قناعت، تحفه ای است الهی برای مردمان و گنجی است برای اهل ایمان که گذران از جهان شتابان، به عالم جاویدان را تسهیل میزند. آنچه در پی می آید، پندی است از عارف نامی، عطار نیشابوری در باب قناعت که به گوش جان می نیوشیم:
ای پسر! اگرچه از فقر تلخ تر چیزی وجود ندارد، قناعت کن و به آنچه داری بساز. سحرگاهان از خدایت طلب بخشش کن و لحظه های باقی مانده عمر را غنیمت دان.
هم نشین خود را غیبت مکن و شیطان را لعنت فرست. هر آن کس که از خداوند نهراسد، پروردگار هراسی در دل او ایجاد می کند تا از هر چیزی بترسد. نیاز نیازمندان را برآورده کن تا خداوند نیازت را برآورده کند. آگاه باش که هر آنچه نزد توست، همه، عاریتی است و آنها را از کف خواهی داد:
هست مالت، جمله در کف، عاریت
گر بماند از تو، باشد زاریت
عاریت را باز می باید سپرد
هیچ کس دیدی که زر با خود ببرد؟
ای عزیز! سرانجام دنیا، جز کفن و قطعه ای گور نخواهد بود. آنچه جاودان برای تو باقی خواهد ماند، کارهایی است که در راهِ حق انجام می دهی و آنچه از مال دنیا جمع کنی، جز رنج و عذاب، حاصلی ندارد. دنیا همانند مرداری بی ارزش است، اگر مرد راهی از آن درگذر:
هست دنیا بر مثال قطره ای
بگذر از وی زان که داری بهره ای
ای پسر! انسان عاقل خانه آخرتش را با اعمال نیک خود در این دنیا محکم خواهد ساخت و چنین انسانی، هرگز، لذات جاودانه آخرت را به خوشی های زودگذر دنیایی از دست نخواهد داد؛ همچنان که انسان عاقل بر سر پل خانه نمی سازد؛ زیرا یقین دارد که چنین خانه ای دیری نمی پاید و سیل آن را ویران خواهد کرد.
ای انسان! آگاه باش که مال و اولاد، اگرچه برایت عزیز و دوست داشتنی اند، دشمن تو هستند. آن که در راه خداوند گام می نهد و سالک راه حق است، هیچ گاه برای از دست دادن آنچه دارد در هراس نیست؛ زیرا وابستگی های دنیا را گذرا و نابودشده می داند و جاودانگی را فقط در وجود حق می بیند:
آن که در بندِ زیادت می شود
دور از اهلِ سعادت می شود
آنان که در راه خداوند جان خود را از دست داده اند، اسب اندیشه خود را تا آسمان ها رانده اند و به کمال مقصود رسیده اند:
تا بتازی در ره حق آن چه هست
آنچه می باید کجا آید به دست؟
[1]
[1] . پند پیر نیشابور: بازنویسی و تخلیص پندنامه عطار نیشابوری، به کوشش: جعفر شجاع کیهانی، تهران، اهل قلم، 1381، صص 111 و 112.