از روزی که آفتاب عالمتاب علی(ع) از افق کعبه هویدا گشت و بشریت را مژده عدالت و معنویت بخشید، قرن ها می گذرد، اما نیاز بشر به جلوه های جلال و جمال کلام و مرام او پیوسته افزون تر و گسترده تر شده است؛ چرا که علی قصیده بلند آفرینش و گل همیشه پرطراوت بوستان خلقت و چشمه جوشان معنویت و عدالت و خورشید فروزان و حیات بخش سپهر عشق و محبت برای همه عصرها و نسل هاست. او نمونه ماندگار انسان کامل در صحنه حیات فردی و رب النوع عدالت و فضیلت در حوزه حیات جمعی و حکومتداری است.
ابعاد وجودی این برترین آفریده حق پس از حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) با همه کندوکاوها و چندوچون هایی که در طول تاریخ توسط اندیشمندان، حکیمان، عارفان، سخنوران و دانشمندان پیرامون شخصیت این اعجوبه آفرینش صورت گرفته است، هم چنان ناشناخته و مبهم باقی مانده تا جایی که سعدی، شاعر شیرین سخن و حکیم فرزانه پارس، می گوید:
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبّار در مناقب او گفته: هل اتی
و ابوعلی سینا، متفکر و فیلسوف بزرگ مشرق زمین، در باب مقایسه او با سایر اصحاب نبی اکرم(ص) به تشبیه می گوید: علی(ع) نسبت به اصحاب مانند «معقول» است نسبت به «محسوس».
یکی از شگفتی های وجودی او که پیوسته موجب حیرت و سرگشتگی غواصان اقیانوس وجود او بوده است، مجمع اضداد بودن این شخصیت بی همانند است. قدرت و رأفت، قاطعیت و گذشت، حاکمیت و عدالت، جنگجویی و عبادت، فرمانروایی و بوترابی پاره ای از خصوصیات و خصلت های به ظاهر متعارض و متضادند که همگی به صورتی تمام در او تجلی یافته اند.
یکی از ویژگی ها و صفات اعجاب انگیز او، درآمیختن اخلاق و سیاست و حاکمیت ارزش های اخلاقی بر منافع سیاسی است؛ دو مقوله ای که بسیاری از سیاستمداران و حکیمان و فیلسوفان بر این باورند که هرگز نمی توان آن ها را هم خانه کرد و سیاست مبتنی بر اخلاق را تحقق بخشید، چرا که به عقیده آنان سیاست اخلاقی عملاً مفهومی تناقض آمیز و پارادوکسیکال است.
اما در عین حال همگان بر این امر اتفاق دارند که اگر سیاست، حاکمیت و قدرت به زیور زیبنده ارزش های اخلاقی و معنوی آراسته شود و حاکمان و قدرتمندان متخلق به اخلاق پسندیده گردند، مدینه فاضله تحقق خواهد یافت و بسیاری از گره های کور بشریت گشوده خواهد گشت.
هرچند در طول تاریخ، گهگاه فرمانروایان و حاکمانی که فضای سیاست را به عطر دل انگیز ارزش های اخلاقی عطرآگین کرده اند، ظهور کرده و چند صباحی منطقه ای از جهان را به زیور فضیلت و کرامت آراسته اند ولی کمتر یافت می شوند کسانی که تئوری های نظری را با راهبردهای عملی همراه کرده و حکمت و حکومت را به هم آمیخته باشند.
بی شک امام علی(ع) در دوره کوتاه خلافت خویش برترین الگوی علمی و عملی را در این زمینه به جهان بشریت ارائه نمود و به روشنی هرچه تمام تر نشان داد که می توان و باید سیاست را به اخلاق آراست و ارزش های انسانی را مهاردار حاکمیت نمود و قدرت را با معنویت پیوند داد.
و این، بزرگ ترین وجه نیاز جامعه بشری در روزگار کنونی به اوست؛ بشری که بیش از جاهلیت های کهن و بدتر از سراسر تاریخ در چنبره جاهلیت مدرن گرفتار آمده و راه های بسیاری را تحت عناوین ایسم های مختلف برای برون رفت از این وضع دشوار تجربه کرده و ناکام و نومید و سرخورده آن ها را به کناری نهاده است.
دراین غوغای جهانِ جنگلی که قدرت زورمداران تعیین کننده ترین عنصر روابط بین الملل است، و در این آشوبکده ظلم و تجاوز و بیداد که قدرت حاصل از علم و تکنولوژی و تکاثر ثروت آن را چهره ای کریه تر و وحشتناک تر و بسیار مخرب تر از گذشته داده است، جامعه بشری بیش از هر زمان دیگر نیازمند «علی» و فریاد رسای او در گوش تاریخ است که:
وَأَشْعِر قَلبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَالْمَحَّبةَ لَهُم، وَاللَّطْفَ بِهِمْ، وَلاتَکُونَنَّ عَلَیْهِم سَبُعا ضارِیا تَغْتَنِمُ اَکْلَهُم، فَإِنَّهُم صِنْفانِ: اِمّا أخٌ لَکَ فِی الدّینِ وامّا نَظیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ.(1)
مهربانی با مردم را مرام و عادت خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش و برای آنان چونان درنده ای خونخوار مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا انسان ها از دو حال خارج نیستند: یا همکیش و هم عقیده تواند و یا هم نوع و هم زاد تو.
آری صحنه سیاست، قدرت و چگونگی روابط بین افراد، ملت ها و دولت ها اینک وام خواه مردی است که در گفتار و کردار هر نوع تفکر خودبرتربینی و نژادپرستی و فزون خواهی را نفی می کند و اصول جهان وطنی و برادری و برابری همه ملل و انسان ها را به زیبایی هرچه تمام تر اعلام می دارد. اکنون بشریت محتاج کلام و سیره آن بزرگ پرچمدار عدالت است تا روح معنویت را در کالبد جهان مرده و فسرده از تبعیض و جنگ و نابرابری و تجاوز بدمد و آن را حیاتی مجدّد بخشد.
از منظر امام علی(ع) حکومت نه برای حفظ منافع دولت و طبقه حاکمه، که برای تثبیت فضیلت و معنویت در امت و ایجاد جامعه ای مبتنی بر کرامت انسانی و فضائل اخلاقی است. از آن رو به همین جهت که مردم در منش و رفتار به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدرانشان،(2) برای اخلاقی بودن جوامع و ملت ها ابتدا باید سیاستمداران و گردانندگان جوامع پای بند اصول اخلاقی و پذیرای ارزش های انسانی باشند؛ حتی اگر به مبدأ و معاد و پاداش و جزای جهان دیگر باورمند نباشند:
فَهَبْ اَنَّهُ لاثَوابَ یُرْجی وَ لاعِقابَ یُتَّقی، أَفَتَزْهَدُونَ فِی مَکارِمِ الاَخْلاقِ.(3)
گیرم که ثواب و عقابی در کار نباشد، آیا باید از کسب مکارم اخلاقی دریغ ورزید؟!
به همین دلیل امام علی(ع) وظیفه فرمانروایان را بسیار دشوار و خطیر می شمرد به طوری که افراد خاصی با توانایی ها و صلاحیت های معینی حق تصدی آن را دارند. آن حضرت حکومت را امانتی می داند که به حاکم سپرده شده،(4) تا براساس آن، حقی را به پا دارد و باطلی را نابود سازد.(5) پس آنان بیش و پیش از هرکسی ملزم به رعایت اصول و ارزش های اخلاقی در تصمیم گیری ها، برنامه ها و تعاملات فردی و اجتماعی خویش و هم چنین در صحنه روابط بین الملل می باشند.
در این مجال کوتاه سعی می شود به اختصار بعضی از اصولی را که آن حضرت در همه حال برای حاکمان و فرمانروایان لازم و غیرقابل گذشت می داند، بیان گردد.
