زلال وحی
به کوشش: امین عظیمی
«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّه َ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمْ اللّه ُ فِی الدُّنْیَا وَالاْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابا مُهِینا؛ آنها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوار کننده ای آماده کرده است.(احزاب: 57)
نکته: از روایاتی که در ذیل آیه وارد شده چنین استفاده می شود که آزار خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، به ویژه حضرت علی علیه السلام و دخترش فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز مشمول همین آیه بوده است. در صحیح «بخاری»، جزء پنجم، چنین آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطِمَهُ بِضعَهٌ مِنِّی فَمَنْ اَغْضَبَها اَغْضَبَنِی؛ فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.» همین حدیث در صحیح «مسلم» به این صورت آمده: «اِنَّ فاطِمَة بضْعَةُ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذاها؛ فاطمه، پاره ای از تن من است؛ هر چه او را آزار دهد، مرا می آزارد».
«اِنّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر؛ ما به تو (ای پیامبر) خیر فراوان بخشیدیم». (کوثر: 1) تأویل «الکوثر»، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است.
این سوره به ظاهر کوچک، یک حقیقت بسیار بزرگ را نشان می دهد که امّ الحقایق و مادر تمام خیرات و برکات است.
کلمات این سوره در تمام قرآن منحصر به فرد است و در هیچ جای دیگر قرآن نیست: اعطینا + کوثر + فَصَلّ + وانحر + شانئک + الابتر.
این سوره، 14 قرن قبل، دو پیشگویی کرده است: 1. نسل پیامبر زیاد می شود و عظمت پیدا می کند. 2. دشمنانش مقطوع النسل می گردند.
یک جرعه آفتاب
به کوشش: سودابه مهیجی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«هر که فاطمه را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده و هر کس علی علیه السلام را زیارت کند، مثل آن است که فاطمه را زیارت کرده است».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«فاطمه حوریه ای است در چهره انسان. هرگاه من در خود شور و شوق بهشت احساس می کنم، او را بوسه باران می کنم».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«فاطمه همان زهره درخشنده است».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«آفریدگار هستی نور فاطمه را بسان مشعلی فروزان آفرید و آن را بر کنگره های عرش آویخت و آن گاه بود که آسمان ها و زمین های هفت گانه به نور فاطمه نور باران گردید و به همین جهت او زهرا نامیده می شد».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
«دخت ارجمندم فاطمه سالار زنان گیتی در همه عصرها و نسل هاست. او حوریه ای است در سیمای انسان که هرگاه در محراب عبادت در برابر پروردگارش قرار می گیرد نور وجودش برای فرشتگان می درخشد درست همان گونه که ستاره ها برای زمینیان نورافشانی می کنند».
در پرتو سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام
«حُبِّبَ اِلَیَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تَلاوةُ کتابِ اللّه ِ والنَظَرُ فی وجهِ رسولِ اللّه ِ والانفاقُ فی سبیلِ اللّه ؛ از دنیای شما سه چیز در نظرم محبوب است: تلاوت قرآن، نگاه به سیمای پیامبر خدا، انفاق و بخشش در راه خدا».
«مَنْ اَصْعَدَ اِلیَ اللّه ِ خالِصَ عبادتِهِ اَهْبَطَ اللّه ُ الیهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛ هر کس عبادت خالصانه خود را نزد خدا بالا بفرستد، خداوند هم برترین مصلحت خود را برای او فرو می فرستد».
«بِشرٌ فی وَجْهِ المؤْمِنِ یُوجِبُ لصاحِبِه الجنّه؛ خوشرویی در چهره مؤمن، برای صاحبش بهشت فراهم می آورد».
«فَرَضَ اللّه ُ الْعَدْلَ مِسْکا لِلْقُلُوبِ؛ خداوند عدل را قوت دل ها قرار داده است».
«ما یَصْنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ؟ اِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَسَمْعَهُ وَبَصَرَهُ وَجوارِحَهُ؛ اگر روزه دار زبان و گوش و دیده و اعضاء خویش را از گناه نگه ندارد، روزه، او را به چه کار آید»؟
اشاره/ غریبانه
محمدکاظم بدرالدین
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «در نزد خدا چیزی محبوب تر از دو قطره نیست: قطره اشکی که از خوف الهی از چشم سرازیر شود و قطره خونی که در راه خدا ریخته شود.» و فاطمه این دو قطره محبوب را واجد است.
اینک لحظات واپسین عمر زهراست. علی با اینکه سدّی در برابر مشکلات و دشواری هاست، با اینکه کوهی از مقاومت است، از دیدن حال زهرا علیهاالسلام به گریه افتاده است. زهرا به هوش می آید و گفت وگویی بین این دو مونس جان شیفته رد و بدل می شود و در پایان، فاطمه چنین وصیت می کند:
مرا امشب غسل بده، شب کفن کن، شب دفن کن... .
علی به تلاوت قرآن و سوره یاسین مشغول است. زهرا چشم می گشاید و می گوید:
«السلام علیک یا جبرائیل. السلام علیک یا ملائکة ربی. الیک ربّی لا الی النار.» و چشم بر هم می نهد.
غریب می روی ای یاسِ دامن یاسین!کدام خاطره جز درد، آشنای تو بود؟
علی به هنگام دفن زهرایش این گونه به پیامبر خطاب می کند:
«آه، که با چه سرعتی به تو پیوست ای رسول خدا، پیمانه صبرم در این مصیبتِ جان سوز لبریز شده است. اینک امانت تو را به تو سپردم. اما...».
حضرت فاطمه علیهاالسلام در طول مدت حیات کوتاه خود و بخصوص 3 ماهه آخر عمرش، جهادی عظیم و مبارزه ای مؤثر داشت؛ مبارزه ای که در تاریخ حیاتِ زنان، بی سابقه و کم نظیر است و تاریخ آن را به عنوان الگو و سند ثبت کرده است. حضرت زهرا علیهاالسلام ، نشان داد که راه و رسم مبارزه، همه گاه، تیر زدن و شمشیر کشیدن نیست؛ گاهی مبارزه به صورت خشونت و رویارویی انجام می گیرد و زمانی به صورت آرام است و با سکوت انجام می پذیرد. او می دانست که مبارزات، لازم نیست که همه گاه، به سرعت و فوریت نتیجه دهد، بلکه گاهی بذر نهضتی کاشته می شود و حاصل آن سال های بعد و حتی دهه ها و قرن های بعد به دست می رسد. او در مقطعی به خطبه خوانی و بحث و استدلال منطقی با خصم پرداخت، رسواگری کرد و اتمام حجت نمود و در مرحله ای دیگر با سکوت، خشم و نفرت خود را اعلام نمود.
مقام معظم رهبری می فرماید: «جهاد آن بزرگوار در میدان های مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام، در دفاع از امامت و ولایت، در حمایت از پیغمبر صلی الله علیه و آله در نگه داریِ بزرگ ترین سردار اسلام یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که شوهر او بود».
اشک های فاطمه علیهاالسلام
حضرت زهرا علیهاالسلام ، یکی از پنج نفری است که در طول زندگی، بسیار گریسته اند. [آدم، نوح، یعقوب، یحیی، فاطمه علیهاالسلام ] گریه های حضرت زهرا علیهاالسلام را می توان به دو بخش تقسیم نمود:
الف) گریه عاطفی
که تداعی گر بیت الاحزان است. بیت الاحزان (خانه اندوه ها) دورتر از خانه های مردم و جایی در بقیع بوده که حضرت علی علیه السلام آن را برای حضرت زهرا علیهاالسلام ساخته بود. حضرت زهرا علیهاالسلام هر روز صبح با حسن و حسین علیهماالسلام به آن جا می رفت و (در غم از دست دادن پدرش و مصیبت های وارد شده) گریه می کرد. (علت ساخت بیت الأحزان این بود که مردم مدینه به علی علیه السلام گفته بودند: از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز).
ب) گریه سیاسی
فاطمه، همچنین می گرید از آن بابت که حق علی و بالتبع حق اسلام نادیده گرفته شده است. برای اینکه از گذشته تاریخ و از جاهلیت ناخشنود است. مستضعفان را در رنج بیشتر می یابد. اینکه حربه گریه را انتخاب کرده، برای این است که گریه، ذهن ها و اندیشه ها را به سوی خود جلب می کند. عده ای را وا می دارد که درباره فرد گریان، تحقیق کنند که چرا می گرید؟ سیاست دوران فاطمه سیاست فشار است. تدابیر تبلیغی، اعمال زور، ریسمان بر گردن علی افکندن، بیعت خواستن، یورش و هجوم به خانه و... .
حضرت زهرا علیهاالسلام ، هم در سخن، معلم حجاب بود و هم در رفتار، اسوه عفاف. عقیده داشت بهترین چیز برای زن، آن است که نامحرم او را نبیند و نه نگاه او به مردان نامحرم بیفتد. این سخنِ نفیس از الگوی عفت جهانیان، نه به معنای ردّ فعالیت ها و حضور اجتماعی زن در صحنه، بلکه هشدار و تذکر به لغزشگاه هایی است که بر سر راه پاکدامنی و عفاف وجود دارد. گاهی زمینه یک فساد عظیم، یک «نگاه» است؛ چه از سوی زن، چه مرد؛ فاطمه ای که با حضور یک نابینا، پشت پرده می رود، فاطمه ای که وصیت می کند تا پیکرش را در تابوتی بگذارند که حجم بدن معلوم نباشد، در موقع لزوم به متن اجتماع می آید و با خطبه ای شیوا، به احقاق حق، و رسواساختن دشمنان می پردازد.
گفتار مجری
فاطمه علیهاالسلام شیداترین پروانه شمع امامت بود. پروانه عاشقی که با سوختن و فداسازی خویش، به همگان آموخت که امام بر حق چونان کعبه است؛ کعبه ای که مردم باید «بر گرد»ش طواف نمایند. فاطمه علیهاالسلام یگانه ترین اسوه در همراهی با ولایت بود؛ همو که پهلویش شکست و در خون نشست اما لحظه ای از یاوری ولیّ امر خویش دست برنداشت.
حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام در جایی می فرماید: «علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلاهای جان تو. یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود».
خطبه فدکیه
فدک، قطعه زمینی بوده که در سال هفتم هجری، بدون جنگ و خون ریزی توسط یهودیان در اختیار پیامبر قرار گرفت و به عبارت دیگر یهودیان آن را به پیامبر بخشیدند. پیامبر هم سند آن را نوشت و در همان سال بنا به دلایلی آن را در اختیار و تصرف فاطمه زهرا علیهاالسلام قرار داد. این بخشش پیامبر به تصریح آیه قرآن، حق پیامبر بود؛ زیرا از راه غنیمت جنگی نصیب نشده بود تا دیگران را در آن نصیبی باشد.
سه نکته از مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری می فرماید: 1. خطبه ای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان فُصحا و بُلَغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارت این خطبه را معنی کنند. این قدر پر مغز است.
2. از لحاظ زیبایی هنری این سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج البلاغه و در حدّ سخنان امیرالمؤمنین است.
3. شاید ایشان یک ساعت صحبت کرده است با بهترین و زیباترین عبارات و زبده ترین و گزیده ترین معانی.
یکی از محورهای اساسی که حضرت زهرا علیهاالسلام به آن توجه و تأکید داشتند، بُعد پرستش و گرایش فرزندان به ادای تکلیف عبادی و الهی بود. آن حضرت، شوق بندگی را از همان دوران کودکی در جان فرزندان خود تقویت کرده و بذر محبت و ارتباط با معبود را در کام آنان افشاند تا ادای تکلیف برای آنان نه تنها رنج و مشقتی نداشته باشد، بلکه با اشتیاق به استقبال آن بروند. بر این اساس، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فرزندانش را حتی به شب زنده داری عادت می داد. البته او شیوه تربیت را به خوبی می دانست و به گونه ای برخورد می کرد که در حد توان و استعداد فرزندان باشد. حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری و نخفتن وادار می کرد. حضرت علیهاالسلام در روز بچه ها را می خوابانید و غذای کمتری به آنان می داد تا موقعیت مطلوب تری از نظر جسمی و روحی برای احیا داشته باشند. او به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود: «محروم [واقعی] است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند».
گویا فاطمه علیهاالسلام می خواهد از دوران کودکی در قلب پاک فرزندان خود جمال خدا را به تجلی درآورد، و جان و زبانشان را به حلاوت و شیرینی عبادت آشنا کند و محبوب راستین را به آنان نشان دهد تا در جوانی جذب جلوه های دروغین نشوند.
احکام فاطمیّه
یک - برای فرد بی وضو حرام است که نام خداوند متعال را مس نماید و همچنین است بنا بر احتیاطِ واجب مس اسامی مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام .
دو - تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هر نماز، مستحب است. چه نماز واجب و چه نماز مستحب ولی در نماز واجب خصوصا در نماز صبح، مستحبّ مؤکّد است.
سه - اگر روزه دار با گفتن، نوشتن، اشاره و مانند اینها به خدا و پیامبر و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، روزه اش باطل می شود و احتیاط واجب آن است که نام حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارد.
چهار - نماز حضرت زهرا، دو رکعت است. به این صورت که در رکعت اول بعد از حمد، صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحید خوانده می شود.
پنج - کیفیت صلوات بر حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است: «اللهمّ صَلِّ عَلی فاطمةَ وابیها وبَعْلِها وَبَنیها والسِّرِّ المُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ».
چراغ راه
امام خمینی رحمه الله
... یک روایت در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده است. و آن روایت این است که حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «فاطمه علیهاالسلام بعد از پدرش 75 روز زنده بودند. در این دنیا بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت، و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد.
مقام معظم رهبری
در روایت دیگری از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است که فاطمه زهرا علیهاالسلام به ایشان می گوید: ملائکه می آیند با من سخن می گویند و مطالبی را به من می گویند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به ایشان می گویند: وقتی صدای مَلَک را شنیدی، به من بگو تا من بنویسم آنچه را که تو می شنوی و امیرالمؤمنین علی علیه السلام نوشت آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا علیهاالسلام املا می کردند و این یک کتابی شد که در نزد ائمه علیهم السلام بوده و هست. نام این کتاب «مصحف فاطمه» یا «صحیفه فاطمیّه» است.
امام خمینی رحمه الله
ما مفتخریم که... صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست.
مقام معظم رهبری
در روایات متعدد آمده که ائمه علیهم السلام برای مسائل گوناگون خود به «مصحف فاطمه» مراجعه می کردند.
مقام معظم رهبری
در دورانی هم که راه فتوحات و غنایم باز شده است، دختر پیغمبر ذره ای از لذت های دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایی را که دل دخترهای جوان و زن ها متوجه آنهاست به خود راه نمی دهد.
زلال قلم
بانوی زلال تسبیح
محمدکاظم بدرالدین
سری به غزل آباد گریه بزنیم. از واژه ها بخواهیم تا با نخل های دل سوخته مدینه هم درد شوند. کلمات را به تعزیت بقیع بفرستیم. نیمه شب است و از برق اشک های مولا، یاد زهرا می چکد. در این دفن نهانی، ناله ها و خونْ واژه های حسنین از پهلوی مادر جدا نمی شود. پس از این دفن شبانه، صبح را طاقتِ دوباره برخاستن نیست. پس از این دفنِ غریبانه، شب های مدینه ساکت خواهد بود و اندوه ها مثل سرود رود در دل ها، جاری.
کجاست آن معصومیتِ سحرگاه که عطرش در خاطره سجاده های نیایش مانده است؟ کجاست شب های یاسی رنگِ عفت و نجابت؟
صدا، صدای رنگ باخته شب است که همه چیز را در آتشِ تب خود می سوزاند.
امشب برای ستاره های عزادار، هیچ قبری پنهان نیست. می بینند و همراه با ثانیه های ناگزیر، می سوزند. امشب یکی از رنج های بی شمار مولا علیه السلام است.
یا زهرا! تمام فرصت های حُجب و حیا که در دنیایِ تحسین برانگیزی متولد می شوند، روزنه ای به نام توست. دهان های خلوت شب، هر چه عطر صبح دارند، از توسل به تو دارند ای بانوی زلالِ تسبیح!
وقتی انسان سرگرم کلمات زمینی است، تو بهترین شعر آسمانی هستی.
یاد تو فوّاره ای از فضایلِ تمام نشدنی است در تمام دوران ها.
شمع خاموش
سودابه مهیجی
شمعی که تا همین دیروز در بستر زخم های سر تا به پا سوسو می زد و پهلو به پهلو در خون می غلتید، امروز به خاموشی رسید؛ شمعی که روشن مانده بود تنها برای نمایاندن حقیقت... تنها برای آنکه خورشید خانه نشین بی کس نماند و اسلام، بر باد نرود.
بگویید تمام خانه های زمین را سیاه پوش کنند! بگویید تمام زنان چادر به سر، پشت درِ خانه عفت و حیا، زانوی غم در بغل بگیرند و اشک بیفشانند. خبر دهید که درها و پنجره های خانه ها، همه را فروببندند و نفس در سینه هستی حبس کنند.
بهار جوان، چگونه یک شبه برگ ریخت و خزان شد؟ خورشید نورافشان، چطور سر در گریبان ابرها فرو برد و دیگر نتابید؟
در آن روز مهیب، در کام آن کوچه غمناک، چه زهری ریخته شد که...؟
آه، کسی نمی داند... کسی ندید که درِ خانه بهشت چطور خصمانه به هم خورد و مهراوه خدا، ایستاده پشت در شعله ها، را در آغوش کشید و بر زمین ریخت.
سایه ای از سر روزگار کم شد؛ سایه ای که تمام خورشیدهای تا ابد، از دامان او به آسمان می رسند و هر چه نور، در جوار روشنایش رنگ می بازند.
آه! مدینه دیگر زنده نیست. مدینه، همه «او» بود. مدینه، چادر سیاه زنی بود که رخسار از همه پنهان می کرد. مدینه، دست های مهربانِ مادری بود که تمام روز، هم صحبت تنور بود و با یک دستاس، تمام گرسنگی شهر را یک تنه اطعام می کرد. مدینه، لبخند خسته دختر نبی بود، وقتی که دست های خالی به خانه بازگشته علی را به شوق می فشرد و از او هیچ طلب نمی کرد... اینک مدینه دیگر مرده است. این دیوارها و کوچه پس کوچه ها ازین پس، بر علی زندگانی را سخت می گیرند.
این آسمان اگر بر فراز سر زهرا سایه نیفکند، دیگر آسمان نیست. این نخل ها و دشت ها و ستاره های سوسوزن، پس از فاطمه هیچ دیدن ندارند.
آه، پیامبر! سلام محزون و داغدار علی بر تو؛ سلامی کسی که پیکر زهرا را بر شانه به سوی تو آورده است؛ سلامی کسی که دردانه تو را با زخم های بی شمار بر تن و جراحات بی شمارتر بر دلش، به خاک می سپارد.
آه، رسول خدا! برای علی از پروردگار صبر طلب کن که پس از تو، تنها به زهرا دلخوش بود و اینک هیچ مأمنی برای پناه بردن به او ندارد. خوشا به حال زهرا که نزد تو آمد! خوشا به حال تو که پیش از همه ما رفته ای تا این روزهای فتنه و مصیبت را نظاره نکنی!
شعر
گردآوری: محمدکاظم بدرالدین
بانو!
نمی یابمت
اما در کنار تو
گریه مرسوم است
مگر می توان پهلوی تو بود
و شکسته نبود؟
حمیدرضا شکارسری
مهتابِ شب هراس را پیدا کن!
برگرد و شمیم یاس را پیدا کن!
برگرد برای گریه هامان امشب
آن مدفن ناشناس را پیدا کن!
حمیدرضا شکارسری
کوتاه و گویا
آیا کدام حجم
گنجایش یک اقیانوس راز را داشت
جز دل خاک؟
آن مدفن پاک
باید بی نشانه می ماند
حمیدرضا شکارسری
تمام رنج هامان
تاوان آن سیلی است
آه ای ستون سترگ و مهربان کاینات!
چهره کبود تو
راز اعتراض ملائک بود
حمیدرضا شکارسری
شهادت تو در اشک هایت بود و اعتراض تو در گریه هایت و فریاد تو در خاموش شدنت.
جواد محدثی
خفتنت در خاک تیره، خفتگان تیره روز را بیدار می کند و مزار پنهانت، پنهان ها را آشکار می کند.
جواد محدثی
«شهادت»، در خانه زهرا، حیثیت پیدا کرد. بزرگ شد و انتشار یافت. شهادت اگر زهرا را نداشت، کوره راهی بیش نبود.
ابوالقاسم حسینجانی
کسی چه می داند - شاید رمز عملیات عاشورایی امام حسین نیز «یا زهرا» بوده باشد؟
ابوالقاسم حسینجانی
ملِکه جهان، مادری است که گل سپید حسن علیه السلام را پرورده است و شقایق خونین حسین علیه السلام را شیر داده است و به اشک های زینب علیهاالسلام شیوه شمشیرزنی آموخته است.
احمد عزیزی
از آن ز دیده ما در حجاب خواهد ماندکه چشم را نزند آفتابِ مدفن او
غلام رضا شکوهی
تلخ ترین افق، حتی
خورشیدی این گونه را
- سرخ اما کبود -
در آغوش نفشرده بود
محمدعلی حضرتی
سودابه مهیجی
ـ کوثر هرگز در روزن تنگ قبر نمی گنجد؛ مزار او در سینه عاشقان است.
ـ تنها ذوالفقار علی در دستان سبز موعود باید انتقام یاس پهلو شکسته را باز گیرد.
ـ در شگفتم از آن محراب که سجده های فاطمه را در آغوش می کشید و از شوق، شعله ور نمی شد!
ـ این روزها بغض های سیاه پوش، داغ تو را بر کدامین مزار خون ببارند؟
ـ فاطمه، صبر لایزال نبوی و جرئت استوار توحید است.
ـ زهرا، بهارِ جوانی بود که جز حدیث مهر و عطوفت از لبانش نمی تراوید.
ـ تسبیح های دانه دانه مکرر در سوگ تو گسستند و به خاک ریختند.
ـ مظلومیت فاطمه گواه مظلومیت حق است.
ـ فاطمه، مطلع خورشید عاشوراست.
ـ امشب، ستاره ای سرخ از زمین به آسمان رفت.
ـ تنها مزار بی نشان زمین از آن کسی است که همه جای هستی نشانه ای از او هست.
گم گشته دیار محبت کجا رود؟نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
ـ اشک های سوگ تو به اشک های انتظار پیوسته اند.
ـ درست پشت در خانه خدا بود که خورشید، به دیوارهای تاریک اصابت کرد.
آورده اند که...
واپسین اذان
می دانستم که بعد از فوت پدرم دیگر بلال اذان نمی گوید. او مؤذن پدرم بود و هنگامی که اذان می گفت، خدا و رسول خدا و تمام مؤمنین از صدای اذانش لذت می بردند؛ اما من دوست داشتم که یک بار دیگر آن دوران را یاد کنم:
«داغ نماز بر دل محراب مانده استانگار سال هاست نگفتی اذان، بلال!»
یک روز گفتم: دوست دارم اذان مؤذن پدرم را بشنوم و این خبر به بلال رسید.
«برخیز و سوگ نامه این فصلِ درد ربا حنجری به وسعت غم ها بخوان، بلال!»
به احترام من، بالای بلندی رفت و شروع به اذان گفتن کرد. بانگ «اللّه اکبر» بلال بلند شد و من نتوانستم جلوی گریه هایم را بگیرم. خدایا، چه می شنوم؟ این صدای مؤذن بهترین بنده برگزیده توست که اکنون در بین ما نیست. بلال گفت: «اشهد ان لااله الااللّه » و من همچنان می گریستم.
«تا به جا آرم دو رکعت ناله با هجران، بلال!بانگ دِه بار دگر امشب اذانِ گریه را»
صدای بلال را شنیدم که گفت: «اشهد ان محمدا رسول اللّه ». دیگر نتوانستم تحمل کنم. فریاد زدم و بیهوش افتادم. وقتی به هوش آمدم، دیدم بلال خاموش است. گفتم: بلال! اذان بگو. او گفت: بگذار که دیگر نگویم ای بزرگ ترینِ زنان! من از اینکه تو هرگاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس اندوه می کنی می ترسم. مرا از اذان گفتن معاف فرما! و من دیگر صدای اذان مؤذن پدرم را نشنیدم.
حجاب
زنی با مانتوی قهوه ای در کوچه ای باریک می رود. موتورسواری به او نزدیک می شود. با یک دست کیف او را می زند و با خود می بَرد.
زن به خانه بر می گردد. شماره موبایلش را می گیرد. در جای دیگر، دست مردی موبایل را از کیف زن در می آورد. زن: «ببین آقای محترم! چادرم توی کیف بود. شما منو از رفتن به امام زاده انداختین. خواهش می کنم اون گوشی و چادر رو... .»
مردی از آن سوی گوشی: «ببینید خانم محترم، اینجا بیمارستانه. این کیف رو همراه یک موتورسوارِ تصادفی آوردن. منم فکر کردم شما کس و کار این بیچاره این. واسه همین گوشیو برداشتم».
زن: «پس چوبشو خورده».
پرستار: «می تونین بیاین اینجا یه برگه پر کنین و ازش شکایت کنین».
زن: «همون تصادفه بسشه. فقط نشونی بیمارستانو لطف کنین بیام کیفمو بگیرم».
ساعتی بعد زنی کیف به دست از بیمارستان خارج می شود. زنی که نه بیمار بوده و نه همراه بیمار. زنی چادر بر سر؛ با حجابی کامل. تا امام زاده راهی نیست.
نام فاطمه، مشکل گشا
مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری از عرفای وارسته و پارسایان بی نظیر بود. مرحوم آیت الله الحق حاج آقا علی قاضی رحمه الله می گوید: روزی در محضر سید مرتضی کشمیری برای زیارت مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از نجف اشرف به کربلا آمدیم. ابتدا به حجره ای که در مدرسه بازار بین الحرمین بود، وارد شدیم. این حجره در آخر چند پلّه قرار گرفته بود که پس از طی آن پله ها به حجره می رسیدیم. همین که به آن حجره رسیدیم، دیدیم درِ حجره قفل است. مرحوم کشمیری نظری به من نمود و گفت: می گویند: «هر کس نام مادر حضرت موسی علیه السلام را به قفل بسته ببرد، بازمی شود. مادرِ من (حضرت زهرا علیهاالسلام ) از مادر موسی علیه السلام کمتر نیست.» دست به قفل بُرد و گفت: یافاطمه! قفل باز شد و وارد حجره شدیم.
با نام تو دل چه با صفا می گرددبا مهر تو دل ز غم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی زهرا علیهاالسلام با نام تو قفل بسته وا می گردد
نظر شما چیه؟
محمدکاظم بدرالدین
1. نزدیک ترین حالات زن به خدا
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاسخ رسول خدا صلی الله علیه و آله که پرسیده بودند زن در چه حالتی به خدا از همه نزدیک تر است؟ می فرماید: هنگامی که زن در خانه می ماند (و به امور خانه و زندگی می پردازد) از همه حالات به پروردگارش نزدیک تر است.
2. دعا برای دیگران
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاسخ فرزندش که پرسیده بود مادر! چرا برای مردان و زنان مؤمن دعا می کنی و برای خودت دعا نمی کنی، می فرماید: پسرکم! نخست همسایه، آن گاه اهلِ خانه.
3. صفات شیعه
مردی به زن خود گفت: از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام سؤال کن که آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر به آنچه تو را دستور داده ایم عمل کنی و از آنچه تو را بازداشته ایم، دوری نمایی، تو از شیعیان ما هستی، در غیر این صورت از شیعیان ما نیستی.
4. بهترین چیز برای زن
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاسخ رسول خدا صلی الله علیه و آله که پرسیده بودند چه چیزی برای زن بهتر است؟ می فرماید: بهترین چیز برای زن این است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند.
سودابه مهیجی
چگونه می توان از فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوگیری کرد، در حالی که ایشان 14 قرن پیش می زیستند؟
پاسخ: در الگو گرفتن، بودن یا نبودنِ اشخاص خیلی مهم نیست. بلکه چه بسا کسانی که در گذشته دور زندگی می کردند و بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی، درس های لازم را فرا گرفت. گذشت 14 قرن هم چیزی را عوض نمی کند؛ زیرا محور اصلی در الگوگیری، اصول کلی تربیتی و ارزش های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی شوند.
آیا در قرآن، اشاره ای به حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شده است؟
در سوره «هل اتی»، «کوثر» همچنین آیه تطهیر و مباهله.
محمدکاظم بدرالدین
1. حضرت زهرا علیهاالسلام چند سال در خانه پدر و چند سال در خانه همسر زندگی کرد؟
الف) به ترتیب 10 سال و 8 سال
ب) 8 سال و 10 سال
ج) 11 سال و 7 سال
د) هر دو مورد 9 سال
2. این وجود نورانی به شب قدر تشبیه شده است:
الف) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
ب) امام حسن علیه السلام
ج) حضرت زهرا علیهاالسلام
د) امام علی علیه السلام
3. براساس این آیه، سرزمین فدک از آنِ پیامبر بود:
الف) حشر: 6
ب) انفال: 43
ج) بقره: 239
د) آل عمران: 6
نظر ما اینه...
رواست که به این محورها درباره شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام پرداخته شود:
«معرفت» و «محبت» به حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام و آثار آن؛
حضرت زهرا علیهاالسلام در احادیث غیر شیعه؛
علت نام گذاری های متعدد در مورد حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛
فدک و خطبه فدکیّه؛
(اعمال فاطمیّه) زیارت مخصوص حضرت زهرا علیهاالسلام ، کیفیت نماز آن حضرت، سلام و صلوات بر زهرا علیهاالسلام ،
کرامات و معجزات حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛
نقش حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان دختر و همسر و مادر نمونه (الگوی جامع)؛
زندگانی «سیاسی»، «مذهبی» و «علمی» حضرت زهرا علیهاالسلام ؛
مهریه و جهیزیه فاطمه علیهاالسلام و آنچه امروز باید باشد.
کتابستان
سودابه مهیجی
محمدکاظم بدرالدین
1. قمی، عباس، بیت الأحزان (رنج ها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام )، ترجمه: محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات ناصر، قم.
2. دشتی، محمد، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام ، انتشارات امام علی علیه السلام ، قم.
3. مکارم شیرازی، ناصر، زهرا علیهاالسلام برترین بانوی جهان، انتشارات هدف، قم.
4. امینی، ابراهیم، بانوی نمونه اسلام، انتشارات شفق، قم.
5. شهیدی، جعفر، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
6 . قائمی، علی، فاطمه علیهاالسلام ، برترین بانوی اسلام، انتشارات هجرت، قم.
7. لبّاف، علی؛ دانشنامه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام ، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، تهران.
8 . شجاعی، مهدی، کشتی پهلو گرفته، انتشارات مدرسه، تهران.
9. حاجیانی دشتی، عباس، لؤلؤ و مرجان، انتشارات موعود اسلام، بوشهر.
10. موگِهی، عبدالرحیم، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، یاسِ عصمت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
11. انصاری، عذرا، جلوه های رفتاری حضرت زهرا علیهاالسلام ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، تهیه مجله پیام زن، قم.
12. رحمانی همدانی، احمد؛ و افتخارزاده سبزواری، حسن؛ فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، نشر بدر.
13. قزوینی، سید محمدکاظم، فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه علی کرمی، نشر مرتضی.
14. عمادزاده، حسین، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، نشر اسلام.
15. دشتی، محمد، نهج الحیات (فرهنگ سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام )، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
16. سجاد، سید محمدحسین، آتش به خانه وحی، نشر مهر ثامن الائمه.
17. شریعتی، دکتر علی، فاطمه فاطمه است، نشر چاپخش.
18. دستغیب، عبدالحسین، زندگانی صدیقه کبرا فاطمه زهرا، نشر جزایری.
19. انصاری، محمدباقر و رجائی، سید حسین، اسرار فدک، نشر دلیل ما.
20. موسوی، ابوالفضل، بانوی بانوان، حضرت زهرا علیهاالسلام ، نشر دلیل ما.
21. رحیمیان، محمدحسین، دلیل آفتاب، نشر دلیل ما.
22. لباف، علی، بوی بهشت سوخته، نشر صائب.
23. احمدی، احمد، مناقب فاطمی در شعر فارسی، نشر آستان قدس رضوی.
24. علم الهدی، سید احمد، اشک های فاطمه پشتوانه شمیشیر علی، انتشارات صدر.
25. اله یاری، علی رضا، سخنرانی حضرت فاطمه علیهاالسلام در مسجد پیامبر، مؤسسه انجام کتاب.
26. انصاری قمی، ناصرالدین، کتاب نامه حضرت زهرا علیهاالسلام ، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم.
27. انصاری، مهدی، فاطمه اسوه تقوا و مبارزه، انتشارات شفق، قم.
28. ضیاء آبادی، سید محمد، حضرت زهرا علیهاالسلام و خطبه غرّا، نشر بهاران.
29. فاضل لنکرانی، آیت الله، پنج پیام پیرامون شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام .
30. خوانساری، احمد، مقامات حضرت زهرا در کتاب و سنت، مؤسسه بوستان کتاب قم.
31. نعیمی، جواد، بانوی اول، سازمان تبلیغات اسلامی.
32. پورسیدآقایی، مسعود، چشمه در بستر، انتشارات حضور.
33. اسدی گرمارودی، دکتر محمد، حقیقت سوخته، نشر حمزه.