خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین باری ء الخلائق اجمعین الذی بعد فلا یری و قرب فشهد النجوی تبارک و تعالی و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و افضل السفراء و خاتم الرسل محمد و علی آله الطیبین المعصومین .
اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله فان خیر الزاد التقوی .
خواهران و برادران نمازگزار را توصیه و سفارش می کنم به رعایت تقوی و مراقبت نفس مواظبت از حدود و احکام الهی.
امیرالموءمنین سلام الله علیه می فرمایند که در یک جمله ای: فانی اوصیکم بتقوی الله الذی ابتداء خلقکم و الیه معادکم، سفارش می کنم شما را به تقوی و مراقبت حدود الهی آن خدایی که شما را آفرید و به او باز خواهید گشت اول اوست و آخر هم اوست از او و به او مراقبت کنید و رعایت تقوی را داشته باشید فان تقوی الله دواء داء قلوبکم و بصر عماء افئدتکم و شفاء مرض اجسادکم و صلاح فساد صدورکم و ظهور و دنس انفسکم و جلاء عشا بصائرکم من اگر بخواهم اینجا ... مقدار مختصری در ترجمه توضیح بدهم و تشریح کنم وقت کم هست تقوای خدا بیماریهای دلهایتان را دردهایش تقواست مرض درونی و مرض نفس تقوی دوایش است و با تقوی این بیماریها اصلاح می شود چشمهای بسته و نابینا با تقوی باز می شود و حقایق را درست می بیند و واقعیات را آنچه که هست می بیند نه آنچه که می گویند و قلب را باز می کند فساد سینه را اصلاح می کند آلودگیهای درونی را پاک می کند و پرده های جلو چشم را کنار می زند و چشم درست دید پیدا می کند و می تواند واقعیات را آنچه که هست ببیند و بشناسد و دوست و دشمن را تشخیص بدهد و راه و چاه را تشخیص بدهد، حق و باطل را تشخیص بدهد و آنچه که خیر و حق هست انتخاب کند و عمل کند.
ما در خطبه اول معمولا بحثی از شکل حکومت اسلامی از دید قانون اساسی داشتیم و رسیدیم به بند ششم از اصل سوم امروز مختصری در حد فرصت خیلی فشرده در جمله ای که در بند ششم هست توضیح عرض کنم عبارت این است که محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی همانطور که قبلا هم گفتیم در اصل سوم 16 بند هست و همه اینها را اجرایش را از وظائف دولت می داند و دولت یا حکومت در این اصل به معنی کل نظام است نه به معنی قوه مجریه که قبلا توضیح داده شد محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی سه تا واژه هست آیا این سه واژه یک معنی دارد یا سه تا معنی دارد استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی اینها هر سه یک مطلبند یا سه مطلب قاعدتا باید گفت سه مطلبند در نوشته ای مثل قانون اساسی که خبرگان تنظیم می کنند با آن دقت الفاظ و کلمات مترابط استعمال نمی کنند و کار نمی برند مقصود از این کلمات هر کدام مطلب خاص خودش را دارد بهترین دلیل و قرینه جمله ایست که در مقدمه قانون اساسی آقایانی که با کتاب قانون اساسی آشنا هستند می دانند یک مقدمه ای در همان خبرگان اول تنظیم شده و همه کلمات و عبارات آن مقدمه در خبرگان به نوعی تصویب شده و مصوب تلقی می شود گرچه قانون نیست ولی مبانی این اصول را اکثرا به اش اشاره کرده تحت عنوان شیوه حکومت در اسلام حدودا نزدیک دو صفحه مطلب نوشته شده در بخشی از مطالب این عبارت هست با توجه به ماهیت این نهضت بزرگ قانون اساسی تضمین گر نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می باشد که خوب اینجا خیلی روشن این دوتا از هم جدا کرده استبداد برده سراغ مسائل فکری و اجتماعی انحصار برده سراغ مسائل اقتصادی دنبالش هم دارد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می کنند و بعد هم این بخشی از آیه شریفه را ذکر کرده که درباره پیغمبر اکرم هست که و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم یعنی پیامبر سختی و سنگینی برمی دارد زنجیره ها را از پا باز می کند یعنی اسلام آزادی را آورده اسلام آزادی داده اسلام کسانی را که برده و بنده این و آن بودند و برده و بنده دنیا و پول و ریاست و شهوت و کذا و کذا بودند اسلام آمده این بندها را باز کرده و به انسان گفته که به تعبیر امیر المؤمنین سلام الله علیه لقد خلقک الله حرا فلا تجعل نفسک عبدا لغیرک خداوند تو را آزاد خلق کرده است خودت را بنده این و آن قرار نده و همین امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا، و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا بالاترین عزت برای من این است که بنده تو هستم بنده هیچ کس و هیچ چیز نیستم بنده تو هستم و بالاترین افتخار این است که مولای من فرمانده من ولی من تو هستی هیچ کس بر من ولایت ندارد نفس که جای خودش را دارد او تصویب شده و درست شده است ولی تو ولی من هستی از اینجا استفاده می شود که این سه جمله هر یک معنای خاص خودش را دارد حالا البته من اینجا فرصت زیادی هم نیست شاید امروز هم مناسب نباشد من زیاد این بحث را باز بکنم به دلیل مطالبی که باید در خطبه دوم به عرضتان برسانم ولی بطور اجمال عرض می کنم که اگر یک کسی آمد گفت قانون چنین می گوید و در قانون هم ابهامی نیست و جز از قانون از هیچ چیز دیگر نمی شود تبعیت کرد به قانون باید عمل بشود آیا این شخص که می گوید به قانون عمل کنید مستبد است و می شود گفت عمل به قانون و تکیه روی قانون و اصرار به قانون استبداد است یا مبارزه با استبداد اگر یک قاضی در یک محکمه ای به پرونده ای رسیدگی کرد و درباره کسی حکم کرد و گفت که بر اساس این ماده قانونی و این پرونده مثلا این ملک مال زید هست یا این آقا بدهکار به این آقا هست یا این جرم از این آقا صادر شده است و به هر حال حکم مجازات را هم صادر کرد مثلا بازداشت جریمه زندان هر چیزی است حکم صادر کرده این قاضی مستبد است استبداد به خرج برده است که می گوید قانون این را می گوید غیر از این قانون هم هیچ کار نمی شود کرد باید بروی زندان می شود گفت آدم مستبدیه اگر نیروی انتظامی با متخلف برخورد کرد توی خیابانی کسی مثلا از چراغ قرمز عبور می کند سرعت غیر مجاز داشته یا تخلف دیگری کرده نیروی انتظامی جلویش را می گیرد همانجا هم جریمه اش می کند و یا پرونده تشکیل می دهد و پرونده را می فرستد به دستگاه قضائی این مامور نیروی انتظامی مستبد است یا اصولا استبداد در دائره اجرای قانون راه ندارد و اجرای قانون خود مبارزه با استبداد است یعنی با عمل به قانون جلوی استبداد گرفته بشود حالا جمله ای که من از مقدمه قانون اساسی خواندم استبداد را برده سراغ بحث فکری بنده می خواهم عرض کنم در تصمیگیری های جمعی بیشتر مساله استبداد به رای هست چرا چون در مقابل استبداد حضرت امیر سلام الله علیه مشاوره را قرار داده فرموده است من استبد برایه فقد هلک و من شاور الرجال فقد شارکها فی عقولها و شارکهم به عقولهم بنا به نسخه دیگری نسخه اصلی شارکها آنچه که من دیدم یعنی حضرت امیر استبداد را برابر مشاوره قرار داده می گوید آدمهایی که مستبدند مشاوره نمی کنند آدمهایی که مشاورند اینها به تعبیر ایشان در عقول دیگران شرکت کردند یعنی از عقل دیگران استفاده کردند پس بیشتر مسئله استبداد می رود سراغ مسائلی که در محیطهای فکری به کار گرفته می شود مجلس شورای اسلامی طرحی لایحه ای مطرح است دارند بحث می کند کمسیونهای مجلس مسئله ای مطرح است دارند بحث می کنند دولت محترم مسئله ای را به بحث گذاشته و اعضای کابینه دارند بحث می کنند یا کمسیونهای دولت دارند بحث می کنند مجمع تشخیص مصلحت دارد بحث می کند و این بحث یک دور می گردد دو دو می گردد آن آقا فقط حرف خودش را می زند و هیچ حاضر نیست به استدلالات دیگران کمترین توجهی بکند می گوید همین که من می گویم همین است این یک نوع استبداد به رای تلقی می شود ولذا غالبا هم کلمه استبداد را دنبالش رای را آوردند یعنی نظر یعنی آنجاهایی که جای نظر و رای و اظهار عقیده است کسانی مستبدند یعنی حاضر نیستند از عقل دیگران و فکر دیگران استفاده کنند و از مشورت محروم می کنند خودشان را بنابراین در قانون و اجرای قانون هرچه جامعه تکیه اش به قانون بیشتر باشد این همان محو استبداد و مبارزه با استبداد است و هرچه در محافل تصمیم گیری و بحث و گفتگو مثل مواردی که عرض کردم اشخاص گوش کنند استدلال به اش توجه بکنند نقض و ابرام را توجه بکنند و دقت بکنند که طرف چی می گوید و حرف طرف را بفهمند و به هر حال آنچه به حق نزدیکتر است و آنچه که واقعا به صلاح نزدیکتر آن را بپذیرند خوب این می شود مقابله با استبداد کسی شعری گفته بود در مدح مشاوره به اش گفتند شعرت خیلی عالی بود گفت آن شعر بود ولی اگر حقیقت را می خواهید مشاوره معنایش این است ان المشاور بین الصواب یفوز بثمرته او خطاء یشارک فی مکروهه آدم مشاور کسی است که پس از مشورت اگر به نتیجه مثبت رسید و عمل شد یفوز بثمرته یعنی نتیجه و ثمره مشورت مال اوست و به حساب او می گذارند به حساب مشاورهایش نمی گذارند ولی اگر خطا شد و اشتباه از آب درآمد شریک می کند دیگران را و مشاورشان را می گوید خوب به هر حال یک کاری بوده که با مشورت انجام شده به اش گفتن این مضمون واقعا از شعرش گویاتر است همینجور هم هست واقعا مشورت نتیجه اش این می شود که یفوز بثمرته و شارک فی مکروهه بهر صورت کلمه استبداد برمی گردد به مراحل فکری منتهی آن جمله ای که من از قبل در قانون اساسی خواندم می گوید و اجتماعی یعنی سراغ مسائل اجرایی هم آورده است یعنی کسانی در محیطهای فکری و بحث و گفتگو خوب اهل مشاوره هستند اهل تفاهم هستند اهل استدلال و برهان هستند بهرحال وقتی حق روشن شد او را می پذیرند کسانی هم مستبدند خوب این نفی شده است اما دولت باید با این مقابله بکند و دولت هم معنایش هر سه قوه هستند یعنی مجلس و کمسیونهای مجلس یعنی مجمع تشخیص مصلحت یعنی دولت یعنی آدمهای خودرای و مستبد به رای توی مجلس توی دولت در مجمع تشخیص در کمسیونهای مربوطه باید یک کار کرد که این صفت را کنار بگذارند این حالت را کنار بگذارند و واقعا اهل استدلال بشوند اهل دقت و بحث و کشف حق بشوند و آنچه که حق است همان را بپذیرند شما هیچ دینی به اندازه ای که در اسلام عزیز نسبت به بحث و گفتگو فکر و دقت و مطالعه ترغیب شده ترغیب نشده باشد بنابراین محض استبداد تا اینجا معنایش می شود کسانی که در مقام تصمیم گیریهای جمعی حالت استبدادی دارند مجموعه نظام اسلامی باید این افراد را بهرحال اصلاحشان بکند یا کنارشان بگذارد و همینطور در مسائل اجتماعی یک فرماندار یک استاندار یک وزیر یک به اصطلاح رئیس اداره است کسی که اجرائیات دستش است این مسئله ای را تصمیم می گیرد می خواهد عمل کند می گوید آقا این درست نیست این کار مصلحت نیست می گوید نه خیر مصلحت همین است که من می گویم می گویند این کار اشکال قانونی هم دارد می گوید نه خیر اشکال قانونی هم ندارد می گویند این کار با آیین نامه هم نمی خواند می گوید نه خیر همین که من می گویم درست است شما نه قانون را درست فهمیدی نه آیین نامه را درست فهمیدی و به هر حال روی نظر خودش می ایستد و اجرا می کند و در اجرا عمل می کند این استبداد به اصطلاح اجتماعی این آدمهای مستبد توی نظام حکومتی غالبا برای خودشان و دیگران مشکل درست می کنند و قانون اساسی می گوید با هر نوع استبداد که من کلمه هر نوع دیگر اینجا که در خود قانون آمده می خواهم بگویم انواع استبداد و فرصت تشریح انواع استبداد نیست که در نظام باید همه این استبدادها برداشته بشود هم در مقام رای و هم در مقام اجراء و عمل و هم در خیلی جاهها اینکه مربوط به مسائل اجتماعی و نظام و حکومتی می شود خودکامگی هم بیشتر در فرد در موارد اجرایی عمل می شود آدمهای خودکامه یعنی کسانی که می گوید منفعت من مصلحت من حزب من گروه من و شخص من و خودش را بر همه چیز ترجیح می دهد و خودش را بر همه مقدم می داند توی نظام اسلامی این صفت از حکومت باید برداشته بشود بر اساس این بند از قانون اساسی نباید آنهایی که من، من می کنند آنهایی که فقط به من تکیه می کنند و روی من پافشاری می کنند و من را آنقدر بزرگ می کنند که همه چیز را تحت الشعاع من قرار می دهند این بند قانون اساسی می گوید اینها توی حکومت نباید باشند و به شکل حکومت اسلامی این منیتها نیست و نباید باشد این آدمهای خودکامه یعنی به نفع خودش همه چیز را می خواهد تا جایی که به نفع خودش هست، هست و خوب است اگر یک جایی دید به نفع خودش نیست دیگر آنجا می بینید که مقابله می کند و انحصار البته انحصارطلبی که باز در این قانون آمده در این بند از اصل قانون اساسی آمده درست است که توی مقدمه قانون می گوید انحصار در مسائل اقتصادی و در حقیقت متعلق را فقط بحثهای اقتصادی قرار داده که معلوم است توی قانون اساسی هم چندین اصل اصلا برای این مطلب وارد شده که انحصار در مصالح اقتصادی ممنوع است و بهر حال نباید غیر از چیزهایی که در اصل 49 هست در اصول متعددی بحث شده که انحصار نباید باشد و بهر حال همه مردم در امور اقتصادی حق دارند که حالا متاسفانه یا خوشبختانه من حالا فرصت باز کردن این بحث را ندارم اگر قرار بود و توفیقی بود در جلسه بعد ممکن است یک کمی من توضیح بدهم بهرحال این بند از قانون اساسی می گوید استبداد، خودکامگی و انحصار طلبی البته انحصار طلبی با خودکامگی این فرق را پیدا می کند که خودکامگی بیشتر روی فرد هست ولی انحصارطلبی ممکن است افرادی یا جمعی یا شرکت حقوقی انحصارطلبی بکند و حالا به خصوص اگر گفتیم مسائل اقتصادی می گوید این نوع جنس فقط در انحصار این شرکت است یا این نوع وارد کردن این جنس فقط در انحصار فلان شخص است و امثال اینها که حساب شده و توضیحش در جای خودش که در مسائل اقتصادی این بحث را باز بکنند و به نظر ما اختصاص مسائل اقتصادی ندارد گرچه در مقدمه قانون اساسی گفته است استبداد فکری و انحصار اقتصادی اما ظاهرا اختصاص ندارد بخصوص که با اصطلاح طلبگی ما کلمه مفید عموم را به کار برده یعنی می گوید هرگونه استبداد و هرگونه انحصارطلبی معلوم می شود هر یکی از اینها انواع و اقسامی دارد و همه اش را می گوید در نظام حکومت اسلامی باید برچیده بشود و نباید این مسائل در شکل حکومت اسلامی باید فعلا در این بحث به همینجا اکتفا می کنیم که اگر لازم بود و توفیقی بود در آینده توضیحی داده بشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولدو لم یکن له کفوا احد.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله علی آلائه و الشکر علی نعمائه و الصلاة و السلام علی محمد و آله ، اللهم صل و سلم علی نبیک محمد و علی وصیه علی امیر المؤمنین و علی الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی سبطی الرحمة الحسن و الحسین و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین. اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.
خود و شما را توصیه می کنم به رعایت تقوی امام صادق علیه السلام می فرماید کان ابو جعفر یقول عظموا اصحابکم و قدروهم حضرت از پدرشان امام باقر علیه السلام نقل می کنند که حضرت می فرمایند اصحاب خودتان را دوستان خودتان را یاران خودتان را بزرگ به حساب بیاورید برایشان اعتبار قائل بشوید برایشان ارزش قائل بشوید احترامشان بکنید وقار و سنگینی برایشان قائل بشوید ولا یتهجم بعضکم علی بعض به همدیگر هجمه نکنید به همدیگر هجوم نیاورید علیه همدیگر حرف نزنید توهین نکنید تحقیر نکنید نقل نکنید تخریب نکنید و لا یتهجم بعضکم علی بعض بهرحال شما امت واحده هستید جامعه اسلامی هستید مسلمان هستید سعی کنید احترام همدیگر را حفظ بکنید تخریب یکدیگر کار بسیار زشت و بدی هست و هجمه به یکدیگر کار انسانی نیست و لا یتهجم بعضکم علی بعض و لا تضادوا با هم رو در رو قرار نگیرید با هم دعوا نکنید خوب شما یک مطلبی دارید آن طرف هم یک مطلبی دارد شما یک فکری دارید آن طرف هم یک فکری دارد همانطور که عرض شد خوب بحث می کنند صحبت می کنند باید حق روشن بشود با آنچه که حق است تبعیت بکنید مگر زندگی چقدر است مگر چقدر حق و چند ساله چند دوره است و چند وقت هست بهرحال انسان چه جوری می خواهد زندگی کند و چقدر می خواهد زندگی کند این تضاد و تقابل و درگیری و پنجه توی روی هم کشیدن تضاد بسیار کار زشت و بدی هست هجمه بسیار کار زشت و بدی هست امام صادق علیه السلام دارند از قول امام باقر علیه السلام نقل می کنند و به من و شما توصیه می کنند و لا تحاسدوا حسد به همدیگر نورزید حسادت نورزید اگر کسی جلوتر هست نعمت از نعمتی برخوردار هست توفیقاتی خدا به اش داده از نعمتها استفاده هایی دارد می کند یا خدا به هر حال نعمتی از هر جهت به اش عنایت کرده سلامتش موقعیتش زندگیش زن و بچه اش پست و مقامش حسادت نورزید بگویید خدایا بر او ارزانی داشتید مثلا به من هم بده یا آنچه مصلحت من است عنایت بفرما و ایاکم و البخل آدمهای بخیل و تنگ نظر و تنگ دست هم نباشید کونوا عباد الله المخلصین و در یک نسخه هم هست کونوا عباد الله الصالحین بندگان خاک و خالصی باشید فقط به خدا بیندیشید به خدا فکر کنید برای خدا کار کار کنید نه برای دنیا و برای زندگی و برای حزب و برای گروه و برای نمی دانم جناح و به هر حال برای خود و گاهی هم دیده شده است یک کسی مدتی توی این جناح است برای همان جناح کار می کند بعد می رود توی جناح دیگر برای آن جناح کار می کند در هر دو صورت برای خودش کار می کند این چه جور حق جناح بندی هست که اگر از یک عضویتی تغییر عضویت پیدا کرد همه چیز عوض می شود چقدر انسان مبنایش سست و سبک باشد که به هر حال خدا را کنار بگذارد حضرت می فرماید کونوا عبادالله المخلصین بندگان خالص خدا باشید یا عبادالله الصالحین بندگان صالح و با صلاح خدا باشید دنبال فساد نروید و اگر گاهی هم شیطان فریب داد سعی کنید زودتز از چنگش خلاص بشوید در این خطبه من دو سه تا مطلب را لازم هست که به طول اجمال و فشرده که وقت گذشته ست خدمتتان عرض می کنم.
اول نسبت به میلاد حضرت امام رضا سلام الله علیه ثامن الائمه ضمن عرض تبریک به همه شیعیان حضرت و به شما خواهران و برادران نمازگزاران میلاد حضرت را تبریک عرض می کنم معمولا توی زیارت هم کلمه غریب به کار رفته من گاهی از بعضی دوستان پرسیدم که امام رضا علیه السلام از روزی که از مدینه آمدند به طوس دعوتشان به یک دعوت رسمی بود تو راه خیلی احترام کردند در طوس خیلی احترام کردند بعداش هم خیلی موقعیت داشتند همیشه هم که تقریبا دورورشان شلوغ هست همیشه هم که احترام زیادی ازشان شده است وضع مالیشان هم که خیلی خوب است چطور حضرت را غریب تعبیر می کنند این چه غربتی هست که از همه به اصطلاح دوست و رفیق و شیعه و علاقمند و محب زیاد دارند این را باید فکر کنید جوابشان قاعدتا به جوابهایی هم می رسید و من خیال می کنم به آن جواب صحیح و اصلی هم خواهید رسید که یک انسانی که در بین جامعه غریب تر از همه است و باید برود حرفش را توی بیابان و سرش را توی چاه بکند و به چا بگوید با این که توی جامعه و متن جامعه است می رسد شرایط سیاسی و اجتماعی و اوضاع و احوال به گونه ای که به هیچ کسی نمی تواند حرفش را بگوید این را تا آدم درست وارد صحنه ها نشود نمی تواند بفهمد یعنی چی بهر حال همه می دانیم که اوضاع و احوال و شرایط زمان حضرت که تقریبا در دوران سه تا خلیفه است خلفای عباسی زندگی کردند زمان هارون و امین و مامون دوتا پسر هارون و جنگهای به خصوص بعد از هارون رخ داد دعواهایی که بین این دوتا پسر رخ داد امین و مامون و اوضاع و احوال آشفته سیاسی که در حقیقت یکی از نقشه های سیاسی به معنای متعارف دنیای روز مامون کشید که حضرت رضا را دعوت بکند و ایشان را پیشنهاد بکند برای خلافت و ولی عهدی و در حقیقت بقیه را آرام بکند پیش پایشان بنشاند و جلوی خیلی از اختلافات داخلی کشور را بگیرد و یک سری تبلیغاتی هم علیه ایشان داشته باشد که خوشبختانه همینجور که می دانید حضرت با برخوردارهای دقیقتر تمام نقشه های مامون را نقش بر آب کردند از قبیل موقع خروجشان از مدینه که تقریبا همه را متوجه کردند این سفر اجباریه این سفر از روی کراهت است این سفر برگشت ندارد حتی زن و بچه اش را همینجور که می دانید گویا هم تسلیم کردند و بعد هم دستور دادند که گریه کنید برای من گفتند آخر آقا شما سر راه سفر هستید گریه سر راه مسافر حضرت فرمود بله درست ولی این سفر غیر از آن سفرهاست و به اطلاع جمع زیادی رسید و آهسته آهسته تقریبا همه ساکنین مدینه فهمیدند یک نوع اجبار و کراهت در کار هست و این خیلی نقش داشت بعداش در راه که راه طولانی که حضرت را از مدینه آوردند و به هر حال شهرهایی که در بین راه بوده و تا طوس هر کجا هم جریانهایی شیعیان استقبال کردند مشایعت کردند دولت وقت یعنی طرفداران مامون هم حمایت کردند برنامه ریزی می کردند و خوب این موارد بر کی وارد می شدند از کجا خارج می شدند در چند روزی که حضور داشتند چه صحبتهایی می کردند در طول سفر و طول راه بسیاری از حقایق را حضرت بیان کردند که شاید معروفترینش همان جریان دیث سلسله الذهب هست که بهترین کار و دقیقترین کار که حضرت انجام دادند و گفته می شود وقتی می خواستند از نیشابور حرکت کنند نمی دانند واقعا چون بعضی گفتند جمعیت شهر نیشابور آنموقع چه جمعیتی بوده و درجه فرهنگ و سواد چقدر بالا بوده که گفته شده وقتی حضرت قرار شد چیزی را بگویند ده هزار قلمدان کشیده شد که قلم را دربیاورند و جمله حضرت را بنویسند که همین حدیث سلسله الذهب هست و مهمش آن جمله آخرش است بعد از این که سند حدیث ذکر کردند من از پدرم شنیدم پدرم از پدرش تا رسید به رسول خدا و رسول خدا از خدا که خدا فرموده است: کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل فی حصنی امن من عذابی و اینجا باز یک روش سیاسی به کار بردند که حرکت کردند مجددا دستور توقف دادند یعنی توجه جدیدی را جلب کردند و همه متوجه شدند که می خواهند چیزی اضافی بفرمایند ولکن بشرطها و شروطها و انا من شروطها یعنی لا اله الا الله گفتن بستگی دارد به ولایت بستگی دارد به ولی بستگی دارد فرمانده بستگی دارد به رئیس حاکم کی رئیس است کی حاکم است تحت فرمان کی زندگی می کنیم تحت فرمان کدام حکومتیم چه کسی به شما امر و نهی می کند چه کسی برای شما تصمیم می گیرد اگر آن تصیم گیرنده تصمیم گیرنده الهی خدایی است فبها و نعمت و الا لا اله الا الله به تنهایی حصنی قلعه محکم بشرطها و شروطها و انا من شروطها بحث تفصیلیش هم نوشته شده است هم در خیلی خطبه ها صحبتها گفته شده است شاید این روزها هم شماها مزایای حضرت را چند دفعه شنیدید در این زمینه مطالبی گفته شده در جریان هستید دیگر من وقت را نگیرم به هر حال حضرت با این جمله شرطیت ولایت را برای اسلام و حکومت اسلامی معین کردند بعد هم همانطور که می دانید وقتی اصل خلافت پیشنهاد شد حضرت جواب گفتند بعد آن جمله معروف که اگر مال خودت است که نمی توانیم به کسی واگذار بکنید اگر مال خودت نیست چی واگذار می کنید خیلی استدلال کوتاه و دقیق و بهرحال بعد مساله ولی عهدی مطرح کرد با اصرار و پس از اصرار حضرت به گونه ای قبول کردند که هیچ عزل و نصب نباشد دخالتی نباشد چنین و چنان و کارهای بعد هم همینطور است و تا پایان نقشه های مامون کلا نقش بر آب شد با روشهای که حضرت انتخاب کردند ان شاء الله امید است ما از شیعیان و دوستان ایشان باشیم و پیرو خاندان عصمت و طهارت.
مساله بعد سالروز حکم سلمان رشدی هست که در جراید هم خواندید که توی رسانه ها هم آمد و اشاراتی هم که شد حکم امام نسبت به سلمان رشدی عرض کنم که 25 بهمن سالروزش هست یک حکم غیر قابل تغییر هست و یک حکم الهی است و بهرحال این حکم را هیچ مقامی و هیچ فقهی و هیچ عالمی در هیچ مذهبی همینطور که می دانید حتی علمای اهل سنت هم قبول دارند قابل نقض نیست و این حکم ان شاء الله اجرا خواهد شد .
اینجا جای حاشیه سیاسی خیلی هست ولی وقت من و شرایط روز اجازه نمی داد که دنبال این بحث بروم وقتی یک کسی یک رومان می نویسد و به پیامبر اکرم توهین می کند آن توهینهای سخت من شخصا خودم رومان را شخصا خواندم و واقعا همانوقت که می خواندم هنوز حکم صادر نشده بود مطابق دید طلبگی می گفتم اینجور آدمها مطابق نظرات فقهی خونشان مباح است اگر واقعا او می خواست حریم پیامبر اسلام را در امت اسلامی بشکند و در ایران وضعش روشن شد و امت اسلامی هم متوجه شد حالا بعد کسانی گوشه و کنار گاهی تعبیر می کنند مثلا جوجه ها یا بچه ها نمی دانم یا مقلدین به خودشان حق می دادند که به اسلام به مقدسات اسلام به رهبر اسلام به پیامبر اسلام به ائمه هدی توهین بکنند و بعد هم خوب توهین است دیگر حالا توهین کردیم چیه مگر آزادی نیست خوب آزادیه اینجور نظرمان است عقیدمان این است خوب اگر قرار اینجوری می شد که دیگر حالا به تعبیر آقایان لم یستقر حجر علی حجر و یا چیزی از اسلام باقی نمانده بود اسلام بالاخره حساب و کتابی دارد اینطور بی در و دروازه هم نیست که کسی در درون امت اسلامی می خواهد یک سری کارها را انجام بدهد و هیچ حساب و کتابی برایش نباشد خوب بحثش جای خودش و حاشیه سیاسی اش هم در جای خودش.
مساله بعد مساله انتخابات هست که امروز در جریان هست و شما تشریح مفصلی را از وزیر محترم کشور شنیدید و توضیحات لازم را هم ایشان فرمودند همانطور که مقام معظم رهبری در یکی از صحبتهایشان تصریح کردند که این انتخابات در طرح قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی طرح خیلی متین و حکیمانه دارد که مجریش دولت است و بر مجری ناظری گذاشتن و ناظرش شورای نگهبان است یعنی دوتا دستگاه است که در حقیقت استبداد یا خودکامگی یا انحصار طلبی در هیچ کدامشان بوجود نیاید اجرا مال وزارت کشور و نظارت مال شورای نگهبان است جایش هم نمی شود عوض کرد یعنی وزارت کشور نمی تواند بگوید من ناظرم یا یک مقام اجرایی دیگری حتی بالاترین مقام اجرایی می گوید من می خواهم نظارت کنم و نظارت من اینجور می گوید نه هیچ جایش نمی شود عوض کرد قانون اساسی می گوید ناظر شورای نگهبان است و نظارت شورای نگهبان قانونی است و ملاک قانونی دارد و از این قانون هیچ کس و هیچ مقامی حق تخلف ندارد چنانچه اجرا به عهده وزارت کشور است و هیچ کس در کار اجراء دخالت بکند و در کار وزارت کشور دخالت بکند کار اجرا مسئولیتش مشخص است و کار نظارت هم مسئولیتش مشخص ست خوشبختانه واقعا هر دو دستگاه در طول این مدت خیلی زحمت کشیدند خیلی کار کردند برگزاری یک چنین انتخابات سراسری در یک کشور پهناوری مثل کشور جمهوری اسلامی ایران با این گستردگی و با این جمعیت عظیم 60 میلیونی که حداقل 38 میلیون نزدیک 40 میلیون جمعیتش دارای شرایط رای دادن هست فراهم کردن وسائل برای این که بتوانند به خوبی رای بدهند کار سخت و سنگینی هست و خوشبختانه وزارت کشور هم کار خودش به خوبی انجام داده و ایشان هم توضیح فرمودند اما نظارت به نظر من سخت تر از اجرا هست البته این که می گویم سخت تر است نه این که خودم توی شوری هستم چون در یک جلسه هم اینجا اشاره کردم چون نظارت کارش طبیعتا یک کار قضائی است یعنی می خواهد بگوید این کار درست است یا این کار درست نیست به خصوص در بخش صلاحیت ها و بالاخص در زمانی که برای 290 نماینده 6000 و چند صد نفر آمدند می خواهند با هم رقابت کنند و همه هم می گویند که ما هم هستیم بله خوب هستند قانون هم که می گوید شما هم هستید واقعا باید از مجلس شورای اسلامی تقدیر کرد تشکر کرد که این اواخر با اصلاحاتی که در قانون انتخابات انجام داد یک مقدار بحثها را مضبوطتر کرد و منظم تر کرد و به گونه ای عمل شد که کمتر بشود ایراد گرفت و اشکال گرفت به خاطر این که یکی گفته است مثلا کسانی که مجلس می خواهند بروند باید این شرایط را داشته باشند در ماده 28 شرایط یکی یکی هم ذکر کرده ده یازده تا ماده هم ذکر کرده که این شرایط داشته باشند خوب حالا یک کسی مدرک تحصیلش ناقص است یک کسی سنش ناقص است یک کسی نمی دانم این نوع چیزها خیلی معلوم و زود مشخص می شود اما یک سری مسائل هم هست که به راحتی نمی شود گفت نیست یا هست به خصوص که رقابتها و مع الاسف که درجه تقوی هم یک مقدار پایین هست در دعواها توی شهرها و حوزه های انتخابیه و گاهی هم گروهها و جناحها که علیه همدیگر گزارش بدهند یک طرف می گویند این آقا عادلترین فرد است بهترین فرد است اصلا روی زمین پاکتر از این پیدا نمی شود چند نفر هم امضاء می کنند اسم می نویسند طومار تهیه می کنند خوب می دهند همین فرد در همین حوزه انتخابیه یک عده دیگری می گویند بدترین فرد است فاسدترین فرد است آلوده ترین فرد باز یک عده امضا می کنند طومار می نویسند می آورند خوب حالا می آید شورای نگهبان شورای نگهبان قاضی است مسئله اجرایی که نیست قاضی است قبلا هم ممکن است توی آن فرمانداری که تنظیم شده و نام نوشته در هیئت اجرایی و نظارت حوزه تایید شده باشد یا رد شده باشد اکثرا هم تایید کردند به خاطر این که گفتند می رود شوری آخرش شوری یک کاری می کند یعنی تقریبا به گردن شوری انداختن و این روش معمولی هم هست خیلی جاهها هم همینجور است وقتی می بینند یک مساله ای در یک درجه بالاتری کسانی هستند که کنترل می کنند می گویند حالا ما چرا اینقدر وقت صرف می کنیم آن بالاتریها که باید کنترل کنند کنترل می کنند ثواب و گناهش را می اندازند به گردن بالاتریها بعد می بینید که نزدیک 6700 پرونده باید بیاید شوری و هیئت نظارت مرکز اینها را بحث بکند شما می دانید قاعدتا سه شیفت کار کردن یعنی چی صبح و عصر و شب چون مجلس شورای اسلامی تریبون باز دارد و سه شیفت کارش را پخش می کنند و همه مردم می شنوند حتی حرفهایشان می شنوند ولی اگر شورای نگهبان به جای سه شیفت چهار شیفت هم کار داشت وقتی ما را یک جایی گیر می آورند یا یکی از اعضای را گیر می آورند می گویند شوری چه کار می کند شورای نشسته است آنجا فقط تماشا می کند شوری سه شیفت کار کرده تمام وقت کار کرده بعضی شبها اصلا نخوابیدند بعضی از اعضاء این همه رنج و زحمت کشیدند تازه از من می پرسد مثلا از من و امثال من این که دارم می گویم قصه نمی گویم می گوید شوری چه کار می کند کارش اصلا چیه چه می داند برای این که اکثرا محرمانه است اکثرا تریبون اصلا ندارد توی خود شوری مصوبه اش این است که بحثها نباید بیرون برود حرفها نباید گفته بشود به خاطر این که توقعات زیاد می شود و نفی و اثباتها و همان دعواهایی که عرض کردم در هر محیطی هست کم و بیش این دعواها تشدید می شود لذا تا مرحله نهائی نباید به اختلاف بیرون منعکس بشود و قهرا قانون هم قانونی هم آن نظر نهائی هست که در آخرین مهلت قانونی همانطور که اعلامیه دبیر محترم شورای نگهبان هم نشان داد آخرین فهرست که اعلام شد آن فهرست هم قانونی هست قبلش کم و زیاد جا به جا کم و زیاد هرچی شده اینها مثل همه محاکم توی پرونده توی محکمه زیر و رو می شود بالا و پایین می شود نظرات مختلف دیدن قضات مختلف نظر دادند گاهی ممکن است چند نظر باشد و در مرحله نهائی آن نظر نهائی اعلام می شود آن نظر نهائی در وقت مقرر که اعلام شد دیگر نمی شود کاراش کرد و نظر نهائی شورای نگهبان همان فهرست نهائی بوده که اعلام کردند من اینجا از همه همکاران شورای محترم نگهبان تقدیر می کنم تشکر می کنم چون دبیر محترم هم حضور دارند می خواهم یک پیامی هم خدمت ایشان اعلام بکنم از زبان نظار شما که حضرت آیت الله جنتی شما قهرا بهتر از من هر سال می دانید که در سراسر کشور تعداد نظار شما چقدرند و هیئتهای اجرایی توی فرمانداریها همه چیز برایشان فراهم است ولی نظار محترم راحت بگویم هیچ چیز برایشان فراهم نیست و بعضیهایشان آمدند پیش من صحبت کردند و آدم می فهمد که این بندگان خدا برای خدا برای دین برای خدمت به کشور برای همکاری کار می کنند و نعوذ بالله ممکن است وضع ادارات هم با این که قانون می گوید باید کمکشان کرد می گویند به ما چه خودشان بکنند و کمکشان نمی کنند حتی از بعضی چیزهایی ساده هم یک مقدار اباء می کنند خوب من خبر دارم که حضرت آیت الله جنتی هم اقدام کردند هم از مقام رهبری کمک خواستند خوب جوابی شنیدند که من حضور داشتم در آنجا که قهرا عملی نبود از رئیس جمهور محترم کمک خواستند خوب کمک رئیس جمهور نمی دانم اصلا قابل مقایسه با یکی از حوزه های انتخابیه هست یا نیست دیگر توی احزاب و گروه ها که چه هزینه های سنگینی هزینه کردند و چه می کنند از کجا هست و چگونه هست و اینهاش دیگر خیلی به من ارتباط ندارد ولی اجمالا دارم عرض می کنم که انشاء الله امیدوار هستیم که مساله نظار و نظارت همیشه یک تشکیلاتی بیاید که خود ایشان هم در یک جلسه قبول کردند که در آن تشکیلات بهر حال هم مثبوت بشود هم آینده مشخص بشود هم در استانها اقلا در مراکز استانها شورای نگهبان دفتری داشته باشد شورای نگهبان یک نهاد بسیار مهم است همه مصوبات مجلس باید نظر بدهد هم نظر خلاف قانون اساسی نیست خلاف شرع نیست و هم نظر به اصطلاح خلاف قانون و شرع نبودن و گذشته را گاهی وقتها یک مساله ای تکرار می شود و بعضی مسائل شرعی که از بعضی از نهادها مثلا رسیدگی به مصالح اداری ارجاع بشود آن باید جواب بدهد بسیاری مسائل هست فقط فقهاء باید شرکت بکنند جلسات دو نوع است فقهاء و جلسات 12 نفره خیلی دستگاه مهمی است ولی به اندازه یک اداره معمولی پرسنل ندارد بودجه ندارد کمکش نمی کنند من اینجا نمی خواهم روضه بخوانم ولی واقعا معتقد هستم که و انشاء الله و بخصوص امسال چرا می گویم بخصوص امسال چون شاید هیچ کس تصور نمی کرد برای 290 نفر 6000 نفر می آیند توی مسابقه هر 6000 نفر هم باید بالاخره حق دارند می گویند ما حق داریم آمدن 6000 و خورده ای نفر توی یک مسابقه ای برای 290 نفر آمدن خیلی کار سختیه هم نظارتش هم اجرائش خدا را شکر که تا الان این کار به خوبی انجام گرفته من در یک جلسه ای که وزیر محترم هم محبت کردند تشریف آوردند آنجا و یک بحث حقوقی نسبتا طولانی هم باهم داشتیم به ایشان هم عرض کردم که در دادگاهها رسم است که اگر یک ماده قانونی دو جور برداشت ازش باشد هر دوتا رئیس دادگاه حق دارند به آن برداشت قانونی عمل بکنند مگر موارد لازمی که باید برود دیوان عالی و در هیئت عمومی دیوان عالی حل کنند که از آن به بعد یکیش می شود قانون و الا قبلش هر دوش قانون است و هر دوش قابل اجراء است بهر حال بحثهای حقوقی همینجور دست می ماند شاید همه هم می گویند شورای نگهبان چه کار می کند هیچ کار دارد وظیفه شرعی و قانونی اش انجام می دهد من شهادت می دهم شهادتی که در پیشگاه خدا هم اگر به ام اجازه دادند شهادت خواهم داد که شورای نگهبان به هیچ وجه با هیچ جناحی ارتباط ندارد با هیچ حزبی ارتباط ندارد با هیچ گروهی ارتباط ندارد قبل از هر چیز خدا را در نظر دارد قبل از هر چیز اسلام و انقلاب و دین و وظائف شرعیش در نظر دارد و بعد قانون را در نظر دارد اگر چیزهایی آمده و چیزهایی اضافه کرده این بندش این مطلب را اضافه کرده این هم سندش تعجب می کند می گوید ای این سند مال منه خوب این سند این هم تاریخ سند این هم مارکی که بالا سر صفحه سند هست همینطور که می دانید مجلس هم مشخص واقعا کرد که از اطلاعات ، دادستانی کل ، ثبت اسناد، ثبت احوال اطلاعات را باید گرفت و همه اینها مدرک است و یک کسانی در دورهای قبل که این قیود نبود حتی می دانستند مجلس بروند در این دوره که یک مقدار سخت تر است می توانند باصطلاح بالاخره مواد دقیقتری آمده و یک مقدار کنترل بیشتری شده و شما ببینید در عین حال کسانی هم که رد شده بودند تعدادشان باز تایید شدند و برگشتن من معذور هستم که اینجا نام ببرم و مواردی که واقعا شما اگر باشید می گویید برای چی این را تایید کردید ولی در شورای متفقا گفتند قانون می گوید این باید تایید بشود و آنجایی که گفته محکومیت این محکومیت است ولی این محکومیت مانع نیست محکوم هست که هست مگر هر که محکوم شد از حق اجتماعی محروم می شود مجلس باید تصمیم بگیرد و تصمیم گرفته مجلس گفته محکومیتهای این نوع و در محاکم جنائی هم محکومیتهای این نوع ولی اگر یک کسی یک محکومیتی دارد که به یکی از این انواع محکومیتها نمی خورد خوب مجلس می خواهد برود برود مجلس چرا آن دیگر مردم هستند و شورای عمل کرده منتهی هر کسی قلم بدست می گیرد و زورش به شورای می رسد فورا می گوید شورای چنین و چنان خوب حالا از این می گذریم مع الاسف آدم می بیند که مثلا آقای کلینتون از آن ور دنیا می گوید شورای نگهبان رد صلاحیت کرده است این ضربه است به اصلاح طلبان یعنی به مملکت ما تازه یک عده ای آمدند می خواهند کشور را اصلاح کنند و شورای نگهبان چند نفر را رد کرده است مخالف اصلاح طلبان آقای کلینتون کجا فکر می کنی به چی فکر می کنی خیال می کنی آمریکا الان یک قدرت منحصری هست که به همه دنیا می تواند حکومت بکند گذشت آن روزها که حکومت تک قدرتی بود اینجوری نیست این مسئله خوب حالا آقای کلینتون جای خودش دارد نمی دانم رئیس جمهور هست وزیر خارجه هی می آید نمی دانم چنین و چنان است بله ما داریم پی گیری می کنیم داریم مراقبت می کنیم داریم نظارت می کنیم خوب یک جوابی که مقام رهبری دادند که همه تان شنیدید که بله دارید پیگیری می کنید نظارت می کنید ولی من یک چیزی دیگری به ذهنم آمده است می خواهم خدمت شما بگویم اولا کشور ما در همین شرایط کنونی که اصلاح طلبان به قول شما در صدد اصلاح هستند و شما به اصلاح طلبان چشم دوختید و بدانید که همین اصلاح طلبان هیچگاه حاضر نیستند که به بیگانه اجازه بدهند بیاید در کشورشان دخالت بکند دخالت بیگانه در کشور ایران از نظر همه ایرانیان مردود و محکوم است گذشت آن روزی که سفیر انگلستان مامور می فرستاد خودش هم نمی آمد مامور می فرستاد تاریخ را بخوانید مامور می فرستاد توی دربار شاهنشاهی و پیغام می داد که کی باید مجلس برود کی نباید مجلس برود و فهرست می داد و دستور می داد و حکومت مامور بود که اطاعت کند من در آن جلسه اشاره کردم کتابی که اخیرا چاپ شده است راجع به انتخابات در سالهای گذشته در همین کشور مراجعه کنید نمونه هایی عجیب و غریبی هست آن روز گذشت امروز سفیر که هیچی رئیس جمهور هم به هیچ وجه اجازه به هش نمی دهند که دخالت کند تا چه رسد به سفیر سفارتخانه باید بدانند اینجا کشور مستقل است اینجا کشور اسلامی است اینجا مردم حق دخالت به هیچ کس نمی دهند ارتباط دارند تماس دارند زندگی می کنند در را به خودشان نبستند من در آن جلسه گذشته گفتم غیز از آمریکا و اسرائیل با همه کسانی که زندگی مسالمت آمیز قبول دارند زندگی مسالمت آمیز دارد ولی اجازه نمی دهد که دیگران برایش تصمیم بگیرند چه در مسائل اقتصادی چه در مسائل سیاسی چه در مسائل سیاسی چه در مسائل فرهنگی چه در مسائل قضائی به هیچ وجه این کشور اجازه نمی دهد که دیگران برایش تصمیم بگیرند بله ارتباط هست داد و ستد هست رفت و آمد هست همه اینها هست و به اصطلاح اینجور هم نیست که بخواهیم در را ببندیم اما ما آزاد و مستقل هستیم آنچه که من می خواستم اضافه کنم در کنار جوابی که مقام معظم رهبری دادند می خواهم بگویم همینطور که شما می گوید ما چشم دوختیم و نگاه می کنیم و پیگیری می کنیم قبل از شما که این حرفها می زنید کشور ما و مردم کشور ما خاصه عقیده که من دارم و واقعا معتقدم که در دنیا هیچ کشوری مردمش این اندازه که کشور ما مردم روشنند و به مسائل سیاسی واردند و می توانند تشخیص می دهند هیچ کجای دنیا اینقدر قدرت تشخیص بالا نیست مردم کشور ما هم رفتار شما را در دنیا کلا و به خصوص در منطقه همیشه زیر نظر داشتند حالا هم زیر نظر دارند و پیگیری می کنند و می بینند که شما جنایتهایی که اسرائیل مرتکب می شود به لبنان حمله می کند حتی به مراکز غیر نظامی حمله می کند آن همه جنایت مرتکب می شود شما حمایتش می کنی اینها مردم کشور ما می بینند آمریکا رهبران آمریکا دولتمردان آمریکا اینها مردم ما می بینند مردم می بینند که دولت اسرائیل و رژیم صهیونیستی حتی قطعنامه های سازمان ملل را اعتنا به اش نمی کند و عمل نمی کند و نسبت به داشتن سلاحهای کشتار جمعی برای همه دنیا معلوم هست و روشن هست که اسرائیل وسائل کشتار جمعی دارد رو به تزاید هم هست تکمیل هم کرده سازمان ملل هم حدودی گذاشته به جای توجه نمی کند و عمل هم نمی کند فقط به پشتیبانی آمریکا و فقط به حمایت آمریکا جنایاتی که سازمان سیا مرتکب شده و دارد مرتکب می شود آهسته آهسته دارد روشن می شود و گفته می شود و منتشر می شود مردم ما هم نظارت بر شما دارند مردم ما هم مسائل شما را پیگیری می کنند مردم ما هم شما را می شناسند اینجور نیست که نشناسند یعنی اگر با آمریکا دشمنی دارند عداوت دارند مرگ بر آمریکا می گویند ملاک دارد به خاطر این که می بینید شما سلطه گری شما ظالمید شما حق مردم را محکوم کردید و بردی و خوردی و می بری و می خوری و فکر می کنی فقط شما قدرت تنها هستی و دنبال سیاست تک قدرتی هستی سیاست تک قدرتی عمل نمی کنه و به هر حال شما تحت نظر هستی همینطور که شما انتخابات ما را تحت نظر می گیری مقام رهبری هم که جواب دادند .
وقت گذشته است من دیگر بخصوص یک بحثی را داشتم که تعبیری وزیر محترم ارشاد در مشهد داشتند من تحلیلی روی این تعبیر داشتم بنا هم داشتم که خیلی آرام و دقیق به ایشان بگویم که در حقتان تناقض است و شما می گویی که آقایان که اهل فنند بروند و دقت بکنند شما می گویی من وزارت کشور مسئول دین در کشور نیست در عین حال می گویی که فرهنگ روحش دین است و تمدن روحش فرهنگ است بعد هم می گویی وزارت ارشاد مسئول دین در کشور نیست بله من هم می گویم وزارت ارشاد مسئول دین در کشور نیست ولی مسئول بی دینیهایی که بوسیله وزارت ارشاد انجام می گیرد که هست مسئول جشنها و رقصها و پایه کوبی ها و محافل دیسک که هست یعنی چه که مسئول نیست که منتهی خوب الان دیگر فرصت این که من می خواهم این بحث را بررسی کنم نیست وقت گذشته است از این جهت این بحث را می گذارم اگر اصلاحاتی پیش آمد و خود ایشان عبارتش اصلاح کردند ایشان به اصطلاح اهل فرهنگند اهل تمدند اهل نمی دانم اهل فکرند اهل قلمند اهل کتابند نباید به ایشان توهین کرد من هم هیچ وقت حاضر نیستم توهین به ایشان می کنیم ولی ایشان را نصیحت می کنم می گویم آقای مهاجرانی همیشه وزیر نیستی همیشه توی این کشور شما نیستی همیشه هم من نیستم همیشه هم این تریبون به این شکل نیست که بیاید به شما نصیحت بکند دنیا خیلی زیر و رو دارد خیلی بالا و پایین دارد اینجا کشور اسلامی مردم مسلمانند مردم احترام به دینشان معتقدند همینطوری بازی نمی شود کرد به عنوان تمدن و فرهنگ و افتتاح خانه فرهنگ در مشهد این حرفها را بزنید مدرکش هم آنجا هست آنهایی که اهل فنند دارند مراجعه می کنند معلوم می شود.
یکی دوتا مطلب دیگر هم داشتم راجع به مسائلی که در لبنان می گذرد در افغانستان می گذرد در جاههای دیگر که چون وقت گذشته است دیگر ختم می کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر.