سخن پیرامون امام شناسی باالهام از زیارت جامعه کبیره بود در این مقاله پیرامون جمله «مصابیح الدجی» است.
سلام بر شما امامان معصوم که چراغهای فروزان در تاریکیها هستید.
واژه ها
«مصابیح» از ریشه «صبح» است. «صبح» به معنای بامداد و طلوع فجر است. مصباح به چراغ فروزنده درخشان گویند و شاید علّت نامگذاری آن باشد که چراغ شب تاریک را با نور خود همانند صبح می کند.
مصابیح جمع مصباح است و وزن منتهی الجموع می باشد همانند موازین که جمیع میزان و مصادیق که جمع مصداق می باشد.«دجی» جمع دجیه بمعنی تاریکی و ظلمت شب است.
ظلمت چیست؟
اینک بحث این است که مراد از جمله «مصابیح الدجی» چیست؟ برای توضیح این جمله نکات ذیل قابل توجه است:
1ـ بی تردید نه مراد از چراغ در اینجا چراغ مادّی است و نه مراد از ظلمت تاریکی ظاهری.
برای شناخت «مصباح» چراغ، باید ظلمت را شناخت. این ظلمت چیست؟ اصلی ترین محور این ظلمت، ظلمت کفر و شرک است خداوند خود را به عنوان خارج کننده مؤمنان از ظلمات به نور معرفی می کند «اللّه ولی الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور.»(1) رسالت پیامبران الهی را قرآن کریم معرفی می کند که آنان وظیفه دارند مردم را از ظلمتها به نور هدایت کنند «و لقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور...»(2) تحقیقاً موسی را با آیاتمان فرستادیم و به او دستور دادیم که قومت را از ظلمت ها خارج ساخته و به نور هدایت کن «هو الّذی ینزل علی عبده آیات بیّنات لیخرجکم من الظلمات الی النور و انّ اللّه بکم لرؤف رحیم(3) او خدائی است که آیات بیّنات را بر بنده اش نازل می کند تا شما را از تاریکیها به نور بیرون برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.
و قرآن کتاب خارج کننده انسانها از ظلمتها به نور است «بسم اللّه الرحمن الرحیم الر کتاب انزلناه الیک لتخرج النّاس من الظلمات الی النور باذن ربّهم الی صراط العزیز الحمید»(4) بنام خداوند بخشنده مهربان الف لام را این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها (شرک و ظلم و طغیان) به سوی روشنائی (ایمان و عدل و صلح) به فرمان پروردگارشان درآوری به سوی راه خداوند عزیز حمید.
بنابراین رسالت همه ادیان توحیدی همین یک کلمه است که انسانها را از ظلمتها رهانیده به هدایت رهنمون گردند. ریشه همه ظلمتها، شرک و کفر است در متن آن جهل، تفرقه، ظلم، گناه و... وجود دارد لذا در بسیاری از آیات قرآن ظلمت به صورت جمع آمده است و «نور» در همه جای قرآن مفرد آمده است. و مصداق بارز آن ایمان و توحید است. راز مفرد آمدن نور این است که در راه حق هیچگونه پراکندگی و دوگانگی وجود ندارد بلکه سراسر وحدت و یگانگی است. «مسیر حق مانند خط مستقیمی است که میان دو نقطه کشیده می شود که همیشه یکی است و تعدد در آن ممکن نیست ولی باطل و کفر مرکز انواع اختلاف و پراکندگیهاست حتی اهل باطل در باطل خود هماهنگ نیستند، وحدت هدف ندارند درست مانند خطوط انحرافی که در میان دو نقطه کشیده می شود که تعداد آن در دو طرف خط مستقیم بی شمار و نامحدود است.»(5)
در ظلمت و تاریکی شرک، انسان تباه شده سرمایه خود را از دست می دهد، از خود بیگانه می شود این همان «خسران» است که در آیات زیادی قرآن کریم می گوید از خدا بیگانگان گرفتار آن می شوند. «قل ان الخاسرین الّذین خسروا انفسهم»(6)؛بگو زیان کرده و سرمایه باخته آن است که خویشتن را زیان کرده و خود را باخته است. «نسوا اللّه فانسیهم انفسهم»(7) از خدا غافل شدند پس خداوند خودشان را از خودشان فراموشاند. از این آیات استفاده می شود انسان آنگاه خود را دارد و از دست نداده که خدا را داشته باشد. آنگاه خود را به یاد دارد و فراموش نکرده که از خدا غافل نباشد و خدا را فراموش نکند. حافظ می گوید:
حضوری گر همی خواهی از او غائب مشو حافظ |
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها |
این ظلمت است که برترین خدمتگزاران بشریت یعنی انبیاء و اوصیاء در پی آنند که انسان را از آن برهانند لذا برترین خدمتها هم همین است و خداوند این را نعمتی سنگین می داند: «لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»(8) خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آن ها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
بنابراین اولین مصابیح هدایت، انبیاء هستند. چراغهای فروزانی که همانند شمع آب شدند تا روشنائی به جهان بشریت بخشیدند چه مرارتها، سختی ها، شکنجه ها، آوارگیها که در این راه تحمّل کردند تا بشر راه را بیابد و به بیراهه نرود.
چراغهای هدایت
اینک با تبیین واژه «ظلمت» می توان مفهوم «چراغ فروزان» بودن اهل بیت (علیهم السلام) را فهمید. آن ها نیز هدایتگر بشریت و خارج کننده آن ها از ظلمتها به نورند. در روایت جامعی در باب امامت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمود:«...الامام کالشمس الطالعة المجلّلة بنورها للعالم و هی فی الافق بحیث لاتنالها الایدی و الابصار، الامام البدر المنیر و السراج الزاهر و النور الساطع و النجم الهادی فی غیاهب الدجی و اجوار البلدان و القفار و لجج البحار...»(9)...امام مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا می گیرد و خودش در افق است بنحوی که دستها و دیدگان به آن نرسد، امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره ایست راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها...»
لیکن ظلمتی که امامان معصوم علیهم السلام با آن در ستیز بوده و در پی آن بودند که مردم را از آن خارج سازند به مراتب سخت تر از ظلمتی بود که پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با آن مواجه بود. پیامبر با شب پرستانی مواجه بود که می گفتند زنده باد بت!! امّا امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و فرزندان معصومش بویژه حضرت مهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفداء با کسانی درگیر بودند که در پوشش دین بودند، نماز می خواندند، با قرآن مأنوس بودند، چه بسا اهل تهجّد و شب زنده داری بودند. روشن است روشنگری در این عرصه به مراتب سخت تر از روشنگری در عرصه کفر آشکار است. لذا همراهی با اهل بیت بصیرتی عمیق می خواست و آنان که از این نعمت برخوردار نبودند یا به دام باطل می افتادند و یا حداقل به لغزشگاه بی طرفی و بی تفاوتی می غلتیدند که خود مقدمه انحراف ضدیت بود.
«اینان در تاریخ زمینه ساز پیروزی جبهه باطل بوده اند وقتی صحنه درگیری حق و باطل سخت می شود و سرنوشت انسانها با مرگ پیوند می خورد جوّ جامعه برای گسترش تفکر وانشستگی و عافیت طلبی فراهم می شود آنگاه کسانی را که آماده مرگ در راه خدا نگردیده خصلتهای منفی خود را در پس مرداب شبهات پنهان کرده اند این بیماری مزمن در بر می گیرد و وسیله ای مناسب و سلاحی برنده و فریبنده می گردد تا پیروان ناپخته جبهه حق را شکار کند.(10)»
اینجاست که بیش از موارد دیگر نیاز به «چراغ» است.و اهل بیت علیهم السلام همان چراغ فروزانند که همراهی با آنان آدمی را از فرو غلتیدن در ضلالت می رهاند و شاید یکی از وجوه تشبیه اهل بیت (علیهم السلام) به «نجوم» همین باشد.
از نقش های ارزشمند ستارگان آن است که در شب نشانه خوبی برای ره جویان هستند:«و هو الّذی جعل لکم النجوم لتهتدوا فی ظلمات البر و البحر قد فصّلنا الآیات لقوم یعلمون»(11) او خدائی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکیهای خشکی و دریا به وسیله آنها هدایت شوید ما نشانه های خود را برای کسانی که می دانند(و اهل فکر و اندیشه اند) به تفصیل بیان کرده ایم «همیشه در تمام طول تاریخ یکی از مهم ترین وسائل راهیابی انسان در شبهای تاریک ستارگان آسمان بوده اند که با کمک آنها در سفرهای دریا و بیابان از گمراهی نجات می یافته حتی جمعی از دانشمندان معتقدند که پرندگان مهاجر همان پرندگانی که گاه در طول سال هزاران کیلومتر راه را طی می کنند و جمعی از آنها شب و روز بدون وقفه به پرواز خود ادامه می دهند مسیر دقیق خود را روزها از آفتاب و شبها از ستارگان آسمان پیدا می کنند به همین دلیل اگر هوا کاملاً ابری باشد موقتاً توقف می کنند تا آسمان باز و ستارگان پیدا شوند.»(12)
خداوند این نقش را در عرصه هدایت معنوی بعد از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به امامان معصوم سپرده است.
لذا در ذیل آیه فوق روایات فراوانی رسیده است که نجوم به اهل بیت (علیهم السلام) تفسیر شده است. در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: «انّ النجوم هم آل محمد (ص) لانّ الاهتداء لا یحصل الّابهم»(13) این نجوم آل پیامبرند چون هدایت پذیری جز با آنها ممکن نیست .
وجوه تشابه امامان به نجوم
این تشبیه می تواند، وجوه شباهت فراوانی بین نجوم و اهل بیت (علیهم السلام) را برساند:
اول آنکه: همانگونه که نجوم در رهیابی انسانها و حیوانات تأثیر گذارند، امامان معصوم نیز نقش اساسی در راهیابی انسان به سعادت دارند.
دوم آنکه: همانگونه که تا این نظام هستی، هست و منقرض نشده نجوم هستند. فیض وجودی امامان علیهم السلام نیز تا قیامت ادامه دارد.
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «الا انّ آل محمد صلی اللّه علیه و آله و سلّم کمثل نجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم...»(14)آگاه باشید آل پیامبر همانند ستارگان آسمانند که هرگاه یکی از آنها غروب کند دیگری طلوع می کند.
این تعبیر به خوبی نشان می دهد که سلسله امامت گسستنی و تعطیل بردار نیست و زمین از حجت خدا هرگز خالی نمی ماند.
سوّم آنکه: پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«النجوم امان لاهل الارض من الغرق و اهل بیتی امان لامّتی من الاختلاف»(15) ستارگان مایه امنیت و نجات از غرق شدن برای اهل زمین هستند (زیرا در مسافرت های دریایی با کمک ستارگان به مقصد می رسیدند) و اهل بیت من سبب امان و نجات امتم از اختلافات هستند. یعنی اگر امّت، امامت این انوار تابناک را بپذیرند به جهنم اختلاف نمی افتند.
چهارم آنکه: همانگونه که ستارگان مایه زینت آسمانند امامان معصوم (علیهم السلام) نیز زینت بخش جهان هستی اند. جهان هستی بدون آنها زیور نداشت «انا زیّنا السماء الدّنیا بزینة الکواکب...؛ ما آسمان پائین را با ستارگان تزیین کردیم...»(16)
«منظره ستارگان آسمان آنقدر زیباست که هرگز چشم از دیدن آن خسته نمی شود بلکه خستگی را از تمام وجود انسان بیرون می کند. گوئی با زبان بی زبانی با ما سخن می گویند و رازهای آفرینش را بازگو می کنند گویی همه شاعرند و زیباترین غزلهای عشقی و عرفانی را پی در پی می سرایند.»(17) زیور جهان هستی هم اهل بیت علیهم السلام هستند، اگر این گلهای بی خار جهان هستی و رهروان راهشان نبودند یعنی انبیاء و امامان و گروندگان به آن ها پاسخی در برابر اعتراض فرشتگان به هنگام آغاز خلقت که: «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء» نبود!! به احتمال بسیار زیاد «انی اعلم ما لاتعلمون»(18) من می دانم آنچه را که شما نمی دانید همین باشد که شما لکه های ننگ جهان انسانیت را دیده اید و مایه های افتخار
آنرا ندیده اید شما پیامبران فداکار، امامان معصوم (علیهم السلام)، خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را ندیده اید!!
پنجم آنکه: قرآن کریم "نجوم" را پاسداران آسمان در برابر نفوذ شیاطین می داند...«و حفظا من کلّ شیطان مارد»(19) و آن را «آسمان» از هر شیطان خبیثی حفظ نمودیم.
یکی از طرق حفظ آسمان از صعود شیاطین بوسیله گروهی از ستارگان است که شهب نامیده می شوند.(20)
اهل بیت علیهم السلام نیز پاسداران دین در برابر نفوذ شیاطین هستند. نبی گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «انّ فی کلّ خلفٍ عدلاً من اهل بیتی ینفی عن هذا الدین تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین و انّ ائمتکم قادتکم الی اللّه عزّ و جلّ فانظروا بمن تقتدون فی دینکم و صلاتکم» (21) همانا در بین هر عصری عادلی از اهل بیتم هست که از دین در برابر تحریف غلوکنندگان ، پیرایه های اهل باطل به دین و تأویل جاهلان دفاع می کند همانا رهبران شما رهبران شما به سوی خدا هستند بنگرید که در دین و نمازتان به چه کسانی اقتداء می کنید؟
آری اهل بیت علیهم السلام، چراغ فروزان هدایت اند.
این است راز آنکه در روایات فراوان «نور» تأویل به امامان علیهم السلام شده است. در نامه ای که حضرت امام ابوالحسن (علیه السلام) به بعضی از اصحابشان نوشته اند آمده است: «نحن نور لمن اتبعنا و نور لمن اقتدی بنا»(22) ما نوریم برای آنان که از امام تبعیت کرده و به ما اقتدا کنند. در همین زیارت جامعه می خوانیم:« خلقکم اللّه انواراً فجعلکم بعرشه محدقین ؛خداوند شما را نورهائی آفرید که گرد عرش او حلقه زده بودید» نیز آمده است : «و انتم نور الاخیار و هداة الابرار» و شما نور خوبان و هدایت کننده نیکوکاران هستید.
خواص و ویژگیهای نور
نور خواص و ویژگیهائی دارد که همه این ویژگیها در عرصه معنوی قابل تطبیق بر اهل بیت (علیهم السلام) است.
1ـ نور از زیباترین و لطیف ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتهاست.
2ـ نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است و بدون آن چیزی را نمی توان دید بنابراین هم ظاهر است هم مظهر(ظاهر کننده غیر).
3ـ امروز ثابت شده که تمامی رنگهائی را که ما می بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهای مشابه به آن است و گرنه موجودات در تاریکی مطلق رنگی ندارند.
4ـ تمام انرژیهای موجود در محیط ما (بجز انرژی اتمی) همه از نور آفتاب سرچشمه می گیرد، حرکت بادها، ریزش باران، حرکت نهرها و سیلها و آبشارها و بالاخره حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی می شود.
5 ـ نور آفتاب که مهمترین نور دنیای ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودی بدون استفاده از نور (به طور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند.
6ـ نور آفتاب نابود کننده انواع میکربها و موجودات موزی است و اگر تابش اشعه این نور پربرکت نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.»(23)
این ویژگیها قابل انطباق بر خالق نور یعنی ذات مقدّس ربوبی است «اللّه نور السموات و الارض...»(24) بر قرآن مجید(25)، ایمان(26)، هدایت الهی (27)، آئین اسلام(28)، شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)(29) و نیز امامان معصوم سلام اللّه علیهم اجمعین منطبق است.
فرماندهان کل قوای زندگی
آری امامان چراغهای فروزان در شب تاریک اند. باید باور کنیم که منهای اهل بیت در تاریکی بوده و تاریکیم. بدون آنها راه را از بیراهه نمی شناسیم باید فرمانده کل قوای زندگی خود را آنها قرار دهیم، همه پیرو آنها باشیم و از منظر آنها بنگریم.
نبی گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «اجعلوا اهل بیتی منکم مکان الرأس من الجسد و مکان العینین من الرأس فان الجسد لایهتدی الّا بالرأس و لا یهتدی الرأس الّا بالعینین»(30).
اهل بیتم را همانند سر در بدن و همانند دو چشم در سر قرار دهید همانا بدن جز با سر هدایت نمی شود و سر هم جز با دو چشم راه نمی یابد. معنای حدیث این است که فرماندهی زندگی خود را به اهل بیت علیهم السلام بسپارید و منظر و بینش زندگی را هم از آنها بگیرید. این یعنی بهره مند شدن از چراغهای فروزان در تاریکی شب. پس سلام بر شما ای چراغهای فروزان هدایت «مصابیح الدجی».