مدتها بود که فرصت و رغبت کافی برای نوشتن سخن سردبیر نبود، امّا نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تمام عظمت و شکوه و وقایع تلخ و شیرینش مرا واداشت تا گپی خودمانی با کاندیداهای محترم این دوره داشته باشم. کاندیداهایی که هر کدام با شیوه تبلیغاتی خاصی به میدان رقابت آمدند. البته این بار لازم است کمی به دور از تعارف و تشریفات صحبت کنیم. بهتر است مانند ملت ایران زرق و برقها را کنار بگذاریم و ساده و بی پیرایه حرف بزنیم مانند برنده همین انتخابات نهم جناب آقای دکتر احمدی نژاد که بیشترین آرای خود را مدیون همین سادگی و ساده زیستی بود. البته خدمات مردمی ایشان را هم نباید نادیده گرفت. اما ظاهرا آقای احمدی نژاد پیام مولای متقیان را خوب دریافت کرده بود که به زمامداران توصیه می فرمودند:
«خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده خود را با مردم ناتوان برابر سازند تا تنگدستی فقرا آنان را به طغیان واندارد.»(1)
البته برای مردان حکومت، ساده زیستی کافی نیست برای فقرزدایی باید برنامه های کاربردی ارائه داد. برای حل مشکلات اقتصادی قشر آسیب پذیر باید عزمی جدی داشت.
اگر ایشان نیز مانند دولتهای سابق طرح «فقرزدایی» و «سامان دهی اقتصادی» را جدی نگیرند مردم نیز نشان داده اند که با کسی تعارف ندارند و ضمن حفظ احترام پس از چهار سال خیلی راحت می گویند نه! دولت محترم جناب آقای رفسنجانی در سال هشتم، تازه یادشان آمد که می توان از «طرح فقرزدایی» سخن گفت اما تا شعارش را سردادند عمر دولتش به سر رسید. می گوید حق داشتیم چون پس از سالها خرابی ناشی از جنگ، مشغول کارهای زیربنایی بودیم و تا حدودی یادمان رفت، بودند و هستند کسانی که برای نان شب فرزندان خود... بگذریم گذشته ها گذشت. خدایا مگر نفرموده ای: مستمندان در اموال اغنیا، صاحب حق هستند.(2)
براستی! چه کسی می تواند حق این محرومین را که درچنگ اغنیاست به آنان برگرداند؟!
در دولت جناب آقای خاتمی هم طرح فقرزدایی به «طرح سامان دهی اقتصادی» تغییر نام یافت. اما پس از مدتی گفتند که اساسا این طرح لازم نیست؛ زیرا در برنامه توسعه پیش بینی های لازم صورت گرفته است! فکر می کنم توسعه سیاسی هزینه هایی را طلب می کرد که نگذاشت... بگذریم گذشته ها گذشت.
بالاخره توجه ویژه به قشر آسیب پذیر جامعه لازم است یا نه؟ البته خدمات نهادهایی همچون کمیته امداد امام خمینی رضی الله عنه و بهزیستی و امثال آن را نباید نادیده گرفت اما آیا این مقدار خدمات به طبقه محروم جامعه، برازنده یک دولت اسلامی است؟!! هر چند نباید خدمات ارزشمند دولتهای سابق را بکلّی نادیده گرفت. مردم ایران آنقدرها هم که فکر می کنید بنده ناسپاسی نیستند. اما در دولت جدید، مردم انتظار دارند به بهانه سیاست «تعدیل اقتصادی» و «توسعه سیاسی»، مشکلات اصلی قشر آسیب پذیر آنان مورد غفلت قرار نگیرد.
طبعا دولت آقای احمدی نژاد هم با مشکلاتی روبروست که مردم انتظار معجزه ندارند اما باید از دولتهای سابق درس گرفته و دولت خود را از پرداختن به مسائل حاشیه ای باز دارد. متأسفانه در تبلیغات ریاست جمهوری علیرغم این که خود ایشان از شعارهای تخریبی کمترین استفاده را کردند ولی برخی از طرفداران ایشان در تخریب رقیب خود (آقای رفسنجانی) سنگ تمام گذاشتند! برخی از طرفداران وی که بعید است مورد تأیید ایشان هم بوده باشد، در تضعیف رقیب احساس تکلیف می کردند. بگذریم از این که برخی از طرفداران رقیب نیز در پاسخ، دست کمی از حریف نداشتند ظاهرا با این استدلال که کلوخ انداز را پاداش سنگ است! اما یادمان نرفته است که افراطیون و تندروهای جناح چپ هشت سال قبل با آقای هاشمی رفسنجانی همین گونه رفتار کرد ولی پس از گذشت اندک زمانی از کرده خود ابراز پشیمانی کردند. آقای هاشمی گذشته از ضعفهایی که خاص ایشان هم نیست، یکی از نوادر ایران است که نام او در تاریخ ایران به عنوان شخصیتی مثبت، خدمتگذار و مردمی ثبت خواهد شد. مردم ایران هم اگر در این انتخابات، او را به عنوان گزینه برتر انتخاب نکردند در اعماق قلب خود گذشته های درخشان ایشان را هیچگاه از یاد نخواهند برد. در این انتخابات بودند بسیاری از کسانی که در عین علاقه و اعتماد شدید به ایشان، ترجیح دادند گزینه دیگری را آزمایش کنند. چه می شود کرد؟ باید پذیرفت که مردان بزرگ سیاست هم مانند مردان نامدار ورزشی، تاریخ افولی دارند که روزی فرا می رسد گویا مردم آقای هاشمی را به عنوان مربی شایسته و پیش کسوت مورد احترام قبول دارند ولی به عنوان یک بازیگر پرانرژی در عرصه های رقابت خیر. آقای هاشمی هم این را می دانست ولی شاید برای گرم کردن عرصه رقابت وارد گود شدند. این هم از جوانمردی ایشان است که همه کس ندارند.
مردم به دنبال «هواهای تازه ای» بودند که این هوای تازه لاریجانی را در ساده زیستی آقای احمدی نژاد یافتند. مشابه شعارهای دکتر معین را هم قبلاً شنیده بودند البته با این تفاوت که دولت پیشین بسیار صادقانه تر این شعارها را سر داد و بسیار منطقی تر و به همین دلیل به دل مردم نشست چون اصولاً مردم ایران صداقت را دوست دارند. ولی محمدرضا خاتمی معاون اول ایشان گفته بود: معین از جنس دیگران نیست!» اگر کاری برای مردم نمی کنیم دست کم صادق باشیم. وعده پنجاه هزار تومان به هر ایرانی هم تأثیری نداشت اساسا اصلاً از شخص عدالت خواه و دلسوزی چون آقای کروبی که از یاران نزدیک و محبوب حضرت امام رضی الله عنه بود باور کردنی نیست که برای شعارهای تبلیغاتی خود چنین روشی را برگزیند!
آقای قالی باف هم با تمام شایستگی هایش، گویا زیاد از حدّ به تبلیغات پرهزینه خود دل خوش کرده بود! اگر در طول تبلیغات انتخابات با ایرباس پروازی بر فضای ایران داشت می توانست دریابد که مردم ایران علیرغم تجربه موفق مدیریتی ایشان، کمی از این بابت دلخورند. اما با این وجود رأی کمی هم نداشت.
محسن رضایی هم با تمام سوابق درخشان سالهای جنگ، پس از استعفای از فرماندهی کل سپاه تجربه موفقی از مدیریت خود را برای مردم به نمایش نگذاشت تا بتواند اعتماد عمومی را جلب کند. شایسته نبود مردی با این همه سوابق و با مدرک دکتری اقتصاد، سالها به سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت اکتفا کند! آیا این پست برای نشان دادن قابلیتهای مدیریتی ایشان کافی بود؟
آقای مهرعلی زاده هم نتوانست با لهجه شیرین ترکی دل ترک زبانها و آذریهای با وفا را به سمت خود جلب کند!
این بار تمام چشمها به سوی دکتر احمدی نژاد دوخته شده است تا شاید بتواند کاری از پیش برد. به نظر می رسد یکی از مؤلفه هایی که دولت ایشان را به طور جدی تهدید می کند بها دادن به افراد تندرو جناح راست است. همان تهدیدی که جناب آقای خاتمی جدی نگرفت یعنی بها دادن بیش از حد به تندروهای جناح چپ تا جایی که اواخر جناب آقای خاتمی به دلیل صداقتی که از خود به اثبات رساند، در خفا و تا حدودی آشکارا، با آنان برخورد جدی داشت. اصلاً چه کاری است؟ همان به که به افراد تندرو که معرکه گردان بسیاری از حاشیه پردازیهای دولتهای پس از انقلاب بوده اند از اول میدان داده نشود چون پیشگیری بهتر از درمان است.
در پایان باید به دولت جدید یادآور شد که دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، از یک طرف با کوله باری از مشکلات و ویرانیهای ناشی از جنگ روبرو بود و از طرف دیگر با کاهش کم سابقه قیمت نفت. اما در حال حاضر دولت آقای احمدی نژاد کشوری خالی از ویرانی جنگ هشت ساله با افزایش بی سابقه قیمت نفت را به دست گرفته است با صندوق ذخیره ارزی که می تواند ثبات اقتصادی را به ارمغان بیاورد.
حال این گوی و این میدان همگی:
دست در دست هم دهیم به مهر |
میهن خویش را کنیم آباد |
1 نهج البلاغه، (ترجمه دکتر شهیدی)، خطبه شماره 200، ص 242: «ان الله فرض علی ائمه العدل أن یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره.»
2 الذاریات / 19: «وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ».