ماهان شبکه ایرانیان

کار و قرآن

از جمله واژگان ارجدار و کارساز در قرآن بی زوال همانا عمل صالح است -گرچه همه واژگان قرآن ارجدارند و خدا آفریده- خالق خیررسان برای آن که آدمیان را در مسیر تکامل هدایت کند و به قرب خود که بالاترین درجات عزت است برساند، بدانان نعمت های بی شمار و برتر از همه، نعمت خرد بخشیده است و پیامبران خود را برای رهبریشان برانگیخته و آنگاه آنان را در امورخیر و شر ...

کار از دیدگاه قرآن مجید

واژه ای کارساز

از جمله واژگان ارجدار و کارساز در قرآن بی زوال همانا عمل صالح است -گرچه همه واژگان قرآن ارجدارند و خدا آفریده- خالق خیررسان برای آن که آدمیان را در مسیر تکامل هدایت کند و به قرب خود که بالاترین درجات عزت است برساند، بدانان نعمت های بی شمار و برتر از همه، نعمت خرد بخشیده است و پیامبران خود را برای رهبریشان برانگیخته و آنگاه آنان را در امورخیر و شر آزاد گذاشته است. البته در اعمال خیر، هدایت و مدد از رب العالمین است ولی در اعمال شر، مقصر غالبا نفس آدمی.

فی الجمله هر سببی که آدمی را به خیر و سعادت برساند، خالق سبب ساز برایش آماده کرده و سرانجام خوش فرجامی و بدفرجامی را در گرو کارهایش نهاده است چنان که در سوره الطور آیه بیست و یک می خوانیم: (کل امری بما کسب رهین)

یعنی «هر کسی در گرو کاری است که می کند». نیز در سوره النجم، آیه چهل ویک چنین می خوانیم: (لیس للانسان الا ما سعی) «آدمی را بهره ای نیست مگر به اندازه ای که می کوشد». از طرفی می دانیم یکی از شرائط اساسی برای نیل به رستگاری همانا عمل صالح است. یعنی کاری که سودش به بندگان خدا برسد. منتهاباید دید کار سودرسان در هر مکان و هر زمان آیا به خوش فرجامی می انجامد یانه؟ پاسخ درست را آنگاه می توان داد که بدانیم چه نیتی عامل را به کار خیربرانگیخته است؟ اگر نیت او خدمت به عبادالله در راستای بندگی و خشنودی الله باشد، گذشته از اجر دنیوی وی را در آخرت پاداشی الهی است و اگر هدفش رسیدن به مال و جاه و مقام برتر باشد!، بحثی دیگر است و موید این ادعاءسخن پیامبر(ص) «انما الاعمال بالنیات والخواتیم » (1) .

خوش کرداران بنام

به گواهی تاریخ بسیاری از علماء، مخترعان و مکتشفان بر اثر خدمت به بشریت بلندآوازه و نامور گردیده اند. فی المثل در زاد بوم «سلمان فارسی » (همان صحابی خوش کردار خوشنام که خاتم الانبیاء(ص) چنین وصفش نمود: «سلمان منااهل البیت » (2) . دانشمندانی بزرگوار همچون «محمد زکریای رازی » (متوفی 313ه ق) «ابوعلی سینا»(متوفی 428ه ق) «ابوریحان بیرونی »(متوفی 440ه ق) و خواجه نصیرالدین طوسی »(متوفی 672 ه ق) و در کشورهای دیگر،دانشورانی مانند «کوپرنیک لهستانی »(متوفی 1573م) و «گالیله ایتالیائی »(متوفی 1642م) «آلفرد نوبل سوئدی »(متوفی 1896م) «ربرت کخ آلمانی »(متوفی 1910م) و «ادیسون آمریکائی » با خدمات علمی و فرهنگی درشمار خوشنامان جهان درآمده اند. باعنایت به سخن رسول الله(ص) چنانچه نیت آنان خدمت به همنوعان جهت خشنودی خالق منان بوده باشد، در سرای دیگر ازرحمت خدای دانای دادگر هم بهره خواهند یافت. گذشته را رها کنیم به زمان ومکان خود بپردازیم. در همین تهران که امروزه از میمنت پیروزی انقلاب گردون نورد اسلامی، پرخروشترین سرچشمه اسلام گستر در بستر زمین به شمار می رودپزشکانی مشهور، حاذق، مجرب و پول یاب یافت می شوند که با سه چهار ساعت کاربعد از ظهرها در مطب خصوصی و سه چهار ساعت کار پیش از ظهرها دربیمارستان های پولکی! ماهی چندین صدهزار تومان درمی آورند و چون بیش از کم بیماران را درمان می کنند، شاید ستایش و تمجید هم بشوند. ولی افسوس که غالبا هم و غمشان افزایش اندوخته بر اندوخته است! رسیدیم بدین گفتار بر حق که: «آدمیان پیر می شوند و در بیشتر آنان دو چیز جوان می گردد! یکی آرزوهای دور و دراز، دیگری حرص و آز در جمع مال! اگر فرصتی پیش آید، بیازمائید».

یکی از این اطبای سرشناس آمریکائی منش را که آیا ممکن است بیمار نادارمضطری را در مطبش رایگان معاینه و درمان کند؟ اگر یافتید سلامش برسانید!

برای رفع ابهام احتمالی باید بگویم منظور از طبیب آمریکائی منش کسی است که منشیش در پاسخ به بیمار مراجع می گوید: آقا، دکتر تا سه هفته دیگر وقت ندارد! و گاهی برای بازارگرمی بیشتر و تشنه تر نمودن مشتری می گوید: آقای دکتر تا سه ماه دیگر وقت ندارد! البته اگر بیمار اصرار بورزد و به فوت وفن زمان و مکان آشنا باشد! ممکن است منشی بر سر مهر آید و مشفقانه بگوید:

بسیار خوب، حالا که کارتان فوری و ضروری است، هفته دیگر روز دوشنبه اول وقت به مطب بیایید تا اگر فرصتی پیش آید، شما را بین مریض ها پیش دکتر بفرستم!

یگانه پرستی

سخنی موحدانه از شهید آیه الله مطهری را به گوش جان بشنویم:

«از نظر اسلام راه، راه خداست و بس. مقصد خداست نه چیز دیگر. اما راه خدااز میان خلق می گذرد. کار برای خود کردن، نفس پرستی است! کار برای خلق کردن،بت پرستی است! کار برای خدا و برای خلق کردن، شرک و دوگانه پرستی است! کارخود و کار خلق را برای خدا کردن، توحید و خداپرستی است، در روش توحیدی اسلامی، کارها باید به نام خدا آغاز شود. آغاز کردن کار به نام خلق،بت پرستی است! و به نام خدا و خلق، شرک و بت پرستی است! و تنها به نام خداتوحید و یگانه پرستی است » (3) .

کوتاه سخن راه رسیدن به سعادت جاوید در جهان دیگر که شکی در آن نیست، همانا عمل صالح همگام با ایمان به خداست.

آیات ایمان افزا

واژگان عمل صالح و ایمان به خدا به قدری سرنوشت ساز و در قرآن کریم حائز اهمیتند که در بیش از هفتاد آیه باهم آمده اند. از آن میان، درسوره الغافر، آیه چهل و سه (و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب). «هرکس کاری شایسته کند مردیا زن باشد و با ایمان، پس آنان به بهشت درآیند و در آنجا بی اندازه روزی داده شوند». و در سوره القصص، آیه شصت و هفت (فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین).

«و اما آن که توبه کند وا یمان آورد و عمل شایسته ای نماید، شاید ازرستگاران باشد».

و در سوره البقره، آیه دویست و هفتاد و هفت (ان الذین آمنوا و عملواالصالحات و اقامو الصلاه و آتوا الزکاه لهم اجرهم عند ربهم).

«هر آینه آنان که به خدا گرویدند و کارهای شایسته نمودند و نماز برپای داشتند و زکات دادند، مزدشان نزد پروردگارشان است ».

و در سوره محمد(ص) آیه دو (والذین آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم..).

«و کسانی که به خدا گرویدند و کارهای شایسته کردند و ایمان آوردند بدانچه بر محمد فرو فرستاده شده که بر حق و از جانب پروردگارشان است، خداوند ازگناهانشان در گذشت ».

و از آنجا که آدمی هر دم در معرض دگرگونی است و هر لحظه ممکن است با خواست و مدد خدا گامی شایسته بردارد یا آزاد و مختار و دلخواه قدمی ناشایست واپس نهد! چه بسا کسانی با ایمان که در دام شیطان و نفس اماره افتاده اند و عمل صالحشان تباه گردیده باشد. آیه یکصد و سی و هفت از سوره النساء بهترین گواه این مدعی است: (ان الذین آمنوا ثم کفروا ثم آمنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم و لا لیهدیهم سبیلا).

«هر آینه آنان که گرویدند، پس کفر ورزیدند، باز گرویدند، پس کفر ورزیدند،سپس لایه بر لایه کفر افزودند! نسزد خدای را که بیامرزدشان و راه نمایدشان!».

کاری بس ارجدار و آسایش بخش

یکی از اعمال ناشایست و در صدرعبادات همانا نماز است. عبادتی عظیم که به گواهی قرآن کریم، آدمی را ازکار نکوهیده و ناپسند باز می دارد. توضیحا گوئیم یکی از مقدمات نماز آن که اگر نمازگزاری با لباس غصبی یا در مکان غصبی نماز بگزارد، نمازش بیهوده است. اینک خواننده نکته سنج کمی بیندیشید اگر روزگاری جهانیان مخصوصازورمندان بخواهند همین مقدمه نماز را از قول به فعل درآورند، یعنی کسی مال و خواسته دیگری را با زور و عنف از آن خود نکند، به اصطلاح از مال غصبی،بپرهیزد، چه بهروزی و آسایشی در جهان پدید خواهد آمد؟

نماز همان عبادت ارجداری است که خاتم النبیین(ص) در وصفش گوید:

«الصلاه میزان فمن اوفی استوفی » (4) .

«نماز ترازوئی است که هرکسی کامل بجا آورد، بهره کامل یابد».

از آن سوی همین عبادت با همه شکوه و عزت اگر به قصد ریاکاری و برترنمائی گزارده شود، نه تنها از ارج و بها می افتد، بلکه نمازگزارمرائی و متظاهر،سخت حسرت زده و پشیمان گردد چنان که در سوره الماعون، آیه چهار می خوانیم:

(فویل للمصلین) در آیه 6 (الذین هم یراون..). «وای بر نمازگزاران، آنهاکه در نمازشان خودنمائی می کنند.. .تا خود را بهتر از آنچه هستند، جلوه دهند».

نعمت بی عدیل

حمد بی کران خالق مهربان را که در عصری خجسته بسرمی بریم، عصری که مردم رشید و قهرمان ایران با یاری رب توانا و رهبری فقیهانه روح الله توانستند پس از سالها زد و خورد با طاغوتیان، سرانجام دریوم الله 22/11/57 طلسم کفر گرفته اهرمنسالاری را درهم شکنند و حکومت جمهوری اسلامی را برپا کنند. (ذلک من فضل الله علینا و علی الناس) (5) . آیا چنین نعمتی بی نظیر را می توان سپاس گزارد؟ پاسخ درست را از سعدی بشنویم:

گر به هر موئی زبانی باشدت شکر یک نعمت نگوئی از هزار (6)

ضمنا فراموش نکنیم که هر نعمتی را آفاتی است و به روایت قرآن در برابر هر رسولی گروهی از مجرمان! غالبا به یاد داریم از همان روزهای نخستین استقرارنظام جمهوری اسلامی در ایران، سران زیان دیده کفر و شرک و نفاق و اذناب آنهادر داخل و خارج دست نامیمون اتحاد به هم دادند و به نیرنگ های سیاسی،فشارهای اقتصادی، یورش های نظامی و از همه مجربتر و خطرناکتر به هجوم فرهنگی متوسل شدند تا امواج خروشان انقلاب اسلامی را مهار کنند و ملت تازه از زنجیر ستمشاهی رسته را دوباره به زنجیر و بندگی طواغیت کشند که آرزو رابه گورستان غرب بردند! به قول ناصرخسرو:

در خواهد کشتن به دمن کافر او را روشن کندش ایزد بر کامه کافر (7)

آری سنت الهی پیروزی حق است بر باطل و چه سنتی است مقدس و خدانهاده.

همگی سرپرستیم و همگی مسوول

گفته شد بهره آدمیان از زندگانی به اندازه تلاش و جدیت آنهاست. پس اگر نیک زنان و نیک مردان ایران که از مواهب بی کران رب مهربان بهره ورند بخواهند ایرانی آزاد، مستقل، نیرومند داشته باشند بایدهمگی از پیر و جوان، آزادشغل و کارمند هر یک به سهم خود در انجام وظیفه ای که بر عهده دارد، خداپسندانه عمل کند.

کوچکترین مجموعه جامعه از لحاظ کمیت خانواده است. والدین مخصوصا مادران درپروراندن فرزندان و سرنوشت آنان موثرترین عاملند. بزرگان جهان، فیلسوفان،مخترعان و مکتشفان در دامان مادران شایسته پرورش یافته اند.

