای بعد از او وحی کردیم.سوره نساء، آیه .163

9) قبل از تو نفرستادیم مگر مردانی که به ایشان نیز وحی می کردیم.سوره نحل، آیه .43

10) سوره طه، آیه .50

11) بر خداست که راه وسط را نشان دهد.سوره نحل، آیه .9

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر