صدیقه لک زایی، شماره اشتراک 5226، از قم
در طول اعصار و قرون، حکومت ها و دولت های زیادی روی کار آمده و چند صباحی بر مردم حکومت کرده و بعد هم از بین رفته اند، به طوری که اثری از آن ها بر جای نمانده و اگر در مواقعی یادی هم می شود، برای این است که مایه عبرت دیگران شود. اما در این میان، حکومت هایی هم بوده اند که علی رغم گذر قرن ها هنوز هم بر سر زبان هایند و با تمام تلاشی که براندازان انجام داده اند، ره به جایی نبرده اند.
حکومت امام علی(ع) یکی از این حکومت ها است که شیفتگان زیادی داشته و دارد و هنوز که هنوز است، بعد از گذشت سالیان متمادی هرجا سخن از عدالت به میان می آید، عدالت علی(ع) در ذهن ها تداعی می شود.
علی(ع) حاکمی بود که خود را از مردم و مردم را نیز از خود می دانست. در پیاده کردن عدالت و احکام خدا هیچ هراسی نداشت و عقیده داشت عدالت در رأس همه برنامه ها است. او معتقد بود اگر این اصل از میان برداشته شود، سودجویان و فرصت طلبان به دستگاه حکومت راه یافته و فساد و تباهی آن را فرامی گیرد. امیرمؤمنان رهبری بی نظیر بود که احکام خدا را با شیواترین بیان، ابلاغ و در مقام عمل به عالی ترین وجهی پیاده می کرد. او فقط رضایت حق را در نظر داشت.
جایگاه مردم در حکومت امام علی(ع)
در هر حکومتی، مردم به دو دسته اکثر و اقل تقسیم می شوند که همیشه اکثر عظیم جامعه را توده مردم تشکیل می دهند. این عده معمولاً از امکانات رفاهی کمتری برخوردارند، اما در مقابل گروه اندک دیگری هستند که از امکانات مادی و رفاهی فراوانی برخوردارند و برای خود به دلایل غیر موجه شخصیت و امتیازی خاص نسبت به عامه مردم قائلند. هر حاکمی باید طوری رفتار کند که بتواند به نفع هر دو دسته حکم صادر کند1 و به عبارت بهتر، عدالت و انصاف را در مورد هر دو دسته اجرا کند و رضایت آنان را کسب کند. علی(ع) پایداری و دوام حکومت را در اجرای عدالت و استقرار عدل می شناسد; یعنی اگر دولت و حکومتی را شعار خود قرار دهد و در پیاده کردنش موفق باشد، آن دولت، لایق ماندن و استمرار است. وگرنه دولتی که هدفش ظلم و مقصدش استثمار و بهره کشی است، دولتی زودگذر و زوال پذیر است.
در حکومت نمونه علی(ع)، رابطه حاکم با مردم بسیار دوستانه، انسانی و شرافت مندانه است، به همین دلیل هیچ گاه طاقت دیدن مشکلات و گرفتاری های مردم را نداشت و به این مسئله اهمیت زیادی داد. مؤید وجود این گفته، توصیه های مستمری است که حضرت ضمن نامه ها و خطبه ها و فرمان های خود در نهج البلاغه به عاملان و استان داران خویش خاطرنشان فرموده اند و از آن جمله در عهدنامه خود به مالک اشتر می نویسند:
(برای ارباب رجوع وقتی مقرّر کن و خود شخصاً بر گرفتاری هایشان برس و برای این موضوع مجلسی عمومی تشکیل ده و در آن مجلس برای خدایت که تو را آفریده و این مقام داده، فروتنی کن و در این موقع، ارتش و مأموران و پاسبانان خود را از جلوی چشم مردم دور کن تا بدون پروا و هراس با تو سخن گویند، زیرا مکرر از رسول خدا شنیدم که می فرمود: هرگز امتی به قداست و پاکی نخواهد رسید مگر آن که در میان آن ها حق ضعفا از اقویا و نیرومندان بدون لکنت و پروا گرفته شود.)2
از کلمات مولا علی(ع) درباره رهبر و حقوق مردم نکاتی را می توان استفاده کرد که به بعضی اشاره می شود:
* در حکومت آن حضرت، مردم حق دارند که با حاکم خود ارتباط مستقیم داشته و خود حرف هایشان را به حاکم بزنند و بر حاکم است که وقتی را به این امر اختصاص دهد. علی(ع) می فرماید: (در هر بامداد و شام ساعتی برای رسیدگی به امور رعیت معیّن کن و به سؤالات آن ها شخصاً ج واب ده و نادان و گم راهشان را متوجه ساز، با دانشمندان در تماس باش، جز زبانت، واسطه ای و جز چهره ات، حاجبی بین خود و مردم قرار مده.)3
* مردم در حکومت آن حضرت، محرم اسرار حاکم هستند، مگر اسراری که اظهارش به ضرر مردم و حکومت است. علی(ع) می فرماید: (بر عهده و وظیفه من است که هیچ سرّی را از شما مکتوب ندارم جز اسرار جنگی در مواقع ضروری.)4
* در حکومت آن حضرت، افکار مردم محترم است و حکام باید در امور کشور با مردم مشورت کرده از آرا و نظرهای آنان استفاده کنند، چرا که مردم حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند و در امورات تصمیم بگیرند. حضرت در این باره می فرمایند: (من هیچ مسئله ای را بدون مشورت با شما انجام نمی دهم، جز مسئله قضاوت.)5
* در حکومت آن حضرت، نیکوکار و بدکار یک سان نیستند، بلکه بدکار به سزای بدی اش می رسد و نیکوکار به پاداش خوبی اش. حضرت علی(ع) در نامه اش به مالک می فرمایند: (…و نباید نیکوکار و بدکار نزد تو یک سان باشند که آن، نیکوکار را به نیکویی کردن بی رغبت سازد و بدکار ان را به بدی کردن وا دارد; پس هریک از ایشان را به آن چه گزیده اند، جزاده.)6
* مردم شهرهای دور افتاده و شهرهای مرکزی، همه در حقوق و مزایا برابرند و حاکم موظف است کاری کند که حقوق دور افتاده ترین افراد نیز به آنان برسد، حضرت در نامه خود به مالک اشتر می نویسد: (همانا دورترین ایشان را همان نصیب و بهره ای است که نزدیک ترین آن ها دارن د و رعایت حق هریک از ایشان از تو خواسته شده است.)7
* در حکومت آن حضرت، فقیر و ثروت مند نزد حاکم یک سانند و حاکم موظف است به امور درماندگان و محتاجان نیز رسیدگی کند و خود از احوال آن ها جویا شود، چرا که آنان برخی به خاطر عفت نفس، فقر خود را از اظهار نمی کند. چنان که حضرت در نامه ای می فرماید: (پس از خدا ب ترس، از خدا بترس درباره دسته زیردستان درمانده بیچاره و بی چیز و نیازمند و گرفتاری که در سختی و رنجوری و ناتوانی هم خواهنده است که ذلت و بیچارگی اش را اظهار می کند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است ولی از عفت نفس اظهار نمی کند.)8
* در این حکومت به هیچ کس ظلم و ستم نمی شود و همه در برابر قانون مساوی اند. حضرت علی(ع) می فرماید: (اگر کسی به بندگان خدا ستم کند، خدا را خصم خود قرار داده است.)9 مگر نه این است که به تعبیر رسول خدا(ص): (الخلق عیالُ الله; بندگان خدا جزء خانواده خدایند.)1 0 وقتی به انسانی ظلم و ستم شود، خداوند شخص ظلم کننده را مورد غضب خود قرار می دهد.
* در حکومت آن حضرت کسی که عیوب و زشتی های مردم را آشکار کند و اصرار بر آبروریزی مردم داشته باشد، مطرود است. از این رو حضرت در نامه اش به مالک می نویسند: (و باید از رعیت کسی را از همه دور و دشمنی داشته باشی که به گفتن عیب های مردم اصرار دارد.)11
حساسیت امام علی(ع) در برابر بیت المال
از جمله اقدامات مهم و اساسی و حساس امیرمؤمنان برای برپا داشتن حق و عدالت، بازگرداندن اموالی بود که از روی هوا و هوس و برخلاف عدالت میان نزیکان عثمان از بیت المال اختلاس شده بود. به همین دلیل علی(ع) در دومین روز از حکومتش خطبه ای ایراد فرمودند و د ر آن برنامه کار خود را چنین شرح دادند: (هر مالی را که عثمان به کسی بخشیده و هر زمینی را که در اختیار کسی قرار داد، همه آن ها باید به بیت المال باز گردد; اگرچه با آن ها زن ها را به ازدواج درآورده و در شهرها پراکنده کرده باشند….)12
علی(ع) می خواست مردم را به روش و سنت پیامبر بازگرداند و با توجه به حساسیتی که به بیت المال داشت سعی می کرد تا امتیاز طبقاتی را از میان بردارد و غنایم را به طور مساوی تقسیم کند تا آن جا که می فرمایند: (اگر این ها مال شخصی خودم بود و می خواستم بر مردم تقسی م کنم، تبعیض قائل نمی شدم تا چه رسد به این که بیت المال است و مال خدا است و ملک شخصی کسی نیست.)13
(روزی زنی قریشی از حجاز به کوفه آمد تا سهم بیشتری از علی(ع) برای خود بگیرد. وقتی به کوفه وارد شد، به زنی فارسی زبان برخورد کرد و از مقدار جیره او پرسید و متوجه شد که مقدار سهم هردو به یک مقدار است، بسیار ناراحت شد و آن زن را نزد حضرت آورد و با صدایی بلند گفت: سهل من العدل أن تساوی بینی و بین هذالامة الفارسیه; آیا عدالت است که میان من و این کنیز فارسی یک سان عمل کنی؟!ز امام نگاهی به آن زن کرده و مشتی خاک برداشت و به آن نگریست و فرمود: ساجزای این خاک بر یک دیگر برتری ندارد.ز سپس این آیه را تلاوت کردند: سا نّا خلقناکم من ذکر او انثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم.ز)14
(ابن ابی الحدید از مدائنی نقل کرده که گوید: مهم ترین علت در این که مردم علی(ع) را رها کرده و گرد معاویه جمع شدند، مسئله مال و پول بود، زیرا علی(ع) در تقسیم مال کسی را بر دیگری برتری نمی داد ولی معاویه این گونه نبود…).15
معیار عزل و نصب ها در حکومت علی(ع)
1. عزل کارگزاران:
امام علی(ع) پس از در دست گرفتن حکومت بسیاری از کارگزاران نالایق را عزل کرده و افراد شایسته و با صلاحیت را جای گزین آن ها کردند.
عزل و نصب ها از نخستین اقدامات سیاسی امیرالمؤمنین برای برقراری حکومت عدل اسلامی بود. متأسفانه بیشتر کارگزاران عثمان از شجره خبیثه بنی امیه و خویشان وی بودند که در رأس آن ها معاویه قرار داشت، که عمر بن خطاب او را به حکومت شام نصب کرد و عثمان نیز او را در این مقام تثبیت نمود. امام از روز نخست که خلافت را پذیرفت، تصمیم گرفت کلیه فرمانداران عصر عثمان را که اموال بیت المال را در مقاصد و اغراض خود مصرف کرده و یا آن را به خود و فرزندان خودشان اختصاص داده و حکومت کسری و قیصر برای خود ساخته بودند، برکنار سازد.)1 6
به همین دلیل در همان روزهای نخست حکومت خود، معاویه را نیز مانند حکام دیگر عزل کرد. اما جمعی از نزدیکان و علاقه مندان آن حضرت روی نفوذی که معاویه در شام پیدا کرده بود، به عنوان خیرخواهی و مصلحت اندیشی، به آن حضرت پیش نهاد کردند که خوب است چندی معاویه را د ر این منصب باقی گذاری تا پس از آرام شدن اوضاع و استقرار پایه های حکومت، آن گاه عزلش کنی…; اما امام در جواب فرمودند: (به خدا سوگند، من در دینم مداهنه نمی کنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم.)17
2. گزینش کارگزاران:
ییکی از مهم ترین و اساسی ترین کارهای یک حاکم در اداره امور، انتخاب و به کارگیری مدیران و کارگزاران لایق و شایسته است. امام(ع) پس از عزل افراد نالایق، گزینش و نصب افراد کاردان و با صلاحیت را در رأس برنامه ها و اصلاحات خویش قرار دادند. آن حضرت با تو جه به حساسیتی که به این موضوع داشتند، معیارهای کلی گزینش کارگزاران را این گونه مطرح فرموده اند:
1. علم و توانایی;
2. پرواپیشگی;
3. داشتن تجربه کاری;
4. باحیایی;
6. پاکی و صلاحیت خانوادگی;
7. سابقه مسلمانی و دل بستگی دینی;
8. امانت داری و وفاداری;
9. کارایی و تأثیرگذاری.
روش مبارزه با دشمنان در دوران حکومت علی(ع)
امام علی(ع)، امام خوبی ه، عدالت، درست کاری و مظهر تقوا و پرهیزگاری است. او در هر شرایطی همواره مصلحت اسلام و مسلمین را در نظر گرفته و بهترین حکم را صادر می کردند. در مورد جنگ هایی هم که پیش می آمد، بسیار قاطع و شجاعانه رفتار می کردند و بعد از مبا رزه هم برخورد بسیار خوبی با اسرای جنگی داشتند. ایشان در مبارزه با دشمنان همواره این اصل ها را مد نظر داشتند:
1. توکل بر خدا و نهراسیدن از زیادی دشمن; 2. ثابت قدم بودن و استقامت داشتن در جنگ; 3. مسامحه و سهل انگاری نکردن در جنگ; 4. مأیوس نشدن از شکست اولیه و تلاش مجدد برای پیروزی; 5. مراقب مکر و حیله دشمن بودن; 6. شجاعت و شهادت طلبی در جنگ; 7. عفو کردن دشمن بعد از جنگ و مهربان بودن با اسرا.
امام علی(ع) و حفظ ارزش های اسلامی
امام علی(ع) نمونه انسان کاملی است که در حفظ اسلام و ارزش های آن بسیار کوشیده اند و همیشه و همه جا از اسلام دفاع کرده و آن را متضمن سعادت و رستگاری انسان ها می دانند. اگر به سخنان حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نظری بیندازیم، خواهیم دید که ایشان در جای جای آن به ارزش های اسلامی اشاره و تأکید و سفارش کرده اند که در این جا چند نمونه را ذکر می کنیم:
1. ایمان; ایمان یکی از والاترین و زیباترین ارزش های اسلام است. حضرت علی(ع) می فرماید: (الایمان معرفة بالقلب واقرار بالسان و عمل بالارکان; ایمان، معرفت و شناختن به دل، اعتراف به زبان و عمل به اعضا است.)18
و نیز آن حضرت می فرمایند: (از نشانه های ایمان، راست گفتن در جایی است که دروغ گفتن به مصلحت تو است و این که گفتارت از آن چه می دانی بیشتر نباشد و دیگر این که در سخن گفتن درباره دیگری از خدا بترسی و از کسی بد نگویی و نادانسته گواهی ندهی.)19
2. علم; عشق به علم و دانش و دانستن در فطرت انسان نهاده شده و انسان ذاتاً به دنبال حقیقت و علم است و وجود این خصیصه انسان را از حیوانات متفاوت می کند.
حضرت علی(ع) درباره ارزش علم می فرمایند: (لاشرف کالعلم; هیچ شرافتی مثل علم نیست).20 و نیز در جایی دیگر می فرمایند: (خذ الحکمة ولو من اهل النفاق; حکمت و علم را فرا گیرید حتی از منافقین.)21
3. تقوا; مولا علی(ع) همواره مسلمانان را به تقوا و پرهیزکاری از محرمات و انجام واجبات سفارش می کردند و این سفارش در جای جای کلمات آن حضرت به چشم می خورد. در جایی می فرمایند: (بندگان خدا شما را سفارش می کنم به تقوا و ترس از خدا که تقوا توشه سفر آخرت و پناه از عذاب است.)22
4. امر به معروف و نهی از منکر; یکی از اصلی ترین ارکان یک حکومت، امر به معروف و نهی از منکر است، چرا که این مورد ارزش و مسئولیت مردم را می رساند و به ما می فهماند که مردم در قبال عمل یک دیگر مسئول بوده و این گونه نیست که در جامعه اسلامی هرکس هرکاری بخواهد انجام دهد. امام علی(ع) می فرمایند: (پس هرکه امر به معروف کند، مؤمنین را همراهی کرده و ایشان را توانا گرداند و هرکه نهی از منکر کند، بینی منافقین و دو روها را به خاک مالیده است.)23
امام علی(ع) و تأمین امنیت در جامعه
امنیت یکی از اساسی ترین مسائل یک جامعه است و هر ملتی در حیات اجتماعی خود نیازمند به امنیت و آسایش است. اگر مردم به دنبال حاکم خوب هستند و می خواهند حکومت دار آن ها عادل، شایسته، مردم دار و… باشد، همه به خاطر این است که خواهان امنیت هستند و می خواه ند در آرامش روحی و روانی زندگی کنند. حضرت علی(ع) در این مورد تلاش های فراوانی کردند که به ذکر مواردی از آن ها اشاره می شود:
1. امنیت جانی; امنیت جانی یکی از اصلی ترین و مهم ترین اقسام امنیت است. در حکومت امام علی(ع) مردم به خاطر یک سری قوانین اسلامی از امنیت جانی برخوردار بودند; اگر کسی به دیگری صدمه می زد و یا یکی دیگری را می کشت، قصاص و مجازات می شد تا دیگران جرئت انجام چن ین کارهایی را در سر نپرورانند.
2. امنیت مالی و اقتصادی; در حکومت امام علی(ع) مردم علاوه بر امنیت جانی، از امنیت مالی نیز برخوردار بودند. هرکسی به مال مردم متعرض می شد، حاکم برای امنیت دیگران مجرم را دست گیر کرده و به سزای عملش می رساند.
3. امنیت شغلی و کاری;
4. امنیت قضایی و حقوقی;
5. و….