از نظر امام علی(ع) حاکمان و فرمانروایان باید همواره بدین اصول پای بند باشند و تحت هیچ شرایطی از آن چشم نپوشند. چه، زیرپانهادن هریک از این اصول موجب سلب صلاحیت حاکم و فرمانروا گشته و ادامه حکومت و زمامداری وی را با مشکل عدم مشروعیت مواجه خواهد ساخت. آن اصول عبارت اند از:
1. تقوا و پارسایی
در گفتمان مولای متقیان و امام پرهیزکاران تقوا اساسی ترین مفهوم است. در نهج البلاغه واژه تقوا و مشتقات آن از رایج ترین و پرتکرارترین واژه هاست. او تقوا و پارسایی را پیشوا و رهبر اخلاق(6) معرفی می کند و آن را مرکب راهواری می داند که سوار خویش را به بهشت جاویدان رهنمون می سازد.(7)
آن حضرت در بیانی تقوا و پرهیزکاری زمامداران و مردم را عامل برطرف شدن بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی برشمرده و می فرمایند:
کسی که تقوا و پرهیزکاری را برگزیند، سختی ها پس از نزدیک شدن دور گردند، و جریان امور پس از تلخی ها شیرین، و امواج خطر پس از متراکم شدن برطرف، و دشواری ها پس از آسیب ها و رنج ها آسان، و مجد و عظمت از دست رفته چونان قطرات باران فروباریده، رحمت بازداشته الهی بازگشته، و چشمه نعمت های الهی پس از فرونشستن به جوشش آمده، و برکات کاهش یافته فزونی خواهند گرفت.(8)
تقوا و پارسایی از نظر آن حضرت، حصار و بارویی مستحکم و غیرقابل نفوذ است که دارنده خود را در لحظات حساس و خطرآفرین لغزش، از سقوط و تباهی بازمی دارد:
إعْلَمُوا عِبادَاللّهِ أنَّ التَّقوی دارُ حِصْنٍ عَزیز، وَالفُجُورَ دارُ حِصْنٍ ذَلیلٍ لایَمْنَعُ اَهْلَهُ وَلایُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ اِلَیهِ، أَلا وبِالتَّقْوی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطایا، وَبِالیَقینِ تُدْرَکُ الغایَةُ القُصْوی.(9)
بندگان خدا! بدانید که تقوا دژی محکم و شکست ناپذیر است، و ناپارسایی خانه ای سست و بی بنیاد است که نه ساکنانش را از آسیب نگاهبان است، و نه کسی که بدان پناه برد در امان است. بدانید که با پرهیزکاری می توان ریشه خطاها را برید و با یقین به برترین جایگاه معنوی دست یافت.
2. عدالت و دادگری
یکی از مهم ترین ارزش ها در عرصه سیاست، که بر همه بایدها و نبایدهای حوزه حکومت حاکم است، اصل عدالت اجتماعی و برقراری موازنه صحیح یا به اصطلاح امروزین رشد همه جانبه و متوازن جامعه است.
از نظر زیباترین جلوه عدالت، علی(ع)، تنها اصلی که می تواند تعادل اجتماعی را حفظ نماید و توده ها را راضی نگهدارد، و به جوامع بشری سلامت، امنیت و آرامش بخشد، عدالت ورزی رهبران و حاکمان است. ظلم و جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خودِ ستمگر و روح کسانی را که به نفع آنان ستمگری می شود راضی و آرام نگهدارد، تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان. عدالت بزرگ راهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند، و به مقصد برساند، اما ظلم و جور کوره راهی است که حتی خود ستمگر نیز در آن نمی گنجد و به مقصد نمی رسد.
امام امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) که خود مظهر عدل الهی در زمین، و بزرگ ترین شهید راه عدالت در طول تاریخ بشریت است و درباره اش گفته اند: «قُتِلَ فِی مِحْرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِه»، رهبران و فرمانروایان عادل را بهترین و محبوب ترین افراد در پیشگاه خداوند متعال و رهبران و زمامداران ستمگر را بدترین و پلیدترین انسان ها در نزد پروردگار(10) معرفی می کند و اجرای عدالت را مایه روشنی چشم زمامداران و فرمانروایان(11) می داند و می فرماید:
و اگر خداوند از دانایان پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده هیچ آرام و قرار نگیرند، بی تأمل رشته حکومت را از دست می گذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم و خود را به کناری می کشیدم.
(12)
در سیره علوی عدل مایه حیات است(13) و عدالت زمامدار، موجب حیات مردمان و اصلاح امور و صلاح احوال خلق است.(14)
به عقیده آن حضرت با عدل ورزی امور جامعه اصلاح می شود(15) و جامعه ای که عدالت در آن برپا نیست، فاقد حیات انسانی و زندگی معنوی است و حکومتی که عدالت هدف آن نباشد و در راه برقراری عدالت همه جانبه و فراگیر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گام برندارد، در مسیر هلاکت و نابودی است:
جَعَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ الْعَدْلَ قَوامَ الأَنامِ، وَتَنْزیها مِنَ المَظالِمِ وَالآثامِ، وَتَسْنِیَةً لِلاِسْلامِ(16)
خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسان ها و ستون زندگانی آن ها، و سبب پاکی از ستمکاری ها و گناهان، و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.
3. حق مداری و باطل ستیزی
حق گرایی و ستیز با باطل از اصول مسلّم حاکم بر سیاست علوی است. آن حضرت اصولاً فلسفه حاکم بر سیاست را احیاء حق و إماته باطل می داند و اگر حکومتی در این مسیر نباشد آن را پست ترین و ناچیزترین امور می شمارد.(17)
حاکم باید در همه حال دغدغه اقامه حق و نفی باطل را داشته باشد، حتی اگر حق گرایی منافع او را به خطر اندازد و زیانی متوجه وی سازد:
اِنَّ أَفْضَلَ النّاسِ عِنْدَاللّهِ مَنْ کانَ الْعَمَلُ بِالحَقِّ اَحَبُّ اِلَیْهِ وَاِنْ نَقَصَهُ وَکَرَثَهُ مِنَ الْباطِلِ وَإنْ جَرَّ إِلَیْهِ فائِدَةً وَزادَهُ.(18)
برترین مردمان نزد پروردگار کسی است که حق به پیش وی دوست داشتنی تر از باطل باشد، هرچند از قدر و منزلت اجتماعی او بکاهد و او را بیازارد و باطل به او سود رساند و بر مرتبت او بیفزاید.
امام علی(ع) در تمام دوران حکومت خویش با این تلقی که حق پیوسته از آنِ قدرتمندان و حاکمان است به شدت مبارزه کرد، و بر حقوق متقابل دولت و ملت پای فشرد و بر ادای حقوق امّت تأکید ورزید:
و بزرگ ترین حق ها که خداوند واجب کرده است، حق دولت بر ملت و حق مردمان برحاکمان است، که خدای سبحان آن را واجب فرمود، و آن را موجب برقراری پیوند آنان و ارجمندی دین ایشان گردانید. پس جامعه نیکو نگردد مگر آن که رهبران و زمامداران نیکو رفتار باشند، و فرمانروایان نیکو رفتار نگردند مگر آن گاه که ملت درستکار باشند. پس آن زمان که مردم حق رهبری را ادا کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد و راه های دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار و سنت پیامبر(ص) پایدار گردد. پس روزگار مردم اصلاح شود و توده ها به تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می گردد.(19)
او اطاعت مردم از زمامداران را بی قید و شرط و مطلق نمی داند و به آنان تأکید می کند که از هرکس، در هر مرتبه ای، فقط در آن جا که حق است سخن او را بشنوند و از او اطاعت نمایند.
(20)
4. انسان محوری و مردم داری
امام علی(ع) با این که مبنای مشروعیت حکومت را الهی، و حاکم را نماینده خدا که به نحوی از طرف او تعیین شده است می داند، ولی مردم را صاحبان اصلی حکومت شمرده و بر رعایت حقوق، کرامت و حرمت آنان تأکید بسیار می نماید. از همین روی پیوسته حاکمان را از استبداد و زورگویی بازمی دارد(21) و آنان را به رفق و مدارا با مردم فرامی خواند:
وَلاتَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطاعُ، فَاِنَّ ذلِکَ إدْغالٌ فِی الْقَلْبِ، وَمَنْهَکَةٌ لِلِدّینِ وَتَقَرّبٌ مِنَ الْغِیَرِ.(22)
مبادا بگویی من اکنون بر آنان مسلطّم. از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن که این عین راه یافتن فساد در دل و خرابی دین و نزدیک شدن تغییر و تحول در قدرت است.
آن بزرگوار پیوسته نمایندگان خویش را به خدمت هرچه تمام تر به مردم و تأمین رفاه و آسایش آنان فرامی خوانْد(23) و از منت گذاشتن بر خلق به خاطر خدمتی که به آن ها نموده اند پرهیز می داد و تأکید می کرد: «فرمانروا نباید کاری را که برای مردم انجام می دهد بزرگ بشمارد».(24) او در فرمانی به استانداران و فرمانداران خویش می فرماید:
به شما فرمان می دهم که با مردم تندخو نباشید، به آن ها دروغ نگویید و با توده ها به جهت این که بر آن ها حکومت دارید بی اعتنایی نکنید؛ چرا که مردمان برادران دینی شما و یاران خوبی برای اجرا و برپاداشتن حقوق الهی اند.
(25)
در نگاه امام، مردم سنگ زیرین آسیای حکومت و فرمانروا تنها وکیل، امین و نماینده مردم است و حکومت از نوع خدمتی است که یک امین صالح برای موکل خویش انجام دهد.(26) البته بدیهی است که این امانت و وکالت از طرف خداوند متعال نیز باید تنفیذ گردد تا مشروعیت یابد. اعتراف حکومت به حقوق واقعی مردم و احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حق حاکمیت آن ها باشد، از شرایط اولیه جلب رضایت و اطمینان خاطر ملت است.
* * *
این بود بخشی از اصول سیاستِ انسان مدار و اخلاق محور که انسان عصر حاضر بیش از هر زمان دیگری نیازمند تعالیم بلند و گران سنگ آن است؛ خصوصا در عرصه سیاست جهان امروز که حقوق بشر، عدالت، اخلاق و مفاهیمی از این دست به صورت ابزاری برای توجیه ظلم ها، تجاوزها، جنگ ها و نابودی انسان ها و ملت های مظلوم و ستمدیده و بی پناه درآمده است، و به قول میشل روبر،(27) وزیر امور خارجه پیشین فرانسه، از آن به عنوان شیوه ای برای جلب افکار عمومی ساده و زود باور استفاده می کنند.(28)
در چنین شرایطی که همه چیز، از جمله عدالت و اخلاق، در خدمت سیاست و برای پیشبرد منافع سیاسی اقتصادی قدرت ها به کار گرفته می شود، بزرگ ترین پیام امام علی(ع) به سیاستمداران و حاکمان این است که همواره سیاست و قدرت را در خدمت اخلاق و ارزشهای انسانی قرار دهند و از آن برای گسترش محبت، معنویت و فضیلت سود جویند.
در سال 1381 که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال رفتار علوی اعلام شده است بر مراکز علمی و پژوهشی فرض است که رفتار و سیره آن حضرت را در صحنه های مختلف حیات فردی و جمعی، به ویژه در چگونگی تنظیم روابط حاکمیت و ملت، روابط مراجع قدرت با توده های مردم و هم چنین ارائه اصول اخلاقی انسانی حاکم بر روابط ملل و سیاست کاویده، و متناسب با شرایط و نیازهای زمانه تبیین و ارائه نمایند تا این مشعل فروزان هم چنان راه بشریت را به سوی قله های سعادت و خوشبختی روشن و نورانی نگه دارد.
بر این اساس فصلنامه حوزه و دانشگاه با همکاری تعدادی از اندیشمندان و صاحب نظران مجموعه حاضر را که در خصوص سیره حکومتی آن حضرت می باشد، فراهم نموده است. امید که مقبول لطف و عنایتش آید و علاقه مندان را مفید افتد.
سردبیر
1 . نهج البلاغه، نامه 53.
2 . بحارالانوار، ج87، ص86.
3 . میزان الحکمة، ج3، ص149.
4 . نهج البلاغه، نامه 5.
5 . همان، خطبه 33.
6 . همان، حکمت 410.
7 . همان، خطبه 16.
8 . همان، خطبه 198.
9 . همان، خطبه 157.
10 . همان، خطبه 164.
11 . همان، نامه 53.
12 . همان، خطبه 3.
13 . شرح غررالحکم ودررالکلم، ج1، ص64.
14 . همان، ج4، ص363.
15 . غررالحکم ودررالکلم، ج1، ص292.
16 . همان، ص335.
17 . نهج البلاغه، خطبه 3 و خطبه 33.
18 . همان، خطبه 125 و نامه 31.
19 . همان، خطبه 216.
20 . همان، نامه 38.
21 . همان، نامه 5.
22 . همان، نامه 53.
23 . همان، نامه های 50، و 59.
24 . همان، نامه 53.
25 . همان، نامه های 6، 26، 51 و 53.
26 . سیری در نهج البلاغه، ص127128.
27. Michel Robert.
28. A qurterly jornol of krisis - numer7, 1991.
فصلنامه ای تخصصی که در فرانسه منتشر می شود و به موضوعات فرهنگی، سیاسی و اخلاقی می پردازد.