ماهان شبکه ایرانیان

شکایت از روزگار

بحث درباره این موضوع، بررسی دراز دامن، غنی و جالب تواند بود که رویکرد جامعه شناسانه و روانشناسانه به این بحث نیز قابل توجه خواهد بود که ابعاد سیاسی، اجتماعی و فلسفی نیز می یابد.

گله و شکوه از روزگار، مردم، اجتماع، امرا، وزرا، کواکب، گردش چرخ، شانس و اقبال که زیر عنوان بث شکوی (بث الشکوی) در شعر فارسی جایگاه ویژه ای دارد، به نوعی در آثار تمام بزرگان و به طور کلی در اشعار همه شاعران به نوعی جای پایی باقی گذاشته است. اما در آثار برخی از فحول شاعران فارسی زبان، استخوان بندی آثار را می سازد یا بخش اصلی اشعار را تحت تأثیر قرار داده است. مسعود سعد سلمان در زمره اصلی ترین شاعرانی است که گله و شکایت (بث شکوی) های بلند و عمیق و جانسوز دارد و «حبسیه»های وی معروفند. خاقانی، جمال الدین اصفهانی، رشید وطواط، کمال الدین اصفهانی، عثمان مختاری، عبدالواسع جبلی، سعدی، وحشی بافقی، انوری ابیوردی، محتشم کاشانی ، خواجو کرمانی و ... از جمله این شاعرانند.

بحث درباره این موضوع، بررسی دراز دامن، غنی و جالب تواند بود که رویکرد جامعه شناسانه و روانشناسانه به این بحث نیز قابل توجه خواهد بود که ابعاد سیاسی، اجتماعی و فلسفی نیز می یابد.

اما جناب «مجید نجف پور» این موضوع را دستمایه ورود خویش به این عرصه وسیع قرار داده و رئوس شکایت نامه ها را با اشاره ای کوتاه به محتوای هر یک برمی شمارد. در حقیقت بحث وی صبغه محتوایی دارد.

یادآور می شود که در کیهان فرهنگی شماره 205 مربوط به آبان ماه سال 1382 نیز از مرحوم دکتر محمد جواد سهلانی به متنی با عنوان «بث شکوی» در شعر فارسی برمی خوریم که نمونه ای از این نوع ادبی را در آثار مسعود سعد، ابوالقاسم قائم فراهانی و ملک الشعرا محمد تقی بهار می آورد (صص 69-71) اما نوشته آقای نجف پور و مطلب مرحوم دکتر سهلانی رویکردهای جداگانه ای دارند.

شعر شکوایی فارسی از قرن سوم ه. ق آغاز شده است و در آثار بازمانده از نخستین سرایندگان پارسی گوی، چون رودکی سمرقندی، ابوشکور بلخی و کسایی مروزی به رگه هایی از شعر شکوایی برمی خوریم.

شاید کهن ترین نمونه این نوع، قصیده دندانیه رودکی باشد. او در این سروده، از شادی ها و فراخی های زندگی خود سخن می گوید و به مقایسه آنها با حال و روز پیری خویش می پردازد و از ضعف و عجز خویش می نالد. (ص 26-34)

متقدمان، بث الشکوی را، ضمن بحث از «کلام جامع» در ردیف صنایع بدیعی آورده اند. حال آن که باید آن را شعبه ای از ادب غنایی به شمار آورد و هنگام بحث در باب انواع ادبی، با ذیل اقسام شعر به اعتبار و موضوع، از آن سخن گفت. آوردن کلام جامع را که در آن شاعر، شعر خویش را به حکمت و موعظه و شکایت از احوال زمانه می آراید، نشانه بلاغت دانسته و به نقل قطعاتی، از جمله قطعه ای از شاعری (قمری نام) در بیان افزونی رنج آدمیزاد، در مقایسه با لذتی که می برد، پرداخته است. (ص 130-131)

گذشتگان در باب شعر شکوایی به غور و بررسی نپرداخته و معاصران نیز اگر از حسبیه در شعر و ادب فارسی تألیف ولی الله ظفری که تنها در باب یکی از شاخه های شعر شکوایی است، بگذریم، در این باره جز به اختصار، سخن نگفته اند(زرین کوب، ص 170- فرشید ورد، در گلستان- ص 46، محجوب، ص 80- مؤتمن ، ص 162-163).

وسعت شعر شکوایی تا بدانجاست که برخی شاعران بخشی از دیوان خود را، به این اشعار اختصاص داده اند. در دیوان مجیرالدین بیلقانی (ص 251-282) به بخش مستقل شکواییات شامل چهل قطعه منظوم برمی خوریم که در شکایت از فراق یاران، مرگ عزیزان و دوستان، پیری و ناتوانی و آلام دیگر سروده شده است.

شکوایه در قالب های دیگر، حتی دوبیتی و رباعی یافت می شود. از مجموعه 125 /4 رباعی در «نزهته المجالس» (قرن ششم) 416 رباعی شکوایی است.

اهمیت شکواییه ها بیشتر در شناساندن روحیات سرایندگان آنهاست، زیرا علاوه بر آشکار ساختن وضع نامطلوب زندگی شاعر، از جامعه آرمانی او نیز تصویر روشنی به دست می دهد. شوربختی شاعران، گاه تا بدان پایه بوده است که در شکایت از آن با لحنی پرخاشجو، جهان آفرین را مخاطب قرار داده اند، از جمله قطعه کفرآمیز منصوب به ناصر خسرو (ص ل.م) و پاره ای از حکایت های کوتاه بعضی مثنوی های عطار نیشابوری (پورجوادی، ص 45-73).

معروفترین این شکواییه ها، دوبیتی منسوب به باباطاهر است که بنا بر افسانه های رایج، سرودن آن، مانع عروج وی به آسمان شد.(ص 136).

نظر به تنوع موضوعی شکواییه ها، طبقه بندی آنها دشوار است. با اینهمه، ازنظر محتوایی می توان آنها را به پنج دسته فلسفی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی و شخصی تقسیم کرد.

شکواییه های فلسفی

در این شکواییه ها، شاعر از دستگاه آفرینش، گردش آسمان، ناسازگاری بخت، نابرابری های مقدر، ناپیدایی غایات امور، ناپایداری و پوچ انجامی پدیدارها و همه گنگی های معمای وجود، شکایت می کند.

از جمله شکواییه ها، پایان داستان اسکندر در شاهنامه است که شاعر در آن چرخ بلند را مخاطب قرار می دهد و از این که او را در پیری خوار کرده است، شکوه می کند (فردوسی، کتاب 3، ص 1452-1453)

شکواییه های مسعود سعدسلمان، مجیرالدین بیلقانی و خاقانی شروانی نیز از جوهری فلسفی برخوردار است.

حبسیه معروف به «ترساییه» خاقانی (1362، ص 19)، با آنکه شکواییه ای سیاسی است و شاعر آن را به قصد برانگیختن شفقت پادشاه و به امید آزادی از زندان سروده است، رنگ فلسفی دارد و با ناخرسندی سراینده از گردش افلاک، آغاز می شود.

ساقی نامه: غالباً جولانگاه بسیاری از شاعران در سر دادن گلایه های فلسفی بوده است.

آنان در این سروده ها، علاوه بر نمایاندن گرایش غریزی خود به شادی و شادی خواری، از همگانی بودن غم نیز شکایت می کنند. از جمله حافظ در ساقی نامه خود (ج 2، ص 1054) فلک را «گرگ پیر» می خواند و در هوای (به هم بر زدن) دام اوست.

شکواییه های عرفانی: این سروده ها عموماً در بیان بی قراری و اشتیاق جان در فراق جانان و شکایت از عقبه های گوناگون است که برسر راه سالک در رجعت به اصل وجود دارد. و شکایتی که نی در دیباچه مثنوی معنوی از جدایی از نیستان سر داده، کاملترین نمونه آن است. این شکواها ازنظر محتوا، بیشتر فیلسوفانه به نظر می آید. با این تفاوت، که در اینجا شکایت نه از سر پرخاشگری، که از روی تسلیم و رضا در برابر قهر و لطف پروردگار است.

شکواییه های اجتماعی: در این دسته از سروده ها، شاعران از نابرابری های اجتماعی، نادانی و فساد اخلاقی عوام و ناملایماتی از این قبیل شکایت دارند.

جوهره اصلی این شکواییه ها، بیان ناهماهنگی جامعه آرمانی شاعر با جامعه ای است که خود در آن به ناکامی زندگی می کند. دیوان کمتر شاعر نامدار ایرانی از این گونه شکواییه ها خالی است. شکایت شاعران از مردم شهر با ناحیتی خاص مثل قصیده ناصرخسرو در گلایه از مردم خراسان (ص 400) را می توان از این مقوله شمرد. گاه شاعر به نمایندگی از سوی مردم ولایتی بر صاحبجاهی شکایت می برد و زبان گویای آنان می شود، از این قبیل است شکایت بردن انوری در قصیده ای از سوی اهل خراسان به خاقان سمرقند (ج 1، ص 201-205).

گلایه شاعران از پیروان مذاهب و ادیان مختلف هم از این نوع است، مانند قصیده ناصرخسرو با ردیف «ای رسول» (ص 540) در آن از مسلمانان به پیامبر(ص) شکایت می برد. شکایت از صوفیان نادرویش، زاهدان سالوس، مفتیان خدانشناس، بازاریان زرپرست، قاضیان بیدادگر، منجمان دروغگو، قاطعان طریق و دیگر قشرهای اجتماعی را نیز می توان از شکواییه های اجتماعی به شمار آورد.

شکواییه های سیاسی: در این سروده ها، که حبسیه، نوع شاخص آن است، شاعران از حاکمان و مدیران سیاسی جامعه شکایت می کنند، در حبسیه، شاعران اغلب ضمن بیان تنگناهای فر خود در مبحس، نظر سلطان را به وضع نابسامان خویش جلب و تقاضای رهایی از زندان می کند. از قدما، مسعود سعد سلمان، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی، خاقانی شروانی و اثیرالدین اومانی و از معاصران، ملک الشعرای بهار از بزرگترین شاعران حبسیه سرا، به شمار می آیند.

شکواییه های شخصی: در این شکواییه ها که میان شاعران پارسی گوی عمومیت دارد و تقریباً در همه دواوین یافت می شود، شاعر از ضعف جسمانی و پریشان حالی خویش گلایه می کند.

بیماری، ضعف و ناتوانی و کاهش قوای جسمانی، خواری و بی کسی، تنهایی و بی همدمی، ناداری و محرومیت های نظیر آن، موضوع این شکواییه هاست.

بخش اعظم شکواییه های شخصی به ناکامی های عاشقانه تعلق دارد. در این گلایه نامه ها، شاعر از فراق یار، جور و جفا، بیوفایی، تغافل، پیمان شکنی، خودبینی، هوسبازی او شکایت می کند.

حتی موضوع های جزیی تری از قبیل درازی شب هجران، کوتاهی شب وصل، و... دستمایه شاعران در سرودن شکواییه های شخصی عاشقانه شده است.

در میان شکواییه های شخصی شاعران، گاه به اموری بدیع برمی خورم، از جمله شکایت شاعری از هنرهای خویش (ظهیر فاریابی ص 26) حرفه شاعری (انوری ج 1 ص 454) و مقلدان خود (خاقانی، 1362، ص 687).

شکواییه سرایی به سبک خاصی اختصاص ندارد، اما در هر سبکی ویژگی هایی دارد. برای مثال در آثار سبک خراسانی، شکواییه های واقعگرایانه از آن دست، که در مکتب وقوع مشاهده می شود کمتر است. و با نزدیکتر شدن به دوره معاصر، تنوع شکواییه های عاشقانه نیز بیشتر می شود. در سبک های گوناگون، قالب های مسلط شکواییه ها، باهم فرق دارد.

چنانکه هرچه از سبک خراسانی دورتر می شویم، کاربرد قصیده در شکواییه سرایی کاهش می یابد و در مقابل قالب های طبیعی تری چون غزل و مثنوی، شایع تر می شود.

شکواییه ها اصولاً از عم و درد سرشته شده اند، اما گاه، با طنز و حتی هجو و هزل نیز عجین اند. پاره ای از سروده های شاعران طنز پرداز و هزلسرا چون سوزنی سمرقندی و عبید زاکانی و یغمای جندقی را که نشان دهنده گلایه مندی از اوضاع و احوال روزگار است، می توان در ردیف شعر شکوایی آورد.

از جمله قطعه طنزآمیز ابوالقاسم امری، شاعر قرن دهم که درباره وضع آلوده زندان حکومتی است و شاعر با نیشخند از هجوم شپش به سراپای خود، سخن می گوید (امین احمد رازی، ج 2، ص 431-432). در فهلویات نیز نمونه های بسیاری از اشعار شکوایی دیده می شود، که از سوختگی و اندوه گران سرایندگانش حکایت می کند.

این حکم درباب سروده های شکوایی همه گویش های ایرانی، از قبیل «بیت»های کردی و «بایاتی»های آذری و ترانه های لری صادق است.

در نظم و نثر اصطلاح نفثه المصدور نیز به معنی بث الشکوی آمده است (مسعود سعد سلمان، ص 226)

منابع:

1- ابن معصوم، انوارالربیع فی انواع البدیع

2- امین احمد رازی، جواد فاضل، تهران.

4- علی بن محمد انوری= دیوان انوری، محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1364.

4- شرح احوال، آثار و دوبیتی های باباطاهر عریان 1354.

5- دیوان مجیرالدین بیلقانی، محمدآبادی، تبریز 1358.

6- نصرالله پورجوادی، نزاع دیوانگان با خدا در نگاهی دیگر، تهران، 1367.

7- شمس الدین محمدحافظ، پرویز ناتل خانلری، 1362.

8- دیوان خاقانی شروانی، تهران 1362.

9- مثنوی تحفةالعراقین، یحیی قریب، تهران 1333.

10- محمدبن عمر رادویانی، ترجمه البلافة، احمد آتش.

11- رودکی: آثار منظوم با ترجمه روسی، مسکو، 1964.

12- عبدالحسین زرین کوب، شعر بی دروغ شعر بی نقاب، تهران، 1346.

13- جمال خلیل شروانی، نزهه المجالس، محمدامین ریاحی، تهران.

14- عبدالعزیزبن سرایا صفی الدین حلی، شرح الکافیه البدیعیه.

15- ادب فارسی، از آغاز شعر فارسی تا پایان زندیه، تهران، 1364.

16- دیوان ظهیر فاریابی، هاشم رضی، تهران.

17- شاهنامه فردوسی، ژول مول، تهران، 1369.

18- خسرو فرشیدورد، در گلستان خیال حافظ: تحلیل تشبیهات و استعارات، اشعار خواجه همراه مقدمه ای مفصل درباره نقد ادبی، تهران، 1357.

19- نگاهی به اشعار مسعود سعد، گوهر، سال 6، ش 3، خرداد 1357.

20- حسین بن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، رحیم مسلمانقلف، مسکو، 1977م.

21- محمد جعفر محجوب، سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، 1350.

22- ناصر خسرو، مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، 1365.

23- احمد هاشمی، جواهر الادب فی ادبیات و انشاء اللغة العرب، تهران، 1410ه.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان