خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: «شب شاعر» عنوان مجموعه نشستهایی است که در چهار سال اخیر با هدف تکریم و بزرگداشت شاعران انقلاب اسلامی برگزار شده است و توانسته محور وفاق و همدلی بخش بزرگی از بدنه جریان شعر انقلاب اسلامی باشد.
به مناسبت چهارمین سال برگزاری و اجرای سی و سه نوبت از این مراسم، با حسین قرایی دبیر این سلسله برنامه به گفتگو نشستیم.
* جناب قرایی قبل از هر چیز میخواهم از خودتان درباره خودتان سوال کنم. حسین قرایی را چند سالی است که در جمعهای ادبی میبینیم اما رفتارش به شکلی است که انگار سالهاست اهالی شعر و ادب میشناسندش. خب برای ما جالب است بدانیم که از کجا آغاز کردید و چطور توانسته میان جماعت شعرا که معمولا سخت همدیگر را قبول دارند، مقبولیتی به دست بیاورد.
من یک بچه روستایی هستم. اهل پیشوا، شهری که آوازهاش را در جریان 15 خرداد میدانیم. من هم مثل خیلی از جوانان پیشوا در فضای مذهبی این منطقه بزرگ شدهام. وقت دانشگاه رفتنم که شد در دانشکده تربیت معلم شهیدمفتح شهر ری پذیرفته شدم، همان دانشکدهای که سال 82 آقای کاکایی برای سخنرانی آن جا آمده بود و می گفت سال 62 در دانشکده مذکور درس خوانده است و سخنرانی او مرا در آن سالها تحت تاثیر خود قرار داد؛ از علی معلم می گفت، از قیصر و سلمان هراتی و آواز های نسل سرخ.
قبل از ایشان من در دانشکده استادی داشتم برای درس ادبیات. همان روز اول کلاس خیلی اتفاقی به من رو کرد و گفت: آقا شما آثار سید مهدی شجاعی و قیصر امینپور را برای کار کلاسی واحد ادبیات کودک و نوجوان دنبال کن. خودم هم جا خوردم. خیلی اتفاقی بررسی آثار این دو نفر را به من سپردند. شاید به خاطر ظاهرم بود. با قیصر آشنا نبودم، یک شعرش در کتاب درسی بود که میخواندمش و اصلا نمیدانستم چه هست. در همان ایام بازهم اتفاقی با سروش نوجوان آشنا شدم و اسم قیصر را روی جلد دیدم. در تمام طول راه تا خانه مجله را میخواندم و لذت می بردم از نثرش. یادم هست تیترش بود «رفتن، رسیدن است»
هفته بعد به استاد گفتم اجازه هست برای مصاحبه خدمت ایشان بروم. گفت لزومی ندارد. گفتم اگر لزومی داشت شما کاغذی مینویسید و من را معرفی میکنید؟ گفت: بگویی فلانی من را فرستاده کافی است. اما من اصرار کردم. همیشه مصر بودن برای من نتیجه داشته است. خلاصه تماس گرفتم با دفترشان و ماجرا را گفتم. عرض کردم برای تحقیق دانشگاهی میخواهم بیایم مصاحبه. به من گفت: جوان من اصلا مصاحبه بلد نیستم و مصاحبه هم نمیکنم. در این حد نیستم. این جملهها عطش من را بیشتر کرد. در نهایت پذیرفت تنها به دیدارش برویم آن هم بدون دوربین و تجهیزات.
رفتم اما دوربین را هم بردم. دم در جلوی ما را گرفتند که دوربین ممنوع است. اصرار من و انکار آنها کار را به تماس با قیصر کشاند و گله کرد از دوربین بردن من. خلاصه رفتیم و راضیاش کردیم که مصاحبه کند اما تاکید کرد که حق ندارید این را منتشر کنید.
* دیدارهایتان استمرار هم داشت؟
سه ماه بعدش اجازه گرفتم که در دانشگاه تهران سر کلاسش بروم. او به من جرات حرف زدن در زمینه پژوهش و نقد را داد. در یکی از همان جلسات بود که برخی از شعرهایی که آن موقع میسرودم را نشانش دادم. آقای بیوک ملکی هم بود. نگاهی کرد و گفت: شعرت خوب نیست.
تحت تاثیر حرفش دیگر شعر نگفتم. قیصر توصیه کرد شعر نگویم اما مرا به ادامه کار پژوهشی تشویق کرد. او از مسیری طی شده به من فهماند که اهل شاعری نیستم اما کار پژوهشی بله.
یادم هست به او گفتم که شعر معروف شما در کتاب درسی از سویی به پاییز اشاره دارد و من در متنی که به گمانم شعر دکتر گرمارودی بود خواندم که شهادت امام حسین(ع) نیز در پاییز بوده است و یا کلمه اصغر پورحسین در شعر ایشان را گفتم که میشود به عاشورا و حضرت علی اصغر(ع) پیوندش داد و در نتیجه شعر شما را نوعی شعر حماسی دید.
قیصر خوشش آمد و گفت که به این وجه از ماجرا دقت نکرده است. من را تشویق کرد و همین تشویق در کنار سخنرانی آقای کاکایی سال 82 در تربیت معلم شهید مفتح مرا تحت تاثیر قرار داد و به این وادی انداخت.
* از آن سالها تا اولین «شب شاعر» کارتان چه بود؟
کارم تدریس بوده و هست و ادبیات را با علاقه شخصیام دنبال کردم. این علاقه تا جایی است که الان در منزل حدود دو هزار عنوان کتاب با موضوع ادبیات انقلاب (شعر، داستان، خاطره، تاریخ شفاهی و ... ) دارم و همهاش نتیجه کار پژوهشی در زمینه ادبیات به ویژه ادبیات انقلاب است.
دیدن قیصر خیلی از شاعران را برایم مهم جلوه داد. من را به دنبال خودشان کشیدند. دیدم که خیلی از شاعران ما قیصر نیستند و همه عمق او را ندارند. خیلیاز آنها را دیدم و کارهایشان را خواندم. در واقع قیصر بود که مرا به وادی شاعران راه داد و کشاند.
* ایده شب شاعر از کجا شکل گرفت؟
سه سالی مسئول اداره فرهنگ و ارشاد ورامین بودم. در آن سمت به موضوع ضریب دادن به شعرا و نویسندگان و... خیلی جدی پرداختم. حسم این بود که در جامعه ما آدمهای بزرگ فرهنگی ما کمتر ضریب میگیرند. چند برنامه تلویزیونی سراغ دارید که به شخصیت دکتر شفیعی کدکنی، حسین منزوی و اخوان ثالث توجه کرده باشد؟ اگر اینها قله نیستند پس چه کسی هست؟ مرا حس کردم باید این بار را به دوش بکشم و همهاش از برکت دیدارهایم با قیصر بود. قیصر آدمی معتقد به انقلاب اسلامی بود اما با نگاهی پخته و گاهی اوقات اعتراضی و انتقادی به برخی ساختارهای شکل گرفته در آن. این پیگیریها من را به شب شاعر رساند
* چرا در ورامین اجرایی نشد؟
ساده است. آنجا شهرستان است و توام با محرومیت. نمیشود روی یک موضوع خاص تمرکز کرد با این همه تاجایی که میشد از دیدار خانواده هنرمندان تا سخنرانی در مدارس، به معرفی جریان فرهنگی انقلاب اسلامی پرداختیم. حتی یکی از نخستین همایشهای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را با تلاش آقای وحید جلیلی در پیشوابرگزار کردیم و میزبان بودیم. خیلی از هنرمندان پایشان به آنجا باز شد؛ نادر طالب زاده، مازیار بیژنی، جواد محقق و...
* ریشه شکلگیری نشستهای «شب شاعر» را به نوعی در خروج شما از سمتهای اجرایی دولتی هم جستجو کرد؟
بله. من پس از آن دیگر پست نگرفتم و سعیام براین است که نگیرم. در همین دولت و وزارت ارشاد هم به من پیشنهاد پست شد اما قبول نکردم. به قول رضا امیرخانی باور کردم که مومن در هیچ چارچوبی نمیگنجد. در کنار اینها مشورتهای مفصلی که با اهالی فرهنگ و ادبیات داشتم مرا به اینکه باید این نشستها شکل بگیرد، رساند. «شب شاعر» به طور مشخص حاصل تجربه خودم بود. خلائی بود که حسش کردم و دیدم که باید خارج از سیستم دولتی پرش کنم.
با زحمت بسیار برنامه اول شب شاعر اول برگزار کردیم. بدون اینکه هیچ نهاد دولتی بخواهد از آن حمایت کند. دست به دامن خانه سرود سازمان اوج شدم و نشست اول را با کمتر از پنجاه نفر برای آقای رضا اسماعیلی برگزار کردیم. حتی یک ربع سکه هم نداشتیم که به شاعر هدیه دهیم.
* چرا رضا اسماعیلی انتخاب شد؟
دنبال کسی بودم که هم دغدغه ادبیات معاصر داشته باشد و هم اینکه مصادره شده توسط جریان خاصی نباشد و من هم نمیخواستم اینگونه شود. ایشان در کارهایش هم به صورت متعدد به حوزههای ادبی و زبانی وارد شده بود.
جلسه دوم برای آقای محدثی برگزار شد و کمی صورت جلسه جدی تر شد. جلسه سوم قرار بود با مرحوم خلیل عمرانی باشد که در همان ایام به رحمت خدا رفت. بعد رسیدم به آقای میرشکاک. شبی با آقای محدثی رفتیم منزلشان و طرح موضوع کردیم. گفت: فلانی میخواهی برای من مجلس ختم بگیری؟ بگیر. ما که رسوای جهانیم، این هم رویش. هر کاری که میخواهیم بکن «یا علی مدد». آن برنامه غلغله شد. و خیلیها آمدند. از آن به بعد بود که برنامه را دیگران هم جدی گرفتند و کار جلو رفت.
تا قبل از آن خیلی از شعرا کلاس میگذاشتند و نمیآمدند به جلسات ما اما پس از برنامه آقای میرشکاک، آن جو تغییر کرد و حمایتها بیشتر شد.
* کدام نهادها بیشتر حمایت کردند و کدامها اصلا به برنامه شما و پای کار تقدیر از شاعران انقلاب نیامدند؟
شخص رئیس سازمان رسانهای اوج خیلی پشت سر این جریان ایستاد. آقای محمدحسنی برایم یک مدل فرهنگی است. با ایشان توانستم خوب کار را جلو ببرم. بارها شده بود که برخی برای برخی شعرا موضع داشتند و نمیخواستند جلسهای برایشان بگذاریم اما ایشان پای کار ایستاد. اما از کسانی که کمک نکردند پرسیدید. دوست داشتم وزارت ارشاد بیشتر به این برنامه توجه کند. دوست داشتم صدا و سیما به این برنامهها بیشتر توجه کند؟ کجا جز رسانه نظام باید این چنین اتفاق و افرادی را تحت پوشش خبری نشان دهد.
ما بارها خواستیم و کسی نیامد. البته از وزارت ارشاد شخص آقای دکتر سید عباس صالحی چندین بار در جلسات ما شرکت کردند. ایشان فرد فرهیختهای است و وزارت ارشاد باید به او افتخار کند که با این حرکتها برایش آبرو میخرد. از بنیاد شعر و ادبیات داستانی هم چند باری آقای محقق در برنامه ما حاضر شدند اما شخص آقای قزلی چند بار به من میگفت که بودجه شان کم است و برای فعالیت های دیگر مثل جشنواره شعر فجر و شعر پروین و... هزینه می کنند.
با این همه بودند جاهایی که نه حضور داشتند و نه هدیهای به شاعران دادند. مثلا سازمان فرهنگ و ارتباطات، وزارت آموزش و پرورش.
در جلسه دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال جاری، به آقای جنتی وزیر سابق ارشاد گفتم که چند بار شما را برای جلسات شب شاعر دعوت کردیم و دوست داشتیم تشریف بیاورید. گفتند که دعوتنامه به دستم نرسیده است وگرنه میآمدم. با این همه باز هم نیامدند.
کمی درباره پروسه انتخاب شعرا صحبت کنیم و اینکه چگونه شاعران برای تجلیل در شب شاعر انتخاب میشود؟
برای اینکار از چندین و چند نفر با نگاههای مختلف سیاسی مشورت میگیرم. مثلا از دوستان دانشگاهی مثل آقایان دکتر ترکی، دکتر امینی و دکتر سنگری. با دوستان حوزه هنری هم بسیار مشورت میکنم. با طیف دیگری از شاعران که مستقل هستند و تحت پوشش نهادی کار نمیکنند هم مشورت میگیرم. حتی جمعی از شعرای جوان هم طرف مشورتم هستند.
* هیچ وقت برای برگزاری نشستی تحت فشار هم بودهاید؟ منظورم توصیه است
بله. فشار هم بوده است و حتی تحتتاثیر این فشارها یک برنامه را با وجود اینکه شخص آقای محمد حسنی هم موافق برگزاریاش بود ناچار شدیم تا آن را برگزار نکنیم.
با این همه نشستهای شب شاعر معروف است به غیرسیاسی بودن و حاضر شدن بخش زیادی از شاعران از همه طیفها در آن. بارها شده بود که دوستان خواستند که جلسه ما را با مسائل سیاسی گره بزنند و ما جلویش را گرفتیم. و حالا بعد از سی و سه نشست میشود گفت که شب شاعر در واقع محور وحدت شعرای انقلاب شده است. به نظرم در این نشستها تندروی و کندروی نداشتهایم و تنها مسیر ادبیات انقلاب را جلو بردهایم.
* چرا «شب شاعر» هیچ وقت سراغی از مفاخر درگذشته شعر انقلاب اسلامی نگرفت؟
ایدهمان این بود که این کار بر عهده نهادهای دیگری باشد هرچند که الان رسیدهام به این که سال بعد این دست برنامه را هم در چند نوبت برگزار کنیم. واقعیت این بود که میخواستیم رویه را اینگونه کنیم که در ایران برای شاعران در قید حیات بزرگداشت گرفته شود و در کنار آن این مراسم به نوعی تجلیل از همسر شاعران نیز باشد.
* به نظر من شب شاعر موفق شده بهنوعی تاریخ شفاهی شعر انقلاب اسلامی را تدوین کند. خبر دارم که چند کتاب از دل این ماجرا بیرون آمده و تعدادی هم در راه است. در این زمینه بیشتر توضیح بدهید.
یکی از برکات نشستهای شب شاعر ایجاد حس خودمانی بودن و صمیمت میان ما و شاعران بود که هنور هم ادامه دارد و در خلال همین حس بود که اتفاقهای خوبی رخ داد. یکی از اینها تدوین خاطرات و زندگینامه حرفهای شعرا در قالب مصاحبههای بلندی بود که برخی از آنها در قالب کتاب منتشر شده است.
به باور من شعر نباید خود را میان خط کشیها محصور کند. نباید به بهانههای چپ و راست بودن شعر و شاعر را محصور کرد. بارها شد که به همین بهانهها، دوستان برخی شعرا در نشست بزرگداشت آنها شرکت نکردند و رسم بدی گذاشتند. آنها اگر از ما خوششان نمیآمد می توانستند که در تکریم دوست شاعرشان لااقل یادداشتی برای رسانه همسو با خودشان بنویسند. اینها همان خطی و جناحی دیدن شعر و شاعر است که بدعت بدی است.
با این همه در گفتگو با بیست شاعر تاریخ شفاهی شعر انقلاب اسلامی را تدوین کردهام که امیدوارم با همت نشر معارف به زودی منتشر شود. این شاعران به طور عمده شاعرانی هستند که در شب شاعر برای آنها بزرگداشت برگزار شده است.
* شب شاعر در ادامه برگزاری خود دارای تغییراتی هم خواهد بود؟
بله. همه جلسات را دیگر در محل نخلستان اوج برگزار نخواهیم کرد. سعی میکنیم برگزاری جلسات به دانشگاهها هم برود کما اینکه دوست داشتیم قبل از این هم چنین اتفاقی رخ دهد. دوست داریم دانشگاهها و آموزش و پرورش بیشتر ما را بپذیرند. متاسفم که باید بگویم این وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش برای تقدیر از شاعرانی مثل جواد محقق یا مصطفی محدثی خراسانی که حق بزرگی بر گردن این وزارت خانه دارند یک لوح تقدیر نفرستاد یا یک مدیرش را به جلسات ما به رسم تجلیل از همکار خودش نفرستاد.
* سوال آخرم هم درباره یک آرزوست. آرزوی شما برای برگزاری مراسم برای افرادی که تا به حال موفق به آن نشدهاید
تاثیرگذاران شعر انقلاب را نباید تنها در این سالها جستجو کرد. من دوست دارم از مقام شعرایی چون محمدرضا شفیعی کدکنی و یا مرحوم حسین منزوی مراسم بگیرم. دوست داشتم در شب شاعر کمیتههایی شکل بگیرد برای بحث و نظر درباره شعر انقلاب اسلامی با افرادی که این جریان را قبول ندارند.