اقتراح: تجربه دینی

مساله تجربه دینی، از جمله مسائلی است که امروزه برای جامعه فرهنگی ما مساله ای گشوده و مورد توجه است. در این اقتراح، از معنای تجربه دینی و ربط و نسبت آن با عرفان، ایمان و گزاره های دینی سخن به میان آمده است

نقد و نظر، ش 23 و 24

چکیده:

مساله تجربه دینی، از جمله مسائلی است که امروزه برای جامعه فرهنگی ما مساله ای گشوده و مورد توجه است. در این اقتراح، از معنای تجربه دینی و ربط و نسبت آن با عرفان، ایمان و گزاره های دینی سخن به میان آمده است. همچنین از حجیت معرفت دینی و ارتباط آن با دین شخصی و دین نهادینه شده تاریخی بحث شده است. عوامل تسهیل کننده و موانع وقوع تجربه دینی و نیز آثار و پیامدهای تجربه دینی بر شخصیت و منش صاحب تجربه از دیگر مسائلی است که در اقتراح مطرح شده اند. شرکت کنندگان در این اقتراح، آقای مصطفی ملکیان و آقای محمد لگنهاوزن بوده اند که به جهت رعایت اختصار، نظرات آقای ملکیان را در اینجا منعکس می کنیم.

تجربه دینی لااقل در مورد سه پدیده به کار می رود:

1. آگاهی مستقیم و غیراستنتاجی و حضوری نسبت به خدا یا امر متعالی یا امر مطلق یا مینوی;

2. پدیده هایی روان شناختی و معنوی که بر اثر خودکاوی بر آدمی مکشوف می شود و از نظر متدینان تنها با فرض و قبول یک موجود فوق انسانی به نام «خدا» یا نام های دیگر قابل تبیینند;

3. مشاهده دخالت مستقیم خداوند در حوادث خارق عادت و شگفت انگیز; مثل معجزات، کرامات، استجابت دعا و مانند آن.

در هر سه نوع، شناخت مستقیم و مشاهده ای در کار است و از همین رو «تجربه » نامیده می شوند و هر سه نوع بنا بر ادعای متدینان، مؤید بعضی از گزاره های دینی و مذهبی اند.

تجربه دینی خاستگاه دین نهادینه و تاریخی است. همچنین تجربه دینی می تواند مبدا دین شخصی باشد; یعنی همه انواع سه گانه تجربه دینی می توانند موجب شوند تا یک فرد به طور آگاهانه و خودخواسته به احکام و تعالیم یک دین در ساحت نظر و عمل التزام پیدا کند.

اما درباره اینکه آیا تجربه دینی می تواند مقصد (1) دین شخصی باشد، باید گفت هر سه نوع تجربه دینی می توانند نتیجه ( یکی از معانی مقصد) دین شخصی باشند; اما در مورد هدف ( معنای دیگر مقصد) باید گفت که تجربه دینی از نوع دوم نمی تواند هدف باشد; ولی آن دو نوع دیگر می توانند.

اگر ایمان را به معنای تسلیم به یک حقیقت تصدیق شده بپنداریم، تجربه های دینی می توانند منشا ایمان باشند. اگر ایمان را به معنای تصدیق بعضی از عقاید جزمی و یا قبول این عقاید بگیریم، تجربه های دینی می توانند منشا ایمان شوند. اما اگر ایمان را به معنای اعتقادی فراتر از شواهد موجود بگیریم، تجربه های دینی می توانند ایمان را به علم که شان معرفتی والاتری دارد، ارتقا دهند.

عوامل تسهیل کننده تجربه دینی متفاوتند. از جمله آنها، سنخ شخصیتی افراد است. مثلا سنخ روانی «کنش پذیر - درون گرا» بیش از سنخ های دیگر مستعد تجارب دینی اند. برخی طریقه های عملی، مانند راه «یادآوری »، راه «یکسویگی »، راه برخورداری از آگاهی «ناب » و مانند آن نیز به حصول تجربه های دینی کمک می کنند; اما هیچ کدام از اینها علت کافی برای تجربه های دینی نیستند. عوامل وقوع یا عدم وقوع تجارب دینی هنوز به چنگال علم درنیامده اند.

بزرگترین مانع وقوع تجربه دینی، عامل عقیدتی و معرفتی، یعنی علم زدگی، (scientism) است. علم زدگی، اعتقاد به جهان بینی ای است که به ناحق و با گذری روان شناختی، نه منطقی، از علوم تجربی جدید به دست آمده است. علم زدگی با تشکیکی که در امکان حصول تجربه دینی و نیز در اعتبار و حجیت معرفت شناختی آن می کند، تقریبا همه زمینه های معرفتی، عاطفی و ارادی لازم را برای جد و جهد در طریق نیل به این نوع تجربه در آدمی نابود می کند. به همین دلیل است که انسان متجدد، (modern) ،در قیاس با انسان سنتی، تجارب دینی کمتری دارد.

اما در مورد اینکه آیا باوری که ناشی از تجربه دینی است، اعتبار و حجیت معرفت شناختی دارد یا نه، باید گفت پاسخ آن بستگی دارد به موضعی که در معرفت شناسی در باب مساله توجیه اتخاذ می کنیم. اگر نظرگاه ما بیرونی گروانه، (externatist) باشد، که وثاقت گروی (2) (reliabilism) یکی از مشهورترین آنهاست، استعداد بیشتری برای پذیرش اعتبار و حجیت باور ناشی از تجربه دینی وجود دارد. اما اگر نظرگاه ما درونی گروانه، (internalist) باشد، که مبناگروی (3) (foundationalism) و (4) (coherentism) از مشهورترین آنهایند، در این جهت استعداد کمتری وجود دارد; هرچند کم یا بیش امکان موجه بودن باور ناشی از تجربه دینی بر این اساس نیز وجود دارد.

حال اگر تجربه دینی حجیت معرفت شناختی داشته باشد، آیا می توان آن را پشتوانه باورهای دینی قرار داد؟ در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته توجه داشت: یکی سنخیت تجربه دینی با باور دینی است; دیگر اینکه تجربه چه کسی پشتوانه باور چه کسی باشد و کدام نوع تجربه دینی می تواند پشتوانه باور دینی باشد.

برخی، مانند مایلز، معتقدند که تجارب دینی در عین اینکه اصل وقوعشان مورد تردید نیست، پشتوانه هیچ باور دینی ای واقع نمی شوند. به گمان من، این قول قابل دفاع نیست و می توان قائل شد که پاره ای از تجارب دینی، برای بعضی از اشخاص می تواند پشتوانه برخی از باورهای دینی واقع شوند. از سویی، خود صاحبان پاره ای از تجارب دینی جدا و قویا معتقدند که در جریان تجربه دینی، واجد علم یا معرفت خاصی نسبت به عالم واقع شده اند و باوری که از این علم یا معرفت خاص ناشی شده است، در زمره انکارناپذیرترین باورهایی است که در طول عمرشان داشته اند. حال اگر چنین باوری عین یکی از گزاره های دینی باشد، چگونه می توان پشتوانه بودن آن تجربه دینی را برای این باور و گزاره دینی نپذیرفت؟ البته تا اینجا این پشتوانه بودن برای خود صاحب تجربه است.

از سوی دیگر، کسانی که خودشان صاحب تجربه دینی نیستند، می توانند به طور غیرمستقیم و استنتاجی و استدلالی، پاره ای از تجارب دینی را پشتوانه برخی از باورهای دینی تلقی کنند; بدین نحو که بگویند: شیوع تجربه های دینی خاص به حدی است که مانند تجربه های حسی احتمال تواطی بر کذب گزارشگران و دروغ گویی همه آنها منتفی است; بنابراین صدق اخلاقی گزارشگران محرز است. اما برای اثبات صدق منطقی و مطابقت اعتقاد گزارشگران با واقع، باید تجارب دینی را از سنخ علم حضوری خطاناپذیر یا لااقل هم رتبه ادراکات حسی عادی قلمداد کنیم و همان قطعی و یقینی بودن عینی، (objective) ای را که برای ادراکات حسی قائلیم، برای آنها نیز قائل شویم. البته طی هر یک از این دو طریق، خود نیازمند دلیل است.

در مورد پیامدهایی که تجربه دینی بر منش و شخصیت صاحب تجربه دارد، در یک کلمه می توان گفت که تجربه دینی نوعی رضایت باطن بسیار ژرف در شخص صاحب تجربه پدید می آورد.

اشاره

دقت نظرهای نویسنده محترم در این بحث آموزنده است. نکات فراوانی درباره تحلیل تجربه دینی و معرفت حاصل از آن در این نوشتار کوتاه وجود دارد. اما هم چنان که خود نویسنده نیز اذعان دارد، برداشت های متفاوتی از تجربه دینی، ارتباط آن با ایمان، معرفت دینی و... وجود دارد. بسته به نوع نگاه ما به مفهوم تجربه دینی، دایره معرفت بشری، مساله توجیه و مفهوم ایمان و باور دینی و شرایط حجیت آن، سرنوشت مباحث مطرح شده در این اقتراح نیز تغییر می کند; بنابراین نمی توان در این بحث تنها یک مبنا را مد نظر داشت. اما تذکر نکاتی چند به جهت بازشدن بیشتر فضای تامل و بررسی برای خوانندگان گرامی خالی از فایده نیست:

1. هم چنان که دکتر لگنهاوزن در همین اقتراح تذکر داده است، مفهوم تجربه دینی دایره ای گسترده تر از احوال و مکاشفات عرفانی دارد و تجربه عرفانی، نوع پیشرفته تجربه دینی محسوب می شود. ادگار شفیلد برایتمن نیز می نویسد: «تجربه دینی هرگونه تجربه ای است که هر انسانی در ارتباط با خدا می تواند داشته باشد. تجربه دینی نوع یا کیفیت یگانه ای از تجربه نیست; بلکه روش یگانه ای برای درک تجربه است.» (5) به نظر آقای لگنهاوزن تجربه دینی شامل تجربه ای معمولی و عادی هم می شود; کافی است که چیزهای معمولی را با توجه به خدا ببینیم.

2. به نظر می رسد غیر از آنچه نویسنده محترم در باب عوامل تسهیل کننده تجربه دینی گفته است، که البته مدعی استقرای تام نیز نبوده است، باید به خود زندگی دینی و عمل به شریعت نیز توجه داد. عمل به شریعت، خود نوعی انضباط روحی و درونی ایجاد می کند که اگر با تقید منظم و تامل و تفکر همراه شود، می تواند تجربه آفرین گردد.

3. نویسنده، بزرگترین مانع حصول تجربه دینی را عاملی معرفتی، یعنی علم زدگی، شمرده است. بی شک این عامل نقشی بسیار اساسی و جدی دارد و اگر نتوانیم آن را بزرگترین مانع بشماریم، لااقل از بزرگترین موانع به حساب می آید. اما در کنار این مانع، می توان به موانع عملی نیز اشاره کرد. یکی از بزرگترین موانع حصول تجربه های دینی که در روزگار ما نیز شدت یافته است، کثرت اشتغال به امور این جهانی است که بر اثر پیچیده شدن زندگی این زمان و تودرتو شدن روابط معاش انسان ها پدید آمده است. زندگی متجددانه در عصر صنعت آن چنان انسان را به خود مشغول داشته است که برای وی فرصتی باقی نمانده تا در خود فرو رود و زمینه حصول تجربه ای برایش فراهم آید.

همچنین در بعد نظری، ماده گرایی فلسفی و نیز ماده گرایی اخلاقی پشتوانه نوعی زندگی صرفا زمینی شده اند و انسان را به کلی از آسمان و حیات معنوی بریده اند. ماده گرایی زمینه های معرفتی و عاطفی و ارادی لازم را برای حصول چنان تجربه هایی از میان برده است.

4. تنوع پیامدها و آثار تجربه دینی بر شخصیت و منش صاحب تجربه اجازه نمی دهد که آنها را در یک کلمه خلاصه کنیم و آن را نوعی رضایت باطن ژرف به شمار آوریم. البته تردیدی نیست که رضایت باطن ژرف یکی از مهمترین و شاید مهمترین اثر تجربه دینی باشد; اما آثار دیگر تجربه دینی را نباید نادیده گرفت. رضایت باطن یک اثر روانی است که در کنار آن آثار روانی دیگری مانند احساس یگانگی شخصیت، محبت به همه انسان ها، بلکه به همه موجودات، استحکام شخصیت و تزلزل ناپذیری آن، قدرت نفوذ در دیگران و اثرگذاری بر آنان و... نیز پدید می آید. افزون بر این آثار روانی، می توان به آثار معرفتی نیز اشاره کرد که در راس آنها معرفت خداوند قرار دارد. همچنین به دست آوردن حکمت و بصیرتی عمیق و کم شدن میزان خطاهای انسان در تشخیص صواب از ناصواب و یافتن راه از چاه، از دیگر پیامدهای معرفتی تجربه های دینی است. بدیهی است که مدعی نیستیم تمام این آثار و نتایج بر همه انواع و مراتب تجربه دینی مترتب می شوند; بلکه مقصود این است که تجربه های دینی در پاره ای موارد، بویژه مراتب بالا و والای آن، چنین آثار و پیامدهایی را دارند. آنچه می توان به طور عام تر و رایج تر در اکثر موارد تجربه دینی یافت، نوعی اطمینان و آرامش درونی است که در پی اغلب تجربه های دینی، از پایین ترین مراتب آن، همچون حال خوشی که در دعا یا نماز برای انسان پدید می آید، تا بالاترین مراتب آن، همچون مکاشفات والای عرفانی و تجربه های رؤیت خداوند، پدید می آید و شاید این آرامش و طمانینه با آن رضایت باطنی ای که آقای ملکیان اشاره کردند در یک افق واقع شوند.

پی نوشت ها:

1) مقصد دو معنا دارد: الف) هدف: چیزی که عامل، از انجام دادن عمل خاص، وصول به آن چیز را طلب می کند; خواه در واقع به آن برسد یا نرسد; ب) نتیجه: چیزی که عامل پس از انجام دادن عمل خاص و بر اثر آن عمل به آن چیز می رسد; خواه آن چیز را طلب کرده باشد یا نه.

2) این نظریه که یک باور وقتی موجه است که حاصل یک فرایند مجاز باشد، حتی اگر خود صاحب باور خبر نداشته باشد که چه چیزی باور او را موجه می سازد.

3) مبناگروی، معرفت را به دو دسته بزرگ تقسیم می کند: الف) باورهای مبنایی یا اساسی که بدون اینکه مبتنی بر باورهای دیگر باشند، موجهند; ب) باورهای بنایی یا غیراساسی که با ابتنای بر باورهای مبنایی و از طریق یک سلسله استنتاجات یا استدلالات معتبر و قوی توجیه می شوند.

4) بر طبق نظریه پیوستگی گروی، موجه بودن یک باور بستگی دارد به درجه پیوستگی آن با سایر باورهای شخص.

5) این مطلب را آقای لگنهاوزن در همان اقتراح از کتاب A Philosophy of Religion برایتمن نقل کرده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر