بدیهی است معدودی از افراد سالمند که به افسردگی مبتلا می شوند عموماً دارای زمینه های آسیب پذیری مختلفی هستند که مهم ترین آن ها عوامل اجتماعی مثل فقر و مشکلات اقتصادی است. افراد منزوی که شبکه ی اجتماعی محدودی دارند و روابط عاطفی کم تری برقرار می کنند، هم چنین کسانی که وابستگان و افراد نزدیک و محبوب خود را به دلایل مختلف از دست داده اند، از آمادگی بیش تری برای ابتلا به افسردگی برخوردارند. به طور کلی وقایع زندگی نقش عمده ای در بروز افسردگی سالمندان دارد. اتفاقاتی که منجر به فقدان یک رابطه ی هیجانی عمیق می شوند، مثل از دست دادن افراد یا اشیای مورد علاقه، ارتباط تنگاتنگی با بروز افسردگی سالمندی دارند. این وقایع خصوصاً در زنان اهمیت ویژه ای دارند. شیوع افسردگی در افراد مطلقه یا بیوه ها، بیش از افراد متأهل یا مجرد است. اساساً تغییرات ناشی از داغدیدگی و سوگ طبیعی در ایجاد اختلال افسردگی سالمندی، نقش مؤثری دارند.
واکنش سوگ که به دنبال از دست دادن فرد محبوب ایجاد می شود نوعی واکنش طبیعی -هیجانی است. افراد سالمندی که نزدیکان مورد علاقه ی خود را از دست می دهند، دچار بی ثباتی هیجانی، غمگینی، اشکباری، اختلال در خواب و اشتها می شوند. چنان چه این واکنش ها از شدتی برخوردار شوند که کل ساختار زندگی فرد را به مدت طولانی دست خوش تغییر کنند، نیاز به توجه درمانی دارند. مدت زمان واکنش سوگ طبیعی متفاوت است و در فرهنگ ها و شرایط مختلف تفاوت دارد. اما به طور کلی از 6 ماه تا حتی 2 سال نیز ذکر شده است.
سوگ (ماتم) عبارت است از:
واکنش عاطفی به دنبال فوت یکی از عزیزان، طلاق، از دست دادن یک عضو یا کاهش کارکرد بدن، از دست دادن عزت نفس (مثلاً در اثر از دست دادن شغل)، یا سایر فقدان های تأثیرگذار بر فرد شدت می گیرد. سوگ یک واکنش طبیعی و مناسب نسبت به یک فقدان پیش آمده است. افرادی که ماتم گرفته اند تدریجاً به فقدان پیش آمده عادت می کنند و برای آینده ی خود برنامه های مثبتی را طرح ریزی می کنند. هیچ معیار قطعی برای مدت زمان طبیعی سوگ وجود ندارد. گاهی سوگ آن قدر شدید و طولانی مدت است که فرد نیاز به کمک دارد.
علایم شایع سوگ
تظاهرات شناخته شده ی سوگ عبارتند از:
- احساس اندوه، کرختی، درد، عصبانیت، خشم، ناامیدی و گناه (از این احساسات ممکن است ماه ها افت و خیز داشته باشند و گاهی هم بیش تر از تحمل فرد باشند.)
- به یک باره زیر گریه زدن
- توهمات (مثلاً شنیدن صدا یا دیدن عزیز فوت شده)
- اضطراب و افسردگی
- راغب نبودن به پذیرش فقدان پیش آمده؛ مثلاً حفظ اتاق یا لباس های فرد فوت شده با این تصور که وی برخواهد گشت.
- بی خوابی
- عصبی بودن و فعالیت زیاد
- مشکلات گوارشی
- خستگی، آشفتگی، اشک آلود بودن چشم و گریه مکرر
- روی آوردن به داروهای آرام بخش و مواد مخدر (اما ممکن است مشکلاتی ایجاد کند.)
افسردگی در بعضی از افراد شیوع بالاتری دارد و بعضی عوامل محیطی در بروز آن نقش کلیدی دارند. این اختلال در کسانی که از افراد مبتلا به اختلال افسردگی یا دمانس مراقبت می کنند بیش تر از جمعیت عمومی سالمندان بروز پیدا می کند، بنابراین انتظار داریم که شیوع افسردگی در همسران افراد مبتلا به افسردگی یا اختلالات شناختی بالا باشد. این خطر در کسانی که روابط اجتماعی محدودی دارند و هم چنین در افرادی که در محیط های اجتماعی خشن زندگی می کنند بالاست.
صرف نظر از نوع اختلال افسردگی، به نظر می رسد در مطالعات مختلف، شیوع اختلالات افسردگی در سنین بالا کم تر از حد واقعی گزارش شده است. محدودیت ها و مشکلاتی که در روش انجام دادن مطالعات سالمندی وجود دارد، مثل تشابه علایم افسردگی سالمندان به بیماری های جسمانی و هم چنین اشکالاتی که به علت محدودیت های شناختی و حافظه ی بیماران در یادآوری علایم و به تبع آن کاهش میزان دقت ثبت علایم ایجاد می شود، از جمله دلایلی اند که در صحت و دقت مطالعات همه گیر شناسی افسردگی سالمندی را زیر سؤال می برند. به نظر می رسد برای رفع این نقیصه، طراحی معیارهای تشخیصی و غربالگری ویژه ی سالمندان نیاز به بازنگری کلی دارد.
منبع مقاله: مخبر، نغمه؛ (1388)، افسردگی در سالمندان، تهران، نشر قطره.