چنان که پروین اعتصامی گوید:

اگر فلاطن و سقراط بوده اند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

از اینرو زنان و دختران عزتمند که بیش ازنیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. در انجام وظائف خویش نباید لحظه ای سست شوند، در کسب کمال و گوهردانش یک دم از پای ننشینند، از تقلید جاهلانه جاهلیت غربی یعنی خودآرائی وسوسه انگیز و بدحجابی، سخت بیزاری جویند. جلال و شکوه خود را در تقوای الهی بدانند و اگر سطح علم و فرهنگ خود را بالا برند، به خودآرائی جهت جلب توجه دیگری نیازی نخواهند داشت.

بعد از خانواده، دومین محیط سازنده فرزندان، محیط مقدس مدرسه است.

آموزگاران و دبیران و استادان که پیشه ارجمند معلمی را برگزیده اند و به حق آینده سازان کشورند، غالبا آگاهند و باور دارند که ماهیانه همه کارمندان وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی از کارمند جزء گرفته تا برسد به وزیر، نیز بهای ساختمان های وزارتخانه ها، مدرسه ها، دانشگاه ها، و هزینه های آنها. همچنین بهای خودروها و هزینه های آنها و دیگر مخارج گوناگون این دووزارتخانه عظیم و معتبر همگی برای همان شصت دقیقه وقتی است که معلم در کلاس درس می دهد و آینده سازان را می سازد.

اگر درس و تعلیم نباشد، ما را به وزیر، معاون، مدیرکل، رئیس، معلم، دبیر،استاد...چه نیازی است؟ آری همه مخارج، همه تشکیلات و رفت و آمدها برای همان شصت دقیقه وقت تعلیم و تعلم و سازندگی است. پس می سزد که معلمان حزب اللهی چونان شمع بسوزند و بسازند و خورشیدسان روشنائی بخشند، معلمان متعهد متخصص با وجدان را می ستاید که با کار پی گیر و تلاش خستگی ناپذیر هزینه های هنگفت دووزارتخانه عظیم را به نحو شایسته جبران کنند.

سنائی سخنور نامی چه خوش سروده:

کار کن کار بگذر از گفتارکاندرین راه کار دارد کار

تاجران، کارخانه داران، زمین داران و دیگر سرمایه داران مستغنی اگر اندکی به گذران برق آسای زمان، بیندیشند و در آینده ای نه چندان دور، خود را در محضر خدائی توانا و دادگر ببینند شاید در سودرسانی به خویشتن اندکی به عدالت گرایند و کاری کنند که در سرای باقی وضعشان به از جهان فانی باشد. انتظار می رود چه انتظاری مردم پسند! که پزشکان ارجمند، داروفروشان گرانمایه به نوبت خود، کمر همت به خدمت ملت بربندند و درمان بیماران را بزرگترین موهبت خدا شمرند و در حدی معقول و مشروع به ثروت اندوزی خرسند باشند.

و اما آنان که در لباس پرافتخار نظامیند و نیروهای نظامی و انتظامی بشمار می آیند، از سرباز ساده تا آن که بالاترین درجه نظامی در جمهوری اسلامی ایران شانه اش را مزین ساخته است، خود می دانند که از نعمتی بزرگ برخوردارند آسایش بخش هموطنانند، خار در چشم دشمنانند در پرتو جهاد و تلاش شبانه روزی آنهاست که مردم ما از نعمت منیت برخوردارند و می توانند باخیال راحت ویرانه های جنگ تحمیلی را ترمیم کنند و شاکر از الطاف الهی، همه باهم در سازندگی کشور عزیز خویش تلاش نمایند. جنودالله را نسزد که لحظه ای از حفظ وحراست و پاسداری گوشه ای از خاک میهن غفلت ورزند.

شایسته است با دشمنان اسلام، در راس همه آمریکای جبار و نطفه پلید استعمار، اسرائیل خونریز تجاوزکار همان کنند که قاصم الجبارین فرموده:

(و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله) (8) . در ستیزه با محتکران وگران فروشان مخصوصا سوداگران گردهای ننگ و مرگ که فرزندان غافل میهن ما رابه کام تباهی می کشانند، مستشرعانه عمل کنند و تا خیلی دیر نشده است، سرزمین ایران را از لوث همه پلیدیها پاک گردانند و از لوم مغرضان و لائمان نهرساند و به فرمان سعدی:

سر گرگ باید هم اول بریدنه چون گوسفندان مردم درید (9)

کارمندان دولت در ادارات و وزارتخانه ها همانند دیگر عبادالله پیوسته خود را در محضر خدا بدانند و در کارها خشنودی خدا را وجهه همت سازند. روسای ارجمند و مدیرکل های محترم که از نعمت های بیشتر برخوردارند، بار تکلیفشان هم سنگینتر است. نیاز مردم را به خود و برآوردن حوائج قانونی آنان را از نعمت های الهی شمرند، مشفقانه ساعاتی از هفته در را به روی مراجعان بگشایندبه تعبیر قدماء بار عام دهند و خواست مردم را مستقیما از زبانشان بشنوند ودر حد توان و قانون، گره از مشکلات بگشایند و به سفارش سعدی:

فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است گوئی بزن (10)

مبادا در را به روی خود ببندند و با دوستان به نای و نوش بپرازند و رئیس دفترشان چنان که سنت شده است، به مراجعان بگوید: جناب آقای مدیر کل درجلسه تشریف دارند. آوخ چه سنتی ناخوش چه پاسخی نفرت انگیز! چه عبارتی خشم انگیز! راستی اگر معنی جلسه در را به روی خود بستن است و حاجتمندان رادست رد به سینه زدن! که وای بر جلسه! و شاید سعدی شیرازی هم در هشتصد سال پیش با چنین ناکسان روبرو شده است که توصیه نموده:

در میر و وزیر سلطان را بی وسیلت مگر پیراهن سگ و دربان چو بافتند غریب این گریبانش گیرد آن دامن (11)

صاحب منصبان، وزیران، مدیران... در اعطاء مناصب و گماردن کسان به کارهای گران این اندرز سعدی را از خاطر مبرند:

خدا ترس را بر رعیت گمار که معمار ملک است پرهیزکار بداندیش تو استآن و خونخوار خلق که نفع تو جوید در آزار خلق ریاست به دست کسانی خطاست که از دستشان دستها بر خدا است (12)

کارفرمایان باور کنند یکی از آفات انقلاب اسلامی همانا تملق و خوشامدگوئی است! آفرین بر آن کارفرمایان دیندار و دارای وجدان کار که بدین گفتار گرانبار رسول خدا(ص) عمل کنند :(احثوا التراب فی وجود المداحین). (13) «در چهره های چاپلوسان خاک بپاشید».

کوتاه سخن، همه کسانی که از آب و هوا و دیگر نعمت های نامتناهی خدا در زادبوم روح الله برخوردارند، سزاست همت کنند و سه شعار گهربار نیاکان یعنی:«پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک » را در حد توان بکار آورند و با یاری آفریدگار توانا ایرانی بسازند: آزاد، مستقل، سربلند، با عظمت، یار مظلومان و دشمن ظالمان و... و برای رسیدن به این هدف عالی همگان همدل و همزبان بکوشیم همه احکام قرآن از جمله این فرمان عزت بخش خدای عزیز اجراء گردد: (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم) (14) .

«یعنی و آماده سازید برای مقابله و نبرد با دشمنان اسلام، ازهرنیروئی و مرکب های آماده کارزار تا بدان وسیله دشمن خدا و دشمن خود را به هراس افکنید». همواره چنان کنیم و چنان شویم که نظامی آن سخنور خداپرست پرورش یافته در دامن آذربایجان سرفراز از خالق جهان خواسته است:

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

پی نوشتها:

1- نهج الفصاحه، ص 190، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران 1341 ش.

2- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 61، نگارش شهید آیه الله مرتضی مطهری،تهران 1349ش.

3- جهان بینی اسلامی، شماره 2، ص 108 ، نگارش شهید مطهری، قم، 1357ش.

4- نهج الفصاحه، ص 396.

5- یوسف: 38.

6- کلیات سعدی، قصائد، ص 34.

7- دیوان ناصرخسرو، ص 365، به اهتمام کرامت تفنگدار شیرازی، تهران 1373ش.

8- البقره: 189 : با کافران زد و خورد کنید تا آشوبی باقی نماند و دین مرخدای را باشد.

9- کلیات سعدی، بوستان، ص 16.

10- کلیات سعدی، بوستان، ص 224.

11- کلیات سعدی، گلستان، ص 34.

12- کلیات سعدی، بوستان، ص 16.

13- نهج الفصاحه، ص 16.

14- الانفال: 62.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان