سردبیر
به تازگی قرائت در معنای جدیدی که عبارت از فهم و تفسیر است، به کار می رود . ظاهرا این معنا ناشی از گرته برداری از واژه reading یا version است که هم به معنای خواندن و هم به معنای فهمیدن استعمال می شوند .
لفظ قرائت اگر چه در عصر صحابه حاوی هر دو معنای مذکور بوده است [1] ; ولی در اعصار بعدی تا زمان حاضر همواره به معنای خواندن الفاظ به کار می رفته است . الفاظ قرآن به اقتضای معنای جدید قرائت هرگز خوانده نمی شود و در خوانش پیشین آن هیچ گونه تغییری رخ نمی دهد . آنچه تغییر می کند، فهم معانی قرآن و میزان و روش کارآمدی آن است .
لزوم تغییر در قرائت قرآن می تواند مبتنی بر پیش فرض های متعددی باشد . یکی از پیش فرض ها این است که قرآن برای عصر و نسل معینی نازل شده است که با موضوعات خاص و شرایط ویژه ای مواجه بوده اند ; اما اکنون برخی از آن موضوعات و شرایط تغییر یافته است ; لذا آیات مربوط نمی تواند برای زمان حاضر و نسل کنونی سخن و کارآیی داشته باشد .
آشکار است که بسیاری از موضوعاتی که قرآن در باره آنها سخن گفته است، امروزه یا به کلی از میان رفته است، مثل برده داری یا پاره ای از خصوصیات آنها دگرگون شده است، مانند مجسمه که دیگر در حجاز مانند گذشته برای پرستش ساخته نمی شود ; به علاوه بسیاری از موضوعات بعد از نزول قرآن پدید آمده است و قرآن در خصوص آنها سخنی ندارد ; نظیر تکنولوژی و هنر .
برخی از سؤالاتی که در این زمینه مطرح است و پاسخ قرآن پژوهان ارجمند را می جوید، به قرار ذیل است .
1 . اساسا چه موضوعاتی تغییر پذیر است و امکان قرائت جدید را پیدا می کند و چه موضوعاتی در هر عصر و نسلی ثابت است و قرائت های گوناگون را بر نمی تابد .
2 . آیاتی که موضوعاتشان از میان رفته است، چه سرنوشتی دارند؟ برای مثال آیا آیات مربوط به برده داری برای همیشه معطل خواهد ماند یا چنانچه بار دیگر جهادی وقوع یافت، باید برده داری را احیا کرد و آیات مربوط را مورد عمل قرار داد؟
3 . آیاتی که خصوصیات موضوع آنها تغییر یافته است، چگونه است؟ آیا احکام مندرج در آن آیات همچنان نافذ است یا به اقتضای تغییر خصوصیات موضوع دگرگون می شود؟
4 . موضوعاتی که بعد از نزول قرآن به وجود آمده اند و آیاتی در خصوص آنها وجود ندارد، احکام متعلق به آنها چگونه از قرآن قابل استنباط است؟
منابع
1 . ر . ک: ابن خلدون، عبدالرحمن ; مقدمة ابن خلدون، بی چا، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی تا، ص 543 و شهابی، محمود ; ادوار فقه، چ 2، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368ش، ج 3، 652- 653 .