ماهان شبکه ایرانیان

روش انجام اصلاحات اجتماعی از دیدگاه امام علی(ع)(۱)

امام علی(ع) پس از بازگشت از جنگ صفین در خطابه ای بلند ضمن بیان حقوق متقابل رعیت و حکومت، راه اصلاح جامعه را در رعایت این حقوق از طرف دولت و مردم می دانند. ترجمه خطبه بدین قرار است:

امام علی(ع) پس از بازگشت از جنگ صفین در خطابه ای بلند ضمن بیان حقوق متقابل رعیت و حکومت، راه اصلاح جامعه را در رعایت این حقوق از طرف دولت و مردم می دانند. ترجمه خطبه بدین قرار است:

اما بعد، همانا خدا بر شما برای من که حکمرانی شما را به عهده دارم، حقی قرار داد، همانگونه که برای شما نیز بر من حقی است، همانند حق من که بر گردن شماست. پس حق فراخترین چیزهاست، هنگامی که از آن سخن می گویند و پر تنگناترین امور است، آنگاه که بخواهند از یکدیگر انصاف جویند. کسی را حقی نیست جز آنکه بر او نیز حقی است و بر او حقی نیست جز آنکه او را حقی بر دیگری است. تنها کسی که بر همگان حق دارد و هیچکس را بر او حقی نیست، خدای سبحان است نه احدی از بندگانش. زیرا اوست که توانای بر بندگان است، و عدالتش در هر چیز که قضایش بر آن روان است، نمایان است. لیکن خدا حق خود را بر بندگان، در اطاعت خویش قرار داده و پاداش آنان را در طاعت دو چندان یا بیشتر نهاده، و این از دَر بخشندگی است که او راست و از سر افزون دهی است که وی را سزاست.

پس خدای سبحان برخی از حقهای خود را برای بعضی مردمان واجب داشت و آن حقها را برابر هم نهاد، و واجب شدن حقی را مقابل گزاردن حقی گذاشت. و حقی بر کسی واجب نَبُود مگر حقی که برابر آن است، گزارده شود.

بزرگترین حقها که خدای سبحان واجب کرده است، حق والی بر رعیت است و حق رعیت بر والی، که خدای سبحان آن را واجب نمود و حق هریک را به عهده دیگری گذاشت، و آن را موجب برقراری پیوند آنان، و ارجمندی دین ایشان کرد. پس حال رعیت اصلاح نگردد جز آنگاه که حاکمان اصلاح پذیرند، و حاکمان اصلاح نگردند، جز آنگاه که مردم درستکار باشند. پس چون مردم حق حاکم را ادا نمایند، و حاکم حق مردم را به جای آورد، حق میان آنان بزرگ مقدار شود و پایه های دینشان استواری گیرد، و نشانه های عدالت برپا گردد و سنت الهی چنانکه باید، اجرا شود.

پس امور زمانه اصلاح گردد، و امید به پایداری دولت قوت گیرد، و چشم آز دشمنان بسته. ولی اگر مردم بر والی چیره شود و یا حاکم بر مردم ستم کند، اختلاف کلمه پدیدار گردد، و نشانه های جور آشکار، و تبهکاری در دین بسیار شود. راه گشوده سنت را رها کنند، و کار از روی هوا کنند و احکام فروگذار شود و بیماری، و کسی از پایمال شدن حقی سترگ و یا رواج باطلی بزرگ را برآشفته نگردد. آنگاه نیکان خوار شوند، و بدکاران بزرگ مقدار، و تاوان فراوان و دردناک از طرف پروردگار، بر گردن بندگان نهاده شود.

پس بر شماست که یکدیگر را در این باب اندرز دهید، و یکدیگر را نیکو یاری دهید. درست است که هیچ کس نتواند حق طاعت خدا را چنانکه باید بگزارد، هرچند در به دست آوردن رضای او حریص باشد، و در کار بندگی کوشش بسیار به عمل آرد، لیکن باید به اندازه توان حقوق الهی را رعایت کند. از جمله حقهای خداوند بر بندگان این است که یکدیگر را به مقدار توان اندرز دهند و در برپاداشتن حق میان خود همدیگر را یاری رسانند. و هیچکس، هرچند، قدر وی در حق بیشتر و فضیلت او در دین پیشتر باشد، از اینکه او را در گزاردن حق خدا یاری کنند بی نیاز نیست، و هیچکس هرچند مردم او را خوار شمارند و در دیده ها بیمقدار آید، خُردتر از آن نیست که کسی را در انجام دادن حق یاری کند یا دیگری به یاری او برخیزد.

* * *

در این هنگام مردی از یاران وی با گفتاری دراز حضرتش را پاسخ داد و در آن بر وی درود فراوان فرستاد و یادآوری کرد که سخن او را شنواست و در انجام فرمان او کوشاست. امام(ع) فرمودند:

کسی که خدا در دیده جان او بزرگ آید، و منزلتش در دل او سترگ، سزاست که به خاطر این بزرگی هرچه جز خدا نزد اوست خُرد و حقیر آید، و سزاوارتر کس بدین حالت آن کسی است که نعمت خدا بر وی بسیار باشد و او بر خوان احسان خدا ریزه خوار است، زیرا نعمت خدا بر کسی بسیار نگردد، جز آنکه به پاس آن نعمت حق خداوند بر او افزون شود. و در دیده مردم پارسا، زشت ترین خوی حاکمان این است که بخواهند مردم آنان را دوستدار بزرگ منشی شمارند، و کارهاشان را به حساب کبر و خودخواهی بگذارند و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش شنودن.

سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش دوست بودم آن را به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان، وامی نهادم. زیرا بزرگی و بزرگواری تنها سزاوار اوست. بسا مردم که ستایش را دوست دارند پس از آنکه در کاری مهم کوشش آرند. لیکن مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است برآیم و واجبها که بر گردنم باقی است ادا نمایم. پس با من چنانکه با سرکشان سخن گویند، سخن مگویید و از من پنهان ندارید آنچه را که مردم از تیزخویان پنهان می کنند، و با تملق و چاپلوسی با من آمیزش مکنید و مپندارید که شنیدن حق بر من سرگران آید، و نمی خواهم مرا بزرگ انگارید، زیرا کسی که شنیدن سخن حق بر او گران آید و یا نتواند اندرز کسی را در مورد عدالت بشنود، عمل کردن به حق و به عدالت رفتار کردن بر او دشوارتر است. پس، از گفتن حق، یا رأی زدن در عدالت باز مایستید، زیرا من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر آنکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند، زیرا او از من بر آن تواناتر است. جز این نیست که ما و شما بندگانی هستیم در قبضه قدرت پروردگاری که جز او پروردگاری نیست. او صاحب اختیار ماست، در آنچه ما را بر آن اختیاری نیست. ما را از آنچه در آن بودیم بیرون آورد و بدانچه صلاح ما در آن بود درآورد، پس از گمراهی هدایتمان نمود و پس از نابینایی بینایی مان عطا فرمود.



1 نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 216.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان