ماهان شبکه ایرانیان

افسردگی

در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
اغلب گفته می شود جوامع شرقی بویژه جوامع اسلامی افرادی افسرده،بدون تحرک و فاقد انگیزه لازم برای انجام امور روزمره زندگی اند و متاسفانه تابدانجا در گسترش این اندیشه کوشش نموده اند که ویژگیهای ظاهری افراد بانشاط در جوامع غربی را - که معمولا براثر استعمال مواد مخدر، مشروبات الکلی و شرکت در دیسکوها همواره پر تحرک وهیجانی اند به عنوان مظهر تفاوت جامعه اسلامی با دیگر جوامع دانسته و با این فرضیه غلط تئوری خویش را بنیان نهاده و به نتیجه گیری دلخواه که همان هیجان ونشاط عامل اساسی در کلیه شؤون زندگی است، می پردازند.
در این مقاله کوتاه بنا داریم که اولا درپاسخ به اینگونه شایعات، اساس نشاط وافسردگی را در جوامع مختلف بررسی کنیم و به ویژگیها و علل این بیماری بپردازیم، از لحاظ تاریخی آن را موردبحث قرار دهیم و اصولا به تفاوت افسردگی و اضطرابی که بین افراد شایع است نظری داشته باشیم و در پایان اشاره ای کوتاه به چگونگی درمان و نیز باآزمونی که در ضمیمه آمده است به شناخت نسبی نوع نگرش خویش بپردازیم و تا سر حد امکان از عللی که می تواند بتدریج ما را در جرگه چنین بیمارانی قرار دهد پرهیز کنیم. البته نمی توان انتظار داشت که با علم بسیاراندک نگارنده بتوان پاسخ کلیه مجهولات را دریافت. تنها این نوید را می توان به خوانندگان عزیز داد که از خواندن این مقاله دریچه ای نو در سلسله افکارشان برای شناخت واژه "افسردگی" گشوده شودو از این پس عواملی که شخص را به آن مبتلا می کند شناخته و خویش را از آن گرداب هولناک برهاند.
اغلب روان شناسان افسردگی را یک انحراف عاطفی می دانند; زیرا شخصیت بخشی به نسبت ثابت و پایدار از شخص است و حال آنکه احساس و عاطفه دراشخاص متغیر است. روانشناسان معتقدند افسردگی یک بیماری ناشی ازاختلالات مغزی و سیستم عصبی نیست بلکه افکار منحرف و فریب آلود،مجموعه ای از احساسات، غم و اندوه،عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی وبی حوصلگی، خستگی، ضعف، ناامیدی و یاس و ... را تحت عنوان افسردگی به دنبال می کشد، بنابراین افکار غیر منطقی و غیر واقعی و فریب آلود میکرب و علت افسردگی هستند. (1)
به اعتقاد دکتر ادولف مه یر (2) ،"شخصیت در حکم باروت و شرایطزندگی در حکم شعله هستند و در این میان افسردگی نتیجه انفجاری آن است."
در تعریف دیگری از افسردگی چنین گفته اند که فقدان یا کمبود و بگونه ای واکنش فرد نسبت به منزوی شدن است واز این رو شکلی از تنهایی یا اندوه است که بقول فروید به هنگام "سوگواری ومالیخولیا" (3) در نقاب خصوصیات فردی اشخاص قرار می گیرد و احتمالا بواسطه آن اصلاح می شود اما در نهایت واکنشی جامع می باشد که در ضمیر انسان نهفته است. (4) چشم انداز افسردگی هرچه هست،منفی است.
هنگامی که از افسرده بودن جامعه اسلامی سخن به میان می رود باید گفت که با توجه به ارقام و آمار موجود تنها درکشور امریکا 4 میلیون نفر بیمار افسرده زندگی می کنند. (5) بطور کلی می توان گفت از هر 1000 نفر یک نفر هم کاملا درآرامش بسر نمی برد. همواره دلیلی برای به هم خوردن آرامش وجود دارد که انسان راوادار می سازد تا به شکلی متزلزل وخطرناک زندگی کند دلیل آن هم این است که انسان منحصرا به ثبات شغلی خودوابسته شده در حالی که همه چیز بستگی به ثبات خود او دارد. (6) همه انسانها درتهاجم افسردگی هستند پیر، جوان، باسواد، بی سواد، فقیر، ثروتمند، افسردگی عمده و بیماری افسردگی شیدایی در مرد،زن و نوجوان حتی در کودکان مشاهده می شود. جنس مذکر و مؤنث هردو به یک اندازه افسرده می شوند اما جالب این است که زنها چند برابر بیش از مردها برای درمان خود اقدام می کنند. بر اساس مطالعاتی که در اروپا و ایالات متحده آمریکا انجام شده، برآورد شده است که بین 9 تا 26 درصد زنان و 5 تا 12 درصدمردان در طول زندگی خود یک بیماری افسرده ساز عمده داشته اند بنابراین زنان دو برابر مردان به افسردگی دچار هستند.این عدم تجانس در شیوع افسردگی مخصوصا در گروههای سنی جوانترصدق می کند; همچنین احتمال بهبودافسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسن بیشتر است. (7) [توصیه می شودچنانچه علائم افسردگی در سنین جوانی در فردی مشاهده شد اطرافیان هرچه سریعتر به امر درمان وی بپردازند و تصورنکنند مرور زمان او را درمان خواهد نمودو بر بیماری غلبه خواهد کرد، بلکه هر چه زودتر به معالجه وی اقدام نمایند.]
از چهره های مشهور تاریخ نیز که مبتلابه افسردگی بوده اند می توان چرچیل،ابرهام لنیکلن و روزولت را نام برد (8) لذااین حکم غلط است که مکتب، دین وحکومتی بویژه اسلام پیروانش را افسرده می خواهد و با این عمل قصد بهره وری ازآنها را داشته و از پیروانش افرادی سست اراده، ترسو، نگران و متزلزل بسازد که هرگونه روشی را در سوق دادن آنها درمسیری دلخواه بکار بندد و در کارها به جای کوشش فقط توکل به خداوند داشته باشد و دست از تلاش بردارد.
علامه طباطبایی «رحمهم الله » در تعریف توکل می فرماید: "حقیقت مطلب این است که نفوذ اراده و رسیدن به مقصود درعالم ماده نیازمند یک سلسله اسباب وعوامل طبیعی و یک سلسله عوامل روحی و نفسانی است. هنگامی که انسان وارد میدان عمل می شود و کلیه عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می کند، تنهاچیزی که میان او و هدفش فاصله می اندازد عوامل روحی (از قبیل سستی اراده و تصمیم گیری، ترس ،غم و اندوه،شتابزدگی و عدم تعادل، سفاهت و کم تجربگی و بدگمانی نسبت به تاثیر علل واسباب و امثال آن) است. در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکل داشته باشد اراده اش قوی و عزمش راسخ می گردد و موانع و مزاحمات روحی دربرابر آن خنثی خواهد شد; زیرا انسان درمقام توکل با مسبب الاسباب پیوندمی خورد و با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی ماند و با قاطعیت با موانع دست وپنجه نرم می کند تا به مقصود برسد. (9) حال با چنین توصیفی می توان گفت آیا توکل بر خداوند مانع تصمیم گیری و اراده قوی است؟! در حدیثی از حضرت علی «علیه السلام » در این مورد چنین آمده است: "من توکل علی الله سبحانه اصائت له الشبهات و کفی المؤونات و امن التبعات"; هرکس بر خداوند سبحان توکل کند شبهه برایش روشن گردد و آنچه لازم دارد فایت شود و از رنجها و گرفتاریهامصون بماند." (10) بنابراین غم و اندوه یا به گونه ای واکنش افسردگی که به آن فال بدگفته می شود و یکی از خاطرات درونی وعوامل منفی است که در روحیه بسیاری ازافراد بازتابهای منفی ایجاد می کند و مانع فعالیت می شود، در نفوس انسانهای متوکل اثر نمی گذارد. (11)
در قرآن مجید که احکام جوامع اسلامی نشات گرفته از آن است و الگوی زندگی افراد در آن پی ریزی شده است، 43 آیه به اندوهگین نشدن و بشارت امیدو نشاط به مؤمنان اختصاص دارد; ازجمله آیات ذیل:
الف: "ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین" (سستی مکنید واندوهگین نباشید زیرا اگر ایمان آورده باشید شما برتری خواهید جست.) (12)
ب : "و ما نرسل المرسلین الامبشرین و منذرین فمن آمن و اصلح فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون" (ماپیامبران را جز برای مژده دادن یا بیم کردن نفرستادیم پس هرکس ایمان آورد و کارشایسته کند بیمناک و محزون نمی شود.) (13)
ج : "الا ان اولیاءالله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون " (آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی شوند.) (14)
د : " فلا یحزنک قولهم انا نعلم مایسرون و ما یعلنون" (سخنانشان تو رااندوهگین نسازد. ما هر چه را پنهان می دارند یا آشکار می سازند می دانیم.) (15)
چنانکه می دانیم از ویژگیهای بارزافسردگی، عدم فعالیت، دیدگاه بدبینانه،اندوه، تردید و عزت نفس پایین است. آیات فوق مؤمنان را به تلاش و نشاط،تفوق و اعمال شایسته دعوت می کند.بحث در این مورد در نوشته ای چنین کوتاه نمی گنجد و تنها نویدی است برای خوانندگان گرامی برای مراجعه دقیق تر به اصول دین مبین اسلام.
