بزرگراه سالکان کوی عشق
در شماره گذشته، بحث به موضوع «صراط » کشید . و مفهوم صراط و مصادیق آن، مورد بررسی قرار گرفت، اینک در این شماره به تشریح انواع صراط، و چگونگی انحراف از صراط مستقیم می پردازیم .
قرآن کریم صراط افقی، صراط عمودی
قرآن کریم صراط مستقیم را دو گونه ترسیم کرده است: در برخی از آیات آن را به صورت راه افقی تصویر نموده است و در برخی دیگر به صورت راه عمودی . در آیه ای می فرماید:
«و ان الذین لا یؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون » (1) .
«اما کسانی که به آخرت ایمان ندارند، از این راه منحرفند» .
و در آیه دیگر می فرماید:
«قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا ...» (2) .
«بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده; آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیای آئین ابراهیم، که از آیینهای خرافی روی برگرداند; ...» .
«حنیف » در مقابل «جنیف » است . اگر کسی در راهی که می رود، تمام تلاشش این باشد که به سمت چپ و راست جاده گرایش داشته باشد، او را «جنیف » می گویند . یعنی اهل جنف و گرایش به انحراف است . چنین شخصی اگر مراقب نشود، منحرف خواهد شد، اما رونده ای که تمام تلاشش این است که در وسط جاده حرکت کند و این حالت را حفظ کند، او را «حنیف » می گویند . این دو آیه، صراط مستقیم را به صورت راهی افقی ترسیم کرده است که دو طرف آن انحراف است و تنها راه وسط، راه هدایت است و لذا حضرت علی علیه السلام می فرماید:
«چپ و راست گمراهی است و راه وسط همان جاده و صراط مستقیم است و دو طرف آن ضلالت است » (3) و تمام کتب آسمانی و آثار نبوت پیامبران بر همان راه است » .
و در آیه 135 سوره «طه » به جای صفت «مستقیم » صفت «سوی » را برای صراط ذکر می کند; یعنی بزرگراه هدایتی که در حالت توسط و اعتدال قرار دارد و از هرگونه انحراف عاری است (4) .
در آیه کریمه دیگری نیز می فرماید:
«آیا آن که بی راهه می رود و بر رو افتاده، هدایت یافته تر است یا آن که به صورت سوی و در صراط مستقیم حرکت می کند» (5) .
قرآن کریم تصویر دقیق تری را نیز از صراط مستقیم ارائه کرده که همان تصویر «عمودی و صعودی » آن است . در آیه 81 سوره طه می فرماید:
«... طغیان و تجاوز نکنید; زیرا هرکس طغیان کند، غضب من بر او فرود آید و هرکس که غضب من بر او فرود آید، سقوط خواهد کرد (هلاک خواهد شد)» (6) .
سقوط; در مسیر و طریق عمودی رخ می دهد نه در راه افقی . مثلا وقتی که انسان از طنابی بالا می رود، اگر رها شده بیفتد، می گویند سقوط کرده و آنگاه که در جاده افقی حرکت می کند، رهایی و جدایی وی را انحراف می گویند .
بازگشت از انحراف (توبه)
قرآن کریم انسان را در حال صعود به سوی خدا می داند، لذا می فرماید:
«به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید» (7) . و چون خداوند، علی و متعالی است و طنابی که از طرف او آویخته شده از بالا به پایین است، چنگ زدن به آن طناب برای صعود به بالاست و انحراف از آن همراه با سقوط است; بنابراین بازماندگان صراط مستقیم یا خروج افقی دارند (انحراف) یا خروج عمودی (سقوط) و اگر این انحراف یا سقوط دامن گیر کسی شد و توان توبه داشت، باز می گردد و راه را ادامه می دهد، اما اگر همه قوای خود را تباه کرد و قدرت بازگشت از او سلب شد، دیگر «رهرو» نیست، بلکه «رهزن » است و دیگران را گمراه می کند . و چنین افرادی اگر هم موفق به توبه بشوند، پذیرش توبه آنان دشوار است; زیرا شرط سنگین پذیرش توبه آنان هدایت همه منحرفانی است که به دست آنان از راه لغزیده اند و این، کاری است بس دشوار; چون قبل از هر چیز باید به خطای خود اعتراف و سپس منحرفان را به راه آورند (8) .
کوتاه سخن این که، اگر کسی صراط مستقیم را نپیمود و از حرکت مستقیم، به انحراف یا به سقوط کشیده شد، خود، راهزن دیگران می شود و همان گونه که راهیان راه خدا با اولیای الهی محشور می شوند، رهزن ها نیز با شیاطین محشور خواهند شد .
وسوسه شیطان
گفته شد که صراط مستقیم تنها راه هدایتی است که آغاز آن در فطرت همه انسان هاست و پایانش دیدار خداوند است و انسان است که این راه آشکار الهی را می پیماید و عنداللهی می شود، اما شیطان نیز در این میانه نقش اضلالی دارد . او به عزت خداوند قسم خورده است که همه انسان ها بجز بندگان مخلص را گمراه کند . شیطان در ماجرای خلقت حضرت آدم علیه السلام می گوید: بار الها! من در آغاز و در کنار صراط مستقیم تو برای بنی آدم در کمین می نشینم . شیطان بر صراط مستقیم مسلط نیست و در خود راه قرار ندارد، بلکه در آغاز و کنار راه است و سعی می کند که از نظر علمی و عملی، انسان را منحرف سازد; یعنی اگر توانست، سعی می کند تا انسان راه مستقیم را نشناسد و اگر نتوانست و انسان راه را شناخت، آنگاه کوشش می کند که انسان این راه مستقیم شناخته شده را نرود . البته آنهایی که از صراط مستقیم افتاده و منحرفند، از حزب شیطان هستند و شیطان کاری سبت به آنها ندارد، بلکه می کوشد که راهیان راه را رهزنی کند . اما اگر انسان صراط مستقیم را بشناسد و در آن حرکت کند و در حرکتش سرعت بگیرد «و سارعوا الی مغفرة من ربکم » (9) . «شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان ...» . و پس از این سرعت، از دیگران سبقت بگیرد «فاستبقوا الخیرات » (10) «... بر یکدیگر سبقت بگیرید ...» . و پس از سرعت و سبقت، امام و پیشوای متقین گردد (11) ، در این مرحله از تکامل، همچون حضرت یوسف علیه السلام «... انه من عبادنا المخلصین » ، «... او از بندگان مخلص ما بود» . مخلص می شود و دیگر شیطان به او دسترسی ندارد; زیرا از یک طرف تحت ولایت مطلقه خداوند قرار گرفته است و از طرف دیگر منطقه عملیاتی شیطان محدود است و در مراتب کمال و اخلاص او نمی تواند نفوذی داشته باشد .
ولایت، نعمت هدایت به صراط مستقیم
انسان در هرزمان نیازمند به نور هدایت و نعمت های معنوی و باطنی است، که راه رسیدن به لقای پروردگارش را با وصف «ارحم الراحمین » به او نشان دهد و قدم به قدم تا مقصد راهنمایی اش کند . این نور هدایت و نعمت معنوی از زمان ظهور اسلام وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی نعمت «رسالت » بوده و بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله استمرار رسالت و وجود امامان علیهم السلام; یعنی نعمت «ولایت » است . ولایت جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یکی از نعمت های باطنی و معنوی است که خداوند بر بندگان خویش ارزانی داشته است و در بعضی از آیات قرآن بر این نعمت جاویدان مهر تایید زده است .
در قرآن هر جا لفظ نعمت به صورت مطلق ذکر شده باشد، مراد از آن ولایت امام علیه السلام است مانند: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ...» (12) . «... امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم ...»
اکمال دین و اتمام نعمت در این آیه، چیزی جز ولایت نیست از این رو حضرت صادق علیه السلام در بیان مصداقی از نعیم در آیه کریمه «ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم » (13) . «سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشته اید، بازپرسی خواهید شد» .
فرمود: ما از مصادیق این نعیم هستیم و در برخی روایات آمده است که خداوند برتر از آن است که از شما درباره آب، نان و ... سؤال کند، بلکه از نعمت ولایت می پرسد .
ولایت نعمتی است که پذیرش آن انسان را در مسیر صراط مستقیم قرار می دهد و پیمودن این راه را بر انسان آسان می کند و بدون شناخت و پذیرش این نعمت; یعنی شناخت امام واجب الاطاعه، انسان به انحراف افتاده یا سقوط می کند و بدون آن سایر نعمت ها به نقمت تبدیل خواهد شد (14) . زیرا بزرگترین نعمت ها در جهان هستی پذیرش «اولی الامر» است و خدای سبحان در قرآن کریم از این نعمت به عنوان «عهدالله » یاد کرده است و مانند نعمت های ظاهری نیست که هرکس با تلاش و کوشش بتواند آن را به دست آورد و قبول و پذیرش آن از اعماق دل و جان همان پذیرش صراط مستقیم و قرار گرفتن در مسیر آن است، بدون این که خروج افقی (انحراف) یا خروج عمودی (سقوط) داشته باشد .
از امام صادق علیه السلام درباره صراط سؤال شد، آن حضرت فرمودند: صراط; راه رسیدن به معرفت خداست . صراطی در دنیا داریم و صراطی در آخرت . اما صراط دنیا همان امام واجب الاطاعه علیه السلام و پذیرش ولایت اوست که هرکس در دنیا او را بشناسد و به هدایت او اقتدا کند، در آخرت از روی صراط - که پلی است بر روی جهنم - عبور می کند (15) و کسی که امام خویش را نشناسد و ولایت او را نپذیرد، پایش از صراط آخرت می لغزد و مستحق عذاب الهی می گردد و از شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام محروم می گردد .
پی نوشت:
1) مؤمنون: 74 .
2) انعام: 161 .
3) نهج البلاغه، خطبه 16 .
4) قل کل متربص فتربصوا فستعلمون من اصحاب الصراط السوی و من اهتدی » .
5) افمن یمشی مکبا علی وجهه اهدی امن یمشی سویا علی صراط مستقیم » . (ملک، 22) .
6) و لا تطغو فیه فیحل علیکم غضبی و من یحلل علیه غضبی فقد هوی » .
7) واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ...» (آل عمران، 103) .
8) تفسیر قرآن در قرآن، ج 1، ص 201 - 203 .
9) آل عمران: 133 .
10) بقره: 148 .
11) همان، ص 204، 205 .
12) مائده: 3 .
13) سوره تکاثر، آیه 8 .
14) تسنیم، ج 1، ص 532 .
15) تفسیر قرآن در قرآن، ج 1، ص 215 .