سایه ترس بر پارسآباد مغان سنگینی میکند؛ ترسی که اهالی را بر آن داشته تا هر لحظه درباره آتنا و قاتلش صحبت کنند. شایعاتی که از اعترافات احتمالی قاتل آتنا خبر میدهد و زمزمههایش از گوش هیچکدام از اهالی در امان نمیماند.
به گزارش ، وقایع اتفاقبه نوشت: «اسماعیل از همسرش طلاق گرفته، معتاد است، در پارکینگ خانهاش مواد قایم میکرده، بعد از همسر اولش با زن دیگری ازدواج میکند و...» خبرهایی که دردش بیشتر از همه خانواده آتنا و خانواده قاتل را رنج میدهد. مردمی که بیخبر از حال خانوادهها، درد را به خانواده مقتول تزریق میکنند و بیتوجه به وضعیت آنها قضاوتشان میکنند. خانوادههایی که بازماندگان این اتفاق هستند و نادیده گرفته شدهاند؛ پدر آتنا که خواستار سنگسار شده و خانواده قاتل که از دست آزارهای مردم شهر، شبانه آنجا را ترک کردهاند. وضعیتی که آسیبهای روانی را در درازمدت عمیق میکند و هیچ قانون حمایتیای شرایط روانی آنها را تضمین نمیکند.
اطلاعرسانی نادرست و واکنشهای احساسی
در حوادث و بحرانها معمولا به آنچه بیتوجهی میشود، وضعیت بازماندگان است، بهطوریکه پدر آتنا خواستار سنگسار میشود و خانواده قاتل، شبانه شهر را ترک میکنند. درهمینمیان لیلا ارشد، مددکار اجتماعی به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «تا وقتی نگاهی وجود دارد که میگوید باید همهچیز را پنهان کنیم، اطلاعرسانی نکنیم و مردم نشنوند، مردم را در شرایطی قرار میدهیم که احساساتی برخورد کنند و احساساتی تصمیم بگیرند؛ تا زمانی که اطلاعرسانی کافی نباشد مردم خودشان تصمیم میگیرند که چطور رفتار کنند. وظیفه دولتمردان و پلیس این است که اتفاقهای اینچنینی را با جزئیات و هر لحظه برای مردم مخابره کنند تا مردم در تصمیمگیریها مداخله نکنند.
این اطلاعرسانی باید طوری باشد که مردم بدانند اگر شخصی مثل قاتل آتنا گناهی مرتکب شده، این گناه دامنگیر زن و بچه و خانوادهاش نیست. در این حادثه هم خانواده آتنا و هم خانواده قاتل آتنا نیازمند دریافت حمایتهای روانی و عاطفی هستند.» ارشد با اشاره به اینکه اگر مردم را «خودی» بدانیم و آنها را در جریان اتفاقات و حوادث بگذاریم، گفت: «مردم احساس میکنند کاری در حال انجام و این اتفاق در حال پیگیری است. همهجای دنیا اتفاقات لحظهبهلحظه مخابره میشود ولی در ایران مردم وقتی در جریان اتفاق قرار میگیرند که فرد مجرم دستگیر شده باشد. در محلهای که آتنا زندگی میکرده، اهالی محل به محض ربودهشدن او در جریان قرار گرفتند و پلیس و رسانهها چندین روز بعد این اتفاق را مخابره کردند. در این شرایط احساسی، طبیعی است که مردم نسبت به مسئولان بیاعتماد شوند و خودشان تصمیم بگیرند.»
جای خالی قوانین حمایتی برای بازماندهها
این مددکار اجتماعی در ادامه با اشاره به جای خالی قوانین حمایتی و نبود آموزش برای کودکان و همچنین خانوادههای قربانی میگوید: «جریانی که برای آتنا و ستایش اتفاق افتاد، بسیار تلخ و دردناک بود؛ ما باید از نهادهای قانونگذار بخواهیم که آموزش و مهارت را برای کودکانمان داشته باشیم. علاوهبراینکه قانونهای حمایتی برای کودکان که آسیبپذیرترین قشر هستند، لازم است، این قوانین باید برای خانوادهها و بازماندگان این قبیل اتفاقات اجرایی شود. درهمینراستا برای جلوگیری از این اتفاقات باید بانک اطلاعاتی جامع و کاملی از کودکآزاری و خشونتهای اینچنینی داشته باشیم تا نظارت و مراقبت از این افراد موجب جلوگیری از تجاوز و آزارهای بعدی شود. قاتل آتنا سابقهدار بود و پیشازاین چند نفر دیگر را کشته بود؛ اگر این بانک را داشتیم هیچوقت آتنا قربانی نمیشد و الان زنده بود.
بههرحال آتنا کشته شده و دیگر نیست و خانواده هر دو طرف نیازمند دریافت خدمات روانشناسی و مددکاری اجتماعی هستند. خانوادهها دراینشرایط نیازمند توجه و مشاوره هستند. در بسیاری از اوقات آنها هیچ نقشی در اتفاقات رخداده ندارند ولی آسیبی که متوجه آنها میشود، خیلی بیشتر خواهد بود. توجه به بازماندهها فقط در موارد مشابهی مثل آتنا و ستایش نیست. در حادثه پلاسکو و زلزله بم نیز ما شاهد این وضعیت بودیم؛ بازماندههایی که فکر میکردند چون کار بدی کردهاند، عزیزانشان را از دست دادهاند و برای تقاص رفتارها و کارهای بدشان زنده ماندهاند.»
فقط میخواهم قاتل اعدام شود
پدر آتنا فقط یک چیز میخواهد و آن اعدام است. «حال مادرش خوب نیست. حال هیچکداممان خوب نیست. خواسته ما این است که قاتل سریع اعدام شود. امیدوارم هرچه زودتر پیگیری پرونده را تمام کنند و قاتل دخترم را به سزای اعمالش برسانند.» مادر آتنا هم حال خوشی ندارد. «شاید باورتان نشود در این یک ماه که بچه گم شده بود، از ساعت ٦ صبح بیدار میشدم و تا شب همه شهر را میگشتیم. با خواهرهایمان برای پیداکردن آتنا میرفتیم و حتی به یافتن ردی از او خوشحال بودم. سطلهای زباله را هم گشتم بلکه ردی از دخترم پیدا کنم و نشد تا اینکه به من خبر دادند جسدش را در خانه اسماعیل پیدا کردهاند.»
او از تلاش برای پیداکردن آتنا گفته است: «عکسهای آتنا را همهجای شهر چسباندیم و از همه مردم درخواست کمک کردیم. بههمینخاطر است که مردم تحتتأثیر قتل بیرحمانه دخترم قرار گرفتند. من خانواده اسماعیل را نمیشناسم اما آنطور که نزدیکانم میگویند، مادر و خواهر اسماعیل در مراسم دعایی که هر شب برای دخترم میگرفتیم که پیدا شود، آمده بودند و مادرش بسیار دعا کرده بود رباینده آتنا پیدا شود. آتنا تازه پیشدبستانی را تمام کرده بود و آرزوهای بزرگی داشت. هربار که میدید پدرش بهخاطر دستفروشی به زحمت میافتد، میگفت: من دیگر بزرگ شدم؛ چند سال دیگر صبر کنید درس میخوانم و شغلی پیدا میکنم؛ دیگر لازم نیست پدرم دستفروشی کند. خودم کار میکنم و همهچیز را درست میکنم.»
مردم حساب ما را از او جدا کنند
مادر متهم در گفتوگو با ایسنا گفته بود: «با اینکه پسر من قاتل است اما خوشحالم که خودمان توانستیم جسد را پیدا کنیم و به پلیس برای روشنشدن قضیه کمک کنیم. همسایهها ما را خیلی اذیت میکنند. من به امامجمعه پارسآباد گفتهام که روی منبر هم بگوید که خانواده ما بهجز پسرم هیچ نقشی در قتل آتنا نداشته است. ما میخواهیم او را محاکمه کنند. ما عذابوجدان داریم برای کارهایی که پسرم انجام داده و میخواهیم مردم حساب ما را از او جدا کنند. مردم آمدهاند در خانه ما را شکستهاند و وقتی ما را میبینند، ناسزا میگویند. بالاخره ما در این شهر زندگی کردهایم و میخواهیم در همین شهر به زندگیمان ادامه بدهیم.» یکی از برادران متهم نیز درباره کاری که برادرش کرده، گفته بود: «دراینمدت هیچکدام از اعضای خانواده ما حال خوبی نداشتند، ما خانواده آبروداری هستیم؛ حتی خود من عکس تلگرامم را دراینمدت عوض کرده و عکس آتنا را گذاشته بودم و ما هم مثل مردم شهر بهدنبال این بچه میگشتیم و حالا خودمان هم از این مسئله ناراحت هستیم و شکایت داریم. ما خودمان داغدار هستیم و غمی که ما تحمل میکنیم، بسیار سنگینتر از وضعیتی است که پدر و مادر آتنا دارند. ما دیگر هیچچیز نداریم و فشار زیادی را تحمل میکنیم.»
جای خالی مراقبتهای اجتماعی
درهمینمیان رئیس انجمن مددکاری ایران درباره حادثه تلخ مرگ آتنا با بیان آنکه آتنا اولین قربانی چنین حوادثی نبوده و آخرین آن هم نیست به ایسنا گفت: «به بهانه وقوع چنین حوادثی در کشور باید ارائه آموزشهای خودمراقبتی و همچنین فرهنگسازی درزمینه ارائه آموزشهای سلامت جنسی در دستور کار قرار گیرد زیرا با عدم اطلاعرسانی در این حوزه نمیتوانیم شاهد سلامت جنسی در کشور باشیم.
وقتی بهسمت توسعه حرکت میکنیم، وقوع برخی پدیدههای اجتماعی ازجمله پدیدههایی با ماهیت آسیبهای اجتماعی اجتنابناپذیر است، بهطوریکه آتنا نه اولین فرد قربانی دراینزمینه و نه آخرین آن است.» رئیس انجمن مددکاری ایران در ادامه با تأکید بر آنکه باید به کودکان آموزش دهیم که چگونه از خود مراقبت کنند، گفت: «آموزش خودمراقبتی به کودکان، مستلزم ارائه اطلاعات بهنگام به آنهاست؛ برای مثال، باید به کودکان درباره محافظت از اعضای بدنشان یا تعرض، در هر دو جنسیت (دختر و پسر) آموزشهای لازم را ارائه کنیم. متأسفانه ارائه آموزش خودمراقبتی در کشور تابو است، درحالیکه باید بدانیم آموزش چنین مسائلی صرفا و لزوما بهمعنای ترویج ارتباط جنسی نیست.»
او با بیان آنکه حادثه قتل آتنا توسط یکی از نزدیکان مورد اعتماد خانواده او صورت گرفت که این مسئله نیاز به بررسی دارد، گفت: «بسیاری از خانوادهها در برابر تعرض جنسی کودکان خود بهخاطر حفظ آبرو سکوت میکنند، درحالیکه با ارائه آموزشهای لازم و فرهنگسازیهای صحیح روی این مسائل سرپوش گذاشته نخواهد شد.»
چلک با تأکید بر آنکه باید به والدین، مربیان و سایر کسانی که با کودکان سروکار دارند نیز آموزشهای کافی و لازم درباره انواع کودکآزاری و مراقبتهای اجتماعی ارائه شود، ادامه داد: «باید منابع اجتماعی به افراد معرفی شوند. این در حالی است که درحالحاضر در بسیاری از مواقع، این منابع اجتماعی در دسترس افراد نیستند و افراد چگونگی مراقبت جنسی از خود را نمیدانند. میبینیم که حتی در یک شهر کوچک هم نظارت، کنترل اجتماعی و مسئولیت اجتماعی وجود ندارد، تا جایی که خانواده این کودک پنج تا 6 ساعت پس از این حادثه نمیدانستند فرزندشان کجاست و این ساعات، همان زمان طلایی آسیب به کودک بوده است. حادثه تلخ مرگ آتنا فرصتی است که یکبار دیگر بر ارائه آموزشهای خودمراقبتی در کشور تأکید کنیم.»
دستگاههایی که باید خودمراقبتی را آموزش دهند
او در ادامه به برخی رویکردهای تربیتی اشتباه از سوی خانوادهها اشاره کرد و گفت: «درحالحاضر، شاهد آن هستیم که چنانچه چند کودک در خانهای در حال بازیکردن باشند، خانوادهها آنها را در یک اتاق گذاشته و در را روی آنها میبندند، درحالیکه منطق تربیت صحیح این نیست بلکه خانواده باید اجازه دهد کودکان در محیطی باز فعالیت کنند و سروصداهای آنها را نیز تحمل کنند و هر چندوقت یکبار نیز به محل بازی آنها سر بزنند.» چلک با تأکید بر آنکه باید مراقبت از اعضای بدن را به کودکان خود آموزش دهیم، تصریح کرد: «باید به کودکان دراینزمینه آموزش داده شود و به آنها گفته شود چه کسی و در چه شرایطی میتواند حریم ممنوعه آنها را ببیند یا لمس کند. باید فضای امنی را برای کودک ایجاد کنیم تا اگر توسط یکی از نزدیکان مورد آزار جنسی قرار گرفت بهراحتی مسئله را به والدین خود اطلاع دهد.
در راستای کاهش آسیبهای اینچنینی بهزیستی، آموزشوپرورش، سازمان تبلیغات اسلامی، صداوسیما و رسانهها نیز میتوانند بسیار مؤثر عمل کرده و در ارائه آموزشهای خودمراقبتی فعالیت کنند.» چلک درباره آنکه برخی حجاب نامناسب آتنا را علت بروز چنین حادثهای میدانند، گفت: «کودکان کمتر از 6 سال کودکان غیرممیزه هستند و با طرح مسائلی مبنیبر آنکه عدم رعایت حجاب از سوی این کودک باعث وقوع چنین حادثهای شده، موافق نیستم زیرا معتقدم باید نوع نگاهمان را در این حوزه تغییر دهیم و بپذیریم فرد متجاوز به آتنا اختلال روانی داشته و سابقهدار نیز بوده است.»