ماهان شبکه ایرانیان

فرزانگان/آیةاللّه محمدابراهیم کلباسی

فقیه نامدار، حاجی محمد ابراهیم کلباسی از اجله علما و اعاظم فقهای شیعه در شهر اصفهان بود. صاحب روضات که محضر آن فقیه گرانقدر را درک کرده، از ایشان چنین یاد می کند: او در حقیقت مصدر علوم و منبع حکم و آثار، و مرکز دایره فضلا و مهبط نبلا احبار و قطب شریعت و مدار شؤون اسلامیست

تولد: 1180 قمری

محل تولد: اصفهان

وفات: 1261قمری

عمر: 81 سال

مزار: اصفهان

اساتید: عالمان بزرگی چون وحید بهبهانی، سید بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطا، میرزای قمی، ملامهدی نراقی و ... .

شاگردان: بزرگانی هم چون میرزا محمد حسن شیرازی، حاج ملا هادی سبزواری، ملا مهدی قمشه ای، میر سید محمد شهشهانی، سید محمد حسن مجتهد اصفهانی و ... .

آثار: اشارات الاصول، الایقاظات، شوارع الهدآیة، منهاج الهدآیة، ارشادالمسترشدین و ... .

فقیه نامدار، حاجی محمد ابراهیم کلباسی از اجله علما و اعاظم فقهای شیعه در شهر اصفهان بود. صاحب روضات که محضر آن فقیه گرانقدر را درک کرده، از ایشان چنین یاد می کند: او در حقیقت مصدر علوم و منبع حکم و آثار، و مرکز دایره فضلا و مهبط نبلا احبار و قطب شریعت و مدار شؤون اسلامیست ...؛ در فضیلت چون خورشید آسمان چهارم و در فیض بخشی مانند ماه بدر میان انجم است ... . حاجی کلباسی در بیت علم و فضیلت دیده به جهان گشود و از همان اوان کودکی آثار رشد و نبوغ، در جبینش هویدا بود. او ده ساله بود که با رحلت غم انگیز والد ارجمندش مواجه شد. از آن پس، تحت نظر حکیم بارع، آقا محمد گیلانی که وصی پدرش بود قرار گرفت و از محضر او و سایر دانشمندان استفاده کرد و مهمات مبادی علوم را فراگرفت. سپس به منظور درک محضر دانشوران مشهور عراق، به اعتاب عالیه تشرف حاصل کرده و از محضر نورانی اعلام زمان خود بهره مند شد؛ آن گاه با کوله باری از دانش و فضل به ایران مراجعت کرد و با این که از نظر علمی و کمالات نفسانی به درجه والایی رسیده بود، اما باز هم چندی در قم و کاشان، از محضر میرزای قمی و ملا مهدی نراقی کسب فیض کرد؛ تا جایی که میرزای قمی به وی دستور داد تا فتاوای خود را در میان مردم منتشر و از نعمت خدادادی که به او ارزانی شده، مستمندان را کامیاب سازد. حاجی کلباسی سپس در اصفهان رحل اقامت افکند و دانشجویان و تشنگان علم و معرفت، از هرجانب به سویش شتافته، از دریای علومش مستفیض گشتند. به مرور، ریاست دینی و مرجعیت مذهبی پیدا کرد و از اکابر علما و مشایخ فضلا گردید. ایشان در احتیاط و پرهیزگاری نهایت جدیت را داشت.

مؤلف قصص العلما نوشته است: من خود بالای منبر از او شنیدم که می گفت: می خواستم رساله ننویسم، لکن میرزای قمی حکم کرد. من در جواب نوشتم که استخوان بدنم طاقت آتش جهنم ندارد، پس به اصرار او رساله نوشتم. و اگر در خارج، فتوایی از او می پرسیدند، می گفت: نمی دانم به رساله رجوع کنید . این دانشمند پارسا، با این که از عزت و ریاست برخوردار و دستش در امور مالی باز بود، اما هرگز قدم از جاده قناعت، فراتر نگذاشت و با مناعت طبع و سربلندی زندگی کرد. مرافعاتی را که به محضرش می آوردند به یکی از شاگردانش که به علم و دیانت او اطمینان داشت واگذار می کرد.

ایشان به قدری در مصرف بیت المال دقت می کرد که اگر تهیدستی چیزی از او طلب می کرد، شاهد می طلبید تا بر فقر سائل گواهی دهد، و او را قسم می داد که دروغ نگوید، فقیر را هم قسم می داد که در این مالی که به تو می دهم اسراف نکنی و به طور اعتدال و میانه روی خرج کنی. در همین زمینه محدث قمی قدس سره در خاطره ای شیرین نوشته است: شخصی خدمت ایشان حاجی کلباسی برای مهمی شهادت داد، آن جناب پرسید که پیشه تو چیست؟ عرض کرد: من غسالم؛ پس شرایط غسل دادن را یک به یک از او سئوال فرمود. آن مرد بیان کرد، پس آن مرد گفت: ما وقتی که مرده را به خاک می سپاریم یک چیزی در زیر گوش او می گوییم. فرمود: آن چیست؟ گفت: می گوییم خوشا به سعادت تو که وفات کردی و برای ادای شهادت، خدمت حاجی کلباسی نرفتی اقتدار و صلابت معنوی این عالم متقی در حدی بود که شاه قاجار و ملازمانش از وی حساب می بردند. در واقعه قیام مردم اصفهان در سال 1255 قمری علیه حاکم جابر این شهر، روشن گری های حاجی کلباسی و آیةاللّه سید محمدباقر شفتی نقش مهمی داشت. نقل کرده اند: مرحوم کلباسی خانه خویش و برخی از شاگردان خود را بست قرار داده بود و هرکس از سوی عوامل حکومتی مورد تعدی قرار می گرفت، به یکی از این خانه ها پناه می برد.

حاکم اصفهان به ایشان پیغام داد: خواهش می کنم معین بفرمایید که بست شما از کجا تا کجاست و تا کی ادامه خواهد داشت؟ زیرا دست و بال مأموران ما به کلی بسته شده است. حاجی کلباسی در جوابش گفته بود: بست من نیست، به امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف تعلق دارد و از نظر مکانی، مشرق و مغرب را در برمی گیرد و به لحاظ زمانی تا ستم تو و کارگزارانت هست، این بست هم وجود دارد.

این عالم ربانی از بندگان مستجاب الدعوة و ملجأ و پناه گاهی مطمئن برای مردم در برابر حوادث بود. یک سال به دلیل کاهش نزولات آسمانی، خشکسالی و قحطی، مردم و کارگزاران منطقه را نگران کرد. منوچهر معتمدالدوله، حاکم وقت اصفهان، خدمت حاجی کلباسی رسید و گفت: مردم تقاضای عاجزانه دارند که شما برای انجام نماز باران به بیرون شهر بروید. آن فقیه زاهد و کهنسال فرمود: من پیرم و قوت رفتن ندارم. گفت: برایتان تختی روان می فرستم که در آن نشسته و به مکان مورد نظر بروید. حاجی فرمود: آخر با تخت غصبی، آن هم اهدایی از سوی عامل ستم، به دعای باران رفتن و تقاضای نزول رحمت کردن، چه مناسبتی دارد؟ آیا خداوند با چنین وضعی دعای ما را مستجاب می کند؟ یکی از فرزندان حاجی عرض کرد: با همکاری مردم، تختی برایتان می سازیم. آن گاه در شهر اعلان کردند مردم روز شنبه روزه بگیرند تا روز دوشنبه با حال روزه، نماز باران خوانده شود. در روز سوم، مردم شهر و حاجی همه به سوی تخت فولاد آمدند. گروهی از ارامنه و یهودیان اصفهان نیز همراه کتابشان در آن مکان حاضر شده بودند، مرحوم حاجی کلباسی با مشاهده آنها، سر خود را برهنه نمود و به جانب آسمان نگریست و گفت: خدایا، محمد ابراهیم محاسنش را برای نشر اسلام سپید کرده است، امروز مرا نزد پیروان مذاهب دیگر، شرمسار مفرم . چیزی نگذشت که ابری متراکم، آسمان را فرا گرفت و به دنبالش ریزش باران آغاز گردید. هم چنین نوشته اند: زمانی حاکم وقت اصفهان به مرحوم حاجی، کم اخلاصی کرد؛ حاجی دعا کرد و به اندک زمانی، آن حاکم، معزول و منکوب گردید. پس حاجی رقعه ای به او نوشت و این بیت را در آن درج نمود:

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را

چندان امان نداد که شب را سحر کند

مرحوم حاجی کلباسی گذشته از تدریس فقه و اصول، به امر تألیف و تصنیف نیز اشتغال داشت و کتب ذی قیمتی را از خود به یادگار گذاشت. این فقیه مهذب، در زهد و عبادت نیز سرآمد زمانش بود. ایشان یک سال تمام، شب ها تا به صبح به عبادت پرداخت تا برایش معلوم شود که شب قدر را درک کرده است. فرزندان و نوادگان حاجی کلباسی نیز هر کدام در زمان خود از علمای برجسته و در تقوا و درستی عمل، زبانزد خاص و عام بودند و خاندان کلباسی پیوسته یکی از خاندان های علمی بزرگ شیعه به شمار می آمد. سرانجام این عالم متقی پس از عمری خدمت به اسلام و مکتب تشیع، دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت. هم اکنون آرامگاه ایشان در اصفهان، مزاری معروف برای مومنین است. حشره اللّه مع اولیائه

منابع: روضات/1، قصص العلما، مفاخر اسلام/9، گلشن ابرار/4

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان