خبرگزاری مهر-گروه هنر-زهرا منصوری: «فصل نرگس» فیلمی با روح زنانه است که یکی از انسانی ترین موضوعات یعنی اهدای عضو را به تصویر می کشد. داستان اصلی این فیلم را زنان پیش می برند اما بدون اینکه نگاه مردستیزانه ای بر این فیلم حاکم باشد در تعامل با یکدیگر هستند. نگار آذربایجانی کارگردان این اثر می گوید: پیوند عضو از بدن یک زن به یک مرد کار ریسک پذیری است که دلیل علمی هم دارد، از همین رو نمی خواستم خودم را وارد یک ماجرای پیچید پزشکی کنم، اما در سینمای ما و سینمای جهان تعداد قهرمانان مرد و فیلم هایی که نگاه مردانه دارند خیلی بیشتر از فیلم هایی با محوریت زنان است. من هیچ موضعی علیه آن ندارم اما فکر می کنم به عنوان یک فیلمساز زن وقتی دنیای زن ها را بیشتر می شناسم و این امکان را دارم که قصه ای تعریف کنم بهتر است شخصیت های اصلی زن را تعریف و طراحی کنم. البته نه به شکل مردستیزانه. چون من اصلا نگاه مرد ستیزانه ندارم. نگاه من به افراد فراجنسیتی است. ولی به طور کلی باید بگویم که زنرها در اقلیت هستند به همین دلیل ما می بینیم که در سطح جهان جشنواره ای به نام جشنواره فیلم های زنان داریم.
مشروح این گفتگو را در زیر بخوانید:
*این فیلم با وجود اینکه قصه های متفاوتی را روایت می کند اما هر قصه کارگردانی یکسانی دارد. در این باره توضیح دهید.
- نگار آذربایجانی: بله. بخشی از بازنویسی به همین دلیل بود که قصه ها تا آنجا که ممکن است یکدست باشند و در عین حال که شخصیت های مختلفی قصه ها را روایت می کنند این داستان ها تفاوتی با هم نداشته باشند. حرف اصلی من این بود که بگویم این فیلم یک قصه است تا مخاطب در انتها آن را به عنوان مجموعه ای یک زندگی ببیند. به همین دلیل یکدست بودن برایم مهم بود به همین منظور هم در نگارش و هم در انتخاب عوامل به آن توجه کردم. برای مثال جنس بازی بازیگران، صدا و حتی قد آنها برای من مهم بود، از همین رو با وسواس دست به انتخاب زدم تا این یکدستی اتفاق بیفتد. این مرحله پیش از پیش تولید نیز کمک زیادی به ما کرد چون فرصت خوبی داشتیم که با سحر صباغ سرشت و بدون اینکه فرد دیگری را درگیر کنیم و یا روزهای پیش تولید را زیاد کنیم خودمان به یک توافقی برسیم. من هنگام نگارش برای همه شخصیت هایم یک تصویری در ذهنم داشتم و سعی می کردم در زمان انتخاب بازیگران تا جایی که ممکن است از این تصویر فاصله نگیرم البته بازیگر مشخصی در ذهن نداشتم چون می دانستم اگر آن بازیگر به هر دلیلی نتواند در این فیلم به ایفای نقش بپردازد با مشکل مواجه می شود. به خاطرهمین یک تصویر فیزیکی نسبتا مشخص برای هر کدام از شخصیت ها در ذهنم داشتم. بر همین اساس زمانی که پیش تولید شروع شد ما می دانستیم که قرار است با چه کسی کار کنیم. طراحی پلان ها نیز برای من مهم بود با توجه به اینکه هر قصه ای جدا است برای مثال قصه رضا و گیسو به صورت سریع تری رخ می داد زیرا به خاطر خود قصه و شخصیت هایی که طراحی شده بود می طلبید که به این شکل باشد. من تمام تلاشم را کردم تا مجموعه یکدستی ایجاد شود چون در غیراین صورت برای مخاطب غیر قابل تحمل می شد.
*بازیگر نقش نرگس آنچنان که باید مخاطب را با خود همراه نمی کند، آیا این موضوع به فیلم ضربه نمی زند؟
- برای من مهم بود که این فرد شناخته شده نباشد، زیرا برای بازیگران شناخته شده همواره یک محدودیت و پیش داوری وجود دارد. برای مثال هنگامی که از آنها صحبت می کنیم و یا بازی آنها را می بینیم بر اساس آنجه که از قبل در ذهن داریم درباره او قضاوت می کنیم. من درباره این شخصیت ویژه می خواستم که هیچ تصوری از او در ذهن مخاطب وجود نداشته و کاملا گمنام باشد. هدف من قهرمان سازی نبود. من معتقدم که هم آدم معمولی که تصمیم می گیرد در زمان حیاتش اعضای خود را اعطا کند قهرمان است. من می دانم که برای قهرمان سازی چه المان هایی لازم است تا مخاطب با او همراه شود و بتواند با آن بازیگر احساساتی شود، بخندد، گریه کند و همراه شود اما من به دنبال درآوردن اشک مخاطب نبودم چون فکر می کردم این فیلم احتیاج به این موضوع ندارد. به دنبال این هم نبودم که مخاطب را به زور بخندانم زیرا به نظرم «فصل نرگس» ترکیبی از احساسات مختلف است که من آن را به صورت عامدانه به این شکل درآوردم می خواهم بگویم من به دنبال احساسات سطحی نبودم. دوست داشتم مخاطب درگیر چیز دیگری شود و احساسات او آنقدر غلیان پیدا نکند که با احساسات سطحی از سینما بیرون بیاید. برای من مهم بود که وقتی مخاطب پایش را از سینما بیرون می گذارد فکر کند و متوجه شود که چه شده است؟ به خاطر همین تا جایی که توانستم از احساساتی کردن سطحی مخاطب فاصله گرفتم البته نه به این شکل که فیلم تبدیل به یک اثر سرد، یخ و خسته کننده شود. برای من مهم بود که «فصل نرگس» طیف گسترده تری را با خود همراه کند.
«فصل نرگس» ترکیبی از احساسات مختلف است که من آن را به صورت عامدانه به این شکل درآوردم می خواهم بگویم من به دنبال احساسات سطحی نبودم. دوست داشتم مخاطب درگیر چیز دیگری شود و احساسات او آنقدر غلیان پیدا نکند که با احساسات سطحی از سینما بیرون بیاید* نقش شایسته ایرانی در «فصل نرگس» به یکباره رها می شود. چرا این اتفاق افتاد و آیا انتخاب او به خاطر ایفای نقش در «آینه های روبرو» بود؟
-صباغ سرشت: من به شایسته ایرانی مدیون هستم چون او نگار آذربایجانی را به من معرفی کرد. من نگار را به خاطر فیلم «آینه های روبرو» می شناختم و خیلی هم او را دوست داشتم و دلم می خواست که با او کار کنم اما ما از طریق شایسته ایرانی که دوست 20 ساله من و بازیگر و دوست نگار در «آینه های روبرو» بود به هم وصل شدیم اما این دلیلی بر اینکه او در «فصل نرگس» حضور داشته باشد، نبود. از نظر من، او بازیگر بسیار خوبی است اما متاسفانه به روال سینمای ایران که تنها عده ای که نقش های خاصی را بازی می کنند و فیزیک خاصی دارند تبدیل به ستاره می شوند او با موفقیت های زیادی روبرو نشده است اما با این وجود به نظرم بازیگر خوبی است. شناخت من از شایسته ایرانی به 20 سال پیش و زمانی که هر دوی ما شاگرد مهتاب نصیرپور بودیم و زمانی که با محمد رحمانیان کار می کردیم، باز می گردد. من می دانم که او چه توانمندی هایی دارد و توانایی های او تنها مربوط به بازیگری نیست. شایسته ایرانی ذهن خلاقی دارد. او پشت صحنه بسیار خوب و تاثیرگذاری هم از این فیلم ساخته است. به دلایل مختلف نگار از منظر کارگردانی و من از منظر تهیه کنندگی او را انتخاب کریدم و بهترین نقشی که ما در این فیلم می توانستیم به او بدهیم نقش سپیده بود اما امیدوارم بتوانیم در فیلم های دیگر به صورت بهتری از او استفاده کنیم.
-نگار آذربایجانی: یک نکته ای را به طور کلی باید درباره بازیگران بگویم. خیلی اوقات چیزی که تحت عنوان بازی خوب یا بد گفته می شود درست نیست بلکه نقش خوب یا نقش بد است یعنی نقش قابلیت این را دارد که یک بازیگر توانمندی های خود را نشان دهد و یک وقت هایی این قابلیت را ندارد. نکته حایز اهمیت برای من این است که از شایسته ایرانی از عهده هر 2 نقشی که در 2 اثر من داشته به خوبی برآمده است. به همین دلیل باید متوجه شد که بازیگر خوب چه کسی است؟ بازی او در «آینه های روبرو» به گونه ای بود که هنوز هم عده ای فکر می کنند شایسته ایرانی یک ترنس است. هنوز هم عده ای از من می پرسند که آیا او واقعا دختر است؟ این موضوعات نشان می دهد که او به خوبی از عهده ایفای نقشش برآمده. حالا با مقایسه نقش او در «فصل نرگس» و اثر قبلی من به راحتی می توان فهمید که او بازیگر خوبی است. در سینمای ایران به برخی بازیگر خوب گفته می شود در حالی که آن افراد تنها در نقش هایشان تکرار شدند. به شخصه به دنبال چنین بازیگرانی نمی روم.
- به نظر می رسد بخش هایی از دیالوگ های ریما رامین فر و امیر آقایی سر صحنه شکل گرفته است.
-نگار آذربایانی: در این رابطه باید بگویم بخشی از دیالوگ ها در فیلمنامه نوشته شده بود و به بخشی از آنها در تمرین رسیدیم. به طور کلی من معتقدم که نباید جلوی دوربین تصمیم گرفت که بازیگران چه بگویند، از همین رو تلاش می کنم تا جایی که ممکن است همه چیز قبل از شروع فیلمبرداری مشخص شود و همه بدانند که قرار است چه بگویند. هیچ جمله و حتی تک کلمه ای را جلوی دوربین تغییر نمی دهم درخواستم از بازیگران هم این است که این موضوع را رعایت کنند. در واقع هر چکش کاری که لازم است با یکدیگر قبل از رفتن مقابل دوربین انجام می دهیم. در این فیلمنامه همه چیز به هم وصل بود به خاطر همین من می خواست که با تغییرات به فیلمنامه آسیب نرسانم.
-صباغ سرشت: نگار آذربایجانی روش جالبی دارد. او به غیر از دورخوانی های رایج با تک تک شخصیت ها به صورت جداگانه جلسه می گذارد تا با آنها همسو و هم نظر شود. این موضوع در موفقیت کارگردان بسیار موثر است.
*لهجه یکتا ناصر در این فیلم درنیامده است. خودتان از لهجه او راضی بودید؟
نگار آذربایجانی: بله من از لهجه ها راضی هستم و یکتا ناصر به همان اندازه ای که لازم داشتیم با لهجه ترکی صحبت کرد.
صباغ سرشت: باید در نظر داشت شخصیتی که یکتا ناصر به ایفای نقش آن می پرداخت بین تهران و تبریز رفت و آمد داشت. او دختر امروزی است و هر چند دختر خانه است اما آنقدر سنتی نیست که از خانه و شهر خود بیرون نیامده باشد. ما به همین منظور از مشاور لهجه هم استفاده کردیم، این را هم باید بگویم که یکتا ناصر به خوبی به حرف های این مشاور گوش می داد.
نگار آذربایجانی: مشاور لهجه ما خودش هم بین تهران و تبریز در رفت و آمد بود. من به او گفتم که من لهجه غلیظ ترکی نمی خواهم به همان شکلی که خودت صحبت می کنی صحبت کن و آن را به یکتا یاد بده.
*در «فصل نرگس» همه آدم ها افراد خوبی هستند و تقریبا کاراکتر خبیثی نداریم. ممکن است مخاطب بگوید این فیلم از جامعه من دور است.
-نگار آذربایجانی: در این قصه لزومی ندیدیم که آدم های خبیثی طراحی کنیم. به هر حال هر آنچه که از دلبر می آید به دل می نشیند شاید باور خودم نسبت به افراد این است که آدم ها خبیث نیستند.
صباغ سرشت: اگر به جزئیات این اثر نگاه کنیم متوجه می شویم که این موضوع وجود دارد البته باید توجه کنیم که نویسنده با هدف قبلی در پی به تصویر کشدن مسایل قشنگ تری بوده است ولی ما آدم هایی که باعث آزار دیگران می شود را نیز می بینیم. برای مثال بچه هایی که به صورت پنهانی از رضا فرجام عکس می گرفتند یا آن راننده رضا فرجام از این دسته از افراد بود.
*«فصل نرگس» یک اثر زنانه است و تقریبا همه کارهای مثبت را زنان انجام می دهند. در این باره توضیح می دهید؟
-نگار آذربایجانی: پیوند عضو از بدن یک زن به یک مرد کار ریسک پذیری است که دلیل علمی هم دارد، از همین رو نمی خواستم خودم را وارد یک ماجرای پیچید پزشکی کنم، اما در سینمای ما و سینمای جهان تعداد قهرمانان مرد و فیلم هایی که نگاه مردانه دارند خیلی بیشتر از فیلم هایی با محوریت زنان است. من هیچ موضعی علیه آن ندارم اما فکر می کنم به عنوان یک فیلمساز زن وقتی دنیای زن ها را بیشتر می شناسم و این امکان را دارم که قصه ای تعریف کنم بهتر است شخصیت های اصلی زن را تعریف و طراحی کنم. البته نه به شکل مردستیزانه. چون من اصلا نگاه مرد ستیزانه ندارم. نگاه من به افراد فراجنسیتی است. ولی به طور کلی باید بگویم که زنرها در اقلیت هستند به همین دلیل ما می بینیم که در سطح جهان جشنواره ای به نام جشنواره فیلم های زنان داریم.
-صباغ سرشت: به طور کلی خلق کردن قهرمانان زن بسیار سخت است حتی اگر در «فصل نرگس» این اتفاق افتاده باشد جزو امتیازات فیلم است.
در سینمای ما و سینمای جهان تعداد قهرمانان مرد و فیلم هایی که نگاه مردانه دارند خیلی بیشتر از فیلم هایی با محوریت زنان است. من هیچ موضعی علیه آن ندارم اما فکر می کنم به عنوان یک فیلمساز زن وقتی دنیای زن ها را بیشتر می شناسم و این امکان را دارم که قصه ای تعریف کنم بهتر است شخصیت های اصلی زن را تعریف و طراحی کنم. البته نه به شکل مردستیزانه. چون من اصلا نگاه مرد ستیزانه ندارم*به نظرتان رضا فرجام در این فیلم نماینده قشر بازیگران است؟
-نگار آذربایجانی: رضا فرجام نماینده قشر بازیگران نیست. در قصه من او بازیگری است که به اندازه کافی معروف و محبوب است. اگر به من بگویم نمونه بیرونی این شخصیت در سینما چه کسی است نمی توانم جوابی بدهم چون من این شخصیت را خلق کرده ام. البته می بینیم که گاهی اوقات برخی از بازیگران به خاطر معروفیتشان با آزارهایی روبه رو می شوند گاهی هم می بینیم که این افراد رفتار مناسبی ندارند. به همین دلیل طراحی این شخصیت بیشتر هر شخص دیگری با وسواس انجام شد. ما در این فیلم با شخصیتی روبه رو هستیم که تلخ است اما به مرور متوجه می شویم که او آدم خوبی است. من سعی کردم بگویم وقتی فردی در موقعیتی قرا می گیرد و بر اساس آن موقعیت زندگی اش تعریف می شود در واقع ذاتش آن چیزی نیست که نشان می دهد. الگوی من هم در طراحی این شخصیت هیچ کس خاصی نبود.
-صباغ سرشت: حتی به ما پیشنهاد شد که نام این شخصیت را همان امیرآقایی بگذارید اما ما نپذیرفتیم زیرا این 2 بسیار با هم متفاوت هستند.
*در انتها اگر صحبت دارید بفرمایید.
-صباغ سرشت: آرزوی قلبی من این است که با وجود همه حواشی کاذبی که در جشنواره اتفاق افتاده محمد حیدری با صبوری و موفقیت جشنواره را به سرانجام برساند. من به عنوان تهیه کننده نسل جوان از مسئولان خواهش می کنم به این موضوع توجه کنند که در حال حاضر عرضه و تقاضا به قدری زیاد شده که این موضوع گاهی باعث ایجاد دلشکستگی و تهمت زدن می شود و 2 همکار را به جان هم می اندازد، بنابراین به نظرم بهتر است به روش های روز دنیا هم توجه شود. چه اشکال دارد اول فیلم ها اکران شود و بعد آنگاه با نظر مردم این فیلم ها به جشنواره راه بیابند؟ چون ما در نهایت برای مردم فیلم می سازیم. من برای اینکه به فلان همکارم پز بدهم که تهیه کننده خوبی هستم نباید فیلم بسازم یا به همکارانم دهن کجی کنم. باید بپذیریم که جامعه سینمایی در کنار هم قرار دارند. برای مثال من به همان اندازه ای که فیلم خودم موفق می شود از موفقیت فیلم همکار دیگرم خوشحال می شوم. باید از قضاوت های خطرناکی که می تواند در روابط انسانی تاثیر بگذارد دور شویم. به نظرم بهتر است مردم انتخاب کنند که کدام فیلم به جشنواره راه بیاید تا این چالش ها کمتر شود. من برای همکارانم در سینما آرزو می کنم که جشنواره سی و پنجمن جشنواره خوبی باشد و خوشحالم می شوم که فیلم های خوبی ببینم.