ماهان شبکه ایرانیان

بال می گشاید و حجت می شکند...

برای پیام رسانی و تبلیغ دین، مدتی را در شهر بصره گذراند. وقتی به مدینه بازگشت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید. حضرت از او پرسید: به بصره رفته بودی؟

برای پیام رسانی و تبلیغ دین، مدتی را در شهر بصره گذراند. وقتی به مدینه بازگشت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید. حضرت از او پرسید: به بصره رفته بودی؟

- آری!

- اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدی؟

- به خدا اندک است؛ می آیند ولی کم!

- جوانان را دریاب؛ زیرا آنان به نیکی و خیر، از دیگران پیشتازترند.1

••

دیدم در گلستان نشسته و مردم دورش حلقه زده بودند.

او عادت داشت که مردم از او بسیار پرسند و وی همه را پاسخ گوید!

به او نزدیک شدم و گفتم: راستی، مگر امام صادق علیه السّلام ما را از سخن گفتن نهی فرموده است و به تو هم فرمود که این را به من نیز بگویی؟

- نه به خدا! ولی به من فرمود که با کسی سخن نگویم.

- پس برو و همان دستوری را که به تو فرموده، اطاعت کن.

سپس خدمت ابی عبداللَّه علیه السّلام آمدم و ماجرای او و آن چه را بدو گفتم و نیز گفتة او را خدمتش عرض کردم که گفت: برو و همان دستوری را که به تو فرموده، اطاعت کن!

امام صادق علیه السلام تبسّمی کرد و فرمود:

«صاحب الطاق»، اگر با مردم سخن می گوید، از عهدة آنها بر می آید و بال می گشاید و حجّت آنان را می شکند؛ ولی تو را اگر بال ببرّند، پرواز نتوانی تا پایان.2

••

ابو جعفر، محمد بن علی بن نعمان کوفی معروف به «صاحب الطّاق» یا «مؤمن الطّاق»، از یاران امام صادق علیه السلام به شمار می رفت و امام او را دوست می داشت.

وی متکلّمی هوشمند، بسیاردان، تیزبین و حاضر جواب بود. خاطرة مناظرات اوبا ابوحنیفه، زیبا و ماندگار است.

چون امام صادق علیه السّلام رحلت کرد، ابوحنیفه، مؤمن طاق را دید و به او گفت: امامت بمرد؟ گفت: آری، اما امام تو از آنان است که دیده به راه دارند و منتظرند تا بدان روز معلوم (قیامت) و مقصودش شیطان بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان