به
گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین محسن مهریزی، پژوهشگر
مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، به
بررسی تعارض مبانی نظری و بیثباتی روشی کارنامه اخوان المسلمین و گرایشهای صوفی
و سلفی این جریانی عقیدتی و فکری و حرکت سیاسی و اجتماعی اپرداخته است که متن کامل
آن در ادامه میآید:
بسم
الله الرّحمن الرّحیم
در
بین جنبشهای اسلامی معاصر یکی از جریانهایی که به داشتن گرایشهای صوفیانه شهرت یافته،
گروه اخوان المسلمین است. تصوف در اخوان المسلمین را میتوان بیش از هر چیز معلول دو
عامل اصلی دانست؛ یکی رویکرد صوفیانه و تربیتی حسن البنّا بنیانگذار این جریان و دیگری
زمینههای تصوفگرایی در جامعه مذهبی مصر و شمال آفریقا.
حسن
البنّا پرورش یافته طریقت حصافیه است و شیوخ و شخصیتهای این مکتب صوفیانه، بر وی تأثیرات
مهمّی گذاشتهاند. وی با شرکت در مراسم صوفیان فرقه حصافیه، شیفته ادب و تواضع اعضای
این گروه شد و روحیه آزادمنشانه آنها را تمجید مینمود و تا آخر عمر، پیوند خود را
با این فرقه حفظ کرد. در اثر ارتباط حسن البنّا با اعضای مؤثر گروه حصافیه، آنها «انجمن
خیریه حصافیه» را تأسیس کردند و به تدریج و با پیدایش ضرورتهای سیاسی و اجتماعی، زمینه
ایجاد «اخوان المسلمین» فراهم گردید.
خود
البنّا اخوان المسلمین را دارای «حقیقتی صوفی» معرفی میکند. از نظر او، تصوّف به دو
گونه تصوّف منزوی و منفعل و تصوّف اجتماعی و فعّال تقسیم میشود. در نوع اوّل، صوفی
و سالک، گوشهنشین است و دل را از توجّه به خوبیها و بدیهای خلق باز میدارد و تنها
به خود میپردازد؛ امّا در نوع دوّم سالک، همدم و همنشین مردم است و در کار خیر از
آنها دستگیری میکند. از این بین، البنّا دوّمی را میپسندد. طبق نظر حسن البنّا، اگر
صوفیان از کنج عزلت خارج شده و با علمای الازهر مرتبط شوند و به هدایت و تربیت مردم
روی آورند، میتوانند تحوّل عمیق و مؤثری در جامعه اسلامی ایجاد نمایند.
بر
همین اساس حسن البنّا به جنبههای اجتماعی و کاربردی تصوّف که اثر تربیتی و اخلاقی
مستقیمی در جامعه داشت، اهمیّت میداد. او تصوّف را شامل تهذیب و طهارت نفس، استقامت
در عمل، محبّت در راه خدا و پیوند با خلق در کار خیر میدانست. امّا در مقابل، وی آنچنانکه
در مجموعه رسائل خود آورده است، کشف و شهود را دلیل شرعی به حساب نمیآورد و بر آنچه
که در محدوده شرع و برگرفته از قرآن و سنّت است تأکید میکرد. در تصوّف مورد پذیرش
حسن البنّا، به نحوی گزینش شده اصطلاحات و مفاهیمی مانند وحدت وجود ابن عربی و هر آنچه
که از راه استدلالات فلسفی به دست میآمد جایی نداشت و بیشتر کارکردهای تربیتی و اجتماعی
تصوّف مورد توجّه قرار میگیرد.
عامل
دوّمی که بستر گرایشهای صوفیانه گروه اخوان المسلمین را فراهم مینمود، جغرافیای مذهبی
و معنوی شمال آفریقا به ویژه مصر بود. در این منطقه بساط طریقت متصوفه، بازار گرمی
داشته و مردم هوادار مشی صوفیانه بودند. سران اخوان، به کمک ظرفیتهای منطقهای گرایش
جامعه به تصوّف، با نگاهی کارکردگرایانه، به دنبال استفاده از ظرفیت نظری و عملی تعالیم
این مکتب بودند. آنها گمان میکردند به کمک نظم ساختاری و سلسلهای حاکم بر تشکیلات
متصوّفه و بر اساس ارادت مریدانه و بیاعتنایی به دنیا که در آموزههای صوفیان رایج
است، میتوانند تفکرات سلفی و تحولات اجتماعی مطلوب خود، در جامعه مسلمین محقق کنند.
از
طرفی دیگر، رهبران فکری و شخصیّتهای اخوانی، با وجود ناسازگاری بین تصوف و سلفیّت
و بدون هیچ تناسبی، خود را یک گروه سلفی معرّفی میکنند. البتّه سلفیهای که اخوان
از آن پیروی میکنند، بیشتر در فضای سیاسی نمود یافته و تا حدودی نیز از اندیشههای
ابن تیمیه تأثیر پذیرفته است. گرچه برخلاف رویکرد سلفی، حسن البنّا زیارت قبور را مشروع
میداند و سفر برای زیارت قبور را جایز میشمرد امّا از نظر حسن البنّا اولیای الهی
مالک هیچ نفع و ضرری در حیات و ممات خود نیستند. در مورد استعانت از ارواح اولیای الهی،
صدا زدن آنان، طلب حاجت از دور یا نزدیک، چراغانی و بنای بر قبور، تبرّک و قسم به غیر
خدا و نذر برای آنان نیز رویکردی سلفی را انتخاب میکند و این اعمال را از مصادیق گناهان
کبیره و بدعت به حساب میآورد. البتّه بر خلاف وهابیون به عنوان سلفیون افراطی که مسیر
افراط را پیمودهاند و مرتکبان این اعمال را مشرک میدانند و تکفیر میکنند، حسن البنّا
با انتخاب مسیر میانه، آنها را مشرک نمیداند و تکفیر نمیکند.
اخوان
المسلمین بدون در نظر گرفتن تناقضات بین تصوّف و سلفیّت به عنوان دو رویکرد متضاد،
هم دم از ارزشهای صوفیانه میزنند و هم خود را پیرو سلف معرفی میکنند. از سویی جنبههای
تربیتی و تزکیهای تصوف را ترویج میکنند و عمل به آنها را برای رسیدن به صفا و خلوص
باطن لازم میدانند؛ از سویی دیگر، شعار رجوع به سلف را سر میدهند و خود را پیرو سلف
میدانند. حسن البنا، هر چند تربیتیافته طریقت صوفیه است اما ضمن آشنایی با رشید رضا
که یک سلفی خالص و یک سنّتگرای محض است، به تفکرات ابن تیمیه گرایش پیدا میکند. گرچه
او، با گزینش آموزههایی از سلفیت که مخالف اعتدال و تقریب است، سعی میکند تا حدودی
از نسخههای افراطی سلفی به ویژه وهابیت، فاصله بگیرد.
گزینشی
عمل کردن و نگاه کارکردگرایانه اخوان المسلمین، تنها منحصر به آموزههای تصوّف و سلفیت
نمیشود بلکه چنین رویکردی در سایر موضوعات از جمله در فقه و کلام و سیاست نیز مشهود
است. آنها در برزخ بین تصوّف و سلفیت، سعی میکنند به زعم خود، راهی میانه را برگزینند
تا بتوانند هر چه بیشتر از مزایای هر دو گرایش استفاده کنند. از سویی به آموزههای
تربیتی و اخلاقی تصوّف در عرصه اجتماعی اهمیت میدهند و از سویی دیگر خود را گروهی
سلفی معرفی میکنند که هیچ سر سازشی با تصوّف ندارد.
یوسف
قرضاوی که یک اخوانی سلفی است، جریان غالب اخوان المسلمین را گرفتار برزخ و تذبذب بین
تصوّف و سلفیت معرفی میکند و معتقد است اخوانیها به دنبال «تصویف السلفیه و تسلیف
الصوفیه» هستند. به نظر او، اخوان، قصد سلفی کردن صوفیان و صوفی کردن سلفیان را دارند.
از این رو، هم سلفیه و هم صوفیه با اخوان المسلمین مخالفاند. اخوانیها به دلیل گرایش
به تصوّف از طرف وهابیها، گمراه و اهل بدعت به حساب میآیند و از سویی دیگر صوفیه
نیز اخوان را به پیروی از وهابیت متّهم میکنند، چرا که از نظر آنها تصوف اخوانی، تصوفی
بیبهره از مستحسنات صوفیه و مبانی فلسفی ابن عربی است.
اخوان
بیش از توجه به مبانی نظری و اصول تعریف شده هر کدام از تصوف و سلفیت به عنوان دو رویکرد
متضادّ، بیشتر بر اساس شرایط زمانه و اقتضائات سیاسی و اجتماعی جامعه تصمیم میگرفتند
و مبانی اقدامات خود را انتخاب میکردند؛ به همین دلیل صاحبنظران سه نوع گرایش متفاوت
شامل اخوان سلفی، اخوان صوفی و اخوان سکولار را برای دستهبندی آنها در کشورهای اسلامی
در نظر میگیرند.
گرچه
عملگرایی و تلاش اخوان به منظور ایجاد حکومت اسلامی در جهان اهل سنّت و در دوران پس
از فروپاشی امپراطوری عثمانی تا حدود زیادی مؤثر افتاد و تفکّرات اخوان المسلمین توانست
با سرعت قابل قبولی رشد و توسعه فراگیری در کشورهای مختلف اسلامی پیدا کند، اما آسیبها
و تناقضات مختلفی این جریان سیاسی را تهدید کرده است. سران و شخصیّتهای اخوان المسلمین
در طول فعالیّت خود و به منظور ادامه حیات این جریان، از بین مکاتب گوناگون و در زمینههای
مختلف، سعی در گزینش و انتخاب آن چیزی داشتهاند که مطابق ذائقه آنها بوده و ایشان
را از بن بستها نجات میداده و میتوانسته اهداف آنها را در جهان اسلام عملی نماید.
دغدغه
اصلی و هدف نهایی اخوان المسلمین، تشکیل حکومت اسلامی است. آنها بیش از آن که جریانی
عقیدتی و فکری به حساب آیند، حرکتی سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند. اخوان بدون اینکه
مبانی علمی و فکری مشخص و محکمی داشته باشند، با شعار الاسلام هو الحل توانستند نفوذ
فراگیری در بین کشورهای اسلامی پیدا کنند. آنها برای رسیدن به این هدف، روشهای مختلفی
که با هم سازگاری و تناسب چندانی ندارد و در تعارض با یکدیگر است را به خدمت گرفتند.
تعارض در مبانی نظری و بیثباتی روشی در کارنامه اخوان المسلمین، خسارتهای بسیاری
را به این تشکل اسلامی وارد ساخت و باعث شد در فضایی مبهم و متناقض، برخی از صاحبنظران
آنها را هم سلفی، هم صوفی بدانند و عدهای دیگر نه سلفی، نه صوفی.