امروز همگان مشتاق و آرزومند جامعه ای سالمند; جامعه ای که تمامی امور آن بر پایه مدنیتی سالم و فرهنگی غنی باشد. جامعه ای که مردمان آن بر پایه عقل، عشق، حمایت وجدان و در اولویت تکیه گاهی معنوی باورش کرده باشند.
جامعه سالم مطلوب، نه جامعه مارکسیستی است، نه سوسیالیستی، نه ناسیونالیستی و نه لیبرالیستی. جامعه سالم در یک کلام همان جامعه اسلامی است، عاری از هرگونه پسوند و پیشوندی!
در تمامی جوامعی که حکومتی الهی و فرمانروایی خدایی ولایت داشته، محور اصلی، سعادت و هدایت انسان و به سوی جاودانگی بوده است و همه ابزار و نیروها برای خدمت به این هدف به کار گرفته می شد.
انسان این بی همتای عالم خلقت، هیچ گاه نتوانسته برای جاودانگی اش به غیر خدا تکیه زند و برای سعادتش تنها به استعدادها و نیروهای وجودی بسنده کند. هرگاه مکتبی برای سعادت بشر به داشته های تاریخی و تمدنهای بشری اعتماد کرده، در اندک زمانی، جامعه را غرق در گرداب بی هویتی و بی اساسی مکتب خویش ساخته است.
نظری به پیشینه جوامع بشری، ظهور، رشد وافول سریع چنین مکاتبی را نمایان می سازد. با عبرت از این پیشینه و برای جلوگیری از تکرار چنین شکستهایی باید چشم به هادیان و رسولان الهی دوخت و سنتهای راستین آنان را در جامعه حفظ و پیاده کرد.
تمامی مکاتب الهی در راس برنامه های خویش همیشه متوجه انسان و جامعه بوده اند و حتی انسان مدارتر از همه مکاتب بشری اندیشه و عمل کرده اند، با این امتیاز که در اصول و مبانی هدایتشان تنها به یک جنبه از انسان نپرداخته اند و سعادت او را فقط در توجه به یک بعد او ندیده اند "انا ارسلناک کافة للناس".
حتی اگر مکاتب بشری در اهداف فرعی خویش به بعضی از سنتها و آداب الهی توجه داشته اند باز هم نتوانسته اند نیاز بشر را پاسخگو باشند.
جامعه سالم برای تامین نیازهای شهروندان خویش، باید برنامه های مختلف خود را از صافی دقیق احکام الهی بگذراند. اگر بشر خواهان عدالت و عدالت گستری است تنها در مکتبی مصداق راستین آن را خواهد یافت که به تمامی ابعاد آدمی به عدالت پرداخته باشد و جامعه ایده آلش، جامعه ای باشد که مردمان در آن به عدالت و قسط قیام کنند. "لیقوم الناس بالقسط". و هر قشری را بر اساس تقوا و خدمت صادقانه اش ارج نهند "ان اکرمکم عندالله اتقیکم".
اگر سخن از قشر کارگر می کند، او را می ستاید و بر دستان زحمتکشش بوسه می زند، به خاطر این است که او چرخ اقتصاد جامعه را در جهت گسترش و تحکیم اسلام و دمت به شهروندان به حرکت در می آورد.
در این جامعه، ثروتمند زمانی جایگاه والایی خواهد داشت که مرز بین حلال و حرام را صراحتا ترسیم کرده باشد و برای ثبوت و دوام مکتبش از هیچ بذل و انفاقی دریغ نورزد و به شکرانه این نعمت و امانت الهی، دیگران را نیز از شیرینی غنا و ثروتش بهره مند سازد که اگر چنین کند، خداوند نعمتش افزون کند.
فخر علما و اندیشمندان این جامعه از آن جهت است که علمشان را با چیزی جز دین و پروردگارشان مبادله نمی کنند، بلکه علم خود را وسیله ای برای استقرار عدالت جهانی قرار می دهند و پیشرفتهای علمی و کشفیات خود را در خدمت دین به کار می گیرند.
پروردگار بی نیاز در کتابش خود را عالم مطلق و اول معلم هستی عنوان می کند و به تعلیم و تعلم مباهات می کند. انسان خلیفه خدا بر زمین باید بداند که علم بی زینت تقوا چون مسافری بی قطب نما در بیابان است. امروز جامعه ما برای سلامت خود تنها به واژه های علم، تکنولوژی، فرهنگ، سیاست، ارتباطات و توسعه محض نیاز ندارد. جامعه سالم برای سلامت خویش نیازمند اندیشمندان و دانشمندانی است که در هر کشف، اختراع، خلاقیت و اثر، جهت قطب نمای خویش را به سمت تقوای الهی منطبق سازند و فراموش نکنند که وارثان زمین همانا بندگان صالح خداوندند.
ما از نخستین روز تحول جامعه مان با مرشد خویش پیمان بستیم که همه چیز را برای حرکت به سوی کمال مطلق و برای استقرار حکومت واحده جهانی بخواهیم. پیمان بستیم به قیمت جان خود و عزیزانمان برای احیای دین محمد«صلی الله علیه وآله » برخیزیم، بیندیشیم و بسازیم. و در این راه به بزرگترین قدرتهای این جهانی دل نبندیم که او همین کرد تا ایران برای اسلام جاودانه بماند.
ما پس از سالها کسی را یافته بودیم که سیاست را برای اسلام می خواست نه اسلام را از روی سیاست. ما آن روز بود که اسلام را به تمام معنا دریافتیم و درک کردیم و از اعماق جانمان اسلام آوردیم. مرد، زن، پیر و جوان از روی عشق و عقل و نه از روی ترس و جبر، پذیرای اسلام ناب محمدی گشتیم. دوش به دوش و شانه به شانه، در پی مراد و رهبر خویش برای ساختن، تحکیم و حفظ جامعه اسلامی بپا خاستیم و لحظه ای تردید به خود راه نداده و نخواهیم داد چرا که با او پیمان بسته ایم که او باشد یا نباشد نگذاریم انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
امام «رحمه الله » از نخستین روزهای پیروزی انقلاب با اقتدا به بزرگ رهبر مکتب مبین و خاتم رسل به تاسیس حکومت، دولت و اصلاح امور اجتماعی پرداختند و صریح و روشن اعلام داشتند که حکومت ایران انقلابش "اسلامی" است و هیچ تخصیصی را بر آن جایز ندانستند بلکه هر تخصیصی را عامل انحراف این حرکت مردمی دانستند. "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه کلمه ای بیش".
اگر امروز زمزمه تخصیصهای نا اهلان بر تعریف جمهوری و جامعه اسلامی بلند شده است و به تفسیر و تعبیر به رای با زبان و قلمشان نشسته اند. باید آگاه باشیم که خدای ناخواسته انقلابمان مصداق سخن امیر مؤمنان «علیه السلام » قرار نگیرد که فرمود: " نشانه نابودی دولتها به چهار چیز است: تباه کردن اصلها و ارزشهای اصیل و ست یازیدن به غرور و خودفریبی، کنار زدن نیکان و انسانهای با فضیلت، جلو انداختن و برتری دادن ناپاکان و نا متعهدان".
نکند حدیث انقلاب ما، این معجزه و انفجار نور در عصر حاضر که با مواضعی شفاف متحقق شد، به تفسیر و تحریف زخم خوردگانش گرفتار شود و همچون غدیر، "ولایت" به رفاقت تعریف شود و عظمت آن واقعه در دوست داشتن علی «علیه السلام » خلاصه گردد.
جامعه سالم ایرانی از غدیر تفسیر ولایت الهی وتجلی آن در علی «علیه السلام » را دارد و انقلاب اسلامی را میراث بر حق غدیر می داند. جامعه سالم ایرانی ناله ها و دردهای فاطمه «علیها السلام » را در حق از دست رفته همسر گرامیش از یاد نبرده است و زنده بودن انقلاب را از برکات حماسه محرم و صفر می داند.
جامعه سالم ایرانی همان جامعه منتظری است که عاشقان مهدی و انقلابش را ارج می نهد و سلامت خویش را تنها در فراهم ساختن زمینه ظهور آن منجی بشر (ارواحنا لمقدمه الفداء) می داند.
جامعه سالم ایران باید همان جامعه مطلوب الهی باشد و دیگر هیچ ... !