«یادم میآید کلاس پنجم ابتدایی، یک روز سوژهی انشایمان یک کلمه و سه نقطه بیشتر نبود: «میخواهم...». با همان ذهن کودکانهام نوشته بودم میخواهم نوری باشم و به قلبها بتابم. حالا هم که به این جملهها نگاه میکنم میبینم من همانم.» اینها را مهین مطریزاده میگوید؛ زنی که در کنار زندگی خانوادگی و تربیت چهار فرزند، فعالیتهای شغلیاش را در زمینه مورد علاقهاش، صنعت با جدیت پیگیری میکند. او در رشته طراحی خودرو و مهندسی مکانیک در دانشکده فنی دانشگاه تهران تحصیل کرده و لوحها و تقدیرنامههای زیادی به عنوان مدیر برتر در صنعت خودروسازی دارد، از جمله مدیر برتر روابط عمومیهای صنعت کشور. او حالا، در روزهای بازنشستگی، در کارگاهش در عسلویه از همیشه فعالتر است.
مهندس مهین مطریزاده سال 1338 در آبادان متولد شده اما از هشت سالگی در تهران بزرگ شده است. پدرش علاقه زیادی به ادامه تحصیلِ دخترش در رشته مهندسی داشته و با همین انگیزه، دخترش را به تنهایی در سال 1355 راهی آبادان می کند تا در آنجا دیپلم ریاضی اخذ کند. سپس او با قبول شدن در رشته تکنولوژی خودرو (که به دلیل نرسیدن به حد نصاب دانشجویان، به طراحی خودرو تغییر رشته میدهد) وارد شغلی میشود که در جامعه، مردانه شناخته میشود. ورود خانم مطری زاده به دانشگاه با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها توام میشود. در این فاصله او ازدواج کرده و بعد از بازشدن دانشگاه با داشتن دو فرزند به ادامه تحصیل میپردازد. بعد از اتمام تحصیلات دانشگاه برای کارآموزی به شرکت ایران خودرو میرود و با جدیتی که در کار دارد به استخدام این شرکت درمیآید. بعد از آن نیز صاحب فرزندان دوقلویی میشود و با داشتن چهار فرزند، همچنان عاشقانه به هدف خود که کار صنعتی زنان است، فکر میکند و با این انگیزه بقیه موانع را نیز کنار میزند. او در حین خدمت در شرکت ایران خودرو با بورسیهی این شرکت به تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشکده فنی دانشگاه تهران میپردازد.
او پس از سالها کار و زندگی در تهران، آن هم درست زمانیکه میتوانست روزهای بیدغدغه بازنشستگی و گفتن و خندیدن با نوهها را تجربه کند، خانه و زندگی در تهران را ترک و به قصد زندگی در شهرستان جم و کار در منطقه ویژه اقتصادی پارس (عسلویه) به جنوب کشور عزیمت کرده است. خانم مطریزاده در حال حاضر کارگاهی صنعتی در حوزهی پژوهش، نوسازی و بازسازی صنایع در عسلویه احداث کرده و مهندسان بومی و جوان برق و صنایع و کامپیوتر را در کارگاهش مشغول به کار کرده است.
در ادامه گفتوگوی بنیتا را با این بانوی سختکوش کارآفرین بخوانید.

کارگاه صنعتی خانم مطری زاده در عسلویه
خانم مهندس، در نسل شما معمولا اعضای خانواده بهخصوص همسر یا فرزندان تمایل چندانی به کار کردن زن آن هم بعد از سن بازنشستگی ندارند. عکسالعمل همسر و فرزندان شما در این مورد چطور بوده است؟
همسرم از همان ابتدا به توسعه و رشد فردی من اهمیت میداد و همواره درصدد بود راهی را انتخاب کنم که منجر به ترقی فردی من شود. بنابراین نه تنها مانع نبود بلکه هر جا به کمک و راهنمایی او نیاز بود جلوتر از من در هموار کردن مسیر، قدم برمیداشت. اما فرزندانم همیشه از کار کردن من ناراضی بودند و دوست داشتند من یک مادر سنتی باشم.
آیا میتوانستید به شیوه ای که فرزندان دوست داشتند زندگی کنید؟
من یک زن صنعتی هستم نه یک زن سنتی. من وارد صنعت شده بودم و به دلیل روحیات فردی و اجتماعی خاص، راه خروج نداشتم. فکر من در توسعه صنعتی کشور درگیر شده بود و دغدغهام صاف بودن ریشه فرش خانه و آشپزی و ظرف شستن و جاروکشیدن منزل نبوده و نیست. هرچند واقعیتش هم این است که گاهی بهتر است زنان مشابه یک زن سنتی باشند، زیرا خداوند احساسات مادرانه را تنها در وجود یک زن خلق کرده است و حضور یک زن به عنوان یک همسر و یک مادر نقش با ارزش و بسیار ارزندهای است. منتها بین زنی که فقط در خانه مانده تا یک مصرفکننده باشد و دغدغهاش زیبایی ظاهری خودش است تا زنی که نقش تربیت فرزندان و مدیریت را در منزل بر عهده دارد تفاوت زیادی وجود دارد.
به حضور زن در خانه به عنوان پشتوانه برای همسر و فرزندان اعتقاد دارید؟
یک زن وقتی در قالب یک پشتوانه در کنار همسر و فرزندان نمود پیدا میکند، نقش ارزنده ای بر عهده دارد. البته به شرط آنکه در قالب یک زنِ توسعهیافته این نقش را ایفا کند نه یک زن رشد نیافته. کشورهای توسعهیافته به این امر که زنان میتوانند در چرخاندن چرخهای اقتصادی و رشد اجتماعی نقش داشته باشند، پی بردهاند و زیرساختها را برای حضور زنان در اجتماع فراهم کردهاند اما با چالشهای جدیدی نیز مواجه شدهاند که مهمترین آنها، حضور ارزشمند یک زن در کنار خانواده و در قالب نقشهای همسری و مادری بوده است. آنها به ارزش حضور زنان در همه محافل چه اجتماع و چه منزل پی برده اند؛ اما در عین حال به این نتیجه نیز رسیده اند که خلاء زن در کنار خانواده جایگزینی ندارد و اکنون در قالب طرحهای مختلف از جمله مرخصی زایمان، بازنشستگی پیش از موعد و غیراجباری، خدمات اجتماعی و... سعی کردهاند زنان را هر چند برای مدت زمانی کوتاه، به منازل بازگردانند.
بازدید مرحومه خانم الهی قمشهای از غرفه کارگاه خانم مطری زاده در نمایشگاه نفت، گاز پتروشیمی عسلویه
آیا شما نیز با خود این جدال درونی را دارید؟
مسلما این جدال درونی را همهی زنان شاغل تجربه می کنند. بخصوص در جامعهای که با وجود تبلیغات برای حضور زنان در اجتماع، هیچ زیرساختی برای ورود آنان در جامعه فراهم نیست و هنوز خانمهای ما باید در جزئیترین مسئله که ساعت کاری طولانیتر آنان نسبت به ساعت کاری مهدکودکهاست، دچار تنش شوند. این جدالها و تعارضات ناخواسته برای هر زنی وجود دارد. اینها جدالهای درونیای است که من نیز همیشه با آن مواجه بودهام و با همسرم به عنوان یک مرد روشنفکر مطرح میکردم.
احتمالا در طول این سالها که کار کردهاید افراد زیادی از سر دلسوزی از شما خواستهاند کار نکنید و بیشتر به خودتان برسید؛ پاسخ شما به آنان چه بوده است؟
من همواره اهدافی برای خودم مشخص کردهام و وقتم را نیز صرف رسیدن به آنها کردهام. برای من مهم نیست شکل ظاهریام چگونه است. آنچه خدا آفریده را دوست دارم اما بیشتر تمایل دارم به جنبههای توسعه فردی خود بپردازم و به نظرم وجود یک زن آنقدر ارزشمند است که به طور افراطی فقط به ظواهر خود نپردازد و اجازه ندهد دیگران در مورد جنبههای ظاهری او قضاوت کنند.
چه چیزی حال شما را خوب میکند؟
کار کردن حالم را خوب میکند. چون من عاشق کار در محیطهای صنعتی هستم و در خلال این روابط و تجارب، آرامش کسب میکنم. وقتی یک خانم وارد حوزهای که در اختیار مردان است، میشود باز هم زنانه کار میکند، زیرا ساختارهای زنانهی یک زن طوری طراحی شده که همواره می خواهد وظیفه و مسئولیتی که به او سپرده شده را به طور کامل ایفا کند.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
اگر دوست داشته باشید می توانید سری هم به مطلب «معرفی خانم های موفق ایرانی در سراسر دنیا؛ رکسانا مصلحی» بزنید.
مقالات مرتبط
-
-