ماهان شبکه ایرانیان

گزاره سوم- تحلیلی بر ریشه های اقتصادی، سیاسی انقلاب ایران

سخن گفتن و یا نوشتن از انقلاب ایران کارچندان ساده ای نیست زیرا نه تنها، همان طور که دیگران هم گفته اند، هرگونه بررسی و تحلیلی ازیک واقعه تاریخی عظیم لاجرم از پشت عینک باورها و تفکرات تحلیل کننده انجام خواهد شد وچه بسا رنگ و صبغه ای از چنین برداشتهایی رابخود بگیرد و ناگزیر از جاده واقع بینی صرف وتحلیل منصفانه و بیطرفانه خارج شود، بلکه همچنین بجرات ...

سخن گفتن و یا نوشتن از انقلاب ایران کارچندان ساده ای نیست زیرا نه تنها، همان طور که دیگران هم گفته اند، هرگونه بررسی و تحلیلی ازیک واقعه تاریخی عظیم لاجرم از پشت عینک باورها و تفکرات تحلیل کننده انجام خواهد شد وچه بسا رنگ و صبغه ای از چنین برداشتهایی رابخود بگیرد و ناگزیر از جاده واقع بینی صرف وتحلیل منصفانه و بیطرفانه خارج شود، بلکه همچنین بجرات می توان گفت که جوامع جهان سوم نوعا از یک عارضه همگانی رنج می برند و آن ابتلا به یک فضای فرهنگی - اجتماعی قبول و یارد کامل آراء موافق یا مخالف هریک از رویدادهای اجتماعی - تاریخی بوجود آمده درفضای اجتماعی آنهاست، عادت مذمومی که نه تنها بر قضاوتهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی،فرهنگی، بلکه بر روابط فردی و قضاوتهای شخصی آحاد مردم آن جوامع نیز حکمفرماست و همگان بسهولت قضاوتهای مثبت و منفی ارزشی می کنند و بر امری یا صد درصد مهر تاییدو تصدیق می زنند و یا اینکه کاملا آن را رد وتکذیب می کنند، پدیده ای که در کشورهای اسلامی همجوار خود در مورد قضاوت درباره حرکت اخوان المسلمین در مصر، و یاناسیونالیسم عربی ناصر، یا بقدرت رسیدن حزب بعث در عراق و سوریه، و بالاخره راجع به انقلاب اسلامی ایران بوضوح مشاهده می کنیم.

و اما در مورد انقلاب عظیم اسلامی ایران وبررسی ریشه های اقتصادی، سیاسی و ... آن مطالب زیادی در ایران و کشورهای غربی نوشته شده (1) و حق هم همین بوده است، چرا که بنابرسخن آنتونی پارسونز، سفیرکبیر انگلیس درایران در زمان انقلاب، انقلاب ایران از لحاظ عمق و دامنه شمول بسهولت با انقلاب کبیرفرانسه و یا انقلاب کبیر روسیه، قابل مقایسه است (2) و انقلابی است که، بنابر گفته استادشهید مرتضی مطهری، بخلاف بسیاری ازانقلابات تاریخی دیگر که از لحاظ تنها یک بعداقتصادی، یا مذهبی، یا سیاسی و غیره اهمیت دارند، دارای ابعاد برجسته گوناگون می باشد. (3)

و اما در یک تحلیل کلی از کتب و مقالاتی که راجع به انقلاب اسلامی ایران نوشته شده می توان تقسیم بندی زیر را بدست داد:

الف: کتب و مقالاتی که توسط صاحبنظران وعلماء و سیاستمداران ایرانی ( در داخل و یاخارج کشور) نوشته شده اند.

ب: کتب و مقالاتی که توسط پژوهشگران واندیشمندان خارجی (عمدتا غربی و بخصوص آمریکایی) به رشته تحریر درآمده اند.

از آنجائیکه مجموعه آثار دسته اول عمدتا ازخصیصه تایید و یا تکذیب کامل که پیش از این گفتیم برخوردارند، (4) لذا در ادامه این نوشتارعمده تاکید و ارجاعات خویش را بر روی آثار ونوشته های علمای مغرب زمین و تحلیل ایشان ازعلل و عوامل و زمینه های وقوع انقلاب اسلامی در ایران قرار می دهیم تا خدای ناکرده به صفت"خودگویی و خودخندی" و قضاوت جانبدارانه متهم نشویم.

و اما در مورد تحلیل علل و عوامل وریشه های وقوع انقلاب اسلامی در ایران مایلیم این عوامل را به سه دسته و یا گروه زیر تقسیم کنیم، هر چند که این نحوه تقسیم بندی بهیچوجه جامع و مانع نبوده و صرفا بمنظورتسهیل در پیشبرد بحث می باشد.

1. عوامل صنعتی - اقتصادی.

2. عوامل اجتماعی - فرهنگی.

3. عوامل سیاسی - مذهبی.

عوامل صنعتی - اقتصادی

در بعد علل و عوامل صنعتی - اقتصادی انقلاب اسلامی ایران بطور کلی دو نظر عمده درمغرب زمین ابراز شده است: یکی اینکه وقوع انقلاب در ایران به خاطر سرعت بیش از حد وغیر قابل تحمل صنعتی کردن جامعه توسطشخص شاه و رژیم پهلوی بوده است، (5) و دیگری اینکه، سوای سایر مسائل و مشکلات فرهنگی،اجتماعی، سیاسی، و مذهبی، حتی خود این صنعتی کردن و یا به اصطلاح امروزی نوسازی (6) صنعت ایران و به تبع آن رشد و شکوفایی اقتصادی کشور در دوران حکومت پهلوی دستخوش مشکلات وچالشهای جدی بوده است.

طبیعی است که ما با نظر اول، هر چندمعدود طرفدارانی هم در بین علماء و متفکرین مغرب زمین دارد، بهیچوجه نمی توانیم موافقت داشته باشیم. چرا که وقتی نویسنده ای مثل امین سیکل، (Amin Saikal) می نویسد:

«در نتیجه، به خوبی پس از چندی روشن شدکه سیاستهای کلی شاه در زمینه توسعه اقتصادی / صنعتی و نظامی در حدی است که بالاترازقدرت جذب ایرانیان، در آن سطح که شاه پیش بینی کرده بود قرار دارد (7)

پذیرش سخن وی بدین معناست که تصورکنیم در آن زمان عموم و یا اکثریت مردم ایران افرادی عقب مانده و غیر آشنا به مفاهیم نوین صنعتی سازی و توسعه اقتصادی بوده اند و لذا ازدرک ماهیت سیاستهای مثبت رژیم عاجز مانده و در مقابل آن به مقاومت و مخالفت برخاسته اند.در حالی که حقیقتا چنین نبوده و بلکه بطوریکه ذیلا خواهیم دید برنامه های مزبور بشدت توام بامفاسد و نابهنجاریهای متعدد بوده اند و همین نیز زمینه مخالفت و بالمآل انقلاب مردم رافراهم آورده است. و اما اشکالات عمده ای که درنگاه اول در برنامه های توسعه صنعتی - اقتصادی شاه بچشم می خورند عبارتند از:

1. سوءاستفاده های کلان مادی: بنظرمی رسد دامنه سوءاستفاده های مالی درباره اطرافیان شاه، و صاحبان قدرت و نفوذ دردستگاه پهلوی از کل پروژه های صنعتی،کشاورزی، ساختمانی، راهسازی و نظامی زمان رژیم گذشته تا آن حد گسترده و وسیع بوده است که نه تنها از دید هیچ یک از پژوهشگران خارجی که علل و عوامل انقلاب اسلامی ایران را بررسی کرده اند پنهان نمانده است، بلکه حتی خواص اطرافیان و نزدیکان شاه سابق نیز اجبارا به آن اعتراف کرده اند، چنانچه اشرف پهلوی درکتاب"چهره ها در آیینه" (8) (ص 103) و پرویز راجی درکتاب "خاطرات آخرین سفیر شاه در لندن" (صص 186، 230، 269، و غیره) بدان اشاره کرده اند. علاوه بر این، خود شاه نیز در کتاب"پاسخ به تاریخ" (9) چنین مطلبی را اذعان می کند. آنتونی پارسونز سفیر کبیر انگلیس نیز درخاطرات دوران سفارت خود در ایران که مصادف با سالهای انقلاب بوده است در ذکر عوامل سقوطرژیم پهلوی از استبداد، فساد مالی، سرکوب، وخشونت رژیم نام می برد (10) و در جای دیگری(ص 28 کتاب فوق الذکر) می گوید که بیشترین موارد فساد مالی مربوط به خانواده پهلوی ودربارشاه بود.

2. اسراف و تبذیر: از جمله نارسائیهای اقتصادی که ناظران و پژوهشگران خارجی درمورد نحوه اجرای پروژه های صنعتی دوران رژیم گذشته ذکر کرده اند یکی هم مساله اسراف وتبذیر در هزینه انجام پروژه ها و یا بعضی ازبرنامه های دربار پهلوی نظیر برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی (11) و نظایرآنها می باشد به گونه ای که بنابر نقل یکی از این منابع مطالعاتی، گاهی هزینه صوری اجرای یک طرح و یا پروژه صنعتی به چندین برابر هزینه واقعی آن بالغ می گردید. بدیهی است وقتی هیچگونه بازرسی و رسیدگی حقیقی نسبت به درآمد و مخارج و در نتیجه ثروت هنگفت دربارپهلوی وجود نداشت و سیستم حکومتی وسیاسی آن روز ایران به کسی اجازه نمی داد تا دراین زمینه ها اظهار نظر، چه رسد به تحقیق وتفحص، نماید و سررشته مصرف درآمد کشور وبیت المال عمومی یکسره در دست شاه و دربار وعده ای از وزراء و وکلای مطیع آنها بود، باید هم انتظار داشت که از محل اینگونه درآمدها، دربارپهلوی و بویژه شخص رضاخان و بعدها پسرش محمدرضا صاحب ثروتهای بادآورده کلانی شده باشند که تعجب همه ناظران خارجی اوضاع ایران در زمان پهلوی ها را برانگیخته است. (12)

3. اختلاف طبقاتی: از موارد دیگری که پژوهشگران غربی راجع به نارسائیهای اقتصادی و اجتماعی حاصل از برنامه های نوسازی وصنعتی شدن جامعه ایران در دوران پهلوی ذکرکرده اند مساله ایجاد فاصله عمیق طبقاتی درجامعه ایران در عهد پهلوی است، بطوری که درهر دو کتاب "ریشه های انقلاب" و "ایران در فاصله دو انقلاب"، یکی از دلایل عمده نارضایتی مردم در زمان حکومت پهلوی شکاف و اختلاف عظیم طبقاتی بین معدودی اقشار بسیار غنی و مرفه جامعه و اکثریت عظیم توده مردم ذکر می شود،چرا که - به زعم ایشان - نحوه توزیع درآمدهای ملی دردوران رژیم پهلوی آشکارا غیر عادلانه بوده است. (13) خانم پروفسورکدی استاد تاریخ دانشگاه لوس آنجلس آمریکا در این زمینه بیان می دارد:

«بنظر می رسد هیچگونه شکی وجود نداشته باشد که اصلاحات رضاشاه عمدتا از جیب طبقات محروم و به نفع یک طبقه برگزیده کوچک بود (14)

ناگفته نگذاریم که در بعضی از آثاری که اخیرا از طرف بعضی از وابستگان رژیم پهلوی درغرب انتشار یافته ادعا شده که فاصله طبقات فقیر و غنی در زمان حکومت اسلامی از گذشته بدتر شده است، (15) اما از آنجا که سخن ایشان برهیچ گزارش آماری قابل اعتمادی مبتنی نشده وصرفا بطور مبهمی گفته شده «طبق گزارشات وزارت برنامه و بودجه »، لذا بنظر ما چندان قابل اعتنا نمی باشد.

4. وابستگی صنعتی - اقتصادی: از جمله ایردات عمده ای که می توان به برنامه های توسعه صنعتی - اقتصادی رژیم گذشته گرفت این واقعیت است که بیشتر پروژه های بزرگ اجراءشده نوعا طوری نبودند که بنیه و بنیانهای صنعتی - اقتصادی ایران را تقویت و در طول زمان، این مملکت را از نظر صنعتی و پروژه های زیربنایی مستقل و خودکفا سازند، کاری که کشورهایی مثل ژاپن در دهه سالهای 1950میلادی (پس از پایان جنگ و در حقیقت شکست فاحش ژاپن در جنگ) و کره جنوبی دردهه سالهای 1970 میلادی (به تقلید از ژاپن) ومالزی و اندونزی در دهه سالهای 1980 میلادی(به تقلید از کره) انجام دادند و از بسیاری جهات خود را در زمره کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی قرار دادند (در صنایع سنگین، کشتی سازی،هواپیماسازی، خودروسازی، ساخت ماشین آلات سنگین صنعتی، سواری و غیره) کاری که بحمدالله پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا حدودزیادی در جمهوری اسلامی شروع شده وسرمایه گذاری روی تحقیقات صنعتی و اجرای پروژه های بزرگ ملی نظیر ساخت ماشین آلات صنعتی، طراحی ساخت خودرو، کشتی سازی،ساخت تسلیحات سنگین دفاعی، هواپیما سازی و غیره آغاز شده است. به هر تقدیر با ضرس قاطع می توان گفت که بجهت وابستگی شدیدحکومت پهلوی به قدرتهای استعماری غربی، و ازطرفی وابستگی آن قدرتها به صهیونیسم بین الملل و جانبداری کامل از اسرائیل، غربیان هرگز نمی گذاشتند و نگذاشتند هم که ایران زمان شاه به یک قدرت مستقل صنعتی، نظامی،و... منطقه تبدیل شود و از این لحاظ، هرچندبطور بالقوه، روزی بتواند به عنوان یک کشورمسلمان در برابر اسرائیل قدعلم کند، هدفی که هنوز هم بشدت بدنبال آن هستند. لذا، به قول خانم نیکی کدی مورخ مشهور آمریکایی و استاددانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس، (UCLA) پروژه های صنعتی - اقتصادی زمان شاه طرحهای بی جهت بزرگی بودند که چندان مطابق شرایط ایران طراحی نشده بودند و در حد اسراف گران وپرخرج بودند، و بطور عمده نیز جز ناکامی اقتصادی ببار نمی آوردند. (16) لازم به یادآوری نیست که این درست همان کاری است که امروزه قدرتهای غربی و در راس آن آمریکا باسرمایه گذاریهای صنعتی کشورهایی مثل کویت،قطر، عربستان، امارات و غیره می کنند ومتاسفانه برادران عرب ما هم متوجه مطلب نیستند و ارز و سرمایه های داخلی خود را عملادور می ریزند، و یا حداقل اینکه بصورتی مصرف می کنند که هرگز آنان را مثل هند، ژاپن، چین ویا کره جنوبی یک کشور صنعتی نخواهد کرد،چنانچه خانم کدی منصفانه اذعان می نماید که پروژه های صنعتی زمان شاه بیشتر جنبه نمایشی داشته و به همراه اسلحه های فوق پیچیده و گرانی که خریداری می شد (17) و نیزکالاهای لوکس و تجملی مصرفی، اتکای اقتصادی ایران به غرب رابشدت افزایش می داد و منافع آنهاعمدتا به جیب شرکتهای آمریکایی می رفت. (18) در جمعبندی این بحث اجازه بفرمایید بازهم از کلام این اندیشمند غربی استمداد بگیریم که می گوید:

«عدم تقسیم درآمد که به نحو آشکار ووسیعی غیر عالادنه بود، احتمالا بیشتر به نارضایتی روبه رشد مردم دامن می زد تاعامل استانداردی که در غرب گفته می شود،یعنی صنعتی کردن سریع جامعه (19)

عوامل اجتماعی - فرهنگی

شاید اگر گفته شود که نقش عوامل اجتماعی- فرهنگی در وقوع انقلاب اسلامی ایران بیشتر ازعوامل اقتصادی - صنعتی بوده است سخن چندان گزافی نبوده باشد، چرا که ملت ایران وبویژه روشنفکران و فرهیختگان و اهل ادب وفرهنگ و مصلحین اجتماعی و دلسوختگان فرهنگی، از اینکه می دیدند جامعه و مردم ایران بشدت سنن و ارزشهای اجتماعی، قومی وفرهنگی - مذهبی خویش را از دست می دهند وبا شتاب در جهت نوعی الیناسیون فرهنگی و به تعبیر مرحوم آل احمد غربزدگی پیش می روندبشدت نگران و متاثر بودند، مطلبی که نه تنهامحل توجه و نگرانی اندیشمندان داخلی، بلکه همچنین علماو اندیشمندان خارجی نیز نسبت به آن نگران وحساس شده بودند. (21) در داخل ایران،روشنفکر دلسوزی چون آل احمد، "در خدمت وخیانت روشنفکران" را می نوشت، و مرحوم دکترشریعتی " بازگشت به خویش" را مطرح می کرد واز چهره های برجسته ای چون سلمان و مقداد وابوذر سخن می گفت، و استاد شهید مرتضی مطهری، در مقابل زمزمه های غرب پذیری وتغییر خط و زبان و نفی حجاب اسلامی از ناحیه روشنفکران و اساتید خودباخته یا خودفروخته ای چون تفی زاده و پورداود و دیگران،"خدمات متقابل اسلام و ایران" و "مساله حجاب"را به رشته تحریر درمی آوردند و از فرهنگ دینی و احساسات ملی - مذهبی اقوام ایرانی در مقابل تهاجم فرهنگی خارجی درحد توان دفاع می کردند و، در خارج از ایران هم، هراندازه روشنفکران و اندیشمندان ایرانی مقیم خارج ازکشور یا ایران شناسان و اسلامشناسان خارجی مانند حامد الگار و دیگران توجه می دادند که لازمه نوسازی و رشد صنعتی - اقتصادی یک جامعه الزاما تغییر ساختار فرهنگی - مذهبی آن نیست، این سخن حق به گوش شاه و اطرافیان وی نمی رفت و بدون توجه به رشد و شکوفایی جوامعی سنتی مانند ژاپن که با حفظ همه سنن و ارزشهای دینی (شینتوئی - بودایی) و فرهنگی خود به پیشرفتهای چشمگیری نائل شده بودند،و صرفا به تقلید از آتاتورک در ترکیه که به زعم خود لازمه نوسازی جامعه ترک را پشت پازدن به همه سنن و ارزشهای دینی دیده بود، به کاراسلام زدایی و فرهنگ ستیزی خود ادامه می دادند. البته در بعد اجتماعی مساله اختناق سیاسی، فشار و شکنجه مخالفین، استبداد کامل حکومتی، و نفی حقوق فردی و اجتماعی شهروندان نیز مطرح بود که در بخش بعدی کلام به آنها خواهیم پرداخت.

عوامل سیاسی - مذهبی

در بحث از عوامل اجتماعی - فرهنگی گفتیم که نقش آن عوامل در وقوع انقلاب اسلامی ایران یقینا از عوامل صنعتی - اقتصادی بیشتر بود.اکنون این سخن را توسعه داده و می گوئیم دروقوع انقلاب، و بویژه پیروزی نسبتا سهل و سریع آن، عوامل سیاسی - مذهبی بالاترین نقش را برعهده داشتند، چنانچه متفکرین و اندیشمندان خارجی ناظر بر اوضاع ایران در زمان حکومت پهلوی نیز بر این نکته وقوف کامل داشته وچنین اظهار نظر کرده اند که، "انقلاب ایران از ین جهت بوقوع پیوست که شاه در سطح اقتصادی - صنعتی به پیشرفت و نوسازیهائی دست زد، امادر جهت نوسازی در سطح سیاسی ناکام ماند»، (22) و یا این سخن فیشر محقق آمریکایی که می گوید، "دلایل انقلاب و زمان وقوع آن به خاطر مسائل اقتصادی و سیاسی بود، اما شکل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراض مذهبی مردم بود." (23)

قبلا از قول خانم نیکی کدی مورخ آمریکایی،گفتیم که به زعم ایشان، "عدم تقسیم درآمدها که به نحو آشکار و گسترده ای غیرعادلانه بوداحتمالا بیشتر به نارضایی رو به رشد مردم دامن می زد تا عامل استانداردی که در غرب گفته می شود، یعنی صنعتی کردن سریع جامعه ایران توسط رژیم"، (24) اما اکنون می خواهیم بر این گفته ایشان بیفزایم که از نظر ما، و بسیاری دیگراز تحلیگران اوضاع ایران در زمان پهلوی، اگراستبداد مطلق سیاسی و از آن بدتر، روحیه اسلام ستیزی رضاخان و پسرش محمدرضا وجودنمی داشت شاید هرگز در ایران، انقلابی بوقوع نمی پیوست. چون در این زمینه سردمداران ایرانی انقلاب، و بویژه شخص امام خمینی(ره)رهبر کبیر انقلاب، به تفصیل سخن گفته انداجازه بفرمایید بسط مقال را صرفا از زبان محققین و اندیشمندان خارجی دنبال کنیم تاشائبه دفاع یکجانبه از ناحیه طرفداران انقلاب در ذهن کسی بوجود نیاید و از ناحیه طرفداران احتمالی رژیم گذشته نیز به تعصب و زیاده روی متهم نشویم. تقریبا همه نویسندگان خارجی انقلاب، بلا استثناء، وجود سرکوب و اختناق شدید سیاسی در دوران شاه را به صراحت موردتاکید قرار داده اند. (25) همچنین آنان به تفصیل از دو پدیده شوم شکنجه (26) و زیر پا گذاشتن مستمر حقوق بشر (27) سخن به میان آورده اند.البته شخص شاه، تا آخرین روزهای حیات خویش، وجود هرگونه شکنجه در دوران حکومتش را نفی می کرد (28) ،اما این ادعای بی پایه ای است که از ناحیه هیچ فرد عاقلی قابل پذیرش نیست، چرا که علاوه بر صدها و هزاران نمونه شاهد عینی بر این قضیه که خیلی از آنهاهنوز هم در قید حیات می باشند، از جمله راقم این سطور که در سالهای دهه 1350 شمسی درزندان کمیته شاهد این مطلب بوده ام، گستردگی مطلب درحدی بود که حتی حامیان خارجی وداخلی شاه و دربار پهلوی نیز حقیقتا قادر به کتمان آن نبودند. (29)

در مورد نیات و عملکرد دینی - مذهبی رژیم پهلوی، اعم از دوران حکومت پهلوی پدر و یاپسر، نیز وضع تقریبا بهمین منوال است. بدین معنا که همه ناظران و پژوهشگران خارجی برمقاصد ایشان در زمینه اسلام زدایی (30) ومخالفت جدی با نهادهای دینی - مذهبی جامعه مهر تایید زده اند (31) مطلبی، که از فرط آشکاربودن، تلویحا مورد تایید شخص شاه نیز قرارگرفته است. (32) هرچند برای کسانی که با تاریخ معاصر ایران در دوران پهلوی و بخصوص تاریخ انقلاب از پانزدهم خرداد 1342 به اینطرف تاحدودی آشنا هستند بیان علل و عوامل مذهبی انقلاب اسلامی ایران ممکن است تکراری وملالت آور بنماید، از آنجائیکه یقینا بخش عمده ای از خوانندگان این مقالات را نسل جوان و معاصر میهن اسلامی تشکیل خواهند داد که به اقتضای سن و جوانی در کوران اقدامات ضدمذهبی پهلوی ها - پدر و پسر - نبوده اند، ومسلما چیزی از واقعه مسجد گوهر شاد، کشف حجاب، حمله به صحن مقدس حضرت معصومه(س) در قم در زمان رضاخان، و یا واقعه 15 خرداد و حمله به مدرسه فیضیه قم در زمان محمدرضا و یا برگزاری جشن تولد زرتشت دردربار پهلوی در ظهر رمضان را در یاد و خاطره خویش ندارند، شاید تکرار مختصر بعضی از این حوادث - آن هم صرفا به استناد منابع خارجی که ما را در مظان اتهام مبالغه و زیاده گویی قرارندهد، خالی از پند و عبرت نباشد.

چنانچه می دانیم شاه عادت داشت علمای مذهبی را "مرتجع" و مبارزه اسلامی را "ارتجاع سیاه" بخواند و ادعا کند که این " ارتجاع سیاه" با"ارتجاع سرخ" - که منظورش همان کمونیستهابود - همدست و همداستان شده تا جلوی نوسازیهای او رابگیرد. (33) اتهامی که از بس تکرارشده بود مورد توجه و بیان ناظران خارجی اوضاع آن روز ایران نیز قرار گرفته بود. (34) ازهمین جهت هم آیت الله العظمی خمینی که درآن زمان عملا رهبری نهضت دینی مبارزه برعلیه شاه را در دست اشت به مناسبتهای مختلف مکررا می فرمود:

«ما مخالف هیچگونه پیشرفت و یا نوسازی جامعه نیستیم، بلکه مخالف استبداد سیاسی،شکنجه و قتل و اعدامها می باشیم (35)

و یا اینکه،«ما به دنبال آزادی، دموکراسی، و اجرای واقعی قانون اساسی هستیم وازاین جهت است که ما را مرتجعین سیاه می خوانند (36)

و یا اینکه،

«ما مخالف استعمار هستیم و نه مخالف تمدن (37)

اما این اتهام بی اساس نه تنها در داخل ایران چندان کسانی را گول نمی زد، بلکه خارجیان نیزبا امام خمینی همداستان بودند و جملگی درآثار خویش اینگونه اقدامات ضد مذهبی شاه رانکوهش می کردند. چنانچه میکائیل فیشر،محقق آمریکایی که آثار متعددی را در زمینه انقلاب ایران به رشته تحریر در آورده، می نویسد:

«مخالفت مذهبی مردم با حکومت صرفاتمسک متعصبانه آنها به یک سلسله اصول وعقاید قدیمی مردم به گذشته ها نبود - آن طوری که شاه می خواست به همگان بقبولاند- و بلکه در این مخالفت حرفها و مطالب منطقی بسیاری خوابیده بود (38)

نویسندگان خارجی نیز به نوبه خود،رویدادهای ضد مذهبی چون حمله رضاشاه به مسجد گوهرشاد و در نتیجه کشتار صدها نفر ازمردم بی دفاع و بیگناه، (39) غیرقانونی اعلام کردن حجاب توسط حکومت رضاشاه و در نتیجه کشف حجاب در ایران پس از اینکه اینکار توسط آتاتورک در ترکیه انجام شده بود، (40) و بسیاری مخالفتهای دیگر با علمای دینی و سنتهای مذهبی را مورد توجه قرار داده اند، (41) بطوریکه اکثر ایشان معتقدند رضاشاه فردی به غایت ضدآخوند بود که بی میلی خویش را از طایفه روحانیت بهیچوجه کتمان نمی کرد. (42) در زمان حکومت پهلوی پسر نیز وضع بهیچوجه از گذشته بهتر نبود. او که مثل پدر، بشدت مخالف اسلام وروحانیت بود (43) و در این راه افراد خارجی و یااقلیتهای مذهبی و بویژه بهائیان را بر هموطنان مسلمان خویش ترجیح می داد، (44) در زمان حکومت خویش فشار زیادی بر مدارس علوم دینی وارد ساخته (45) ،بمنظور تضعیف سابقه دینی جامعه و جشنهای مهمل و پرهزینه دوهزار و پانصدمین سال شاهنشاهی را علم کرده، (46) و از همه بدتر اینکه در کمال کژ فهمی و بی توجهی تقویم اسلامی ملی ایرانیان را که برمبدا هجری شمسی قرار داشت به مبدای موهومی - زمان سلطنت کوروش کبیر پادشاه هخامنشی بر ایران که تاریخ دقیق آن بهیچوجه معلوم نیست - برگردانید. کاری که، بنابر سخن آنتونی پارسونز، اقدام نامعقول و سبکسرانه دیگری علیه معتقدات مذهبی مردم ایران زمین بود. (47) و چنان ناپخته و نسنجیده بود که تقریباهمه مردم رامجاب ساخت که شاه درصدد ریشه کن کردن اسلام می باشد. (48) آبراهامیان می نویسد:

«در دوران معاصر، کمتر رژیمی در سرتاسرعالم تا آن حد احمق بوده است که تقویم مذهبی مردم خویش را به دور افکند (49)

خلاصه و جمعبندی

در یک جمعبندی مختصر عرض می کنیم که وقوع انقلاب اسلامی در ایران از علل و عوامل وریشه های اقتصادی، صنعتی، اجتماعی،فرهنگی، سیاسی و مذهبی متعددی برخورداربود که محدود کردن جریان عظیم انقلاب به هریک از آنها خلاف عقل و منطق و جریان طبیعی انقلاب آنگونه که همگان شاهد بودند،می باشد. اما در این میان، علل و عوامل اجتماعی- فرهنگی سهمی بیش از عوامل صنعتی -اقتصادی و علل و عوامل سیاسی و بالاخص مذهبی نیز سهمی به مراتب فراتر از آن دو دسته قبلی بر عهده داشته اند، چنانچه اگر کسی - ماننداستاد شهید مرتضی مطهری - ادعا کند که عامل اصلی و یا علة العلل وقوع انقلاب اسلامی عامل مذهب و رهبری دینی (روحانی) این نهضت بوده است (50) و چنانچه روحانیت شیعه، و در راس آن حضرت آیت الله خمینی (قدس سره) نبودندشاید هیچیک از عوامل دیگر به تنهایی و یا درمشارکت با عوامل دیگر قادر به ایجاد انقلابی چنین عظیم، مردمی و فراگیر نبودند، سخنی به گزاف نگفته است. البته در تاریخ یک قرن اخیراین مملکت نهضت تنباکو، انقلاب مشروطه،نهضت جنگل، نهضت ملی شدن نفت و غیره رانیز داشته ایم که هرکدام فراخور زمان و وسعت دامنه تاثیر جایگاه خاص خود را در تاریخ معاصرایران بدست آورده اند و هریک نیز علل و عوامل وانگیزه و رهبری، خاص خود را داشته اند، اماانقلاب اسلامی 22 بهمن 1357، باعنایت به مقاطع تاریخی مهم آن (مانند 15 خرداد، 17شهریور، تاسوعا و عاشورای 57، مراسم چهلم شهدای قم و تبریز و...)، رهبری و نقش ویژه امام خمینی (ره) و روحانیت در هدایت آن، شرکت اقشار مختلف مردم در راه پیمائیهای میلیونی آن و طرح شعارها و خواسته هایی مبتنی بر نفی سلطنت موروثی و کسب استقلال و آزادی وایجاد حکومت دینی جمهوری اسلامی، و بالاخره مخالفتها و دشمنی هایی که پس از پیروزی با بعدمذهبی آن بعمل آمده، حکایت از بزرگترین انقلاب دینی تاریخ و جهان معاصر می کند.

پی نوشت ها:

1) اینجانب به هنگام تدوین رساله دکترای خود درهمین موضوع در سالهای اوایل دهه 1360 با حدودمتجاوز از 1000 کتاب و مقاله در زمینه انقلاب برخوردکردم.

2) نگاه کنید به آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، متن اصلی ص 131.

3) برای تفصیل بیشتر نگاه کنید به مرتضی مطهری،پیرامون انقلاب اسلامی، ص 29; و نیز مقدمه ای برجهان بینی اسلامی، صص 322 - 312.

4) در مورد نوشتجات سراسر تکذیب گونه نگاه کنید به همه آنچه طرفداران، سیاسیون، و اندیشمندان رژیم سابق مانند پرویز راجی (کتاب خاطرات آخرین سفیرشاه در لندن)، اشرف پهلوی (کتاب چهره ها در آینه)،شجاع الدین شفا (کتابهای از کلینی تا خمینی، توضیح المسائل) نوشته اند.

5) Keddie, Nikki R., Roofs of Revolution,Yale Anthony, The University. 1981,P. 53; Parsons, Pride and the Fall: Iran1974- 1979,1984, London, PP.151-156.

6) Modernization

7) . Saikal, Amin, The Rise andFall of theshah, Princeton University Press, 1980, P.183

8) 1980 ، Faces in a Mirror

9) Answer to History

10) نگاه کنید به کتاب سابق الذکر از پارسونز، ص 15.

11) در مورد هزینه های سرسام آور برگزاری جشنهای مزبور نگاه کنید به محمدرضا حکیمی، تفسیر آفتاب،صص 114 به بعد.

12) در مورد ثروت رضاخان به هنگام ترک سلطنت نگاه کنید به کتاب نیکی کدی، ریشه های انقلاب، متن اصلی، صص 104 و 149; و در مورد ثروت محمدرضا به هنگام خلع از سلطنت نگاه کنید به کتاب آبراهامیان،ایران در فاصله دو انقلاب ص 437.

13) ر.ک: ریشه های انقلاب، صص 148، 170; ایران: درفاصله دو انقلاب، صص 447 به بعد.

14) همان، ص 112.

15) ر.ک: طاهری، روح خدا: خمینی و انقلاب اسلامی.

16) ریشه های انقلاب، صص 148 ، 102.

17) سرمایه گذاریهای جنون آمیز نظامی شاه که از آنجمله پیش پرداخت برای هواپیماهایی بود که هنوز درآمریکا در مرحله طراحی قرار داشت مقوله ای است که تفصیل آن در این مقاله مختصر نمی گنجد. در این مورد می توانید نگاه کنید به استمپل، (Stempel) ،درون انقلاب ایران، (Inside, the Iranian Revolution) صص 70 - 68، و کتاب راجی" خاطرات آخرین سفیر شاه در لندن"، ص 93.

18) کدی، ریشه های انقلاب، صص 143، 172.

19) همان، صص 93، 111; آبراهامیان، ایران: در فاصله دوانقلاب، صص 103، 149.

20) از جمله نگاه گنید به آل احمد، غربزدگی، صص 117به بعد; مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 127; مسیح مهاجری، انقلاب اسلامی: راه آینده ملتها،صص 177، 182.

21) به عنوان مثال نگاه کنید به ریشه های انقلاب، صص 177، 182.

22) آبراهامیان، ایران: در فاصله دو انقلاب، ص 427.

23) University Press, 1980,P.190 Religious Dispute to Revolution, Harvard. FischerMichael M., Iran: From

24) کدی: ریشه های انقلاب، متن انگلیسی، ص 177.

25) فیشر، کتاب سابق الذکر، ص 5; نیکی کدی، ریشه ها...،صص 94، 98، 143; آبراهامیان، ایران ... ص 138، وغیره.

26) کدی، کتاب فوق الذکر، ص 94; آنتونی پارسونز، کتاب سابق الذکر، صص 31 به بعد.

27) نگاه کنید به گزارش سال 1975 سازمان عفوبین المللی، و یا پارسونز، کتاب سابق، ص 3.

28) Pahlavi, Mohammad Roza, Answer toHistory, Stein and Day Publishers, 1980. P.28

29) مثلا نگاه کنید به کتاب پارسونز، صص 31 به بعد;کتاب پرویز راجی، خاطرات ...، صص 45، 58، وغیره.

30) به عنوان نمونه نگاه کنید به کتاب سابق الذکر کدی،ریشه های ...، ص 94.

31) نگاه کنید به فیشر، کتاب سابق الذکر، ص 9; سولیوان،ماموریت در ایران، متن انگلیسی، ص 90; نیکی کدی،کتاب سابق، ص 1.

32) محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، نسخه انگلیسی،صص 42، 50، 56، و غیره.

33) نگاه کنید: به پرویز راجی، خاطرات آخرین ...، ص 163; محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص 103.

34) آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ص 25.

35) نگاه کنید به صحیفه نور، جلد 1 ، صص 68 - 67.

36) همان، صص، 72 ، 70.

37) همان، ص 76.

38) فیشر، از منازعه مذهبی...، ص 9.

39) آبراهامیان، ایران: در فاصله دو انقلاب، ص 152.

40) کدی، ریشه...ص 108.

41) پارسونز، کتاب سابق الذکر: ص 54; آبراهامیان، کتاب سابق، صص 140 به بعد.

42) علاوه بر منابع قبلی نگاه کنید به کدی ریشه ... ص 6;پاسخ به تاریخ، ص 55; طاهری، روح خدا، ص 82; وآبراهامیان، ص 135.

43) هرچند که بظاهر این مخالفت خود را کتمان می کرد،چنانچه در کتاب پاسخ به تاریخ، صص 55، 57، 143 وغیره مدعی می شود.

44) کدی، ریشه...، ص 342.

45) فیشر، کتاب فوق الذکر، صص 9 به بعد.

46) کدی، ریشه...، ص 241.

47) پارسونز، کتاب سابق الذکر، ص 64.

48) کدی، ریشه...، ص 241.

49) آبراهامیان، ایران... ص 444.

50) نگاه کنید به مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 29.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان