لامارتین، شاعر و نویسندهی فرانسوی میگوید: «منشاء هر کار بزرگی زن است، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمیشود». زنان همواره در جهان، در عرصههای مختلف فعال بودهاند و خصوصا در ترویج و پیشرفت فرهنگ، هنر، ادبیات و علم، نقش بهسزایی داشتهاند. زنان، بخش جداییناپذیر ادبیات هستند و نمیتوان نقش آنها را در ادبیات نادیده گرفت. مصطفی مستور در اینباره در کتاب «استخوان خوک و دستهای جذامی» مینویسد: «اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از این جا برند، تقریبا همهی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند».
بنیتا هر هفته به بررسی زندگینامه و معرفی آثار زنان شاعر و نویسنده میپردازد. در این قسمت، به بهانهی سالروز تولد ژرژ ساند، رماننویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار پر آوازهی ایتالیایی، نگاهی به زندگی و آثار این بانوی شاعر خواهیم داشت.
آمانتین اُرور لوسیِل دوپین را اکثرا با نام مستعار «ژرژ ساند» میشناسند. آمانتین در یکم ژوئیهی 1876 در پاریس متولد شد. پدر آمانتینُ ستوان بازنشته ارتش جمهوری بود و مادرش زنی غیراشرافی. اُرور پدرش را در چهار سالگی از دست داد و و تربیت او به عهدهی مادربزرگ پدریاش گذاشته شد. او بیشتر کودکیاش را در خانهی مادربزرگ در نوآن و در حال یادگیری زبان و ادبیات فرانسه، انگلیسی و سوارکاری گذراند. مادربزرگ اُرور در سال 1821 (مصادف با دورهی نوجوانی او) درگذشت و او از آن پس تحت سرپرستی مادرش سوفی قرار گرفت. او با مادرش به پاریس رفت ولی اُرور نمیتوانست ارتباط خوبی با مادر عامی و کم سوادش برقرار کند و در نتیجه، آنها رابطهی خوبی با هم نداشتند. مادر اُرور مجبور شد او را به طور موقت به خانوادهی دوپلسیس که خود 5 دختر داشتند بسپرد. خانوادهی دوپسیلیس اکثر اوقات اُرور را با خود به تئاتر میبردند. اُرور در یکی از همین تئاترها، با کازمیر دودِوان آشنا شد و این آشنایی بعدها، وقتی که او نوزده ساله بود به ازدواج منجر شد. ساند و دودوان پس از ازدواج، صاحب دو فرزند به نامهای موریس و سولانژ شدند.
اُرور کار نویسندگی را با ژول ساندو شروع کرد که حاصل این کار مشترک، رمان سرخ و سپید (1831) بود. اولین رمان مستقل اُرور «ایندیانا» (1832) بود و انتشار این رمان او را به شهرت بسیاری رساند. او این رمان را با نام مستعار ژرژ ساند منتشر کرد. او در همان سال رمان بعدیاش به نام ولنتاین (1832) را منتشر کرد. او در رمان بعدیاش لِلیا (1833) آرمان خود را از جامعهی آزاد بیان کرد.
ژرژ ساند در طول زندگی خود بیش از 70 رمان، 26 داستان کوتاه/ نوولا و بیشمار مقاله نوشت. 25 نمایشنامهی او در زمان حیاتش در تئاتر حرفهای روی صحنه رفت. او همچنین خود زندگینامهای به نام داستان زندگی من نوشت که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. مجموعهی نامهنگاریهای ساند با افراد مختلف که از سال 1812 (زمانی که هشت سال بیشتر نداشت) آغاز و تا پایان عمرش ادامه داشت در مجموعهای 26 جلدی جمعآوری شدهاست.
شخصیت قدرتمند، زندگی نامتعارف، دیدگاههای رادیکال سیاسی و استعداد ادبی ساند او را به شخصیت افسانهای در ادبیات فرانسه در زمان خود و پس از آن بدل کرده است. او در زمان خود از پرفروشترین نویسندگان فرانسه بود و در محبوبیت و تعدد و تنوع آثار با ویکتور هوگو رقابت میکرد.
ساند لباسهای مردانه میپوشید، در مجامع عمومی سیگار میکشید و در مکانهایی رفتوآمد میکرد که در آن زمان برای زنان پسندیده نبود. رفتارهای خلاف عرف ساند و زندگی نامتعارفش در زمان خود منتقدان بسیاری داشت. با این حال این زن شورشی در قلب زندگی روشنفکرانه و هنری فرانسه قرار داشت و دایرهی دوستانش فرانتس لیست، اوژن دولاکروا، گوستاو فلوبر و انوره دو بالزاک را دربرمیگرفت. نویسندگان غیر فرانسوی بسیاری نیز از جمله هنری جیمز، جورج الیوت، داستایوفسکی، تورگنیف و میخائیل باکونین شیفتهی او بودند. تأثیر ساند بر نویسندگان انگلیسیزبانی چون خواهران برونته، الیزابت برت براونینگ و جورج الیوت انکار نشدنیست.
ژرژ ساند در 8 ژوئن 1876، اندکی پس از تولد 72 سالگیاش، در نوآن در نزدیکی شاتورو بر اثر انسداد روده درگذشت.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید، میتوانید «زنانی که با قلمشان جاودانه شدند؛ اوریانا فالاچی» را نیز بخوانید.
دوستان و همراهان همیشگی بنیتا، شما میتوانید سری مقالات زنانی که با قلمشان جاودانه شدند را هر هفته سهشنبه دنبال کنید. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید؛ همچنین میتوانید به کانال تلگرامی بنیتا بپیوندید.
منابع:
Britannica
Notablebiographies
biography