ابوالحسن
علی بن مهزیار اهوازی، از محدّثان بزرگ شیعه و وکیل امامان رضا، جواد و هادی علیهم السلام . ولادت او معلوم نیست، اما از آنجا که وی حیات امام رضا علیه السلام را درک کرده و روایت هایی از آن حضرت نقل کرده است، چنین گمان می رود که ولادت او چندین سال پس از تولد آن حضرت (تولد: 148 ق) بوده و هنگامی که آن حضرت به مقام امامت (امامت: 183 ق) رسیده، وی دوران جوانی خود را سپری می کرده است. درباره وفات او نیز اختلاف است. زرکلی در الاعلام، وفات او را سال 250 هجری تعیین کرده است. اما آنچه مسلّم است اینکه وی در زمان امام هادی (شهادت: 254 ق) زندگی می کرده و از آن حضرت روایات متعددی نقل نموده است. از این رو، می توان حدس زد که وفات او دست کم پس از وفات امام هادی در سال 254 ه رخ داده است؛ زیرا برخی از اصحاب تراجم، دیدار وی با امام حسن عسکری (شهادت: 260 ق) و ملاقات او با امام عصر(عج) را بعید ندانسته اند (در اعیان الشیعه، ج 4، ص 96، به ملاقات او تصریح می کند)؛ زیرا اولاً، برادر او ابراهیم بن مهزیار، که از نظر سنّی با او اختلاف چندانی نداشت، با امام عصر(عج) ملاقات داشته است. ثانیا، وی کتابی به نام کتاب القائم نوشته که تألیف چنین کتابی می تواند استبعاد ملاقات وی با امام عصر را کمی کاهش دهد. امروزه آرامگاه علی بن مهزیار در شهرستان «جارجم» از بلاد خوزستان واقع شده و دارای گنبد و بارگاه است.
گفتنی است برادرزاده او به نام علی بن ابراهیم بن مهزیار نیز با امام زمان(عج) ملاقات داشته که در روایات شیعه گاهی به نام «علی بن مهزیار» از او یاد می شود. از این رو، نباید او را با صاحب شرح حال یکی دانست.
درباره صاحب شرح حال، باید گفت: وی در اصل اهل «دورق» (روستایی در خوزستان) است و در اهواز نشو و نما پیدا کرده. کشّی در رجال خود، به نقل از ابویعقوب یوسف بن سخت بصری می گوید: وی اهل «هند» (یکی از روستاهای بلاد فارس) بود و نصرانی زاده شد، اما در زمان کودکی او، پدرش اسلام آورد و وی نیز در همان ایّام به دین مقدّس اسلام گروید و در مکتب اهل بیت علیه السلام ، به ویژه امام جواد علیه السلام ، زانوی شاگردی بر زمین زد و از نمایندگان ویژه آن حضرت به شمار آمد. حسین بن سعید بن حمّاد، که از بردگان امام سجّاد علیه السلام بود، وی و دوستش، اسحاق بن ابراهیم حضینی، را به محضر امام رضا علیه السلام معرفی کرد و از آن پس، آن ها ملازمت خویش را با این خاندان قطع نکردند. پس از آن به اهواز آمد و در آن جا رحل اقامت انداخت. وی در اهواز پس از این که عبداللّه بن جندب دار فانی را وداع گفت، به جای او به عنوان وکیل امام جواد و هادی علیهماالسلام ، منصوب شد و مکاتبات زیادی با امام جواد علیه السلام در بغداد و مدینه داشت. در احوالات او آورده اند: هنگامی که خورشید طلوع می کرد، به سجده می رفت و سرش را از سجده برنمی داشت تا اینکه در حق هزار نفر از برادران ایمانی اش دعا می کرد. گویند: پیشانی اش همچون زانوی شتر پینه بسته بود. بسیاری از روایات او به طور مستقیم از امام جواد علیه السلام نقل شده اند، اما وی روایاتی نیز از مشایخ روایی خود مانند فضاله بن ایّوب ازدی، محمّد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید و دیگران دارد. از جمله شاگردان روایی او محمّد بن عیسی بن عبید (م 260 ق)، بنان بن محمد، عبداللّه بن عامر، عبّاس بن معروف و برادرش ابراهیم بن مهزیار و فرزندش حسن بن علی بن مهزیار هستند. نجاشی و شیخ طوسی پس از اینکه وی را به طور کامل توثیق کرده اند، فهرستی از کتاب های او، که به 33 عنوان می رسند، ذکر می کنند. وی در تمام ابواب فقهی مانند طهارت و صلات کتاب نوشته است. همچنین کتاب التفسیر، کتاب الفضائل، کتاب المثالب، کتاب الرّدّ علی الغلاة، کتاب الملاحم، کتاب القائم، کتاب الانبیاء، کتاب النوادر و رسائل علی بن أسباط از دیگر تألیفات اوست. برخی از تألیفات او نشان می دهد که وی یکی از مدافعان سیاسی و اعتقادی مذهب شیعه بوده است؛ چنان که کتاب های او در ردّ غلات و در ردّ علی بن اسباط، که در آغاز فردی فطحی المذهب بود، از این حقیقت پرده بر می دارند.