شناخت دقیق بیماران افسرده دردرمان بیماری امری حیاتی به شمارمی رود; زیرا متاسفانه گاهی متخصصان نیز به اشتباه افراد مضطرب را در رده اینگونه بیماران محسوب نموده و اقدام به درمان افسردگی می کنند که نتیجه مطلوبی عایدشان نمی گردد. از خصوصیات بارزافسردگی، نوع برخورد این بیماران باتالمات عاطفی و احساسی به ظاهر چاره ناپذیر است که منجر به فلج شدن آنهامی گردد زیرا راه نجاتی نمی یابند و پس نشینی می کنند، احساس رخوت ودشواری در تمرکز دارند. در مواردی که ضعف شخصیت درمان افسردگی و غلبه بر آن را دشوار می کند، توانمندیهای شخصی می تواند به روند موفقیت درمان کمک کند زیرا درمان افسردگی صرفادرمان یک بیماری نیست بلکه درمان یک انسان است. (16) بک (76-1967) تفاوت بیماران افسرده و مضطرب را بخوبی تبیین کرده است. وی می گوید: بیماران افسرده طرحواره ای منفی دارند; درصورتی که بیماران مضطرب محیط راتهدید کننده تلقی می کنند و خود را فاقدکفایت لازم برای مواجهه با تهدیدمی دانند. (17) در مورد نگرشی که بیماران افسرده و مضطرب به خود و محیط وآینده دارند نیز برن و دیوید سون (18) معتقدند: بیماران افسرده نسبت به خودمحیط و آینده نگرش منفی دارند درصورتی که بیماران مضطرب خویش را آسیب پذیر، محیط را تهدیدآمیز و آینده را غیر قابل پیش بینی می دانند.
علائمی را که در افسردگی و اضطراب تشخیص می دهند نیز تفاوت دارد. برن ودیوید سون علائم افسردگی را غمگینی،اضطراب، تحریک پذیری، عدم اعتماد به نفس، تردید و دودلی، عدم فعالیت وفقدان انگیزش، بی علاقگی، امیال اجتنابی، تمایل و اقدام به خودکشی،بی اشتهایی، فقدان نیروی زندگی واختلال در خواب می دانند در صورتی که علائم اضطراب را اضطراب، افسردگی،عدم اعتماد به نفس، اجتناب و وابستگی زیاد، علائم خودبخودی ، اختلال درخواب، فقدان خلاقیت و ابتکار، تمرکزضعیف، هوشیاری و گوش به زنگی شدید بیان می کنند. (19)
برای تشخیص بیشتر تفاوت بیماران افسرده از افراد مضطرب توجه به طرحواره های نوعی که اینگونه افراد برای خویش طراحی نموده اند نیز ضروری به نظر می رسد.
بیماران افسرده طرحواره ای اینگونه نسبت به خود دارند: (20)
1- دیگران باید مرا دوست داشته باشند.
2- یا صد در صد موفق هستم یا کاملاشکست می خورم.
3- ارزش من به عنوان انسان به این بستگی دارد که دیگران در مورد من چه فکر می کنند.
4- من باید همیشه یک فرد خوش رفتار باشم.
5- من باید تا می توانم کارم را به بهترین وجه ممکن انجام دهم.
6- اگر دیگران با من موافق نباشند،بدین معناست که من خوب نیستم.
7- من باید قادر به انجام هرچیزی باشم، درخواست کمک از دیگری نشان ضعف است.
بیماران مضطرب این نوع طرحواره را برای خویش ترسیم کرده اند:
1- برای اجتناب از بعضی حوادث ترسناک باید همیشه هشیار باشم.
2- اگر رفتار درستی نداشته باشم،مورد تمسخر قرار می گیرم و موقعیتم تهدید خواهد شد.
3- اگر صلاحیت و شایستگی خودم رانشان ندهم، دیگران فکر می کنند که من نادان و احمق هستم.
4- چنانچه احساس اضطراب کنم،بدین معناست که کنترلی روی خودم ندارم.
5- اگر اضطرابم ادامه پیداکند، خواهم مرد.
6- اگر دیگران به من نگاه کنند، از من انتقاد خواهند کرد.
7- دنیا پر از خطرات و تهدیدهایی است که من قادر نیستم با آنها مواجه شوم.
بنابراین توجه به نگرش و نوع طرحواره های ترسیمی فوق شناخت بیماری و نوع درمان را برای متخصص روشن می سازد. البته به عقیده محققان بالینی غالبا حد و مرز بین سندرومهای اضطراب و افسردگی نامشخص است و برخی مانند ولپه(1971) معتقدند که افسردگی ناشی ازاضطراب طولانی مدت است.
شناخت تاثیری که بیماری افسردگی و اضطراب بر کارکردهای مختلف بیمارمی تواند داشته باشد، جداسازی اینگونه بیماران را از یکدیگر آسانتر نموده است.
علائم روان شناختی افسردگی واضطراب را می توان از طریق تحلیل کارکردی بیماری تفکر، خلق، انگیزش رفتار و علائم زیست شناسی بیمارتشخیص داد: الف: تحلیل کارکردی بیماری افسردگی
تفکر فقدان تمرکز، تفکر کند وآشفته، دیدگاه بدبینانه، سرزنش خود،دودلی و تردید و عزت نفس پایین.
خلق - غمگینی، اضطراب و تحریک پذیری انگیزش - عدم علاقه به کار وسرگرمی ها، اجتناب از فعالیتهای شغلی واجتماعی، تمایل به فرار و گوشه گیری ووابستگی زیاد.
رفتار - عدم فعالیت، راه رفتن کند،گریه کردن و شکایتهای متعدد.
علائم زیست شناختی - افزایش یاکاهش اشتها، فقدان نیروی زندگی(لیبیدو) اختلال خواب کندی یا بیقراری. ب : تحلیل کارکردی بیماری اضطراب
تفکر - نگرانی، اشکال در تمرکز،احساس خالی بودن ذهن، بیش از حد به تهدیدها اهمیت دادن، آسیب پذیر تلقی کردن خود، احساس بی کفایتی
خلق - اضطراب، تحریک پذیری،احساساتی بودن
انگیزش - اجتناب از موقعیتها،وابستگی زیاد، تمایل به فرار
رفتار - بی قراری، واکنش از جا پریدن،هشیاری زیاد
علائم زیستی - برانگیختگی خودبخودی، مانند تعریق، سرگیجه، تپش قلب، تهوع و خشکی دهان. (21)
همانطور که در بالا ذکر گردید شناخت علائم روانی و تحلیل کارکردهای هریک می تواند کمک مؤثری در شناخت بیماری و در نتیجه درمان آن باشد.
بیماران مضطرب احساس بی کفایتی می کنند ولیکن بیماران افسرده مرددند وبه این جهت خود را مورد سرزنش قرارمی دهند و از عزت نفس پایینی برخوردارند.
بیماران مضطرب (M) اشکال درتمرکز دارند ولی در بیماران افسرده (A) فقدان تمرکز وجود دارد. (22)
M از موقعیتها اجتناب می کندولیکن A اصولا به کار و سرگرمی علاقه ای ندارد. M بیقراری دارد و باکوچکترین عملی واکنشی سریع از وی بروز می کند در حالی که A فاقد فعالیت است و به کندی راه می رود.
M همواره برانگیختگی دارد و A افزایش یا کاهش اشتها دارد و فقدان نیروی زندگی (لیبیدو) در وی مشاهده می گردد.
با وجود این در هر دو M) و (A وابستگی شدید، اضطراب، وتحریک پذیری مشاهده می شود. لازم به ذکر ست بیماران افسرده همه را جز خودبیمار می دانند. مواردی متداول ازافسردگی و مانیای آمیخته (مانیای توام باشادی) در بیماران افسرده همراه باتوهمات جاه طلبانه دیده می شود از جمله یکی از بیماران خود را پیامبری می دانست که چون نتوانسته با نیروی عظیم پیامبری روح انسانها را نجات بخشد مورد خشم وغضب قرار گرفته است.
همانطور که رفت بطور کلی پی بردن به شناخت ماهیت و علل افسردگی وشیوه های درمان حرفه ای مورد نظر این مقاله نیست و فقط روشهایی که نظریه پردازان و درمانگران روانی با تکیه به اختلالات هیجانی و زمینه های تاریخی ارائه نموده اند به عنوان نمونه در ذیل ذکرمی گردد و به خوانندگان گرامی توصیه می شود برای آشنایی بیشتر با اضطراب وافسردگی خویش به روان پزشک مراجعه نمایند. برخی از این روشها عبارتند از:
روش درمانی به شیوه تاریخی، نظری و تجربی: پیشینه فلسفی این روش در قرن اول و دوم میلادی سابقه دارد و رواقیونی چون اپیکتوس و مارکوس اورلیوس به این موضوع نظر دارند که شی ء خارجی انسان را ناراحت نمی سازد بلکه نگرش انسان به آن شی ء موجب ناراحتی اش می شود و باید قضاوت خود را تغییر دهد.
متفکران جدید این مکتب چون کانت می گویند: در واقع ما قادر به شناخت اشیاء فی نفسه نیستیم بلکه تنها تعبیروتفسیرهای حوادث و خودمان رامی شناسیم که تعبیر و تفسیر خود تحت تاثیر تجربه های قبلی، زمینه های ارثی واجتماعی - فرهنگی و وضعیت روانی امان قرار دارند.
تحلیل روانی : آدلر (1919) که یک نوفرویدی است و به عنوان طلایه دارنظریه پردازان و درمان گران شناختی جدید شناخته شده است عقیده دارد :معنایی که به رویدادها نسبت داده می شودتعیین کننده رفتار است و روش درمانی آدلری شامل آموزش مجدد بیمار درجهت رضایت بیشتر از شیوه زندگی باایجاد تغییر در نگرشها، اهداف، ارزشها ورفتار بیمار است.
شناخت درمانی : شیوه ای روان درمانی مبنی بر نظریه اختلالات هیجانی(بک 1967) با مطالعات بالینی و تجربی(کواکس و بک 1978، بلک برن 1988)است. این شیوه به منظور کاهش علائم وکمک به بیمار برای یادگیری روشهای مؤثرتر به منظور مواجهه با مشکلاتی که سبب ناراحتی او می شوند طراحی شده است. در این شیوه سعی می شود نحوه ارزیابی بیمار از موقعیتها و فشارهای روانی، دیدگاههایش نسبت به خود وجهان آینده و آن اعتقادات و نگرشهایی که ظاهرا سبب افزایش آسیب پذیری وی در برابر اختلالات هیجانی می شوند تغییریابند.
حال با توجه به شناخت ماهیت افسردگی و توجه به نوع احساس وعواطف اینگونه بیماران که غالبا بی توجه به وظایف خود، منفی گرا، درمانده،عزلت جو و ... می باشند بسیار تفاوت است. میان بنده مسلمانی که همواره بادعا خود را به "عبودیت"، "نیاز"، "فقر"،"ازویی و بسوی اویی" متوجه می کند واین مانع تباه شدن انسان و فراموش گشتن"کیستم؟ چیستم؟ از کجایم؟ در کجایم؟ به کجا خواهم رفت " می گردد. (23)
پی نوشتها:
1) نینوایی - ژیلا: درمان افسردگی و ضعفهای روانی، ص 25
2) پزشک بیمارستان جان هاپ کینز در اوایل قرن بیستم
3) Maurning and Melancholia
4) دوپالو جی ریموند و راسل ابلدو کیت:درمان افسردگی، ترجمه مهدی قرچه داغی
5) همان منبع ، ص 9
6) باربارن ژرژ : چگونه برترس و اضطراب خود غلبه کنیم، ترجمه ساعد زمان ، ص 69
7) بلک برن ایوی ماری و دیوید سون کیت ام:شناخت در مانی افسردگی و اضطراب، ترجمه حسن توزنده جانی، ص 17-18
8) دوپالو جی ریموند: همان منبع
9) آیة الله مهدوی کنی - محمدرضا: نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص 516 و 517
10) همان منبع، ص 517
11) همان منبع
12) آل عمران، آیه 139
13) انعام، آیه 48
14) یونس ،آیه 62
15) یس، آیه 76
16) دوپالو جی ریموند: همان منبع، ص 139
17) همان منبع
18) بلک برن - ایوی مای: همان منبع، ص 49-56
19) همان منبع ، ص 50
20) همان منبع، ص 56
21) همان منبع ، ص 20-25
22) برای جلوگیری از تکرار نام بیماری از این پس با علائم اختصاری M و A (مضطرب وافسرده) از آنها یاد می شود.
23) محدثی جواد : سینای نیاز، مرکز چاپ ونشر سازمان تبلیغات ، ص 15-16
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان