حوزه های علوم دینی شیعه, تبلور عینی و تابلوی جاودانه فلسفه انتظارند
دلسوخته ترین عاشقان امام مهدی(ع), در این مهد, بالیدند و استوارترین و مایه ورترین میراث فرهنگی مهدویت را همین حوزه های مبارک آفریدند.
دست پروردگان حوزه های شیعه, هر کدام در دیار و اقلیم خویش, پرچم انتظار بودند, بر بام تاریخ آن قوم و دیار و مشعلهایی فروزان فرا راه کاروان بشر, به کعبه وصال و در تاریکستان فتنه ها, هواها, هوسها, خدعه ها و دهها بیراهه های راه گونه و سرابهای آب نما و چراغی روشن بر مناره آرمان شهر اسلام.
اینان, در سیاه ترین دوره ها, با یاری از (انتظار فرج), امید به فرج را در دلهای پاک دینان و زلال فطرتان زنده داشتند و جنبشهای عدالتخواهی و ستم ستیزی را, در جای جای دار الإسلام, در پهنه تاریخ ساز کردند. امیدی که چونان دوبال است برای تکاپو در زندگی و گذر از باتلاقها و بیغوله های جهل, دودلی و گمراهی.
مگر نه این است که ولی عصر(عج), نجات بخش بشر از کفر و ستم, در عصر سیاهیهاست.
مگر او, منادی عدالت, بر پا دارنده حدود دینی احیاگر معارف قرآنی: (این المؤمّل لاحیأ الکتاب وحدوده), بیانگر اسلام ناب محمد(ص): (أین المدّخر لتجدید الفرائض والسّنن)1 و برپا کننده حکومت عدل الهی نیست؟
مگر غیر از این است که او, کرامتهای اخلاقی را در زندگی و جامعه بشری پیاده می کند و آرمانهای انبیاء و اولیای الهی را در این خاکستان عملی می سازد و عینیّت می بخشد؟
مگر او, کجیها و کجرویها را, سترون نمی کند و عزت و شوکت اسلامی را برفراز نمی دارد؟
و آیا حوزه های علوم دینی و عالمان فرهیخته و ربّانی, در درازای تاریخ, رسالتی جز این می جستند و تلاشی غیر این داشتند؟
مگر نه این که فلسفه وجودی حوزه ها, تبیین مکتب, پاسداری از اسلام ناب, دفاع از مظلوم, انگیختن روح عدالتخواهی, عدالت گستری, نشر علمی و عملی فضائل اخلاقی و الهی و فراورده های دینی و قرآنی, پاسداشت حدود و ثغور شریعت, زنده نگه داشتن امید به عدالت و ایجاد گشایش, برای پاکسازی زمین از همه نامردمیها و ستمهاست؟
مگر عالمان ربانی, نابودی طاغوتها و ستم شاهان و استقرار معارف و ارزشهای ناب محمدی(ص) را در همه زوایایش, وعده ندادند و خود در عمل, گواه این مدعی نشدند و در آماده سازی مقدمات فرج: رسیدن به حکومت عدل جهانی, جام شهادت را نوش نکردند؟
آری آنان چنین بودند و شاهدانی شدند گویا بر بام تاریخ بشر.
گزاف نیست اگر بگوییم کارنامه حوزه ها, جز انتظار فرج نیست. اندک تأمّلی در تاریخ حوزه های شیعه, درستی این گفت را می نماید.
با این همه, به سه رسالت اساسی که ساختار حوزه ها و بافت زندگی اندیشه وران فرهیخته عصر انتظار را تشکیل می دهد, اشارتی گذرا می کنیم:
1. ائتمام و اقتداء: اسوه گیری از آرمانهای مهدی و سامان دادن زندگی و تلاش حوزوی و سیرت و رفتار عالم دینی و طالبان علم, براساس سیره حضرت مهدی(عج) و پرتو گرفتن از آن انسان کامل.
2. وراثت: پاسداشت مکتب مهدی, حراست از معارف ناب اسلامی و خرافه زدایی از زلال سیمای مکتب وحی و معارف الهی.
3. نیابت: برفراز داشتن پرچم هدایت, نگاهداشت روح عدالتخواهی و ستم ستیزی, سرپرستی امت اسلامی در غیبت بزرگ و طولانی مهدی(عج).
ائتمام و اقتداء
امام زمان (عج) و انتظار برای حوزویان, نه یک عقیده که زندگی است, زندگی علمی ـ عملی و حوزوی.
در تلقی ما, ولی عصر, سرپرست و صاحب اصلی حوزه هاست, ولی نعمت آنهاست, تغذیه فکری و مادی آنها, به عنایت اوست, هم سرباز اویند, هم برخوان نعمت او, از او چراغ راه می گیرند و رسم هدایت می جویند.
مردم نیز به آنها چنین می نگرند و ایتام آل محمد(ص), در غیبت امام و سرپرست و سرور, به حوزه ها, پناه می آورند و از آنان یاری می خواهند و راه می جویند.
با این برداشت, متولیان و سازمان دهندگان حوزه, که خود نیز به یمن وجود و عنایت و لطف او, عزّت یافته اند و سروری, بایسته است که خطوط نورانی قامت معنوی آن امام همام را تراز و شاغول سازماندهی ـ تشکیلات, بازسازی و بالنده سازی حوزه ها کنند. همّ خویش را در پی ریزی حوزه ای که خوشنودی مولاست به کار گیرند. رسالت جهانی مهدی را با همه بار معانی اش, دلیل کارِ حوزه ها کنند. حوزه ای بسازند که شاگردانش اوصاف امام عصر(ع) را قبله خویش قرار دهند و عشق به او را راه خود.
اگر مهدی, امام عصر, ولی عصر, امام زمان و صاحب عصر و زمان است, آنان نیز, زمان شناس بارآیند و پیشقراولان و طلایه داران عصر خویش, تا بتوانند, مدیر و هادی قبیله خویش شوند و زمان و روزگار و جامعه و زندگی مردم را بر راستای ویژگیها و هدفهای مهدی, سامان دهند.
اگر او, آیت کبرای الهی است, زندگی, گفتار, رفتار, مشی اجتماعی و سیره عملی و علمی آنان, صبغه الهی داشته و سیمایشان آیت و نشانه ای باشد, از جمال و جلال الهی, چهره شان خدا را فرا یاد آرد و نشست و برخاست با آنان, بر روحانیت و معنویت و ایمان, بیفزاید:
امام صادق از رسول خدا(ص) نقل می فرماید:
(قال الحواریّون لعیسی(ع) یا روح اللّه من نجالس؟ قال: مَنْ یذکّرکم الله رؤیته, ویزید فی علمکم منطقه ویرغّبکم فی الآخرة عمله.)2
این است که همنشینی و نگاه به سیمای او عبادت به شمار آمده:
(النظر الی وجه العالم عبادة.)3
اگر او, حجت خدا در زمین است, دست پروردگان حوزه به راستی حجّت بر حقانیّت اسلام برای مسلمانان باشند. معارف ناب الهی را نوش کرده و با تبلور عشق صاحب زمان در دلها, بر دنیا و زرق و برق دلربای آن, و آنچه مزاحم رسالت و تکلیف است, چهار تکبیر زنند:
(العلماء امناء الله ما لم یدخلوا فی الدّنیا)
عالمان, وقتی امین خدایند که دلبستگی به دنیا نداشته باشند.
اگر او (نوراللّه) است که در پرتو انوارش, هدایت جویان راه بینند و ره پویند, سربازان و شاگردان او نیز, باید مشعلی باشند فرا راه رهجویان و ره پویان.
به فرموده امام حسن عسکری به نقل از امام باقر(ع):
(العالم کمن معه شمعةٌ تضیءُ للناس فکل من ابصر شمعته, دعا له بخیر. کذلک العالم مع شمعةٍ, تزیلُ ظلمةَ الجهل والحیرة....)4
اگر او, به (امین الله) نواخته شده است, جهت گیری سازمان حوزه نیز, باید در این باشد که دست پروردگانی امین بپرورد: امین در رساندن معارف ناب اسلامی, امین در بیان حقایق, امین در پاسداری از عدالت, امین در حفظ ایمان و نوامیس امت, امین در نگاهداری و صرف بیت المال و… اگر امام زمان, قله های فتح ناشده دانش را در عصر خویش, فتح می کند و سرچشمه های جوشنده, دانش را می گشاید و در روزگار او, علم, به شکوفایی می رسد و بیش از نود برابر, بر میراث دانش بشر می افزاید:
(العلم سبعة و عشرون حرفا فجمیع ماجاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین, فاذا قام قائمنا أخرج الخمسة والعشرین حرفاً فبثّها فی الناس وضمّ الیها الحرفین حتی یُبثّها سبعة وعشرین حرفا.)5
حوزه های علوم دینی نیز بستری می شوند برای التقاء و ارتقای علوم و دانشهای گوناگون.
اگر او, به فرموده امام باقر(ع): خردمندانی قله سان می پرورد و مربّی عقل بشر است:
(اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم…)6
ما نیز حوزه های علوم دینی را در این مسیر قرار دهیم و خرد ورزی را به اعماق حوزه ها بریم و در پرتو آموزشهای خرد برانگیز وحی, طالب علمانی با خرد, منطقی, آزاد اندیش و برخوردار از منطق برتر بپروریم.
اگر صاحب خلق عظیم و ولی اعظم, اخلاق بشر را به کمال نهایی می رساند و ارزشهای الهی را در عمل مردم و جامعه خویش سرشار می کند و دلسوختگان معنوی و عرفانی را مشروب می سازد:
(اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤس العباد… وأکمل به اخلاقهم.)7
باید نیروهای انسانی بر آمده از حوزه, تبلور اخلاق الهی و تجسم ارزشهای اسلامی باشند. در گفت و کردار و رفتار, پرتوی از کمالات و کرامات ولوی را به نمایش گذارند و نیم رخی از رخ یار را بنمایانند.
اگر او, مظهر عزت الهی است, حوزه ها نیز, دانشجویان با عزّت و مناعت طبع بسازند.
اگر او, به گاه اقتدار, پوشش ساده, غذای ساده و معیشتی چونان جدش مولای موحّدان امیرمؤمنان(ع) دارد, حوزویان نیز به گونه ای ساخته شوند که به هنگام اقتدار, فریفته دنیای پر نیرنگ نشوند و کرسی قدرت, زبونشان نکند, بلکه با تقوای الهی قدرت را رام خدمت به خلق خدا کنند که دین شناس و فقیه واقعی در فرهنگ شیعه چنین است:
(لایکون الرّجل فقیها حتّی لایبالی ای ثوبیه ابتذل وبما سدّ فورة الجوع.)8
در یک کلام, حوزه ای سامان دهیم که طالب علمان و عالمانش رو به کوی او دارند, آهنگ انتظار در تارهای وجودشان می نوازد و عشق به مولا, از نوای ضربان قلبشان به گوش می رسد, شیفته و فرهیخته وصال اویند و در همه احوال, آماده لبیک به دعوت او. حوزه, چونان پادگانی باشد. هر وقت و هر لحظه در آماده باش کامل; چه هر آن ممکن است او از درآید و بانگ قیام سر دهد.
وراثت
عالمان ربّانی و حوزه های علوم دینی در روزگاری که امام زمان, از ما چهره پوشانده است, وارث او, در نگاهبانی میراث معرفتی دین و ایمان مردمند. بیان احکام, روشن کردن مرزهای اعتقادی, بیرون آوردن معارف,اخلاق, آداب, موازین تربیتی از متون دینی و تامین دانشهای دینی مورد نیاز جامعه اسلامی, بر آنان است. آنان در روزگار غیبت, باید محاسن و نیکوییهای معارف قرآن و اهل بیت(ع) را به نسلها بنمایانند و برتری منطق و توانایی اسلام را در برآوردن بهروزی و سعادت بشر, با زبان همان روزگار و با بهره وری از بهترین ابزار پیام رسانی به جهان, برسانند:
(العلماء مصابیح الأرض و خلفاء الأنبیاء و ورثتی وورثة الأنبیاء.)9
این وراثت, همان زنده نگه داشتن اسلام بر فراز اعصار و امصار است:
(من جاء اجله وهو یطلب العلم لیحیی به الإسلام لم یفضله النبیّون الاّ بدرجة)
در روزگار طولانی غیبت حضرت, شیطانهای پنهان و آشکار, تهاجم خود را آغاز می کنند, تا پایه های اعتقادی مسلمانان را سست و ایمان آنان را بربایند, تنها پناهگاه مسلمانان, حوزه های علمی و اعتقادی است که باید در خور هر مورد, به دفع و رفع این زیانها و خطرها بپردازند و با بهره وری از منطق نیرومند وحی, کار وظیفه بانی و مرزداری خویش کنند:
(لو لا من یبقی بعد غیبة قائمنا, علیه السلام , من العلماء الدّاعین الیه والدّالین علیه والذّابین عن دینه بحجج اللّه والمنقذین لضعفاء عباد الله من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النّواصب لما بقی احد إلاّ ارتدّ عن دین اللّه ولکنّهم الّذین یمسکون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السّفینة سکّانها…)10
اگر در روزگار غیبت قائم, عالمانی نبودند که ظهور و فرج او را فریاد کنند و مردم را به سوی او ره نمایند و از دین او, با استدلالهای محکم, به دفاع برخیزند و کسانی را که ایمان سستی دارند, از تور ابلیس و پیروانش و از شکار ناصبیان (یورش گران بر ارکان دین) رهایی بخشند, هیچ کس باقی نمی ماند, مگر این که راه ارتداد پیش می گیرد, ولی آنان, زمام دلهای شیعیان را در دست می گیرند, چونانکه ناخدای کشتی عقبه کشتی را.
گلهای سرسبد حوزه ها, عالمان ربّانی, بحق در درازنای تاریخ تشیع. مرزبانانی وظیفه بان و وارثانی امین و هوشمند بودند و از میراث به جای مانده پیامبر و امامان شیعه, نیک پاسداری کردند, در هر دوره ای غبار خرافه را از سیمای زلال دین زدودند و با خرافه و خرافه بافان, و خرافه سازان, به ستیز و رویارویی برخاستند, شبهه ها را پاسخی درخور دادند و دماغ شبهه افکنان در دین و ایمان مردم را با برهانها و استدلالهای متین به خاک مالیدند و ایتام آل محمد(ص) را که میراث معنوی و مذهبی شان مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود, با رنجهای استخوان سوز, طاقت فرسا و مقاومت و درایتی شگفت انگیز, پاس داشتند و توصیه امامان(ع) در توصیف وارث علم حقیقی اهل بیت را تبلور عینی و عملی بخشیدند.
سرگذشت جهاد علمی عالمان ربّانی, در طول تاریخ حوزه های علوم شیعه, پر از حماسه, ایثار, نستوهی و سرباختگی است. آنان, هم اسلام ناب را پاس داشتند و هم در رویارویی با زر و زور و تزویر حاکمان تاریخ, پرچم سرخ تشیع را بر فراز فرهنگ شهر این خاکستان, بر افراشته داشتند.
عالم بودند و جامع, از پس هر پرسش و هجوم فکری و فرهنگی بر می آمدند. دیده بانی بودند که آفاق دید تیزنگرشان, همه مرزهای دارالاسلام را می پایید و حرکت دشمنان در اقصی بلاد اسلامی, از تیررس نگاه نافذ و دورنگرشان بیرون نبود, با منطق برتر و پشت کاری اعجاب برانگیز, تحرکات فکری و فرهنگی بیگانگان را از حرکت, باز می ایستاندند.
نگاهی به سیره و میراث عظیم فرهنگی و علمی عالمان شیعه, گواه این مدّعا است. نوشته هایی که هر کدام در پس خود فلسفه ها, رازها, و رنجها و حماسه ها دارند و فصلی پردامنه از رویارویی علمی و فرهنگی حوزویان و دگراندیشان را فراروی ما, می گشایند.
تنها در میراث داری از غیبت مهدی(عج) و فرهنگ انتظار, صدها عنوان کتاب به دست ما رسیده است که مطالعه و کاوش در چند و چون و خاستگاه پدید آمدن این کتابها, تابلویی زیبا از چگونگی مرزبانی و وظیفه داری آنان است.
تلاش آنان در پاسداشت این اندیشه و فرهنگ سرنوشت ساز و دشمن برانداز, بر تارک تاریخ تشیّع, خود نمایی می کند و چشم و دل هر خواننده و پژوهشی تاریخ را می نوازد.
تابلویی که بیش از هزار سال, حماسه, تلاش فکری و فرهنگی, میراث داری و تکلیف شناسی حوزویان را در عرصه معارف (مهدویّت) به نمایش می گذارد. از ابن بابویه, کلینی, شیخ مفید, علاّمه حلّی, تا میرحامد هندی, علامه امینی و همفکران و شاگردان او.
از این تابلوی زیبا و نفیس تاریخ حوزه ها گرچه در کتابهایی چون: روضات الجنات, اعیان الشیعه, الذریعه و… نیم رخی و سرخطهایی نموده شده, ولی شرح و ترسیم کامل آن, موسوعه و دائرة المعارفی بیش از یکصد جلد می طلبد که بر حوزه هاست که به نگارش آن همّت گمارند.
در این تابلوی زیبا, شگفتیهایی از جلوداری علمی و فکری, گستره آگاهی و آزاد اندیشی, مرزبانی تا پای شهادت,مبارزه باخرافه و کژفکری و تنگ اندیشی و… چشم را می نوازد و برای امروز حوزه ها می تواند راهنما و درس آموز باشد.
نیابت
دشوارترین وظیفه و تکلیف حوزه ها در عصر غیبت, نیابت عامه است. بی شک نیابت از امامی که منادی عدالت است و در پس پرده غیبت, تا با ظهور خویش, حکومت جهانی بر موازین الهی, بر پاکند, به غور در اصول و فقه نیست, به کرسی مدّرسی و انبوه شاگردان نیست, به رساله و مناسک و گرفتن و تقسیم وجوهات و… نیست.
نیابت, پذیرش همه تکالیف اسلامی: علمی, سیاسی, اجتماعی, تربیتی و رهبری است. نیابت ازمقوله اقدام و عمل است, نه علم و حرف. نیابت, میدان داری و حماسه گستری در برابر دشمن است, نه انزواگزینی و پسِ پرده نشینی. نیابت, شناخت زمان و جهان, سیاستهای جهانی و اشراف بر حرکت تاریخ و جامعه هاست, نه گز کردن خانه و مَدرس و بس.
نیابت, پرتو افشانی است فرا روی همه پاکان و پاک فطرتان و حق طلبان جهان, نه چراغ کم سو, کنج حوزه ها.
نائب امام زمان, نه هر فقیه و رساله داری است. عالم و دین شناسی است که روح دین را نوش کرده و در همه امور و زوایا و نیازهای دینی مرجع است.
نیابت, در حقیقت, زعامت و رهبری عامه است, رهبری سیاسی, نظامی, فرهنگی و اقتصادی تشیّع. پاسداری از شیعه در دریای متلاطم روزگار خود و نگاهبان دارالاسلام در برابر هجوم امواج فکرها و فرهنگها, رهبری و مدیریت سفینه شیعه بر غوغای رهزن و حیرت زای غولهای امواج و این, نه هر معمّمی است و نه همه فقهای شیعه که:
(فامّا من کان مِنَ الفقهاء صائنا لنفسه, حافظاً لدینه, مخالفاً علی هواه, مطیعاً لأمر مولاه, فللعوام أنْ یقلّدوه وذلک لایکون إلاّ بعض فقهاء الشّیعه لاکلّهم…)11
هر کس از دین شناسان و فقیهان در دین, که کشیک نفس کشد و دروازه شهر وجود خود بر هواها, هوسها و خواسته های نفسانی ببندد و دین خود را پاس دارد و از مرزهای آن دفاع کند و پا روی انبوه خواهشهای نفسانی خویش گذارد و دستورات مولا را در همه زمینه ها و زوایایش, فرمان برد, بر عموم مردم است که قیادت او پذیرند و از او پیروی کنند. بی شک, چنین کسی, نه همه فقهای شیعه که اندکی از آنان هستند.
اینان, دین شناسان و فقیهانی هستند که افزون بر گستردگی بینش, برخورداری از درایت و مدیریت, اهل حماسه و اقدام باشند, سری نترس و زبانی صریح در بیان معارف و ارزشهای دین داشته باشند و شهادت در دفاع و ابلاغ و پاسداری از دین را یکی از دو نیکویی شمارند.
همین اندک از عالمان شیعه, همیشه همه جا و در هر شرایطی, مشعل تشیع را روشن نگاه داشتند و در هر دوره, گرچه اندک شمار بودند,ولی آفاق اقدام و افکارشان همه گیر بود. اینان, نه تنها در همه جنبشهای درست اسلامی, حضوری پرشور و چشم گیری داشتند که خود پدید آورنده و سردمدار بسیاری از جنبشهای اسلامی و همه قیامهای شیعی بودند. زیرا, مقتضای نیابت را تلاش برای برپایی حکومت اسلامی و نابودی حاکمان جور, می شمردند, با همین برداشت, برای زمینه سازی حکومت عدل, بر چوبه دار رفتند و گاهی در آتش قهر و کینه دشمن سوختند و از انوار شهادتشان, انسانها را راه نمودند و بر خروش درآوردند.
شهیدان فضیلت حوزه های شیعه که بسیارند, گناهی جز پاسداشت نیابت امام(عج) نداشتند. شمارش اقدامها و حماسه های عالمان, فقیهان, متکلّمان, عارفان و فیلسوفانی که خلیل آسا پا در معرکه مصاف با نمرودیان زمان نهادند و قامت زیبای نیابت را با اقدام بجا و خدایی خویش, استوار داشتند, نه در خور این مقال است. شاهد گویا و برکت عظیم این تعلیم دینی و مقام مقدس در غیبت کبرا, انقلاب کریمه ماست. انقلابی که طلیعه انقلاب جهانی مهدی است, انقلابی که پیاده کردن احکام و موازین وحی و اهل بیت(ع) را همّ خویش کرد و می رود اسوه ای شود برای همه مسلمانان و حق جویان جهان. این است که حوزه های علوم دینی, عالمان بزرگوار حوزه و فاضلان فرهیخته, گسترش اسلام ناب را باید پاس این نعمت کریمه بدانند و کرامتی را که برای حوزویان از برکت انقلاب و اقدام بزرگ امام راحل, پدید آمده است, پاسدارند. پاسداشت این نعمت برین و بزرگ به برکشیدن حقایق و معارف ناب اسلامی, از لابه لای گرد و غبار هزار ساله ای است که با دست عالمان متهتک و جاهلان متنسّک بر سیمای اسلام نشسته, بویژه احکام و معارف جامعه ساز و نظام پرداز و این جز, با تحوّل و دگرگونی ژرف و همه جانبه در تشکیلات, شیوه آموزش, متون درسی و از همه مهم تر, دگرگونی در تلقی از رسالت حوزه ها و عالم دینی امکان پذیر نیست.
حوزه اگر بخواهد رسالت خویش در سه عرصه: اقتدا, وراثت و نیابت به انجام رساند, باید سازمان و تشکیلاتی در خور پرورش و تربیت عالمانی برای بر دوش کشیدن و انجام دادن این سه مأموریت بزرگ, پی نهد و با کمک و یاری از نایب برحقش,مقام معظّم رهبری, که بیش از هر کس, درد کار آمدی و نقش آفرینی حوزه ها و حوزویان را دارد, خوشنودی و رضایت صاحب اصلی حوزه, امام زمان(عج) را فراهم آورد.
ما, به فراخور فهم خویش, آرمان گام زدن در این وادی را در سر داشته و گفته هایی هر چند ناچیز, عرضه داشته ایم و همیشه دغدغه کار آمدی حوزه ها, حراست از میراث حوزه, نمایاندن اندیشه های عالمان و بزرگان ناب اندیش و دفاع از آنان بوده ایم و در همه این زمینه ها, نوشته هایی داشته ایم.
برای حراست از مقام مرجعیّت, ویژه نامه مرجعیت تقدیم کرده ایم, در زمینه تشکیلات, سازمان, نارسایی متون درسی و خلاصه, اصلاح و تحول حوزه, قلم زده ایم.
در جهت مبارزه با تحریف چهره میراث داران حوزه های تشیّع, ویژه نامه هایی در زندگی میرزای بزرگ, آیة اللّه بروجردی,امام خمینی, سید جمال الدین اسدآبادی و… , قدّس الله سرّهم, به عرصه فرهنگ, عرضه داشته ایم و اینک در راستای خرافه زدایی از چهره اسلام ناب و فهم درست مفاهیم سیاسی و اجتماعی تعالیم انسان ساز شیعه, این هدیه بسیار ناچیز را, تقدیم ساحت امام عصر(عج) می کنیم و از او امید عنایت و خوشی فرجام و عاقبت داریم, تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.