سخن پیرامون شرح فرازهای زیارت بلند و عمیق زیارت جامعه کبیره بود. دراین مقاله به ویژگیهای امامان از نگاه این زیارت می پردازیم.
«و اشهد انکم الأئمة الراشدون، المهدیون، المعصومون، المکرمون...؛ شهادت می دهم شما امامان رشد یافته، هدایت شده، معصوم از گناه محفوظ مانده و گرامیان هستید.»
در این فراز 4 ویژگی امامان آمده است:
1ـ رشد یافته گان
واژه «رشد» به معنای صلاح و به حق رسیدن، راه یابی به خیر و صلاح است(1) در قرآن گاه رشد در مقابل «غی» یعنی گمراهی به کار رفته است «لااکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغیّ...؛(2) اجباری در دین نیست که راه رشد از گمراهی آشکار شده است.»
و گاه در مقابل ضرر به کار رفته است؛ قل انّی لااملک لکم ضراً و لا رشداً؛(3) بگو که من برای شما مالک زیان و رشدی نیستم.
رشد و هدایت از یک سنخ، غی و ضلالت از سنخ دیگرند. و البته اینها مفهوما یکی نیستند در رشد راه یابی به خیر و صلاح مطرح است اما متعلّق هدایت علم است.در رشد به مقصد رسیدن مطرح است «اصابة الصواب» در حالی که در هدایت این مقوله مطرح نیست و عام است. بنابراین امامان را راشد می نامیم زیرا که آنان به مقصد رسیده اند.
آنچه موسی(ع) در تعلّم از خضر در پی آن بود، امامان تجسم آنند او به خضر گفت: هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً؛(4) آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه می دانی که مایه رشد من است بیاموزی او در پی رشد بود. و امامان راشدان هستند.
جلوه رشد در قرآن محبوب شدن ایمان، زینت یافتن آن در دل و جان و منزجر شدن از کفر و فسوق و عصیان است «...ولکنّ اللّه حبّبّ الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان؛(5) ولکن خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده در دلتان زینت بخشید و کفر و فسوق و نافرمانی را ناخوش قرار داد.
با این معیارها امامان (ع) در خط مقدم رشد یافته گان قرار دارند، تجسم ایمانند، سراسر جان آنها را محبت ذات مقدّس ربوبی پر کرده و جانشان کانون نفرت از کفر و فسق و نافرمانی از خداست. جلوه ای از این محبت را می توان در دعاهای بلند این گلهای معطر جهان هستی یافت دعای عرفه حضرت سیدالشهداء و امام سجاد(ع) دعای ابوحمزه ثمالی آن جناب، دعای سحر امام باقر(ع) جلوه برجسته این محبت است.
این محبت تنها در عرصه گفتار خلاصه نشده مهمتر از آن تجلّی آن در عمل آنان است. تمام فداکاریهای عاشقانه و داوطلبانه امامان یعنی عشق به خداوند. این از یک سو، از سوی دیگر نفرت عمیق این انوار تابناک را می توان در کینه عمیق خلفای جائر از آنان و سرانجام شهادت آنها دید این نشان دهنده تلاش پیوسته امامان(ع) علیه حاکمان جبار است.
روایات فراوانی که در مورد نهی از کمک به ستمگران، و نکوهش همکاران آنان آمده جلوه ای از این ابراز نفرت است.
و رشد اینست و شیعه پای خود را جای پای این نیک سیرتان می گذارد یعنی جان او هم کانون عشق به خدا و نفرت از دشمنان اوست.
2ـ عنایت شدگان ویژه
«المهدیون» دیگر ویژگی امامان(ع) در این فراز است. تردیدی نیست که این هدایت ویژه است نه تنها هدایت تکوینی است که آن عام است و نه هدایت تشریعی عام که آنهم اختصاص نیست.
این هدایت ویژه است، حتی در بین هدایتهای ویژه هم پررنگ تر و از جلوه بیشتری برخوردار است. در این فراز همه امامان با عنوان مهدی معرفی شدند آنچنان که امام سجاد(ع) فرمود: «منا اثنا عشر مهدیا اوّلهم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و آخرهم التاسع من ولدی و هو القائم بالحق»(6) از ماست دوازده مهدی که امیرمؤمنان علی(ع) اولین آنهاست و نهمین فرزند من که قیام به حق می کند آخرین است. لکن از لحاظ اسمی هر امامی را لقب و نام خاصی است و این لقب خاص امام دوازدهم حضرت حجة بن الحسن العسکری (عج) است.
3ـ امامان معصوم
«المعصومون» عصمت امامان از اعتقادات مسلّم پیروان مکتب اهل بیت(ع) است در گذشته به تفصیل در این زمینه سخن گفتیم اینجا بطور خلاصه می گوییم که امامان(ع) همانند پیامبران معصومند، در سخنی از حضرت امام سجاد(ع) می خوانیم: «الامام منّا لایکون الّا معصوماً»(7) امامان از ما دوازده امام همگی معصومند.
زیربنای عصمت عنایت ذات مقدّس ربوبی است که این انوار الهی به اوج قلّه باور می رسند باوری که زشتی گناه را می بینند آیا آدم عاقلی حاضر می شود خاکروبه و کثافات را از زباله دان برداشته و بخورد، هیچ آدم باشعوری پیدا می کنید که دست خود را در آتش سوزان کرده و قطعات آتش را با دست خود بردارد و در میان دهان بگذارد بی تردید نه؟ چرا! بنابراین تمام عقلاء در برابر اینگونه
کارها یک نوع مصونیت یا به تعبیر دیگر عصمت دارند. البته اینها در حوزه ای محدود است پیامبران و امامان در برابر تمام گناهان چنین حالتی دارند. آنها به چشم زشتی گناه را دیده لمس می کنند به این ترتیب عوامل گناه در وجود معصومین محکوم به شکست است.
بی اطلاعی و جهل نسبت به مفاسد کاری بد ارزش لذات و منافع آنی در نظر انسان، عدم توجه به عواقب شوم اعمال زشت به عدم تسلّط بر نفس و محکوم بودن قدرت عقل در برابر نیروی شهوات اینها عوامل گناه هستند این عوامل در وجود آنان راهی ندارد.
در آیات قرآن کریم و سخنان پیشوایان این معنی به تفصیل آمده است به عنوان نمونه یک آیه و یک روایت محضرتان تقدیم می داریم.
در جریان عشق آتشین زلیخا نسبت به یوسف و خلوتگاه عجیبی که برای انحراف فکر یوسف فراهم ساخته بود قرآن می گوید «و لقد همّت بهاوهم بهالولا ان رأی برهان ربه»(8) زلیخا تصمیم گرفت از یوسف کام بگیرد و اگر یوسف هم برهان پروردگار خود را نمی دید چنین تصمیمی می گرفت. برهان در لغت و در بسیاری از آیات قرآن به معنی علم و دانش یا چیزی که به علم و دانش بازگشت می کند آمده است در حقیقت علم خداداد یوسف بود که او را از این عمل بازداشت بنابراین سرچشمه عصمت در این آیه همان برهان پروردگار است.
محمد بن ابی عمیر می گوید: عالی ترین سخنی که در طول دوره همنشینی ام با هشام بن حکم از وی شنیدم این بود که روزی از او پرسیدم آیا امام معصوم است.
هشام جواب داد آری گفتم عصمت چیست و چگونه امامان معصوم اند گفت برای اینکه سرچشمه گناهان چند چیز است: 1ـ حرص 2ـ حسد 3ـ شهوت 4ـ غضب و هیچیک از این عوامل در وجود امام راه ندارد. چرا حریص باشد با اینکه بر همه چیز قدرت دارد حتی بیت المال مسلمین در اختیار اوست. چگونه ممکن است حسود باشد در حالی که حسد از آن کسی است که بالاتر از خود را ببیند از مقام امام چه مقامی بالاتر، ممکن نیست امام خشم در امور دنیا کند زیرا خداوند کاری بدست او سپرده که با چنان غضبی هرگز سازگار نیست و آن اجرای حدود الهی است و اگر غضب مربوط به امور آخرت و جزا باشد که عیب نیست و بسیار خوب است، چطور ممکن است امام در چنگال شهوت و هوسها اسیر گردد با اینکه او بخوبی می داند لذات این جهان زودگذر است در برابر آنچه خداوند در سرای دیگر برای کسانیکه از شهوات و هوسها چشم بپوشند معین فرموده قابل مقایسه نیست.»(9)
با اینهمه تکیه بر این نکته را لازم می دانم که بدون تردید عصمت، بی عنایت ذات مقدس ربوبی امکان پذیر نیست.
«و ان کادوا لیفتنوک عن الّذی اوحینا الیک لتفتری علینا غیره اذا لاتحذوک خلیلاً ولولا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا اذا لاذقناک ضعف الحیوة و ضعف الممات ثم لاتجد لک علینا نصیراً»(10)
نزدیک بود آنها تو را با وسوسه های خود از آنچه بر تو وحی کرده ایم بفریبند تا غیر از آن را به ما نسبت دهی و در آن صورت ترا به دوستی خود برگزینند و اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم مصون از انحراف نبودی و نزدیک بود اندکی به آنان تمایل کنی.
اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات مشرکان در زندگی دنیا و دو برابر مجازات آنها را بعد از مرگ به تو می چشانیدیم سپس در برابر ما یاوری برای خود نمی یافتی».
مفهوم آیه این است که تثبیت الهی که ما از آن تعبیر به عصمت می کنیم مانع این تمایل شد نه اینکه پیامبر(ص) انعطاف نشان داده بود و خداوند او را نهی و مؤاخذه کرد به دیگر عبارت آیه اول و دوم اشاره به دو حالت مختلف پیامبر(ص) است: حالت اول که حالت بشری و انسان عادی است در آیه نخست بیان شده ایجاب می کند که وسوسه های شیطان در او اثر بگذارد به خصوص اگر مصالحی ظاهراً در این انعطاف به چشم بخورد مانند امید به اسلام سران شرک بعد از این انعطاف یا پیشگیری از خونریزی درگیریهای بیشتر و هر بشر عادی هر قدر قوی باشد احتمال تحت تأثیر واقع شدن در برابر این وسوسه ها را دارد ولی آیه دوم جنبه روحانی عصمت الهی و لطف خاص پروردگار را بیان می کند که شامل حال پیامبران مخصوصاً پیامبر اسلام در بحرانی ترین لحظات زندگی بود.
این همان (برهان رب) در داستان حضرت یوسف است به این ترتیب این آیه و همانند آنها نه تنها دلیل نفی عصمت نیست بلکه یکی از آیات دال عصمت است.
4ـ گرامیان
«المکرمون» انسان مکرم خداست «لقد کرمّنا بنی آدم».(11) از سویی ملاک کرامت تقواست «انّ اکرمکم عند اللّه اتقاکم»(12) با این ملاکها امامان در اوج قله کرامت اند تکریم آنها تکریم مطلق است و کرامت دیگران نسبی است.
امامان عِدلِ قرآنند همانگونه که قرآن واجد کرامت است: انّه لقرآن کریم؛(13)و آنان هم چنین اند. امامان سلام اللّه علیهم تجلّی وجودی نبی اکرم اند همانگونه که پیامبر رسول کریم است انّه لقول رسول کریم(14) آنها همه کریمند. (البته احتمال دارد مراد از "رسول" در این آیه پیک وحی باشد که حضرت جبرئیل است).
امامان هم دارای کرامت حقیقی "وجودی"اند هم کرامت اخلاقی هم مکرمند.(از باب افعال، هم مکرّم(از باب تفعیل).
نزدیکان به خداوند
"المقربون" امامان نزدیک به ذات مقدّس ربوبی اند.
قرب گاهی مکانی است "فلا یقربوا المسجد الحرام؛(15) نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند". گاهی زمانی است، الیس الصبح بقریب؛(16) آیا صبح نزدیک نیست.
گاه نسبی است، «وانذر عشیرتک الاقربین؛(17) هشدار ده اقوام نزدیکت را» گاه در صفات «هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان؛(18) آنروز آنها به کفر نزدیکتر بودند تا ایمان» قربی که در مورد ذات مقدس ربوبی معنا دارد فقط قرب معنوی و روحانی است. این قرب از رهگذر ابراز عشق ویژه به ذات مقدّس ربوبی بدست می آید. امام رضا(ع) فرمود:
«اقرب ما یکون العبد من اللّه عزّ و جلّ و هو ساجد و ذلک قوله عزّو جلّ واسجدو اقترب؛(19) نزدیک ترین حال بنده به خداوند سجده است و معنای آیه «و اسجد و اقترب»(20) همین است.
در روایتی از مولی علی(ع) آمده است: الصلوة قربان کل تقی.(21) نماز مایه تقرب بنده به خداوند است بویژه نماز مستحب که زمینه ساز کمال تقرب است.
در روایتی آمده است «لما اسری بالنّبی(ص) قال یا ربّ ما حال المؤمن عندک قال یا محمد و ما یتقرب الی عبدمن عبادی بشی ء احبّ الیّ مما افترضت علیه و انه لیتقرب الیّ بالنافلة حتی احبّه فاذا احببته کنت اذاً سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصربه و لسانه الذی ینطق به و یده الّتی یبطش بها ان دعانی اجبته و ان سألنی اعطیته؛(22) شبی که پیامبر را به معراج بردند حضرت پرسید حال مؤمن نزد حضرتت چگونه است...حضرت فرمود بنده من با چیزی به اندازه انجام کارهای واجب به من نزدیک نمی شود لیکن با انجام مستحبات چنان به من نزدیک می شود که محبوب من می شود وقتی چنین شد گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن اشیاء را می گیرد اگر مرا بخواند جوابش را می دهم و اگر از من سؤال کند عطایش می دهم امامان از مقربان بودند آنها در این خصال و فضائل رفتار در نهایت برجستگی هستند.