ماهان شبکه ایرانیان

«خانه پوشالی» house of cards: نفس‌های تازه

همان‌طور که می‌دانید «خانه پوشالی» در هر فصل خود، به واسطه داستان‌های جدیدی که تعریف می‌کند و موقعیت متفاوت فرانسیس در هر فصل نسبت به گذشته، تعدادی شخصیت جدید به مخاطبان معرفی می‌کند

همان‌طور که می‌دانید «خانه پوشالی» در هر فصل خود، به واسطه داستان‌های جدیدی که تعریف می‌کند و موقعیت متفاوت فرانسیس در هر فصل نسبت به گذشته، تعدادی شخصیت جدید به مخاطبان معرفی می‌کند. شخصیت‌هایی که می‌توان آنها را مکملی بر شخصیت آندروود و بازی‌ها و دغل‌کاری‌های سیاسی‌شان دانست. از مطرح‌ترین بازیگران فصلی سریال می‌توان به حضور ریموند تاسک در اواخر فصل اول اشاره کرد و یا جکی شارپ و آن هکر جوان در فصل دوم.
تجربه نشان داده است که این کاراکترهای موقت و فصلی همیشه نقش مؤثری در پیش روی «خانه پوشالی» ایفا کرده‌اند. به شکلی که حضورشان را می‌توان مانند یک کاتالیزور برای کنکاش بیشتر در درام و تعلیق روایت، مثمر ثمر دانست. فصل جدید «خانه پوشالی» یعنی فصل پنجم را می‌توان به‌نوعی طلایه‌دار حضور متعدد کاتالیزورهای این‌چنینی دانست که هرکدام به شکلی به پیشرفت داستان‌های موازی و جهان تودرتوی «خانه پوشالی» کمک کرده‌اند. نقش این شخصیت‌های فرعی در فصل پنجم پررنگ‌تر از هر فصل دیگری است. داستان‌های متعدد و اتفاقات جورواجور این فصل مسلماً به نیروهای محرکه این‌چنینی زیادی احتیاج دارد و باید اذعان کرد از این نظر یکی از غنی‌ترین فصل‌های سریال به شمار می‌آید.
در این یادداشت نگاهی انداخته‌ایم به چند شخصیت کلیدی که در فصل پنجم به جهان  «خانه پوشالی»  اضافه‌شده‌اند و احتمالاً در فصل‌های آتی هم بارهای سنگین‌تری بر دوششان قرار می‌گیرد و اهمیتشان از این هم بیشتر می‌شود. مرد جوگندمی خوش‌سیما، کسی که در بسیاری از مواجهات اولیه، ما را یاد فرانسیس فصل‌های آغازین سریال می‌اندازد یعنی آشر. یکی از مهره‌های قدرتمندی که نمایندگان کنگره خصوصاً جمهوری خواهان را مانند موم در دست خود دارد و تجربه و خلاقیتش در چگونگی تبلیغات برای ریاست جمهوری را می‌توان رقیب اصلی آندرروودها در انتخابات ریاست جمهوری دانست نه جیمز کانوی! مخاطب در همان قسمت‌های اول می‌فهمد که با حضور آشر در طرف جمهوری خواهان احتمال شکست آندروودها چقدر زیاد است و این‌همه را زیر سر آشر می‌داند. او حتی کانوی را هم مانند مومی در اختیار خودش دارد.
چرخشی که در اواسط سریال اتفاق می‌افتد و آشر را همکار و هم جبهه آندروودها می‌کند، یکی از اتفاقات غیرمنتظره و البته ویژه این فصل است. چرخشی که در ابتدا دردسرها و نارسایی‌های خاص خود را درروند کاری آندروودها و خصوصاً در مواجهه با داگ استمپر ایجاد می‌کند اما هرچه جلوتر می‌رود و با توجه به تغییر مسیر ناگهانی سریال در قسمت‌های آخر نقش او بسیار پررنگ‌تر می‌شود. سکانسی در همین قسمت‌ها هست که در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری آشر را می‌بینیم که مانند فرانسیس در فصل اول در صفوف اول جمعیت ایستاده و برای دوربین دست تکان می‌دهد. این صحنه خود نشان می‌دهد که آشر قرار است نقش ویژه‌ای ازاینجا به بعد داستان ایفا کند، خصوصاً که به‌نوعی جای فرانسیس را در کاخ سفید و در کنار کلر گرفته است. زنی سبع و بی‌عاطفه که تاکتیک‌هایش در برخورد و مواجهه با آدم‌ها برای زیرآبی رفتن یا کسب اطلاعات حیرت‌زده‌تان می‌کند: خانم دیویس که به‌نوعی انگار سال‌های آتی زندگی کلر آندروود را قرار است نشان دهد. حضور ناگهانی او در اتاق ویژه عملیات برای تماشاگر و اندروودها به یک‌میزان غافلگیرکننده است. آنچه در ابتدا از حضور او در کاخ سفید برداشت می‌شود، جاسوسی ست که انگار می‌خواهد شرایط را در کاخ سفید به نفع دشمنان آندروودها کنترل کند. همین مسئله که بدبینی مخاطب را نسبت او به همراه دارد باعث می‌شود تا به‌سختی بتواند به دیویس نزدیک شود و یا دوستش داشته باشد؛ اما حقیقت اینجاست که نقش او در اتفاقاتی که منتج به رویداد پایانی و اصلی سریال می‌شود، مهم‌تر از هرکس دیگری است حتی فرانسیس آندروود، خانم دیویس جاسوس نه که یکی از دست‌های پشت پرده‌در سیستم است و به واسطه تجاربی که در معاملات سیاسی پشت پرده دارد و همچنین رابط‌های خوبی که در خاورمیانه و در دل جنگ برایش جاسوسی می‌کنند، بخش ویژه‌ای از تصمیمات و رویکردهای کاخ سفید را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. همکاری او و کلر جالب‌توجه است و به نظر می‌رسد در فصل‌های بعدی باید بیشتر منتظر خباثت‌های زنانه‌شان در کاخ سفید باشیم. روزنامه‌نگار سیاه‌پوست، کنجکاو و پررویی که همین پرروبازی‌ها و کارهای سرخودش باعث می‌شود همیشمنت او را اخراج کند تا در پی آن به کاخ سفید بیاید و تبدیل به یک‌مهره دوجانبه شود که در ابتدا تماشاگر را باکارهایش گیج می‌کند. اشتیاق او به‌پیش بردن کارش و به دست آوردن اطلاعات ویژه برای مخاطبان هیجان‌انگیز است خصوصاً که نمی‌داند او قرار است دقیقاً در کدام طرف صف مبارزه بایستد. کلر مهارت او را به‌خوبی شناسایی می‌کند. اخراج او از واشنگتن هرالد و هم‌زمان کشفش توسط کلر آندروود نوید این را می‌دهد که او در فصل‌های بعدی نقش ویژه و مهمی در کاخ سفید و تیم مدیریتی کلر داشته باشد. حداقل مهم‌تر و کنش گر تر از ثت. نماینده کوتوله و نفرت‌انگیز دموکرات و رئیس قضاوت درباره پرونده تخلفات فرانسیس آندروود. شخصیتی که خیلی جدی گرفته نمی‌شود و البته با پنبه سر می‌برد. او همان‌قدر که بامزه و بی‌عرضه به نظر می‌رسد، شیاد و بی‌رحم هم می‌تواند باشد. آن‌قدری که خشمش از رئیس‌جمهور به خاطر عدم بها دادن به طرح بیمه او، باعث می‌شود فرانسیس را به شکلی از مسند قدرت پایین بکشد. هرچند همه این پایین کشیدن‌ها، صحبت آندروود با واکر که باعث شهادت دادنش می‌شود و اعتراف خود فرانسیس نقشه‌ای از پیش تعیین‌شده است اما حقیقت اینجاست که اگر سماجت و لجبازی آقای نماینده کنگره نبود، او هیچ‌وقت مجبور به طرح چنین نقشه‌های متزلزل و پر ریسکی نمی‌شد. بی‌مزه‌ترین و لوس‌ترین شخصیت و اتفاق فصل پنجم که البته کارکرد دراماتیک مهمی در فهم عوالم درونی فرانسیس دارد! کاراکتری بی‌خود که بیش‌ترین کارکردش این است که روی اعصاب تماشاگر و در ادامه هم فرانسیس راه برود و البته ثمره یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات تیم سازنده سریال در قسمت‌های آغازین؛ که البته خودشان خیلی زود متوجه طراحی اشتباهی او شدند و از داستان با اردنگی پرتش کردند بیرون: مشاور ورزشی هم‌جنس‌گرای فرانسیس. حضور او ضربه جدی به شخصیت فرانسیس و کل سریال می‌زند. او هیچ کارکرد ویژه‌ای ندارد جز آن اتفاقی که قرار است در جشن شب تنفیذ فرانسیس، میان آنها بیفتد. جای شکرش باقی است که مراسم تنفیذ در میانه‌های سریال برگزار می‌شود و بعدش شر او از سر  «خانه پوشالی» از می‌شود

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان