شناسه : ۳۰۲۴۵۶ - سه شنبه ۶ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۳۹
علیرضا کاوند مطرح کرد:
۵ آسیب تفاسیر موضوعی
گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه قدیمیترین کتاب آیاتالاحکام در میان شیعه نگارش یافته است، به شرح پنج آسیب تفاسیر موضوعی پرداخت.
«تفسیر موضوعى» عبارت است از: گردآورى آیات قرآنى مربوط به موضوعى خاص و تحلیل آنها و به دست آوردن نظریه قرآن درباره آن موضوع. گرچه تفسیر موضوعى در عصر اخیر، بیشتر مورد توجه اندیشمندان واقع شده، اما نه پدیدهاى نوظهور است و نه امرى ناپسند. در همین رهگذر نظر مفسرین قرآن و پژوهشگران این حوزه را درباره چیستی و چرایی «تفسیر موضوعی» جویا شدیم که در ادامه مشروح گفتوگوی ایکنا با را علیرضا کاوند عضو هیئت علمی دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم، میخوانید.
ایکنا: در گام نخست، توضیحی درباره پیشینه تفسیر موضوعی بفرمایید؟
تفسیر موضوعی روشی است که تاریخچه و پیشینهای کهنتر از روش ترتیبی(که به عهد تدوین تفاسیر در نیمه اول قرن دوم هجری باز میگردد) دارد و از حیث تبار، دامنهدارتر از تفسیر ترتیبی است.
به نظر من آغاز تفاسیر موضوعی به عصر رسالت پیامبر اکرم(ص) باز میگردد و در واقع تفسیر موضوعی روشی است که خود حضرت بنیان نهاده است و اهل بیت(ع) و شاگردانشان نیز همان روش را در تفسیر آیات شریفه قرآن ادامه دادند و حافظان این روش تفسیری در طول 3 قرن بودهاند. پس از دوران حضور اهل بیت(ع) و در عصر غیبت صغری و کبری نیز همین روش توسط مسلمانان به ویژه شیعیان پی گرفته شده است و علیرغم فراز و نشیبهای متعدد در قرون متاخر، به عنوان یک روش استوار، قاعدهمند، اثربخش و پویا در چارچوبی معین (که از تفسیر به رای و تاویلات ناروا به دور باشد) در مجامع علمی حوزوی و دانشگاهی در عرصه دینشناسی قرآنی جای خود را به ویژه در جهان تشیع باز کرده است؛ با این حال این روش اکنون نیز مخالفانی دارد که ادلهای برای طرد و رد چنین روش تفسیریای میآوردند البته پاسخهای درخوری به همین اشکالات و انتقادات، توسط موافقان و مروجان تفسیر موضوعی داده شده است.
اولین تفاسیر موضوعی که
به صورت مدون به نگارش درآمده به عصر حاضر محدود نمیشود بلکه مفسران
مسلمان شیعه و اهل سنت که از قرن دوم به بعد به تدوین غریب القرآن،
کتابهای «الوجوه و النظایر» مفردات القرآن، آیات الاحکام، احکام القرآن
پرداخته اند به نوعی همان تفسیر موضوعی را تحقق بخشیدهاند؛ چرا که همه این
موارد، شکل ساده تفسیر موضوعی مصطلحات قرآنی است؛ برخی کتب مانند آیات
الاحکامها و احکام القرآنها، مباحث فقهی قرآن را در خود گرد آوردهاند و
صرفا به احکام فقهی پرداختهاند؛ بزرگان شیعی از گذشته تا به حال، بیش از
30 کتاب در بحث آیات الاحکام به زبان عربی نگاشتهاند که 10مورد آن تاکنون
به چاپ رسیده است.
مهمترین و قدیمیترین کتاب آیات الاحکام در میان
شیعه نوشته محمد بن سائب(م 146 ق) اهل کوفه و از اصحاب امام باقر و صادق(ع)
است. دانشمندان اهل تسنن نیز در این زمینه تالیفات فراوان داشتهاند که
کهنترین آنها احکام القرآن شافعی (م 204 ق) است.
در دوران معاصر نیز
برخی تکنگاریها که در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد یا رسالههای
دکترای الهیات و حتی پروژههای مقطع کارشناسی دانشکدههای علوم قرآنی سراسر
کشور و همچنین برخی کتب دیگر که توسط نویسندگان مسلمان شیعه و سنی در جهان
اسلام نگاشته شده و با محور موضوعات قرآنی است نوعی تفسیر موضوعی است که
از میان آثار مکتوب به عنوان نمونه میتوان به کتاب«تدبر در قرآن» ولیالله
نقیپورفر و «هدایت در قرآن» آیتالله جوادی آملی اشاره کرد.
ایکنا: آیا میتوان به نمونههایی از تفاسیر موضوعی در بیان اهلبیت(ع) و معصومین اشاره کنیم؟
بله میتوانیم نمونههایی پیدا کنیم به عنوان مثال امام صادق(ع) درباره مساله«کفر» میفرمایند« کفر از نگاه قرآن 5 گونه است که عبارتند از1- کفر جحود(دو نوع)2- کفر ترک اوامر و نواهی خداوند(کفر عصیان)3- کفربرائت 4- کفر نعمت ». البته با نظر به دو نوع بودن کفر جحود 5 گونه میشوند.
ایشان کفر جحود را به 2 نوع تقسیم کردند که عبارت است از 1- انکار وحدانیت خدا، طبق آیه «وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ:
و گفتند غیر از زندگانى دنیاى ما چیز دیگرى نیست مىمیریم و زنده مىشویم و ما را جز طبیعت هلاک نمىکند ولی به این مطلب هیچ دانشى ندارند و جز طریق گمان نمىسپرند»(جاثیة/ 24)
2-انکار همراه با معرفت، طبق آیه« وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ:
و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت از روى ظلم و تکبر آن را انکار کردند پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود»(نمل / 14)
همچنین برای کفر عصیان به «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» (بقره/85) اشاره دارند. برای کفر برائت نیز «کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء»(الممتحنة/ 4) را شاهد آوردند که بیزاری حضرت ابراهیم(ع) از دشمنانش حکایت میکند و دیگر آیات از این دست. برای نوع پنچم نیز که کفر نعمت است نیز نمونههایی آوردهاند «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ: و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعا عذاب من سخت خواهد بود»(ابراهیم/7)
در واقع با چینش آیاتی که موضوع واحد یا شبهواحد دارند یک مفهوم دینی شناخت، تعریف، تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد و ابعاد گوناگون آن مفهوم دینی کاویده میشود.
ایکنا: به نظر شما چه آسیبهای را میتوانیم برای تفاسیر موضوعی در دوران معاصر در نظر بگیریم؟
در خصوص آسیبهای تفسیر موضوعی نیز در دوره جدید و عصر حاضر مباحث متعددی طرح شده که برخی قرآنپژوهان معاصر معتقدند که آسیبها و موانع این نوع تفسیر را میتوانیم در 5 حوزه خلاصه کنیم که به ترتیب 5 مرحله را شامل میشود.
مرحله اول، آسیب در تعریف تفسیر موضوعی است. در واقع اگر مفسر فهم صحیحی از این نوع تفسیر و دریافت کاملی از تعریف آن نداشته باشد در فهم مصادیق و کاربستش دچار خطا و سهو میگردد و نتیجهای نادرست در پی خواهد داشت.
مرحله دوم، آسیبهای مرحله انتخاب موضوع است. به عنوان نمونه میتوان به خارج بودن موضوع از حیطه نظریهپردازی قرآنی اشاره کرد؛ همچنین انتخاب موضوعی کلی که نتوان دربارهاش نظر خاصی از قرآن ارائه کرد؛ همچنین عدم تعیین اهداف تفسیری، انتخاب موضوع، پیش فرضهای ذهنی خاص، عدم انتخاب لفظ به صورت جامع و فراگیر، غفلت از عناوین انتزاعی و مرتبط با موضوع، به ویژه زمانی که لفظ موضوع ما مستقیما در قرآن نیامده باشد.
مرحله سوم، آسیبهای مرحله جمعآوری آیات، عبارتند از: اکتفا به کتابهای معجم قرآن و نیز تساهل فراوان در انتخاب آیات و کم دقتی در این زمینه.
مرحله چهارم، آسیبهای مرحله تفسیر کردن، عبارتند از عدم ممارست و تلاش وافر در تفسیر، پیش داوریهای نادرست در تفسیر، عدم شناخت ترتیب نزول، گرایش افراطی به استخدام دانشهای جدید در تفسیر قرآن، عقلگرایی افراطی و محض و همچنین مصلحت محوری.
مرحله پنجم، آسیبهای مرحله نظریهپردازی، عبارتند از: عدم پایبندی تام و کامل به مفاد آیات؛ کنار گذاشتن قرآن و غالب ساختن نظرات دیگر بر نظر قرآن، شتاب در نظریهپردازی و کم دقتی در استنتاج منطقی از مضامین و فحوای آیات قرآن، همچنین به طور ویژه باید از ضربالقرآن بالقرآن که در روایات اهل بیت(ع) نهی شده و نیز تفسیر غیر ضابطهمند آیات با آیات پرهیز کرد و صرفا طبق قواعد صحیح تفسیر قرآن به قرآن و تاویل صحیح و بطنگیری قانونمند حرکت کرد تا بتوان به نتیجه حقیقی و نهایی رسید و دیدگاه قرآن را بتوان کشف کرد.